در روزهای اخیر بحثهای زیادی در کشور در موضوع جرم «محاربه» در جریان است که ریشه آن به اعدام محسن شکاری با استناد به همین مسئله برمیگردد. این بحثها و جدلها را میتوان به دو دسته علمی و غیرعلمی تقسیمبندی کرد. در خصوص بحثهای غیرعلمی تکلیف تا حدود زیادی روشن است و افراد غیرمتخصص و احساسی در هر دو طرف قضیه (حامیان و مخالفان این اقدام) به اظهارنظر درباره مسئله محاربه و چرایی این حکم برای این فرد میپردازند که به دلیل عدم تسلط بر این موضوع نتایج چندانی به دنبال ندارد زیرا صرفا با جمعآوری یک سری اطلاعات درست و غلط در نهایت از روی حب و بغض اعلام موضع میکنند و جامعه را بیشتر دچار تشویش و آشفتگی مینمایند.
در طرف مقابل شاهد یک سری مباحثات داغ علمی در حوزه و دانشگاه و از سوی اساتید حقوق و علما و اساتید حوزه هستیم که براساس روشهای علمی و با استناد به مواد قانونی له یا علیه این حکم خاص و شرایط و ضوابط محاربه سخن گفتهاند که انصافا برای جامعه دانشگاهی کشور ارزنده و آموزنده بوده و اتفاقا موجب پاسخگویی علمی نهادهای رسمی کشور از جمله قوه قضاییه شده است.
در این میان برخی شخصیتهای سیاسی، رسانهها و بعضی از صاحبان تریبون متأسفانه به بهانه اینکه این حکم قانونی است و از سوی یک نهاد رسمی کشور صادر شده اعلام میدارند نباید علیه آن صحبتی کرد و آن را به نقد کشید و کار را بعضا به جایی رساندهاند که نقد این حکم را به مثابه ایستادن در مقابل قانون مطرح کردهاند در حالی که باید اجازه داد مباحثات علمی در این خصوص انجام شود. اتفاقا با پررنگ شدن این گفتوگوهای علمی است که مجال قلمفرسایی و اظهارنظرهای غیرعلمی در چنین موضوعات حساسی از افراد گرفته میشود و این به شفافتر شدن فضای گفتوگو و نتیجهبخشی آن کمک میکند.
به واقع یکی از آفات اصلی در فضای عمومی کشور اظهارنظرهای غیرتخصصی افراد در حوزههای مختلف است و بعضا خود کسانی که امروز با استناد یه یک دستور قانونی میخواهند جلوی نقد آن دستور و حکم را بگیرند از جمله افرادی هستند که به راحتی در حوزههای مختلف از سیاست خارجی گرفته تا فرهنگ و سیاست داخلی و سایر مسائل اظهار نظر کردهاند و چه بسا برخی اظخهارنظرهای احساسی و غیر کارشناسانه آنان خشم و نارضایتی عمومی را به دنبال داشته و این باعث شده دیگران برای رفع آثار منفی آن اظهارات تلاش مضاعفی برای برطرف کردن نارضایتی جامعه شوند.
اینکه یک قانون یا حکم مورد نقد متخصصان آن حوزه قرار بگیرد و در فضای عمومی منتشر شود از قضا هم سطح آگاهیهای عمومی را پیرامون آن مسئله بالاتر برده هم به نهاد صادرکننده آن حکم کمک میکند اقدام خود را بیشتر بررسی کرده و مورد واکاوی قرار دهد و حداقل فایده آن این است که آن نهاد رسمی نیز برای تبیبن اقدام خود با استناد به موارد و بندهای حقوقی و قانونی به پاسخگویی میپردازد و این در نهایت منجر به شکلگیری فضای «نقد سازنده» و به دور از حب و بغض و با اغراض سیاسی میشود.
اگر قرار باشد باب گفتوگو را در کشور باز کنیم و آن را توسعه دهیم یکی از لوازم آن این است که کارشناسان و متخصصان امور مختلف در حوزه تخصصی خود به نقد علمی و کارشناسی اقدامات و عملکردهای کلی یا یک اقدام خاص دستگاهها و نهادهای کشور بپردازند و در مقابل نیز مسئولان آن دستگاهها یا متوجه اشتباه خود میشوند یا در دفاع از اقدام خود به بیان ادله خود با زبان و ادبیات علمی و بدون کنایههای سیاسی و غیرعلمی میپردازند و همین مسئله به تدریج یک پویایی مثبت در فضای عمومی کشور ایجاد میکند.
لذا در این موضوع خاص به کسانی که «دایه مهربانتر از مادر» قوه قضاییه شدهاند باید گفت خود قوه قضاییه از این نوع مباحثات حقوقی پیرامون مسئله محاربه استقبال کرده و با یک بیانیه علمی و مبتنی بر ادبیات حقوقی به آن پاسخ داده، پس بهتر است شما اجازه دهید این مسئله آغازی بر باز شدن و گستردهتر شدن باب گفتوگو و نقد سازنده در کشور شود و با بهانههای بیدلیل و سیاست کثیف و غیراخلاقی برچسبزنی به افراد و گروهها این فضا را نبندید که امروز کشور برای رسیدن به آرامش و گذار از این شرایط بیش از همیشه نیازمند گفتوگوهای عالمانه و به دور از پیشفرضهای ذهنی اندیشمندان و متخصصان و مسئولان نسبت به یکدیگر است تا با تداوم این فضا، رشد و ارتقای فرهنگی جامعه نیز حاصل شود.
مهدی مخبری
انتهای پیام