تعبیر آتش جهنم و چگونگی عذاب جهنمیان
کد خبر: 4141004
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۷
حق‌شناس در جلسه تفسیر نهج‌البلاغه تبیین کرد؛

تعبیر آتش جهنم و چگونگی عذاب جهنمیان

یک نهج‌البلاغه‌پژوه در تفسیر خطبه ۸۳ نهج‌البلاغه با بیان اینکه ماهیت جهنم برای ما پنهان است، گفت: تعبیر آتش و سوختن مانند تعابیری است که از لذت‌های بهشتی بیان می‌شود تا در ذهن مادی به فهم درآید و او را از آنچه پیش رو دارد بهراساند،‌ چراکه برخی عذاب‌های جهنم در بیان دنیوی نمی‌گنجد.

حق شناس

به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حق‌شناس، استاد نهج‌البلاغه، در جلسه تفسیر نهج‌البلاغه و در ادامه تفسیر خطبه ۸۳ ضمن بیان اینکه انسان متقی در مسیر رسیدن به مطلوب کوشا است، گفت: «وَ رَغِبَ فِی طلب» متقی در طلب خویش راغب است؛ مشتاقانه در طلب خوشنودی خدا می‌رود؛ یعنی با اشتیاق و میل در پی مطلوب خود می‌رود و به تعبیر دیگر او انگیزه دارد و همین انگیزه او را زیاده طلب می‌کند.

وی افزود: انسان باتقوا سیری‌ناپذیر است و از طلب خسته نمی‌شود، در وادی علم و معنویت همیشه جوینده و پُرسنده است و تا رسیدن به مطلوب و خشنودی خدا  از پای نمی‌نشیند. او در میدان اقتصاد نیز با انگیزه عمل می‌کند. می‌دانیم که هدف پیامبران الهی صرفاً آبادانی دنیای مردم نیست؛ آن‌ها آمده‌اند تا انسان بسازند. اما وقتی انسان به تربیت معلمان ربانی پرورده باشد، دنیا را هم آباد می‌کند، «وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلَادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ» پروردگارا سرزمین‌هایت را به وسیله او آبادان کن و بندگانت را با او جانی دوباره بخش.

این استاد نهج‌البلاغه با تأکید بر اینکه شیوه آبادانی اهل تقوا، الهی است؛ نه آن‌گونه که دنیامداران و شهوت‌پرستان در پی آبادانی دنیا برمی‌آیند، ادامه داد: دنیای امروز تابلوی تمام عیاری است از توسعه دنیامدارانه مبتنی بر سرکشی و شهوت‌پرستی، این دنیا از فرآورده‌های فناورانه اشباع است و عالی‌ترین جلوه‌های رفاه ظاهری را فراهم آورده است اما در بطن آن انسانیت انسان در زیر چرخ دنده‌های این مادی‌گرایی وحشتناک در حال خُرد شدن است.

حق‌شناس بیان کرد: این فرهنگ منحط، کار را به جایی رسانده که خون انسان کمترین ارزش را دارد و چه جان‌ها که گرفته می‌شود تا صنعت رشد کند و بر سرمایه‌ها افزوده شود درحالی‌که اگر انسان ساخته شود، دنیایی می‌سازد که دنیای بلاغ باشد. دنیایی که در عین نعمت و وسعت، زمینه رسیدن به فرداهای بهتر را فراهم کند؛ نه اینکه انسان را زیر مادی‌گرایی و رفاه دفن کند.

وی اظهار کرد: بشر غیر الهی گمان می‌برد که به چه مرتبه‌ای از توسعه رسیده و چه تمدن درخشانی بنا کرده است؛ اما وقتی از جنبه معنوی و روحانی به حیات خود می‌نگرد، کیسه خود را تهی می‌بیند که در قیامت نیز هرچه فراهم آورده و آن را سرمایه خود در دنیا قرار داده بود به باد فنا می‌رود و هیچ از آن نمی‌ماند. «الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُون [آنان] کسانی‌اند که سعی‌شان در زندگی دنیا از دست رفته است و خود می‌پندارند که در حقیقت کار خوب انجام می‌دهند».

