مبانی دینی و مذهبی تأکیدات فراوانی به مقوله رفع فقر در جامعه دارند. ائمه معصومین(ع) نیز یکی از مسئولیتهای مهم جامعه اسلامی را کاهش و رفع فقر در جامعه عنوان کرده و خود همواره در این زمینه تلاش کردهاند.
وقتی حضرت امیر(ع) کوفه را مرکز حکومت خود قرار دادند، روز اولی که وارد کوفه شدند، مردم را جمع کرده و سخنانی را بیان کردند. حضرت امیر(ع) فرمودند: «ای مردم کوفه! من به سرزمین شما آمدهام، این لباس و این انبان غذا و این مرکب و این خدمتکار من است، اگر با بیش از این از سرزمین شما رفتم از خائنان خواهم بود».
فقر و انحرافات اجتماعی از جمله پدیدههایی هستند که به عقیده بسیاری از صاحبنظران با یکدیگر ارتباط دارند. پژوهشها مؤید رابطه مستقیم فقر و انحرافات نیست، اما وجود همبستگی میان آن دو را تأیید میکند. بر این اساس فقر به عنوان یکی از مسائل اجتماعی در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن به ویژه در زمینه جرائم زنان، اعتیاد و سرقت تأثیرگذار است. در رویکرد دینی نیز همبستگی فقر و انحرافات اجتماعی تأیید شده است و فقر انگیزه روی آوردن به کجروی را افزایش میدهد، همچنان که رفاهطلبی انگیزهای برای روی آوردن به جرائم است.
بدون تردید فقر و نابرابریهای اقتصادی از مهمترین معضلات جامعه بشری است که جایگاه ویژهای در بین سایر مسائل اجتماعی دارد. فقر از بنیادیترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده، بلکه طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. مشکلات ناشی از فقر منحصر به پیامدهای فقر نیست، بلکه این مشکلات زمانی شدت مییابد که زمینهساز انحرافات شود.
درباره اهمیت فقرزدایی در جامعه و بهرهگیری از روشهای نوین در این زمینه با غلامرضا اسکندریان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی جهاددانشگاهی به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ عملکرد نهادهای حاکمیتی در حوزه فقرزدایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این زمینه دو المان مشخص وجود دارد. از یک طرف باید به نهادهای حاکمیتی که در این حوزه فعالیت میکنند، بنگریم. یعنی باید به عملکرد نهادهایی مانند کمیته امداد، سازمان بهزیستی و ... که در این زمینه فعال هستند، بپردازیم و خروجی آنها در سالهای گذشته تا به امروز را ارزیابی کنیم. از سوی دیگر المان مشخص بعدی در این حوزه، شاخصها و روندهایی هستند که میزان فقر و نابرابری را در جامعه نشان میدهند.
متأسفانه روند رو به رشد فقر و تنگدستی در جامعه نشان میدهد که عملکرد نهادهای حاکمیتی در این حوزه مؤثر نبوده است. به جز فعالیتهای موازی و همپوشان برخی نهادهای حاکمیتی در راستای فقرزدایی، با وجود نهادهای متعدد حاکمیتی در این حوزه حتی اگر با همین تعداد از سازمانهای مختلف به درستی در حوزه فقرزدایی عمل میشد، نباید این وضعیت از فقر در جامعه وجود داشت. لذا بررسی این دو المان ویژه نشان میدهد که رضایت چندانی از نهادهای حاکمیتی در حوزه فقرزدایی وجود ندارد.
