مرتضی گودرزی دیباج: هنر اسلامی با خودسانسوری هنرمند مواجه است + فیلم
کد خبر: 4110813
تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۴
هنر اسلامی؛ تعریف و بازنگری/ 8

مرتضی گودرزی دیباج: هنر اسلامی با خودسانسوری هنرمند مواجه است + فیلم

یک مدرس دانشگاه و پژوهشگر هنری معتقد است: هر زمان هنرمندان مسلمان احساس کرده‌اند ممکن است به لحاظ فقهی برای آنها مشکلی پیش آید شروع به خودسانسوری کرده‌اند. بخشی از علت کم‌سویی هنر اسلامی در همین خودسانسوری‌های هنرمندان مسلمان است.

«هنر اسلامی» عنوانی آشنا اما تعریف‌ نشده است و با وجود اینکه بارها درباره آن در رسانه‌ها سخن گفته‌ شده، اما هیچ‌گاه مختصات معینی برای آن بیان نکرده‌ایم. ضمن اینکه قالب‌های متنوع هنری هر یک ظرفیت‌های خاص خود را برای این منظور دارند. برای بررسی این مفهوم گروه فرهنگی ایکنا مجموعه گفت‌وگوهایی را با هنرمندان ترتیب داده است، در هفتمین مصاحبه با مرتضی گودرزی دیباج، نقاش و استاد دانشگاه به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

مرتضی گودرزی دیباج، دکترای فلسفه هنر را از دانشگاه مرکزی انگلیس در بیرمنگام اخذ کرده است. دیباج در زمینه هنر بیش از 100 مقاله علمی نوشته است. از دیگر فعالیت‌های دیباج می‌توان به سخنرانی‌های گوناگون در اجلاس‌ها و دانشگاه‌های هنری در موضوعاتی مانند نقاشی مدرن و سنتی، هنر مدرن، تناقض مدرنیته، زبان نوین هنر جهانی و … اشاره کرد. در مقام استاد دانشگاه نیز، او استاد راهنمای رساله‌های بسیاری در حوزه هنر بوده است. او تا به امروز در تعدادی نمایشگاه جمعی شرکت و چندین نمایشگاه انفرادی در داخل و خارج از ایران برپا کرده ‌است. گفت‌وگوی ایکنا با او را در ذیل می‌خوانیم:

ایکنا – پیرامون هنر اسلامی تا به امروز تعریف جامع و واحدی وجود ندارد. نظر شما در این باره چیست؟

هنر اسلامی یک اتفاق پیوسته تاریخی متنوع است که در سرزمین‌های اسلامی حداقل از صد سال بعد از ظهور اسلام به‌خصوص در عرصه‌های مختلفی نظیر معماری نمود داشته است. تعریفی که از معماری در زمان حال داریم با آنچه در گذشته وجود داشته متفاوت است. درباره عنوان هنر اسلامی نکته‌ای وجود دارد آن‌ هم اینکه آیا از اساس چنین نام‌گذاری صحیح است؟ آیا چیزی به‌عنوان هنر اسلامی وجود دارد؟ در این رابطه اختلافات نظری وجود دارد. برخی هنر اسلامی را با نام هنر مسلمانان می‌شناسند. این امر، تصوری غلط است چون هنر اسلامی براساس یک مانیفستی نانوشته شکل‌ گرفته است.

وقتی باوری وجود دارد، وجوه مشترکی شکل می‌گیرد. برای مثال هنر اسلامی ازجمله این موارد است که حاصل نگاه مشترک هنرمندان مسلمان به هنر است. در هنر اسلامی تنوع جغرافیایی نیز وجود دارد. این گوناگونی در عرصه تنوع هنر اسلامی به وجود آمده است. برای همین هنر اسلامی پیوستگی زیادی با یکدیگر دارد. برای نمونه هنر اسلامی در افغانستان در مقایسه با تونس، جدا از این اینکه وجوه مشترکی دارند دارای تفاوت‌هایی هم هستند. هنر اسلامی بدون اینکه از پیش، دانشمندان و صاحب‌نظران برای آن طرح و دستوری تعیین کنند هنرمندانش با خلق آثار، پیوندی را به وجود آورده‌اند که در همه آثار هنر اسلامی به چشم می‌خورد.

