تأیید برداشت‌های اجتهادی از قرآن مهم‌ترین کارکرد روایات تفسیری است
کد خبر: 4143343
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۵
حجت‌الاسلام کمالی:

تأیید برداشت‌های اجتهادی از قرآن مهم‌ترین کارکرد روایات تفسیری است

پژوهشگر پژوهشکده تفسیر اهل بیت(ع) گفت: اولین کارکرد این روایات، تأیید برداشت اجتهادی مفسر است که ارزش زیادی هم دارد با اینکه ممکن است روایت چیزی اضافه‌تر از برداشت مفسر هم نگوید. مثلاً گاهی اوقات چند قول داریم و همین پیوند، قرینه قوی برای ارجحیت یک قول است.

ارسال// تایید برداشت‌های اجتهادی از قرآن مهمترین کارکرد روایات تفسیری استبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی کمالی، پژوهشگر پژوهشکده تفسیر اهل بیت(ع)، سوم خردادماه در نشست علمی «ظرفیت روایات تفسیری غیر صریح در فهم آیات»، به ایراد سخن پرداخت که متن سخنان وی به شرح زیر است:

امام علی(ع) فرمودند قرآن برای هیچ کسی جای سخن تازه نگذاشته است؛ قرآن اقیانوسی از معارف است که هر کسی حرف تازه زد، قبل از آن مطمئناً در آیات قرآن وجود دارد.

علت اصلی که سبب شد تا ما به سمت اجرای این طرح (سنجش ظرفیت روایات تفسیری غیر صریح در فهم آیات) برویم وجود یک واقعیتی در میراث تفسیری اهل بیت(ع) است؛ این واقعیت آن است که وقتی روایات اهل بیت(ع) را مرور کنیم گاهی مضامین و مطالب قرآنی وجود دارد که به صورت غیرصریح و ناپیداست یعنی اهل فن وقتی روایات را می‌خوانند و قبل از آن آیات را دیده باشند، خواهند دید که به صورت نامحسوس آموزه‌های قرآنی زیادی داریم که در روایات منعکس است. این واقعیت مطلب روشنی است که اگر دانشنامه قرآن دارالحدیث را بررسی کنید، ملاحظه می‌کنید پیوند زیادی میان این آیات و روایات دیده می‌شود.

از جمله در روایت معروفی از امام علی(ع) داریم که فرمودند: انسان زیر زبانش نهفته است یعنی انسان وقتی سخن بگوید مشخص می‌شود علاقه و وزن علمی و فکری او چیست و در لغزش‌های زبانی، به شخصیت او پی می‌بریم؛ این روایت برگرفته از آیه وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ یعنی ای پیامبر منافقان را از خطا و لغزش‌های قولی آن‌ها خواهی شناخت.

روایت معنای عامی را بیان و فرموده است هر کسی سخن بگوید مردم خواهند فهمید چه انسانی است و فرد منافق یکی از مصادیق این روایت است و معصوم(ع) از آن سلب خصوصیت کرده است. از امام علی(ع) داریم که من سخنی دارم که از قرآن ریشه گرفته است و این کلام همین سخن مورد بحث است: المرء مخبوء تحت لسانه که مؤید حدس ما است.

مثال دیگر روایت تکلموا تعرفوا است؛ این روایت هم به صورت نامحسوس با برخی آیات مرتبط است از جمله با این آیه: وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ؛ خداوند می‌‌توانست فلما را نیاورد ولی دقیقا این هدف را دنبال فرموده است. مثال دیگر این روایت است که فرمودند: کسی که درختان تقوا را بکارد، میوه‌های هدایت را خواهد چید، یعنی تقوا باعث هدایت است؛ این روایت، برداشت نامحسوس ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ و ویژه متقین به خاطر تقوای آنان است

پیوند آیات و روایات

نمونه دیگر این آیه شریفه است که فرمود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا» و مثال دیگر هم روایت: اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور است؛ این امر، ریشه قرآنی آشکاری دارد گرچه امام معصوم(ع) نفرموده است از کدام آیه گرفته است ولی مشخصاً به آیه «وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ؛ مرتبط است و نشور انسان‌ها بعد از مرگ را  به زنده‌شدن زمین بعد از مرگ تعبیر کرده است.

