به گزارش ایکنا، در بخش نخست ارزیابی سینمای کودک و اینکه این ژانر چگونه میتواند در جهت تربیت خانواده عمل کند و گامی در راستای آموزش کودکان برای زندگی بهتر باشد با سینماگران و کارشناسان این حوزه گفتوگو شد. در این راستا دو دیدگاه عمده وجود دارد عدهای معتقدند که فیلم کودک نباید صرفاً کارکرد آموزشی داشته باشد و بخشی دیگر بر این باورند که فیلم کودک صرفاً با هدف قرار دادن آموزش قادر است تاثیرگذاری به همراه داشته باشد. در بخش دوم این گزارش نظرات سه فیلمساز دیگر را جویا شدیم که در سیوپنجمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان حضور داشتند.
سعید اسلامزاده، منتقد و کارشناس سینما پیرامون نقش خانواده در سینمای کودک گفت: مضمونهایی که در سینمای کودک ما وجود دارد متاسفانه خیلی گسترده نیستند. این در حالی است که در دهه ۶۰ سینمای کودک، تولیدات بسیاری داشت. برای مثال به آثار کیومرث پوراحمد، عباس کیارستمی و ابراهیم فروزش اشاره میکنم. در برخی فیلمهای آن زمان شاید خانواده وجود نداشته باشد اما به شدت خانواده مورد تقدیس واقع میشد. یا «قصههای مجید». در هالیوود یکی از تابوها و خطوط قرمز، خانواده است. هیچ فیلمی حق ندارد خانواده را زیر سوال ببرد. در فیلمهای آمریکایی همیشه خانواده است که در نهایت به رستگاری میرسد.
وی افزود: در جشنواره، فیلمی با عنوان «در آغوش درخت» وجود داشت. در این فیلم خانواده با طبیعت پیوند میخورد و این اتفاق به شکلی زیبا رخ میداد. متاسفانه در سینمای بزرگسال ما خانواده به شدت ضعیف و آسیبپذیر نشان داده میشود. در فیلمهای بسیاری، خانوادهها قربانی عشقهای مثلثی یا دیگر معضلات میشوند. این مسئله در نهایت آسیب خود را بر کودک وارد میکند. ما در سینمای کودک به شدت نیازمند توجه به خانواده هستیم. وقتی با خواجهپاشا کارگردان «در آغوش درخت» صحبت میکردم، میگفت در اثرش میخواسته جواهری به نام کودکان را تصویر کند تا به آنها بگوید هیچ چیز مهمتر از خانواده وجود ندارد.
این منتقد سینما ادامه داد: چندان برای سینما به ویژه فیلمهای کودک کارکرد آموزشی قائل نیستم. برای من مشخص نیست که کودک ۸ یا ۱۲ ساله از یک فیلم چگونه نکات آموزشی دریافت میکند یا اینکه برای خود پیرامون اثر خیالپردازی انجام میدهد. کودک در آثار سینمایی به دنبال اسطوره است اسطورهای که میتواند افسانه بوده یا اینکه در تاریخ وجود داشته باشد.
وی افزود: سینمای کودک در همه دنیا یک نکته مشترک دارد آن نیز جواهر بودن کودک است. در ضمن بخش مهمی از سینمای کودک ریشه در ادبیات دارد. پس هر جامعهای که ادبیات غنی دارد مطمئناً سینمای کودک آن نیز وضعیت خوبی خواهد داشت. متاسفانه در سینمای ایران ما خیلی دیر به ادبیات رسیدیم در حالیکه ادبیات ما در افسانهها، فولکلورهای و جریانات معاصر در جریان است. برای جبران این عقبافتادگی باید افرادی وجود داشته باشند تا بتوانند از ادبیات استفاده لازم را برند. وقتی فردی نظیر «بهرنگی» برای بچهها مینویسد نگاهش فارغ از جریانات سیاسی است چون نوع نگاهش بر تربیت بچهها بومی استوار است.
وی درباره جایگاه ادبیات در دوره مدرن نیز اینگونه توضیح داد: در زمان حال با ورود مباحث روانشناسی، برخیها برای سینمای کودک کارکرد آموزشی قائل هستند. برای مثال به فیلمهایی که در جشنوارههایی چون رشد تولید میشود اشاره میکنم. اما این آموزش زمانی تاثیرگذاری پیدا میکند که شاخصههای زیباشناسی در آثار کودک وجود داشته و به نوعی مخاطبش را جذب کند. فیلمی که در پی آموزش است باید در قدم اول به کودک لذت ببخشد تا در قدم بعدی بتواند نکتهای را آموزش دهد. با این توضیح اگر بخواهیم در سینمای کودک هدف را آموزش قرار دهیم به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید. هرچند وقتی فیلمی بتواند زیباییشناسی را رعایت کرده و در خود لذت به همراه داشته باشد در دادن آموزش نیز موفق خواهد بود. زیبایی در سینمای کودک به دو شکل رخ مینماید. ابتدا زیبایی بصری، سپس جذابیت محتوایی تا بتواند کودک را به سمت خود بکشاند.
