چرا قرآن مخلوقات الهی را «کلمه» نامیده است؟
کد خبر: 4129713
تاریخ انتشار : ۰۴ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۰
حجت‌الاسلام سروش محلاتی پاسخ داد:

چرا قرآن مخلوقات الهی را «کلمه» نامیده است؟

حجت‌الاسلام سروش محلاتی در ادامه جلسات شرح دعای سحر به توضیح درباره عبارت «اللهم إنّی اسئلک من کلماتک باتمّها» پرداخت و به این پرسش پاسخ داد که کلمات الهی چه معنایی دارد.

به گزارش ایکنا، جلسه شرح دعای سحر حجت‌الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی شب گذشته 3 فروردین‌ماه در فضای مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

در سه رمضان سال‌های گذشته توفیق داشتیم درباره دعای سحر صحبت کنیم و بخش‌هایی از این دعای شریف را بررسی کردیم و امسال هم شرح دعای سحر را ادامه می‌دهیم. در ادامه بحث‌های گذشته به اینجا رسیدیم: «اللهم إنّی اسئلک من کلماتک باتمّها و کلّ کلماتک تامّه ‏‏اللهم إنّی اسئلک بکلماتک کلّها».

این فراز از دعای سحر درباره کلمات الهی است و سؤال و درخواستی که از این کلمات به خصوص از اتم این کلمات وجود دارد. در این فراز دو بحث باید دنبال شود. بحث اول این است که کلمات الهی چیست. بحث دوم این است که مراتب کلمات الهی که برخی تام هستند و برخی اتم هستند به چه معناست. کلمه و کلمات از تعابیری است که در منابع اسلام به خصوص قرآن کاربرد گسترده‌ای دارد. آیات شریفه قرآن بر گستردگی کلمات الهی دلالت می‌کند. اگر کلمات همان مخلوقات الهی هستند چرا درباره این مخلوقات تعبیر کلمات به کار برده می‌شود و چرا به مخلوق کلمه اطلاق شده است؟

آیه 109 سوره کهف می‌فرماید: «قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا؛ بگو که اگر دریا برای (نوشتن) کلمات پروردگار من مرکب شود پیش از آنکه کلمات پروردگارم به آخر رسد دریا خشک خواهد شد هر چند دریایی دیگر باز ضمیمه آن کنیم».

قضیه کلمات چیست که خداوند در قرآن کریم مطرح فرموده است. چرا انسان تشویق شده است که وارد این عرصه شود و در این میدان قدم بگذارد. چرا به یک بار مطرح شدن در قرآن اکتفا نشده و بار دیگر همین موضوع مجددا در سوره لقمان مطرح شده است: «وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ».

جایگاه مهم کلمه در زندگی اجتماعی

اول باید ببینیم کلمه چیست تا بعد به کلمات برسیم و اینکه این کلمات پایان‌ناپذیر و بی‌نهایت هستند، تا بعد زمینه برای فهم این جمله دعای شریف سحر فراهم شود. این مراحلی است که باید در این بحث پیمود. برای درک معنای کلمه ابتدا باید جایگاه کلمه و کاربرد کلمه در زندگی انسان روشن شود. بعد از اینکه کلمه در زندگی انسان جایگاه خودش را نشان داد آن وقت باید از اینجا منتقل شد که کلمه در نظام آفرینش چه جایگاهی دارد. در نظام بشری ما چه نیازی به کلمه داریم؟ انسان موجود اجتماعی است و با هم‌نوعان خود زیست می‌کند و نیازهای مشترکی دارد. زندگی براساس تعاون و همکاری است. در این زندگی اجتماعی انسان گاه می‌خواهد معنا و مقصود خود را به دیگران منتقل کند. راه انتقال معانی و مقاصد برای انسان‌ها چیست؟ انسان آمد الفاظی را ابداع کرد تا به واسطه آن معانی را به مخاطب خود منتقل کند تا راهی برای تفاهم به وجود بیاید. این نقش بسیار مهم کلمه در زندگی ماست.

لب کلمه عبارت است از اینکه موجودی بتواند مافی الضمیر خود را آشکار کند یعنی آنچه در درون دارد بیرون بیاورد، آنچه در سر دارد علنی کند، کار کلمه این است. انسان که موجود مادی است این کار را از طریق صوت و صدا و زبان انجام می‌دهد ولی اینها موضوعیت ندارد و اصل قضیه این است که یک امر ناآشکار و ناپیدا ابراز شود. آنی که وسیله ابراز هست کلمه است. خداوند از کلمه استفاده می‌کند. خداوند دارای کلمات است. این کلمات چه می‌کنند؟ کلمات همان مخلوقات الهی هستند، همان افعال الهی هستند. در این تردیدی وجود ندارد. کلمه دلالت بر ذات حق نمی‌کند، دلالت بر افعال الهی می‌کند ولی چرا فعل الهی کلمه نام می‌گیرد؟ جهتش این است که این خلق و این فیض، صفات الهی را که در مرحله غیب وجود دارد و ما به آن دسترسی نداریم آشکار می‌کند و آن غیب را به شهود می‌رساند. کلمه خلق یک بار معنایی دارد، کلمه علت یک بار معنایی دارد، کلمه فعل یک بار معنایی دارد اما «کلمه» وقتی بر موجودات نظام هستی اطلاق می‌شود یک بار معنایی دیگری دارد.

دیدگاه علامه طباطبایی درباره کلمه

اینجا از بیان علامه طباطبایی استفاده کنم. ایشان رساله‌ای به نام رساله افعال دارند. در آن رساله این مطلب را مطرح می‌کنند که کار کلمه و کلام این است که معنا را به دیگران منتقل کند. اگر کلمه وساطت خود را از دست بدهد باب افهام مسدود می‌شود و شخص نمی‌تواند مراد و مقصود خود را به دیگری بفهماند. یک نوع کلام دیگر هست که در متن موجودات است و موجودات به واسطه آن باطن خود را آشکار می‌کنند. به همین دلیل است که در قیامت همه چیز کلمه است و اعضا و جوارح انسان به سخن می‌آیند.

پس موجوداتی که از حق تعالی افاضه می‌شوند از چه جهتی کلمه هستند؟ از آن جهت که خصوصیات صفات الهی را هنگام افاضه نشان می‌دهند. کلمه بودن آنها از این جهت است؛ چون کلمه دال بر ما فی الضمیر است. لذا مرحوم علامه در این رساله این تعبیر را به کار می‌برند که هر موجودی از آن جهت که به مقصود الهی و کمالات حق تعالی حکایت می‌کند کلمه محسوب می‌شود. همه مخلوقات آیه هستند و همه مخلوقات کلمه هستند ولی کلمه به لحاظ بار معنایی با آیه متفاوت است. آیه نشانه است کلمه هم نشانه است با این تفاوت که مسئله افهام و ابراز مافی الضمیر در کلمه نهفته است در حالی که در آیه این خصوصیت نیست و آیه علامت است.

در این جلسه مشخص شد کلمه چیست، کلمه در مورد انسان چه معنایی دارد و وقتی به حق تعالی نسبت داده شود چه معنایی پیدا می‌کند.

انتهای پیام
captcha