یکی از دلایل عدم موفقیت کافی این نهادها این است که به جای اینکه در حوزه فقرزدایی به علتها توجه کنیم، به معلولها پرداخته و تمرکز خود را بر روی معلولها قرار دادهایم. امروز درک فقر در جامعه فقط فقر اقتصادی است و نهادهای مختلف به همین درک نسبت به خدمترسانی به محرومان از طریق توزیع بستههای معیشتی، وام زودبازده، حمایتهای اقتصادی، وامهای اشتغالزایی و... اقدام میکنند. باید بدانیم که اگر به مقوله فقر به عنوان یک مورد صرفا اقتصادی بنگریم، دچار تقلیلگرایی شدهایم. امروز باید به بازتعریف فقر در جامعه بپردازیم. البته سرانجام فعالیتهای انجام شده در این حوزه کاملا مشخص است یعنی در این زمینه به تزریقهای کوتاهمدت اقتصادی به جامعه پرداختهایم که این تزریقها حتی در مواردی که اثرگذاری داشته است، پس از مدتی کماثر یا بیاثر شده است.
در مجموع در همین نقطه نیز به نظر میرسد که همچنان میتوانیم به یک برنامهریزی مناسب دست پیدا کرده و به سراغ ریشههای فقر برویم. باید بدانیم که سرمایه، صرفا اقتصادی نیست و باید ابعاد مختلف آن را در نظر بگیریم. همچنین، باید به این موضوع بپردازیم که چرا با وجود تمامی تلاشها نتوانستیم به ریشهکن کردن و یا کاهش فقر در جامعه دست پیدا کنیم. در این زمینه اگر تمرکز خود را بر روی علتها قرار دهیم، حتما به موفقیتهای بهتری خواهیم رسید.
ایکنا ـ شیوه صحیح برای فقرزدایی در جامعه چیست؟
اگر به مقوله فقر به عنوان یک مقوله صرفا اقتصادی نگاه نکنیم و آن را محدود بودن دارایی بدانیم، متوجه خواهیم شد که جنس دارایی دیگر فقط دارایی مالی و اقتصادی نیست. با این تفسیر درک خواهیم کرد که به جز دارایی اقتصادی باید به داراییهای مختلفی همچون دارایی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... بنگریم و ضمن در نظر داشتن انواع و اقسام سرمایههای افراد، به این سرمایهها پرداخته و سپس، به دنبال بررسی علتهای اصلی و رفع آنها در حوزه فقرزدایی باشیم.
در این نگاه نهادهای حاکمیتی تأثیر بسیار زیادی دارند. البته این نهادها در این زمینه بیشتر به نقطه آخر یعنی محدودیتهای اقتصادی میپردازند و به دلیل اینکه تصور آنها محدودیت زمانی فراوان در این زمینه است و باید به سرعت برای کاهش فقر کاری کنند، با سرعت بسیار زیاد به نقطه پایانی این مسیر یعنی تزریقها و حمایتهای اقتصادی میپردازند.
نهادهای حاکمیتی باید پا را فراتر از این قضیه گذاشته و به این موضوع بیندیشند که آیا مددجویان و افراد تحت پوشش اصلا بلد هستند که آرزوی بزرگی برای خود داشته باشند و شرایط ایدهآلی را برای خود طراحی کنند؟ این نهادها باید این موضوع را در نظر بگیرند که آیا مددجویان اصلا به این باور رسیدهاند که باید از یک نقطه حرکت کرده و به نقطه مطلوبی برسند؟ این مسئله همان سرمایه فرهنگی است که اگر به چنین اموراتی در حوزه فقرزدایی بپردازیم، شاید کمکهای اقتصادی نیز بیشتر جواب دهند.
البته این بدان معنا نیست که ما اصلا نیازمند کمک اقتصادی نیستیم. امروز با بحرانهای زیادی در حوزه فقرزدایی در جامعه مواجه هستیم که در این بحرانها حتما باید به تزریق اقتصادی نیز بپردازیم. منتهی در این رابطه باید همزمان به یک قدم جلوتر نیز نگاه کنیم، یعنی باید به این موضوع توجه کنیم که اگر افراد را در موقعیت فردی قرار دهیم که چنانچه مقدار معینی از سرمایه در اختیار آنها قرار گیرد، چه خواهند کرد؟ بخش عمدهای از جامعه هدف اصلا نمیدانستند با این مبالغ چه کنند و هیچ برنامهای برای آن نداشتهاند.
ایکنا ـ ارزیابی شما از توانمندسازی خانوادههای نیازمند چیست؟
چنین رویکردی چنانچه با سازوکارهای مشخص و با برنامهریزیهای دقیق و تأثیرگذار اجرا شود، حتما مؤثر خواهد بود. البته باید بدانیم که این رویکرد در سطح خرد پیگیری و اجرایی شده و به صورت مشخص به سراغ جامعه هدف میرود. قاعدتا این پدیده فقط در سطح خرد شکل نگرفته و دارای سطوح مختلفی همچون سطح کلان و سطح میانی است. اگر به تمامی این سطوح توجه کنیم، توانمندسازی در سطح خرد رویکرد مناسب و قابل قبولی است. البته توانمندسازی باید به معنای کامل صورت گیرد و نباید صرفا به یک بعد کوچک از آن بپردازیم که در همانجا نیز دچار تقلیلگرایی شدهایم.
خانواده توانمند خانوادهای است که توان چانهزنی، مسئولیتپذیری، مطالبهگری، اثرگذاری، برنامهریزی و ترسیم شرایط مطوب را داشته باشد. اگر توانمندسازی جامعه در حال حرکت به این سمت است، حتما رویکرد قابل قبولی بوده و باید بدان احترام گذاشت اما اگر به این سمت نرفته و شاخصهای اصلی را مدنظر قرار ندهیم و فقط به حمایتهای اقتصادی خرد همچون توزیع بستههای معیشتی و ارزاق بپردازیم، قطعا این رویکرد پاسخگوی کاهش و یا رفع فقر در جامعه نخواهد بود.
برای اینکه به شاخصهای اصلی در این حوزه دست پیدا کنیم نیز باید بدانیم که در این زمینه فقط با سرمایه اقتصادی مواجه نیستیم. در این رابطه باید سرمایههای اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی و سیاسی نیز حتما دیده شود. قرار نیست سرمایهای از بیرون به جامعه هدف تزریق شود و باید بدانیم که توانمندسازی به معنای تقویت داشتهها و داراییهای جامعه هدف است، یعنی محرومان جامعه داراییهایی دارند که نیازمند تقویت است. امروز باید این تواناییها را ببینیم و بشناسیم و بر روی آنها کار کنیم تا به سرمنزل مقصود دست پیدا کنیم.
ایکنا ـ وضعیت اعتماد عمومی به نهادهای دولتی و مؤسسات خیریه در حوزه فقرزدایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
برای پاسخ به این مسئله باید آمار و ارقام دقیقی در دست داشت. زمانی که وارد یک جامعه هدف شده و ضمن اعطای کمکهای مقطعی به مددجویان، نسبت به توزیع بستههای معیشتی بین آنها اقدام میکنیم، آنها را به این موضع عادت دادهایم که همیشه منتظر کمک خرد اقتصادی ما باشند و هر زمانی که در مواردی این کمکها به تأخیر بیفتد، باعث نارضایتی آنها خواهیم شد. این مسئله نشان دهنده آن است که نه تنها این کمکها تأثیرگذار نیست و مانند یک مسکن عمل میکند، بلکه زمانی که از این کمکها خبری نباشد، نارضایتی نیز در میان افراد ایجاد خواهد شد.
البته در این زمینه عملکرد برخی مؤسسات خیریه و نهادهای مختلف نیز بسیار تأثیرگذار است. عدم شفافیت عملکرد بسیاری از این مؤسسات باعث میشود تا مردم تمایلی به ارتباط با آنها نداشته باشند. لذا این مؤسسات باید ابتدا با خود صادق بوده و شفاف باشند و سپس، برای جامعه شفافسازی کنند تا اعتماد عمومی به ایشان بالا رود.
انتهای پیام