لزوم حفظ سنتها
مرتضی آتشزمزم، فیلمساز در ارتباط با این موضوع گفت: جوامع شرقی خانوادهمحور هستند. ما اگر در پی ساخت آینده این کشور هستیم باید در گام اول به خانواده اهمیت دهیم به ویژه در شرایط فعلی که مشکلات اقتصادی و فرهنگی وجود دارد باید کاملاً مراقب خانواده باشیم تا کودکانمان از دست نروند. در شرایط فعلی برخی خانوادهها به اسم تجدد هر امکانی را برای کودکان خود باز میگذارند در حالیکه این مسئله آسیبهای بسیار جدی به همراه دارد. در خانواده، برخی سنتها باید حفظ شود؛ سنتهایی که در نهایت قوام خانواده را در پی خواهد داشت البته توجه به سنت به معنای نادیده گرفتن الزامات امروز نیست اما نباید به بهانه تجدد سنتها را نادیده بگیریم. این موضوع در فیلمهای کودک باید به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد.
وی تاکید کرد: فیلم کودک باید به والدین بیاموزد چگونه بچههای خود را نگهداری کنند. این مسئله به معنای کنترل یا محدود کردن نیست بلکه توجه به خواستهها و دغدغههای کودک باید در سینمای کودک به عنوان یک اصل جدی گرفته شود. یکی از نکات مهم که به نظرم باید به آن توجه ویژه کرد گسترش روزافزون موبایل در زندگی کودکان است به نظرم این وسیله ارتباطی، جدا از نکات مثبتی که به همراه دارد متاسفانه آسیبهایی را هم وارد کرده است.
آتشزمزم متذکر شد: تاکید من روی مسائل آموزشی در سینمای کودک به معنای نادیده گرفتن فیلمهای مفرح و سرگرمکننده نیست چون آن تولیدات نیز از نیازهای سینمای کودک هستند اما در کنار چنین کارهایی باید آثار آموزشی نیز حمایت شود.
این فیلمساز با تاکید بر اینکه فیلم کودک باید زبانی موعظهگو نداشته باشد، گفت: برای اینکه به این آسیب گرفتار نیاییم باید با جهان کودک آشنا شویم جدا از شناخت از دنیای کودک باید فیلمساز زبان درام کودک را به خوبی بشناسد چون دراماتیزه کردن فیلم کودک با آثار بزرگسال متفاوت است.
وی تاکید کرد: سینما قادر است ابزاری در جهت آموزش برای زیست بهتر به کودکان باشد من در کارهایم به نوعی با زبان قصه تلاش کردم نکات آموزشی را به مخاطبانم منتقل کنم اما باز هم تاکید میکنم تمام تلاشم این است نکات آموزشی را با زبانی لطیف به کودکان عرضه کنم. سخن آخرم این است که در فیلم کودک فیلمساز نباید جهانی را که خود در گذشته تجربه کرده ملاک اثرش قرار دهد چون دنیای کودک در زمان حال با گذشته متفاوت است.
آتشزمزم در انتها تاکید کرد: من در فیلم اخیرم به نقش خانواده در مواجهه با مشکلات اشاره دارم. کرونا موقعی که فراگیر شد خانوادهها با آن درگیر شدند در این میان، عکسالعملی که خانوادهها از خود نشان دادن اهمیت دارد. در کادر درمان ما این مسئله را به شکلی فداکارانه میبینیم. خانوادههای کادر درمان در دوران کرونایی سختیهای بسیاری را متحمل شدند زیرا قادر نبودند والدین یا فرزندان خود را ببینند. این فیلم به نوعی ادای احترام به خانوادههایی است که در دوران کرونا از آسایش خود گذشتند.
شرط اصلی آموزش در فیلم کودک
مهدی حسینیوند نيز پیرامون جایگاه خانواده در سینمای کودک گفت: وقتی خواستم فیلم «سیارک» را جلوی دوربین برم به یکی از روستاهای اطراف کرمان رفتم. در آن روستا با پسر بچهای مواجه شدم که در یک بومگردی کار میکرد. او به واسطه خجالتی بودن و نداشتن اعتماد به نفس با هیچ کسی ارتباط نداشت. رفتار این کودک به شدت برای من دغدغه پیش آورد. بر همین مبنا شروع به نوشتن قصه فیلم خود کردم.
وی افزود: این فیلم به مخاطبش میگوید. کودکی به سختی کار میکند تا بتواند خانواده خود را پابرجا نگه دارد. نشان دادن چنین موضوعاتی رسالت سینمای کودک هستند البته حتماً باید در فیلمهای کودک توجه داشت جذابیت شرط اصلی آموزش در فیلم کودک است زیرا اگر این شرط حاصل نشود فیلم دریایی از معانی نیز باشد موفقیتی به دست نخواهد آورد.
اين فيلمساز با بیان اینکه خانواده اصلیترین پایه در سینمای کودک است، بیان کرد: جالب است بدانید توجه به خانواده در سینمای کودک رونق این ژانر را در پی خواهد داشت. من این مسئله را در نمایش فیلمم بارها مشاهده کردم چون اثری که قرار است در آن از دغدغه کودکان سخن گوید ناخودآگاه از خانواده نیز حرف خواهد زد.
وی انتهای سخنانش تاکید کرد: کودکان با ذهن خالی به تماشای آثار سینمایی مینشینند برای همین از آن الگوبرداری میکنند. به همین دلیل است که روی کارکرد آموزشی فیلم کودک تاکید ویژه دارم اما برای رسیدن به آموزش صحیح در ابتدا فیلمساز باید با خودش صادق باشد تا بتواند از معنایی که مد نظر دارد به درستی مراقبت کند. از فیلم «کلاه قرمزی» مثال میآورم که در آن دستیار کارگردان بودم و میدیدم چگونه ایرج طهماسب و حمید جبلی از تک تک لحظات فیلم مراقبت میکردند. تاکیدی که آنها روی اشعار داشتند تنها با هدف آموزش صحیح انجام میشد.
داوود کنشلو
انتهای پیام