این استاد نهج‌البلاغه گفت: انسان متقی حیات اقتصادی را در پناه توسعه فرهنگی و معنوی معنا می‌دهد و از همین رو در مسیر توسعه‌طلبی اهل جدیت و پویایی است. نباید عبارات امیرالمؤمنینِ عالم را، در سطحی کوچک و نازل تفسیر کنیم؛ بلکه رواست به بزرگی شخصیت امام آن را وسعت دهیم و در افق فکری مولا بنشانیم؛ برای مثال به همین پویایی و رغبتی که در اینجا به آن اشاره می‌شود به‌عنوان اصلی زندگی‌ساز و جامع بنگریم.

شهامت گریختن از حرام الهی به سوی حلال

این استاد نهج‌البلاغه در ادامه تفسیر خطبه ۸۳ و با اشاره به گریز شجاعانه متقی از حریم حرام‌ها و معصیت‌ها افزود: «وَ ذَهَبَ عَنْ هَرَب» ترس از خدا او را از گناه گریزان نمود و از هرچه باید اجتناب کند پرهیز کرد. امام می‌فرماید متقی از هرچه باید بگریزد با شهامت می‌گریزد. این صفت در تقابل با صفت قبل مطرح می‌شود؛ انسان متقی در رسیدن به آنچه مطلوب است انگیزه دارد و با ولع و اشتیاق به سوی آن می‌شتابد اما از چیزی که ناپسند است هم با قدرت می‌گریزد و فاصله می‌گیرد.

حق‌شناس ادامه داد: واضح است آنچه متقی از آن می‌گریزد، اموری است که رضای خداوند در آن نیست؛ البته گریختن از حرام الهی به سوی حلال، شهامت می‌خواهد. همین درنگ و توقف ممکن است آن‌ها را در زمره تقویت‌کنندگان باطل درآورد؛ یعنی حضور آن‌ها در این جمع بر قوام مجلس گناه بیفزاید و آتش منکر را شعله‌ورتر کند.

وی بیان کرد: در مباحث تربیتی نیز به این نکته اشاره می‌شود که یکی از مهارت‌هایی که پدر و مادر باید به فرزند خود بیاموزند مهارت نه گفتن است. کودکان باید بتوانند در قبال امور ناشایست مقاومت کنند و به هر چه ناپسند است شجاعانه نه بگویند. در اینجا هم امام به همین مهارت اهل تقوا اشاره می‌فرماید. اهل تقوا هرجا حرام می‌بینند، شجاعانه مخالفت می‌کنند و از آن دور می‌شوند و در بند خوش آمدن و بد آمدن خلق هم نیستند.

این استاد نهج‌البلاغه افزود: انسان‌های متقی باکی ندارند که مجلس گناه را ترک کنند و مانع از ادامه آن شوند؛ زیرا نزد آن‌ها نه گفتن به خلق آسان‌تر و معقول‌تر از نه گفتن به خالق است؛ فرقی هم نمی‌کند که گوینده خطا پدر، مادر، برادر یا معلم انسان باشد؛ اگرچه ایشان از برترین مراتب احترام در معارف دینی برخوردارند اما اگر پای در وادی حرام بگذارند باید از ایشان گریخت و صحنه عصیان الهی را ترک کرد. این کاری است که اهل تقوا با قوت انجام می‌دهند و تردیدی در آن روا نمی‌دارند.

راه سامان دادن به احوال آینده

وی در بیان مراقبت و ملاحظه متقی نسبت به آینده پیش رو گفت: «وَ رَاقَبَ فِی یَوْمِهِ غَدَهُ» امروز مراقب فردای خویش بود. امام در وصف انسان متقی می‌فرماید او در امروز، فردایش را مراقبت می‌کند. او در عین اینکه در امروز زندگی می‌کند و زمان حال خود را بهبود می‌دهد به فکر آینده است و به فردا می‌اندیشد و برای آن سرمایه‌گذاری می‌کند و آنچه را لازم دارد پیش می‌فرستد و مدام در حال سامان دادن به احوال آینده است.

