به گزارش ایکنا، درس تفسیر قرآن آیتالله ابوالقاسم علیدوست با محوریت تفسیر سوره «حمد»، صبح امروز 3 دیماه در فضای مجازی منتشر شد.
در ادامه گزیده مباحث این جلسه را میخوانید؛
گفتوگوی ما در تفسیر بسم الله به واژه «اسم» رسید. گفته شد در مورد اسم سه تفسیر هست. نظر اول این است که این کلمه زائد است و بسم الله یعنی بالله الرحمن الرحیم. از این گفته وحشت نکنیم چون امری مربوط به زبان است و در زبان عربی، کلمه زائد وجود دارد. نظر دوم این بود که اسم معنای تسمیه بدهد، یعنی معنای مصدر بدهد. نظر سوم این بود که نه زائد است نه معنای مصدر دارد، بلکه اسم، عین مسمی است. اگر جاهای دیگر یک اسم داریم و یک مسمی، در ذات حق متعال همان اسم، خود مسمی و ذات است.
در جلسه قبل دو دیدگاه اول را رد کردیم، در عین حال گفتیم انکار نمیکنیم در قرآن، زائد وجود داشته باشد ولی حمل بر زیادت دلیل میخواهد کما اینکه حمل بر تسمیه کردن هم دلیل میخواهد. وقتی بحث به دلیل سوم رسید انتقادات دیگران را گفتیم و بحث را به پایان بردیم.
من چند نکته میگویم تا به نتیجه برسیم. آنچه مسلم است این است که کلمه اسم در قرون اولیه اسلام در تراث دینی از معنای لغوی و عرفی خودش خارج شده و از آن فاصله گرفته است. مثلا شخصی خدمت امام رضا(ع) میرسد و میگوید از ابوالحسن الرضا پرسیدم اسم چیست. این سوال دو نکته دارد یکی اینکه همان زمان هم راجع به اسم مطالبی مطرح بوده است. اگر نبود طرف نمیآمد درباره معنای اسم از حضرت سوال کند. نکته دوم اینکه نمیپرسد معنای اسم چیست، بلکه سوال از چیستی اسم میکند. بعد امام در پاسخ میفرمایند «اسم صفت برای موصوفی است». وقتی میگوییم بسم الله، موصوفمان الله است و «اسم» صفت الله است. جواب امام دریچهای به روی انسان باز میکند. امام نفرمودند اسم همان علامت است، بلکه فرمودند صفتی برای موصوفی است.
روایت دیگری هست که شاید فضای هزار و دویست سال پیش را روشن کند. هشام بن حکم از امام صادق(ع) درباره اسمای خداوند و اشتقاق آنها سوال میکند. امام در پاسخ میفرمایند: «اللّه مُشتَقٌّ مِن إلهٍ، وَ إلهٌ يَقتَضِي مَألُوها، و الاسمُ غيرُ المُسَمّى، فَمَن عَبَدَ الاسمَ دُونَ المَعنى فَقَد كَفَرَ و لَم يَعبُدْ شيئا، و مَن عَبَدَ الاسمَ و المَعنى فَقد أشرَكَ و عَبَدَ الاثنَينِ، و مَن عَبَدَ المَعنى دُونَ الاِسمِ فذاكَ التَّوحيدُ»، معنای روایت: «اللّه، مشتق از اِله است و اِله مقتضى و مستلزم وجود مألوه مىباشد و نام غير از صاحب نام است؛ پس، هر كس تنها نام را بپرستد، كافر است و چيزى را عبادت نكرده است و هر كس نام و معنا، هر دو، را بپرستد، شرك ورزيده و دوگانهپرست شده است و هر كس تنها معنا را بپرستد، نه نام را، اين يكتاپرستى است.» این قسمت اول درس امروز ما بود. یک حدیث از امام رضا(ع) آوردیم و یک حدیث از امام صادق(ع) و در این دو حدیث جامعی است و آن اینکه کلمه اسم در تراث دینی از معنای ساده عرفی و لغوی عدول کرده است.
حال سری به بزرگان دین بزنیم، ببینیم آنها چه دیدگاهی داشتند. خلاصه حرف علامه طباطبایی در المیزان این است که اسم دو اطلاق دارد؛ یک، اسم دال بر مسمی، مثل کلمه زید و عمرو و الله. دو، اسم به معنای ذات ماخوذ به وصفی از اوصاف. ما میتوانیم دو نگاه به خداوند داشته باشیم، یک نگاه به عنوان ذات الله، یک نگاه به عنوان کسی که رحیم است یا خالق است. علامه طباطبایی میگوید اگر در این مرحله به خدا نگاه کنید اطلاق اسم میشود. این اسم عین مسمی است یا جدا از مسمی است؟ هم عین مسمی است، هم غیر مسمی است. غیر مسمی است چون به ذات به عنوان وصفی از اوصاف نگاه کردیم، نه خود ذات بماهوهو، اما عین مسمی است چون اراده خود خداوند شده است. این دیدگاه به مضمون روایت امام رضا(ع) نزدیک است.
امام خمینی هم معتقد است کلمه اسم دو اطلاق دارد؛ یک، اطلاق اسم بر ذات حق تعالی، اما ذاتی که تجلی کرده و ظهور مطلق و بدون تعین او ملاحظه شده است؛ یعنی به خدا نگاه کنیم بما انه متجلی، ولی نه ظهور در قالب خاصی. دو، اطلاق اسم بر غیر ذات حق و ذواتی که ظهورات متعین حق میباشند. به عبارت دیگر، گاهی اسم الله میگوییم و مرادمان آیات الهی است، مرادمان تجلیات خاص الهی است. پس در کلام ایشان کلمه اسم دو اطلاق پیدا کرد؛ اطلاق بر ذات ولی ذات متجلی و ظاهر، دو، به همین تعینات اسم الله گفته شود. اساسا از نظر عرفان اسلامی تمام عالم اسم الله است، تمام عالم آیت الله است. پس هم میشود اسم را عین مسمی گرفت در اطلاق اول و هم غیر مسمی گرفت در اطلاق دوم، به هر حال اینها نقل قول بود.
ما امروز از تراث دینی از کلام امام رضا(ع) و امام صادق(ع) و از کلمات مفسران از بیان علامه طباطبایی و امام خمینی استفاده کردیم. شما میتوانید کلمات دیگران را هم ببینید. من میتوانستم نظر خودم را هم بگویم ولی آن را هفته آینده عرض میکنم.
انتهای پیام