31 خرداد سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران است؛ شخصیتی سیاستمدار، فرمانده نظامی، دانشمند، عارف که جزو نادر افرادی است که مجموعه این ویژگیها را در خود جمع کرده است. آثار متعددی درباره این شهید از ابعاد مختلف منتشر شده که وجوه شخصیتی، فکری، سیاسی، اخلاقی و عرفانی او را به تصویر کشیدهاند.
مهدی مطهرنیا، تحلیلگر و آیندهپژوه سیاسی و اجتماعی، از جمله افرادی است که کتابی را با عنوان «مجاهد هنرمند» درباره شهید چمران نگاشته و در آن به تحلیل و تبیین اندیشه، رفتار و کنشهای شهید چمران پرداخته است.
مطهرنیا در گفتوگو با ایکنا، درباره نگارش این اثر گفت: «مجاهد هنرمند» عنوانی بود که براساس بیانیه امام خمینی(ره) درباره شهادت شهید چمران برای این کتاب برگزیدم که به سفارش وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح تألیف شد. من دوران سربازی خود را در این وزارتخانه گذراندم و سپس برای چند سال به عنوان کارشناس سیاسی ـ دفاعی در دفتر وزیر دفاع و بعد از آن به عنوان مسئول دفتر سیاسی مسئولیت پذیرفتم و شهید چمران نیز یکی از وزرای دفاع جمهوری اسلامی ایران بود.
وی با بیان اینکه شهید چمران نامی دیرآشنا در حوزه تحرکات ملی ایرانیان در باب مبارزات سیاسی و سپس دفاع از تمامیت ارضی ایران محسوب میشد، گفت: چمران یک شخصیت دانشگاهی، یک مدیر مدبر، یک انقلابی راستین و اصیلزادهای بود که اصالت و شرافت خود را فراموش نکرده بود و به طور طبیعی پیشنهاد نگارش این کتاب توسط من به واسطه شخصیت او ارائه شد.
مطهرنیا درباره دریافت خود از شخصیت شهید چمران گفت: چمران یک «ناسیونال انترناسیونالیسم» بود؛ فردی که از بطن ایران برخاسته بود و به ایران عشق میورزید و توانسته بود از منظر روانشناختی شخصیتی برجسته در درونمایه درونی خود برسازد. او به مناسبت درونی رسیده بود و توانسته بود به آن واسطه تناسب بیرونی ایجاد کند؛ در همان جو انقلابی در برابر رادیکالیسم و تندروی میایستاد اما در عین حال در زمانهای که باید قاطعیت از خود نشان دهد به هیچ وجه از مواضع قاطع خود عقبنشینی نمیکرد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: ماجرای پیشنهاد پذیرفتن نامزدی ریاست جمهوری و پاسخ او به پیشنهاددهندگان در تاریخ مضبوط است؛ مسئله تعهد و تخصص و آنچه در آن زمان بنی صدر و مخالفان او مطرح میکردند، فصلالخطابی به نام چمران پیدا میکند که به متعهدین و باورمندان مذهبی که از تعهد سخن میگویند، جملهای را روا میدارد که هنوز هم پاسخی در خور و شایسته و امری بایسته است. او میگوید قبول که تعهد از تخصص بهتر است اما اگر کسی تعهد دارد وقتی در زمینهای فاقد تخصص است متعهدانه آن را نمیپذیرد. لذا او از مناسبت درونی و تناسب بیرونی برخوردار بود.
وی بیان کرد: در این کتاب از روانشناسی رشد و نظریاتی مانند نظریه گوردون آلپورت، آبراهام مزلو و دیگر روانشناسان استفاده کردم تا شخصیت او را پردازش کنم؛ از محل تولد و اوان کودکی تا شهادتش براساس آنچه در هرم مزلو مطرح است، او توانسته بود به مرزهای خودشکوفایی برسد و از این جهت پروازی عمیق را از بنمایه وجود خود به آسمانها آغاز کند، در حالی که پای در زمین داشت و واقعیتها را نادیده نمیگرفت و به عنوان یک چریک پیر تلاش داشت از باورها و تمامیت ارضی کشورش دفاع کند. میتوان مانند هر انسان دیگری او را هم سپید سپید ندید و نقدهایی را بر او وارد کرد، اما چمران در مسیر تکامل خود هدف تعالی را دنبال میکرد.