این روایات آنقدر حجم بالایی دارند که انسان به این درک می‌رسد که نمی‌توان از کنار آن به آسانی عبور کرد و به صورت نامحسوس ریشه در قرآن کریم دارند؛ این روایات گاهی مفاهیم آیات و گاهی نکاتی را اضافه کرده‌اند و گاهی هم به صورت غیرمحسوس به مفاهیم آن پرداخته‌اند.

مثال دیگر این روایت است که العلم و الایمان اخوان توامان؛ ایمان و علم برادران دوقلو و رفیقانی هستند که از هم جدا نمی‌شوند و ریشه ایمان، دانش است و میوه دانش، شناخت خداست؛ در این روایات بین علم و ایمان جمع کرده است و ایمان را ریشه و اصل دانسته است. ما اگر در مضمون این روایت دقت کنیم، خواهیم دید ناظر به آیه شریفه «وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ» است. صاحبان علم معتقدند که قرآن از سوی خداوند به حق نازل شده یعنی علم و معرفت سبب چنین اعتقادی است. 

مثال معروف دیگر این روایت است: سبب الخشیه العلم. یعنی ریشه و پایه خشیت، علم است. اذا زاد العلم زاد الخشیه، کفی بالعلم خشیه، این مجموعه روایات هم ناظر به آیه شریفه «انما یخشی الله من عباده العلماء» است یعنی علما نسبت به خدا خشیت دارند.

رابطه شکر و نعمت

مثال دیگر این روایت شریف است که فرمودند: اینطور نیست که خدا در شکر را به سمت کسی باز کند ولی در زیادت را ببندد یعنی شکر باعث افزایش نعمت است که ناظر به آیه شریفه «و ان شکرتم لازیدنکم» است و صدها و هزاران مثال از این قبیل می‌توان آورد و اهل فن و تدبر لازم است تا بتوانند به ارتباط این روایات و آیات پی ببرند.

عمده کارهای پژوهشی مؤسسه دارالحدیث با همین سبک و سیاق نوشته شده است و به نوعی این پیوند را نشان می‌دهد. حالا این سؤال مطرح است که آیا این روایات می‌توانند در تفسیر به ما کمک بدهند؟ ما معتقدیم بله و نمونه‌هایی از آن را نشان دادیم.

تأیید برداشت اجتهادی

اولین کارکرد این روایات، تأیید برداشت اجتهادی مفسر است که ارزش زیادی هم دارد با اینکه روایت چیزی اضافه‌تر از برداشت مفسر هم نمی‌گوید. مثلاً گاهی اوقات چند قول داریم و همین پیوند، قرینه قوی برای ارجحیت یک قول است؛ مثلاً در آیه «لئن شکرتم لازیدنکم» برخی می‌گویند که آیه می‌فرماید اگر شکر کنید من به شما توسعه وجودی داده و ظرفیت شما را زیاد می‌کنم، نه اینکه نعمت مادی شما را زیاد می‌کنم، ولی وقتی چندین روایت داریم که تصریح به نعمت دارد، این قول را تأیید می‌کند البته نه اینکه قول دیگر را رد کند. 

سرنوشت شوم منافقان

کارکرد دیگر این روایات را می‌توان در قالب این مثال آورد؛ قرآن کریم می‌فرماید منافقان اهل خرید گمراهی به بهای هدایت هستند و هدایت را می‌دهند و ضلالت را می‌خرند، نکته ضمنی این آیه، آن است که هدایت در اختیار اهل نفاق است و آن را با ضلالت عوض می‌کنند؛ سؤال این است که آیا منافقان از هدایت بهره‌ای هم دارند؟ با رصدی که ما داشتیم مشخص شد در برخی روایات غیرصریح این مسئله وجود دارد که مؤید است؛ آیاتی که ناظر به هدایت فطری هستند مؤید این موضوع‌اند که هدایت در اختیار منافقان هست ولی خودشان آن را پرده افکنده و تبدیل به گمراهی می‌کنند و به تعبیر قرآن چقدر بد تجارتی می‌کنند که هیچ سودی برای آنان ندارد.

انتهای پیام
captcha