این پژوهشگر نهج‌البلاغه در ادامه تفسیر خطبه ۸۳ و در باب تأمل و تفکر متقی در احوال آینده خویش بیان کرد: صفت نوزدهم، آخرین صفتی است که امام برای انسان متقی برمی‌شمارد «وَ نَظَرَ قُدماً أَمَامَهُ» آینده خویش را دیده است؛ هماره به آینده می‌نگریست و به آینده نظر داشته است. خداوند در قرآن می‌فرماید «اَوَلَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» آیا در ملکوت آسمان‌ها و زمین و هر چه خداوند آفریده است ننگریسته‌اند؟ روشن است که ملکوت آسمان و زمین با چشم ظاهری دیده نمی‌شود. پس مراد از این آیه شریفه اندیشیدن و تفکر و تأمل در هستی است.

این استاد نهج‌البلاغه افزود: امام می‌فرماید که متقی، با اندیشیدن به فردا می‌کوشد تا آنچه را برای فردای خود لازم دارد فراهم سازد. او همین امروز کار فردا را تدبیر می‌کند و نیازهای خود را پیش می‌فرستد. البته این فردا هم می‌تواند به فردای زمانی تعبیر شود، یعنی انسان متقی در هر روز به فکر فرداست و برای آن برنامه می‌ریزد؛ هم می‌تواند به فردای بزرگتر که قیامت است معنا شود یعنی او مراقب قیامت است و آنچه را برای جهان باقی نیاز دارد در همین دنیا تدارک می‌بیند.

حق‌شناس در ادامه تفسیر خطبه ۸۳ اظهار کرد: نوزده ویژگی اهل تقوا به پایان رسید. این بخش که از عمیق‌ترین و اثرگذارترین بخش‌های نهج‌البلاغه، است به حقیقت آدمی را به شعف وا می‌دارد. امام در اینجا شیوه عملکرد اهل تقوا را در نهایت بلاغت و فصاحت بیان فرمود و الگوی انسان الهی رشدیافته و به کمال رسیده را با جزئیات ترسیم کرد.

وی گفت: این کلام که در عین عمقِ محتوا از عظمت در لفظ هم برخوردار است اذهان آگاه را تکان می‌دهد و البته برای دردمندان و دلسوزان حس دریغ و تأسف به همراه می‌آورد؛ زیرا می‌بینند که این گنجینه بی‌نظیر حکمت، در بازار مسلمانان خریدار ندارد و امت پیامبر (ص) آن را مهجور نگه‌داشته‌اند. همین غفلت ایشان را مجبور کرده که ملمتس این و آن باشند و خود را به این سو و آن سو بیاویزند تا متاع معنوی مورد نیاز خویش را فراهم کنند.

این استاد نهج‌البلاغه با بیان اینکه نعمت‌ها و لذت‌های بهشتی؛ بهترین انگیزه‌ها و مشوق‌هاست، افزود: پس از پایان این بخش امام در چند عبارت کوتاه هشدارهایی را به مخاطبان خود ارائه می‌دهد. در ابتدا می‌فرماید «فَکَفَی بِالْجَنَّةِ ثَوَاباً وَ نَوَالاً» پس بهشت برای ثواب و پاداش (نیکوکاران) کافی است. امام می‌فرماید اینکه بهشت ثواب و نعمتی باشد که انسان با آن برخورد می‌کند برای او بس است.

وی ادامه داد: بهشت برترین مقصد و عالی‌ترین پاداشی است که می‌تواند مبنای عمل ما قرار گیرد و تنظیم‌کننده سیاست و روش ما در زندگی باشد. البته معنای بهشت در اینجا معنایی است نامتناهی که فهم آن به سادگی در تصور نمی‌آید. آنجا جایگاهی است که خداوند به‌عنوان پایان کار هستی مقرر کرده و بهترین بندگان خود را در آن جای می‌دهد.