ایکنا – آیا حکومت دینی می‌تواند بانی اسلامی شدن هنر باشد. برای مثال آنچه در هنر کشورمان خلق می‌شود تماماً دینی است؟

هنر اسلامی ربطی به حکومت ندارد. از اواخر دوره صفوی تا زمان قاجار برداشتی نادرستی از هنر در سده‌های قبل به وجود آمده است چراکه شاهد کپی‌کاری ناقص از گذشته هستیم. یکی از شاخصه‌های هنر اسلامی تصویرگریز بودن آن است. برای همین به سمت انتزاع و آبستره حرکت می‌کند. منظور از انتزاع این است که مابه‌ازای عناصر طبیعی و قابل‌ فهم را در اثر هنری شاهد نیستیم. برای مثال وقتی قرار است تصویری از گل یا درخت کشیده شود ابتدا ساده‌سازی صورت می‌گیرد سپس آن اثر به‌سوی انتزاع حرکت می‌کند به‌نحوی‌ که دیگر نمی‌توان روی آن اثر نام گل یا درخت را اطلاق کرد.

ایکنا – آنگونه که از سخنان شما پیداست، معرفت در شکل‌گیری هنر اسلامی نقش و جایگاهی ویژه دارد. پیرامون این موضوع بیشتر توضیح دهید؟

در هنر اسلامی، هنر تبدیل به فرم و رنگ می‌شود، این مسئله را در معماری می‌توان مشاهده کرد. از پایان دوره صفوی به بعد به‌جای اینکه در ابتدا معرفت شناخته شود شروع به کپی‌کاری از گذشته ‌می‌شود بدون اینکه بدانند هنرمند در ابتدا خود طبیعت را دیده سپس هارمونی را به آن اضافه کرده است. این کپی‌کاری در زمان حال نیز در حال وقوع است. این مسئله را در ساخت اماکن مذهبی می‌توان مشاهده کرد. در چنین شرایطی آثاری خلق می‌شود که در آن، روح معنوی کم‌سوست و تنها بازی‌های فرم و رنگ را شاهد هستیم. این قبیل آثار اتفاق مبارکی را در بیننده به وجود نمی‌آورد. هنر باید بتواند در بیننده تفکر به وجود آورد، همانند آثاری که در دوره تیموری خلق‌ شده است. آن دوران هنرمند زمانی دست به ساخت اثر هنری می‌زد که معرفت لازم را در خود می‌دید اما در 100 سال اخیر این مسئله کمتر مدنظر قرار گرفته است. شاید هنرمندان آن زمان سواد آکادمیک هنرمندان امروز را نداشتند اما معرفت و خِردی که به دست آورده بودند سبب ماندگاری آثارشان شد.

در حال تکمیل / مرتضی گودرزی دیباج: هنر اسلامی ربطی به حاکمیت ندارد + فیلم

ایکنا – در سده‌های گذشته پیرامون هنرهایی چون مجسمه‌سازی و نقاشی نگرش مثبتی وجود نداشت. از چه زمانی نگاه به این قبیل هنرها شکل جدی‌تر به خود گرفت؟

ابتدا باید تأکید کنم در هیچ مقطع تاریخی از فقه اسلامی به‌صورت مستقیم نگارگری یا مجسمه‌سازی ممنوع نشده است. ما در فرهنگ اسلامی با حدود قرمزی مواجه هستیم که خود هنرمندان خلق کرده‌اند. در آثار گذشته هنرمندان خود در آثارشان رگه‌هایی از موجودات زنده را حذف کرده‌اند، پس دیگر انسان یا پرنده را در آثار هنری نمی‌بینیم. این موضوع در ادامه همان نگاه انتزاعی است که در ابتدا اشاره کردم. برای نمونه به علاقه‌مندان هنر ایرانی می‌گویم به تماشای مسجد شاه اصفهان بروند. در این آثار رگه‌های تصاویر زنده (انسان یا پرنده) شاید تنها بخش انتهای مسجد که پشت نمازگزاران به آن است دیده شود اما در جلوی محراب تصاویر موجودات زنده را نمی‌بینیم.

در ایران تا قبل از قاجار چیزی به‌عنوان مجسمه‌سازی به شکل متعارف وجود نداشت تنها بعد از قاجار به‌واسطه ارتباط با غرب این هنر به شکل ناقصی در کشور دیده شد. عدم توجه به هنرهایی چون مجسمه به بعد از اسلام خلاصه نمی‌شود بلکه اگر بناهای ساسانیان یا هخامنشیان را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که آثار رئال نیستند و مابه‌ازای واقعی ندارد بلکه به شکل نمادین به مردها و زنان نگاه شده است. این عدم گرایش تا حدودی در زمان حال نیز به همان دلیل که گفتم، وجود دارد.


بیشتر بخوانید:

قدیریان: تولید هنری جریان‌ساز براساس معرفت قرآنی شکل می‌گیرد


ایکنا- درباره موسیقی و ممانعت‌هایی که پیرامون آن وجود داشته هم توضیح دهید.

