به مناسبت آغاز هفته پژوهش مونس سیاح، عضو هیئت علمی دانشگاه شریف و پژوهشگر ممتاز و نوآور در علوم و معارف قرآن در گفتوگو با ایکنا به آسیبشناسی نحوه بهرهمندی از پژوهشهای صورت گرفته در کشور برای مدیریت مسائل مهم پرداخت و گفت: به لطف رویکردهای کلان نظام در سالهای اخیر توجه ویژهای به مراکز آموزش عالی و پژوهشی شده است و پیشرفت کمی و کیفی پژوهشها قابل انکار نیست.
وی با اشاره به اینکه بستر و مشوق اصلی برای انجام اکثر این تحقیقات سیستم ارزیابی و ارتقای اساتید و دانشجویان است تا هر دو در یک مشارکت علمی بتوانند در مسیر تدریس و تحصیل خود امتیاز لازم برای کسب مدارج مورد نظر را اخذ کنند، گفت: مشکل این است که سیستم پیشران ارزیابی و مشوق به چاپ مقالات در نشریات به ویژه نشریات خارجی گره خورده است و پذیرش و انتشار مطلب از سوی آنها معیار دریافت امتیازات خواهد بود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شریف اضافه کرد: اینکه معیارهای پذیرش در آن نشریات و همکاریهای بینالمللی علمی ارائه مطالب جدید در مرزهای دانش باشد بدیهی است، ولی اینکه در این معیارها میزان کاربردی بودن پژوهشها برای حل مسائل ریز و درشت داخل کشور مورد توجه باشد محل تأمل دارد. بنابراین در رشتههای مختلف به ویژه علوم پایه و بسیاری مباحث فنی به جهت فاصله مرزهای دانش و تفاوت ماهیت مسائل داخلی با رویکردهای علم سنجی خارجی، فاصله تحقیقات با کاربرد بومی آنها دیده میشود.
وی با اشاره به اینکه موضوع کاربردی بودن پژوهشها در حوزه علوم انسانی تا حد زیادی با رشتههای فنی، پزشکی و ... متفاوت است، گفت: به نظر من در سطح کلان علوم انسانی ما، چند نکته غیر قابل اغماض وجود دارد که این بخش را پیچیدهتر کرده است.
سیاح تشریح کرد: اول اصل ماهیت علوم انسانی است که خود یک بحث مفصل دارد و چند دهه است اندیشمندان راجع به همین موضوع که «اساساً علوم انسانی موجود در مدارس و دانشگاههای ما تا چه حد ماهیت سکولار دارند، چه نسبتی با آموزههای انسانی دین و شریعت دارند و نظریات متفکرین غرب و شرق براساس خردورزی یا سعی و خطای ایشان چقدر معتبر تلقی میشوند و ... » بحث میکنند و همایشهای زیادی نیز در خصوص آن برگزار و مقالاتی نیز در این رابطه نوشته شده است. طبیعتاً میزان کاربردی شدن تحقیقات این حوزه وابسته به تعیین تکلیف علوم انسانی در این مقوله و اینکه بالاخره چقدر توان و جرئت اصلاح و پالایش آن وجود دارد تا برای حل مسائل عملیاتی قابل اتکا باشد، است.
وی ادامه داد: دومین نکته در حوزه علوم انسانی فاصله معنیدار بین فضای کاربرد و بهرهبرداری از پژوهشها با فضای تولید آنهاست. تحقیقات علوم انسانی متأثر از روش آنهاست؛ روش پژوهش در علوم انسانی کتابخانهای و تا حد زیادی دور از واقعیات کاربردی و یا میدانی است. بعضا هم پرسشنامهای است که میزان اعتبار آنها گاهاً محل تأمل دارد. مرور اجمالی مقالات و پایان نامههای علوم انسانی کثرت مواردی را که با بررسی یک جامعه آماری محدود در یک موضوع خاص به اثبات فرضیه و اعلام نتیجه منجر شده، نشان میدهد و علی رغم فرایند علمی تولید آنها، معمولاً در مسائل پیچیده با عوامل و متغیرهای بسیار متعدد مؤثر در آنها، نمیتوان از حاصل این کارها استفاده عملیاتی کرد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: فاصله شناخت ملموس از مسائل اجتماعی برای کشف راه حل آنها بین مراکز تولید علم و پژوهش با مراکز تصمیمگیری و اجرا نیز غیر قابل انکار است. چون برخلاف سایر موضوعات علمی، نه تنها آزمایشگاهی برای مواجهه با مسائل وجود ندارد بلکه معمولاً راهی برای حضور محقق در عرصه واقعی عمل برای درک عمیق مسئله نیز فراهم نیست و تحقیقات بعضاً انتزاعی، منتهی به کاربرد نمیشوند.
سیاح سومین نکته را حضور فعال نهادها، مراکز و محققان از دو خاستگاه نه چندان همگون حوزه و دانشگاه در عرصه علوم انسانی دانست و گفت: هر چند وحدت این دو نهاد، شعاری با قدمت چند دهه است لیکن هنوز حتی نحوه تعامل و هم افزایی مقدماتی بین تلاشهای این دو نهاد در موضعهای مشترک پژوهشگران حوزه و دانشگاه به صورت فرایندی معلوم نشده تا به کاربردی شدن نتایج این تحقیقات پرشمار کمکی شده باشد.
انتهای پیام