حق‌شناس با اشاره به اینکه نعمت‌های بهشتی سطوح مختلفی دارد، گفت: آنچه در قرآن آمده کف نعمت‌های بهشت است که انگیزه‌ای به انسان‌ها بدهد و آن‌ها را سر شوق آورد تا به امید رسیدن به آن نعمت‌ها راه تقوا و عبودیت در پیش گیرند اما حقیقت و ماهیت بهشت بر اهل دنیا نامکشوف است. در واقع در زبان ما لفظی نیست که بتواند بهشت را در شکل حقیقی آن وصف کند. امام با توجه به این نکته می‌فرماید «کافی است که انسان در پایان کار خود با بهشت روبه‌رو شود؛ زیرا چیزی فراتر از بهشت و نعمت‌های آن در آفرینش الهی تصور نمی‌شود».

دلواپسی انسان از عذاب دوزخ است

وی در ادامه با بیان اینکه عذاب‌ها و رنج‌های دوزخ بیشترین عامل خوف و دلواپسی انسان است، افزود: امیرالمؤمنین سپس به جهنم اشاره می‌کند «وَ کَفَی بِالنَّارِ عِقاباً وَ وَبَالاً» و دوزخ (به جهت عذاب و سختی) برای (کیفر و گرفتاری) بدکاران بس است. امام می‌فرماید و کفایت است که آتش دوزخ عقوبت کار و وبال گردن انسان باشد. به تعبیر دیگر آیا کافی نیست که انسان در آتش دوزخ و وبال و سنگینی آن تأمل کرده و یقین کند که چیزی بدتر از این ممکن نیست؟ آیا بدبختی‌ای فراتر از این تصور شدنی است؟

حق‌شناس گفت: در اینجا هم باید تصریح کرد که ماهیت جهنم برای ما پنهان است. تعبیر آتش و سوختن هم درست مانند تعابیری است که از لذات بهشتی بیان شد. این‌ها تعابیری است که ذهن مادی به فهم درآید و او را از آنچه پیش رو دارد بهراساند و الا برخی عذاب‌های جهنم در بیان دنیوی نمی‌گنجد. یک گوشه از این عذاب همان است که در سوره مبارکه مطففین به آن اشاره شده «هرگز چنین نیست قطعاً! در آن روز آنان از ملاقات پروردگارشان سخت محجوب‌اند». همین حجاب، عذابی است که در وصف نمی‌گنجد.

این استاد نهج‌البلاغه افزود: توجه به صفت انتقام و نصرت‌ الهی عالی‌ترین عامل پرهیز انسان متقی است. این سومین هشداری است که امام مطرح می‌کند. انسان در پیشگاه خدا باید مراقب باشد که نعمتی را که به او عطا کرده‌اند وا پس نگیرند؛ یعنی موقعیتی پیش نیاید که آنچه داده الهی است از میان برود و به ضد خود بدل شود. خداوند مُنتقم است و بر اساس حکمت‌ها و محاسبه‌های عادلانه خود، نعمت را از عصیانگران سرکش باز می‌گیرد.

حق‌شناس گفت: امام در این عبارت هشدار می‌دهد که شما با خدایی روبه‌رو هستید که اشراف کامل بر احوال شما دارد، اگر در حیات شما فعل و انفعالاتی پیش آید که با حکمت و عدالت او ناسازگار باشد ممکن است سرمایه‌های خود را از دست بدهید. از سوی دیگر اگر احساس می‌کنید به پشتوانه احتیاج دارید و در پی تکیه‌گاه و یاور هستید کجا می‌توانید کسی را بهتر از حضرت حق پیدا کنند.

این استاد نهج‌البلاغه در پایان بیان کرد: در اینجا حضرت امیر(ع) می‌فرماید که قرآن دو جنبه دارد؛ «حَجِیج» است و «خصیم». یعنی هیچ امری مانند قرآن نمی‌تواند مدافع انسان در دنیا و آخرت باشد. او بهترین وکیل مدافع است و مستحکم‌ترین استدلال‌ها و قوی‌ترین حجت‌ها از آن اوست. اگر روش و مشی انسان به گونه‌ای باشد که در تقابل با قرآن قرار گیرد کار او زار است.

انتهای پیام
captcha