معجزات الهی خرق عادتند، نه خرق اسباب و علل
کد خبر: 4188803
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۱
محمدعلی انصاری مطرح کرد:

معجزات الهی خرق عادتند، نه خرق اسباب و علل

صاحب تفسیر مشکاة با بیان اینکه قوانين حاكم بر طبيعت در معجزه جريان دارد، گفت: معجزات الهی خرق عادتند، نه خرق اسباب و علل و آنچه در معجزه رخ می‌دهد محال عقلی‌ نيست، ‌بلكه امری بعيد و مستبعد است و انسان‌ها نمی‌توانند آن را صورت دهند.

محمدعلی انصاری، مفسر قرآن کریم و صاحب تفسیر مشکاةبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، محمدعلی انصاری، مفسر قرآن و صاحب تفسیر مشکاة، در نشست مجازی با موضوع «معجزه پیامبران» که امروز، 28 آذرماه برگزار شد، اظهار کرد: معجزه كاری است كه انجام آن از عهده ‌انسان‌ها خارج است، اما مخالف قوانين الهی در عرصه ‌آفرينش نيست. قوانين حاكم بر طبيعت همچون علت و معلول در معجزه نيز جريان دارند، پس معجزات الهی خرق عادتند نه خرق اسباب و علل و آنچه در معجزه رخ می‌دهد محال عقلی‌ نيست، بلكه امری بعيد و مستبعد است و انسان‌ها نمی‌توانند آن را صورت دهند. برای نمونه تبديل شدن عصای حضرت موسی(ع) به اژدها محال عقلی نيست و طی يک فرايند طولانی چندين ساله ممكن است رخ دهد. اما تبديل شدن همين عصا در يک چشم بر هم زدن به دست ولی خدا معجزه است و از عهده انسان‌ها برنمی‌آيد. از آنجا كه معجزه فقط به اذن الهی رخ می‌دهد، معجزه آوردن در اختيار انبياء و مردم نيست، بلكه خداوند برای آنكه مردم دريابند پيامبران، رسولان الهی هستند و سفير حضرت حق‌اند و از پيش خود سخنی نمی‌گويند، به دست پيامبران معجزه صورت می‌دهد. 

این مفسر قرآن بیان کرد: در هر جامعه‌ و در هر دوره از زمان، مردم به یك مسئله توجه بیشتری نشان می‌دادند و آن مسئله در نظر آنان شكوه و جایگاه فزون‌تری داشت. لذا از این رو پیامبران با ارائه معجزه در آن مسئله، ذهن و ضمیر مردم را به خود متوجه می‌كردند و آنگاه آموزه‌های وحیانی را آموزش می‌دادند. برای نمونه حضرت عیسی بن مریم(ع) در زمانی می‌زیست كه مردم به دلیل بروز برخی بیماری‌ها به دانش طب محتاج شده بودند. در چنین وضعیتی حضرت عیسی(ع) با زنده كردن مرده و شفا دادن بیماری پیس و بینایی بخشیدن به كور مادرزاد دل از مردم ربود و آن‌ها را به خود متوجه كرد.

وی تصریح کرد: در سرزمین حجاز و شهر مكه نیز مردم به شعر و شاعری علاقه‌مند بودند، لذا در چنین اوضاع و احوالی رسول اكرم(ص) با ارائه آیات وحی كه در زیباترین قالب لفظی و والاترین محتوا بیان شده و فصیح‌ترین و بلیغ‌ترین سخنوران عرب از آوردن مثل آن عاجزند، بر الهی و غیر بشری بودن سخن خود تأكید و تصریح كرد و از مخاطبان خود خواست كه پیام این كتاب مستطاب را به گوش جان بشنوند و زندگی خود را با آموزه‌های وحیانی سر و سامان دهند.

انصاری ادامه داد: محبت معجزه بزرگ آفرینش است و اگر خداوند آن را نمی‌آفرید، حیات انسان تهی از هر معنا و انگیزه و پویایی می‌شد، بنابراین حافظ در غزل شماره 435 سروده است:

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی/ تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید/ ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم/ با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی

سلطان من خدا را زلفت شکست ما را/ تا کی کند سیاهی چندین درازدستی

در گوشه سلامت مستور چون توان بود/ تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی

آن روز دیده بودم این فتنه‌ها که برخاست/ کز سرکشی زمانی با ما نمی‌نشستی

عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ/ چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی

صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: در این شعر حافظ سخن به درستی بر زبان رانده و دم از حقیقت محبت در وجود زده است. تا انسان طعم محبت را نچشد، مفهوم حقیقت خلقت را درنمی‌یابد. محبت خداوند است كه جان و جهان و وجود انسان را از خود لبریز می‌كند و آنگاه بازتاب این محبت به خداوند و دیگر انسان‌ها می‌رسد؛ یعنی سیر این محبت از خدا به خلق، از خلق به خدا و از خلق به خلق است. همچنین محبت طرفه‌ اكسیری است كه درد را درمان و غم را عین شادی می‌گرداند:

از محبت دردها صافی شود/ از محبت دردها شافی شود

از محبت مرده زنده می‌كنند/ از محبت شاه بنده می‌كنند

وی در خصوص تکرار معجزه حضرت عیسی(ع) در قرآن اظهار کرد: تکرار آیات قرآن کریم حکمت‌های متفاوتی دارد که یکی از آن‌ها توجه به میزان تأکید و تصریح خداوند بر مفاهیم و موضوع‌های تکرارشده است. تکرار برای یادگیری ما انسان‌ها ضرورت است، زیرا این امر اصل روان‌شناختی مهمی است که موجب تثبیت و تقریر حقایق و واقعیت‌ها در ذهن انسان می‌شود. چه‌بسا اگر تکرار نباشد، بسیاری از مفاهیم و مطالب مهم جایگاه خود را در ذهن انسان نمی‌یابد و تثبیت نمی‌شود. همچنین یکی دیگر از حکمت‌های تکرار آیات در قرآن کریم این است که خداوند متعال از این رهگذر، مفاهیم متنوع و ابعاد مختلف حقیقتی را بیان می‌فرماید و پیام‌ها و حقایق ناگفته‌ای را بر گفته‌های قبلی می‌افزاید.

انصاری در پایان گفت: برای نمونه حضرت باری‌تعالی ماجرای افکندن عصای موسی(ع) را در چندین آیه مطرح می‌کند که در آیه‌ای درباره تبدیل شدن عصا به اژدها می‌فرماید: «فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبین‏؛ پس به ناگاه آن، اژدهایی نمایان شد.» همچنین در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «وَ أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّی مُدْبِراً؛ و عصایت را بیفکن. پس چون آن را دید که (چنان) می‌جنبد که گویی ماری است، روی‌تافته، پشت گردانید.»

انتهای پیام
captcha