در موسیقی نیز چنین شرایطی وجود دارد. یعنی آنجایی که هنرمندان ما احساس کرده‌اند ممکن است به لحاظ فقهی برای آنها مشکلی پیش آید شروع به خودسانسوری کرده‌اند. برای همین هنرمندان آواها و نواها را در دستگاه‌های دیگر گنجانده‌اند. به تعزیه اشاره می‌کنم که سرشار از موسیقی است. در رابطه با موسیقی تعزیه برخی نقدها وجود دارد که چرا در شماری از کارهای تعزیه از موسیقی تقلیدی استفاده می‌شود. من این امر را ضعف نمی‌دانم چون اولاً ممکن است آهنگ‌ها در یک داستان قرار گیرند و همین امر هم باعث به وجود آوردن مشابهت‌هایی شود. دوم اینکه گرته‌برداری در هنر به عقیده من به‌خودی‌ خود اشکالی ندارد؛ معتقدم اگر تقلید به شکل درستی رخ دهد،‌ ناپسند نیست.

در حال تکمیل / مرتضی گودرزی دیباج: هنر اسلامی ربطی به حاکمیت ندارد + فیلم

ایکنا – همانطور که می‌بینیم در ایران در برخی از آثار به‌ویژه حوزه نقاشی و عکس به‌صرف تصویر‌سازی از مناسک یا عزاداری مذهبی به آن هنر عنوان دینی می‌دهند،‌ آیا این برداشت از هنر اسلامی درست است؟

بخش عمده‌ای از هنر کلاسیک غرب تا انتهای قرن 19 به‌واسطه پرداخت مستقیم به مناسک و شخصیت‌های مذهبی «دینی» نامیده می‌شود. برخی از این آثار خیلی موفق بوده و برخی دیگر نه. حتی برخی از این آثار نگاهی اومانیستی به مذهب داشته‌اند. در ایران و در حوزه هنر اسلامی هنرمندان به سمت روایت نرفته‌اند بلکه بیشتر به سمت مفاهیم رفته‌اند. برای مثال در حوزه عاشورا خیلی به سمت تصویرسازی مستقیم نمی‌روند حتی در کارهایی که اینگونه بوده‌اند تلاش شده با استفاده از نمادها فضای لایتناهی به کار داده شود. این موضوع در ادبیات هم به‌نوعی دیگر نمود یافته است. با این توضیح هنرمندان براساس ذات هنری خود به سمت موضوعات دینی می‌روند با این تفاوت که چندان در بند روایت‌ها نیستند.

ایکنا – از هنر قبل از اسلام در ایران اطلاعاتی چندانی وجود ندارد. آیا هنر در آن مقطع به موضوعات دینی نظر داشته است؟

اطلاعات لازم درباره هنر ایران باستان وجود دارد، ولی داشته‌ها در عام مردم دیده نمی‌شود پس ‌ضروری است در حوزه آموزش‌وپرورش به این موضوع توجه جدی شود. دوستانی که وظیفه دارند که در کتب درسی فعالیت کنند شاید این موضوعات برایشان اهمیت نداشته باشد وگرنه هنر ایرانی از قبل از اسلام وجود داشته است و بعد از ورود اسلام هم به فعالیت خود ادامه داده است. این کم‌توجهی به هنر انقلاب هم کشیده شده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مکتبی با عنوان هنر اسلامی ظهور پیدا کرده و تأثیرات آن فراتر از مرزها هم رفت؛ این موضوع قابل کتمان نیست. اما متأسفانه در هیچ یک از کتب درسی به آن توجه نمی‌شود.

در حال تکمیل / مرتضی گودرزی دیباج: هنر اسلامی ربطی به حاکمیت ندارد + فیلم

نکته‌ای در این میان وجود دارد. اگر قرار است به هنر اسلامی توجه شود باید با توجه به ضرورت‌ها و نیازهای جامعه باشد. ما در شرایط فعلی نیازمند مرور گذشته فرهنگی سرزمین خود هستیم تا به‌واسطه آن بتوانیم عرض شانه‌های تمدنی خود را به نسل‌های جدید نشان دهیم و اگر این امر واقع نشود متأسفانه دچار خلاء جدی خواهیم شد و جوانان ما بابت آن بسیار آسیب خواهند دید. ما در ایران اسلامی باید به نقطه‌ای برسیم تا بتوانیم به ایرانی بودن خود افتخار کنیم. معتقدم پس از انقلاب اسلامی با وجود اینکه آثار بد در حوزه هنر وجود داشته و دارد، در کل هنر شکل بهتری به خود گرفته است. این مسئله عموما مورد توجه قرار نمی‌گیرد و متأسفانه ضعف آشکار در معرفی هنر این سرزمین جدی است و باید جلوی آن گرفته شود.

گفت‌و‌گو از داوود کنشلو

انتهای پیام
captcha