مطهرنیا با تأکید بر اینکه با این توصیفات سخن گفتن از چمران امروز سخت است، گفت: زیرا به نام چمران و چمرانها کارهایی انجام شده که سخن گفتن از شخصیتی مانند چمران را در بین نسل جوان بسیار مشکل میسازد و مسئلههای گوناگونی رو در روی ما قرار میگیرد. این است که در بنمایه تاریخ، به واسطه عملکرد کسانی که پشت چهرههایی مانند چمران پنهان میشوند امروز چمرانها در حاشیه قرار می گیرند.
این آیندهپژوه سیاسی و اجتماعی تأکید کرد: اگر بخواهیم از چمران سخن بگوییم باید چمران در زمان خود ببینیم و به تعبیر گادامر در مقوله هرمنوتیک موجود در این زمینه تلاش کنیم پیوند افقها ایجاد کنیم و از افق زمانی امروز به افق زمانی چند دهه پیش برویم و چمران را در جنگهای نامنظم برای دفاع از تمامیت ارضی، در عین حال در برابر تجزیهطلبان و در همان حال مدافع طوایف و دودمانهای ایران و اصالت خواستههای آنها ببینیم و این کار بسیار سختی را در جلوی دیدگان ما میگذارد.
وی ابراز کرد: به هر تقدیر من در کتاب «مجاهد هنرمند» تلاش کردم در چارچوبهای علمی براساس نظریات گوناگون و بیوگرافی موجود از شهید چمران، او را نگاه و و از منظر تفکر انتقادی زوایای وجودی چمران را کاوش کنم.
مطهرنیا در تبیین مسئله حل تضادها و دوگانهها در شخصیت شهید چمران گفت: همانطور که گفتم چمران به مناسبت درونی رسیده بود. او انسانی به مثابه یک سیستم بود که نخست در درونمایه وجودی خود نفوس گوناگون را به تعادل رسانده بود و چنین شخصیتی به مناسبت و تعادل درونی رسیده بود و براساس تعادل درونی خود با پدیدهها و پدیدارهای بیرونی مواجه میشد.
مؤلف کتاب «مجاهد هنرمند» اظهار کرد: وقتی از ایران سخن گفته میشود، ایران وطن و موطن ماست اما چمران به مفهوم وطن علم داشت ولذا موطن را محدود به مرزها و تمامیت ارضی نمیدید بلکه موطن برای چمران یک باور تعریفشده و یک واژه به تعالی رسیده بود و به همین دلیل بسان بسیاری از رهبران دهه 50 به مسلمان بودن و ایرانی بودن و اولویت هر یک از این دو یا تعارض بین این دو نمیاندیشید زیرا در خود یک مناسبت درونی و تعادل بیرونی ایجاد کرده بود. انسانی که در یک خاک به دنیا میآید و در اتمسفر گفتمانی و فضای باورهای آن خاک پرورش پیدا میکند همانگونه که به مادر، به عنوان زاینده خود، پیوسته است زادگاه به منزله مام میهن نیز برای او همین ارزش را دارد و همانطور که نمیتواند مادرش را رها کند، میهن خود را نیز نمی تواند رها کند. در عین حال همین انسانی که روی خاک زاده میشود و در زادگاه وجود می پذیرد اما در گستره جهانی تکامل و تعالی پیدا میکند.
وی با بیان اینکه انسانهای سالم «انسیونال انترناسیونالیسم» هستند، گفت: در واقع در وجود این افراد ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم دچار تضاد و تعارض نیست و اگرچه به مام میهن و وطن خود احترام میگذارند اما انسانیت و اصالت و حقیقت آن را پاس میدارند و اگر هر جا سخن حقی خارج از مرزهای میهن برساخته شد که به حقیقت آن یقین پیدا کردند سر بر آستان آن فرود میآورند ولذا چمران به واسطه همین مناسبت درونی توانست تناسب بیرونی را در سالهایی به نمایش بگذارد که این گونه مباحث دوگانه و متضادنما در جدلهای میان رهبران و شخصیتهای سیاسی آن زمان تا سر چهارراهها به وفور وجود داشت و از این منظر شخصیت شهید چمران ویژه و خاص است.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام