جایگاه معلمان در مهمترین سند مرتبط با آموزش و پرورش یعنی سند تحول این نهاد کجاست؟ برای دریافت پاسخ این سؤال مهم، خبرگزاری ایکنا میزبان مهدی نویدادهم، عضو شورای عالی آموزش و پرورش که مدیر طرح تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (طرح توسعه راهبردی آموزش و پرورش ایران در افق 1404) نیز بوده و رضا مددی، کارشناس این حوزه و رئیس سابق ستاد اجرایی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بود.که مشروع این گفتوگو را با هم میخوانیم و میبینیم:
ایکنا ـ چه جایگاهی برای معلمها در سند تحول دیده شده است؟
نویدادهم ـ ضمن تبریک هفته معلم به همه معلمان عزیز کشورمان، امیدوار هستم معلمان بتوانند نقش تحولآفرین خود را در عرصه آموزش و پرورش و نظام آموزشی کشور بیش از پیش به خوبی ایفا کنند.
قبل از پاسخ به این سؤال، یک بحث مقدماتی را مطرح میکنم. سؤال جدی این است که نامگذاری روز شهادت استاد مطهری به عنوان روز معلم چه پیامدی برای نظام تعلیم و تربیت کشور دارد که نام هفته معلم با نام شهید مطهری گره خورده است؟ بررسی این مسئله بابی میشود برای ورود به نقش معلم در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش.
سند تحول بنیادین ادعا دارد که مبتنی بر معارف دینی و برای دستیابی به یک جامعه مطلوب دینی در عصر حاضر طراحی شده است پس اینکه از شهید مطهری نیز الگو گرفته میشود میتواند الهامبخش باشد.
از نظر من شهید مطهری و اندیشه ایشان که گاهی از آن به عنوان اندیشه مطهر نام برده میشود، ویژگیهایی دارد که در سایر علمای دینی ما کمتر مشاهده میشود و شاید به همین دلیل بود که حضرت امام (ره) به عنوان یک اسلامشناس دقیق و عمیق فرمودند که کتابهای شهید مطهری بلااستثنا مفید است.
اما چه اقتضایی در این تفکر و اندیشه وجود دارد و چرا معلمانی که میخواهند در حوزه معرفت دینی رسالت خود را انجام دهند باید این ویژگیها را در خود متجلی کنند و مبتنی بر این ویژگیها است که میتوانند وظایف خود را برای تحقق سند بنیادین عملیاتی کنند؟
اولین ویژگی شهید مطهری نگرش سیستمی و سازواره به دین و معارف دینی است. دین در دیدگاه شهید مطهری یک مجموعه بههمپیوسته، متعادل و متوازن است که رسالت بهسازی و بهبود زندگی فردی و اجتماعی را برای دستیابی به یک زندگی مطلوب دارد؛ یعنی همان تعبیری که در قرآن آمده و سند تحول نیز با الهام از آن تعبیر بحث «حیات طیبه» را مطرح کرده است.
حیات طیبه یک مجموعه بههمپیوسته در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی است و مجموعه این معارف بر اساس ارزشهای دینی رقم میخورد.
مسئله دوم این است که شهید مطهری دین را یک مجموعه برای خوب زیستن در دنیا و آخرت میدانستند و این از اصلیترین ویژگیهای تفکر ایشان است. ایشان یک نگاه جامع به معارف دینی داشتهاند و فقط یک بُعد دیدن را نمیدیدند؛ فقط سیاسی، اخلاقی و یا فقط فقهی به دین نگاه نمیکرد بلکه همه این ابعاد را با هم میدید.
به مفهوم دقیق کلمه این نگاه جامع سبب شده بود که تعادل و توازن بین مؤلفههای مختلف دین در اندیشه ایشان وجودداشته باشد و هیچ بخشی قربانی بخش دیگر نشود. وقتی آثار ایشان را میخوانیم میبینیم هر چیزی سر جای خود است و کاریکاتوری از دین ارائه نکرده بلکه خود دین را ارائه کرده است.
سومین ویژگی که بسیار ارزشمند است این است که ایشان متناسب با زمان فهم و تبیینی از دین داشتند. مباحث گرانسنگ گذشته دینی را خوانده بودند اما وقتی میخواستند مباحث دینی را ارائه کنند، اقتضائات زمان و نیازهای جامعه و فرد را میدیدند. تکتک این ویژگیها، خصوصیاتی است که معلمان ما در هر رشته و مقطعی باید به آن ملتزم باشند و متناسب با مقتضیات زمان مباحث را ارائه کنند.
ویژگی چهارم اینکه ایشان یک تفکر علمی و مواجهه علمی با دین داشتند و با خواب و خیال و ... به تبیین دین نمیپرداخت و دینی آگاهانه و عالمانه با بصیرت و مطالعات عمیق ارائه میکردند. به تعبیر قرآن «تفقه» در دین داشت و تفقه سبب میشد که فهم و تبیینی که از دین ارائه میکردند جذاب، مفید و عمیق باشد هر چند به زبان ساده بیان میشد.
ویژگی دیگری که در اندیشه ایشان وجود دارد بحث عقلانیت است که در اندیشه ایشان موج میزند. استاد مطهری همه جا دینی ارائه میکند که با عقل و فطرت انسان همخوانی دارد. به دلیل اینکه فلسفه خوانده بودند و استاد بزرگی مثل علامه طباطبایی و امام راحل داشتند تبیین عقلانی دین که توام بود با عرفان، معنویت و اخلاق عرضه میکردند.
ویژگی دیگری که در شهید مطهری میبینیم مسئولیتپذیری اجتماعی ایشان و شهامت برخورد با کجیهایی بود که به نام دین مطرح میشد. ایشان کتاب حماسه حسینی را نوشتند و با قرائت موجود نسبت به حادثه کربلا هر جایی که کجی و ناراستی داشت با شهامت برخورد کردند و این رسالتی است که یک معلم باید داشته باشد و کجیهای جامعه خود را اصلاح کند و مواجهه علمی و دقیقی با این کژیها داشته باشد.
در عین حال خودشان یک فرد خودساخته و اهل تهجد، اخلاق و معنویت بود و سلامت نفس داشت. این ویژگیهای چندگانه مطهری را برای ما الگو کرده است.
هفته معلم را باید بهانهای قرار دهیم که معلمان ما در این مسیر حرکت کنند و با الهامگیری از ویژگیهای معرفتی و رفتاری و سبک زندگی مطهری زندگی فردی و اجتماعی خودشان را رقم بزنند. چون در اندیشه دینی ما تعلیم و تربیت، ایفای رسالت انبیاء و پذیرفتن نقش معلمی جایگاه رفیعی دارد بنابراین در سند تحول که ملهم از این اندیشه است همین جایگاه را برای معلمان قائل هستیم.
ایکناـ شما جایگاه معلمان را در سند تحول چگونه ارزیابی میکنید؟
رضا مددی ـ هفته معلم بهانه خوبی است که ما یکبار دیگر مروری بر نقش، جایگاه و اهمیت علم و تعلیم و تربیت و معلم در جامعه داشته باشیم و هر سال این فرصت به جامعه داده میشود که به این مقوله اساسی و پراهمیت بپردازد.
قبل از اینکه در خصوص نقش معلم در سند تحول صحبت کنم مطالبی در خصوص تعلیم و تربیت و ضرورت تحول در این زمینه مطرح میکنم.
انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی و فکری است و تداوم و بقای انقلاب اسلامی منوط به کیفیت تعلیم و تربیت کشور است. درست است که در اثر انقلاب اسلامی در مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تغییرات اساسی رخ داد ولی بخش مهم تغییرات در جامعه از طریق تغییرات نرم از حوزه فکر و اندیشه است.
بستر اصلی موضوع فکر و اندیشه، تعلیم و تربیت است. باید از مسیر تعلیم و تربیت به حفظ جهتگیریهای اساسی و درست انقلاب اسلامی بپردازیم و در جهت سازندگی کشور و تربیت نیروی انسانی بر تعلیم و تربیت متمرکز شویم. توسعه همهجانبه و پیشرفت کشور بر اساس سیاستگذاری نهادهای ذیربط از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی از مسیر تعلیم و تربیت عبور میکند.
تجربه جهانی هم همین را نشان میدهد. یعنی همه کشورهایی که در امر توسعه پیش رفتهاند این تجربه موفق را دارند که اول در تعلیم و تربیت سرمایهگذاری کردهاند و از طریق تربیت نیروی انسانی زمینه توسعه جامعه را در ابعاد مختلف فراهم کردند. بنابراین لازمه موفقیت جامعه و نظام و جمهوری اسلامی در بُعد فکری و فرهنگی، سرمایهگذاری و توجه به تعلیم و تربیت است و اگر ما به تعلیم و تربیت به اندازهای که شایسته و نیاز است بها دهیم میتوانیم منتظر ثمرات و نتایج مطلوب آن باشیم و اگر در امر حکمرانیمان در جامعه از مقوله تعلیم و تربیت که از جنس نرم و فرهنگ است غفلت کنیم باید منتظر نتایج نامطلوب آن باشیم.
همه صاحبنظران هم بر این مسئله تأکید دارند که توسعه جامعه ابتدا از توسعه ذهنی آدمها شروع میشود. توسعه صرفاً با گسترش مراکز صنعتی و تجاری و ... اتفاق نمیافتد. نه اینکه این موارد نیاز نیست، توسعه صنعتی مظاهر و نتایج توسعه ذهنی انسانها است که باید اتفاق بیفتد. از این جهت نگاه به تعلیم و تربیت در همه دنیا یک نگاه بنیادی و اساسی است.
به لحاظ نظری اهمیت تعلیم و تربیت در کشور ما قابل دفاع است و جایگاه بلندی دارد اما به لحاظ عملی باید در خصوص آن بیشتر تأمل کنیم که آیا به اندازهای که در مقام نظر به تعلیم و تربیت بها میدهیم در عمل هم همین اتفاق میافتد؟ اینجاست که جای گفتوگوی زیادی دارد.
اما سند تحول چیست؟ سند تحول همان نقشه راهی است که تعلیم و تربیت کشور از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قرار بود طی کند تا در مسیر تغییرات اساسی بتواند آرمانها و اهداف جامعه را در ابعاد مختلف پاسخگو باشد. بنابراین تلاشهای انجام شده بعد از پیروزی انقلاب در ادوار مختلف منتج به تدوین سند تحول و ابلاغ و اجرای آن شد.
باید گفت سند تحول نقشه راه تغییرات اساسی و بنیادین در تعلیم و تربیت کشور است و بیانگر وضع مطلوبی است که در تعلیم و تربیت باید به سمت آن حرکت کنیم و تحلیل و نقدی از وضعیت و خطوط کلی چگونگی رسیدن از وضع موجود به سمت وضع مطلوب است.
علت اینکه سند تحول ضرورت دارد این است که تعلیم و تربیت یک امر حاکمیتی است و یکی از وظایف اصلی نظام سیاسی پرداختن به تعلیم و تربیت است و اصول 3، 5، 15 و 30 قانون اساسی ناظر بر همین است. بنابراین چون تعلیم و تربیت یک امر حاکمیتی است حاکمیت باید در حوزه تعلیم و تربیت که از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار است هوشمندانه برخورد و خردمندانه عمل کند و از اعمال سلایق شخصی جلوگیری کند تا با آمد و رفت وزرا و جابهجایی دولتها مسیر سیاستگذاری آموزش و پرورش مدام دستخوش تغییر و تحول نشود.
بنابراین این نقشه راه برای چنین انتظاری ترسیم شده است. پافشاری مقامات عالی رتبه کشور و رهبر معظم انقلاب بر همین اساس بود که کسانی که در مسند سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت ارشد دولتها قرار میگیرند در حوزه آموزش و پرورش از اعمال سلیقههای شخصی، جناحی و حزبی خودداری کنند و مقید به این امر شوند که این وظیفه حاکمیتی به نحو مطلوب انجام شود.
در سند تحول تأکید شده مدرسه عامل پیشرفت و توسعه جامعه است؛ همه حرفی که باید جامعه بر آن متمرکز شود در همین عبارت سند تحول آورده شده است. در چنین نگاهی به تعلیم و تربیت و جایگاه مدرسه، عنصر اصلی تحول معلم است.
ما در مدرسه برنامه درسی داریم که نقش مهمی دارد، محتوا و فضای تجهیزات داریم که تأثیر تعیینکنندهای دارد، سبک مدیریت و شیوه راهبری داریم که مؤثر است اما همه اینها توسط معلم انجام میشود لذا در سند تحول تأکید میکند که معلم عنصر اصلی در تعلیم و تربیت است. نمیشود برای تعلیم و تربیت درصد بگوییم اما اگر بخواهیم درصدی را برای عوامل مؤثر در تعلیم و تربیت بیان کنیم بیش از سه چهارم تعلیم و تربیت در گرو تواناییهای معلم و نقش معلم است.
با این نگاه اگر در هفته بزرگداشت مقام معلم قرار داریم باید به معلم چنین نگاهی داشته باشیم. او قرار است این تحول را راهبری و مدیریت کند و همه امیدها به او بسته شده است. بنابراین معلم عنصر اساسی در تعلیم و تربیت است.
اگر به راستی به دنبال حل مشکلات جامعه هستیم، اگر آرامش در جامعه و تربیت نسل وفادار و باهویت برای جامعه میخواهیم، اگر میخواهیم خانوادهها در آرامش به سر ببرند و جامعه امیدوارانه زندگی کند چارهای جز اینکه بر تعلیم و تربیت تمرکز کنیم نداریم و قلب تعلیم و تربیت معلم است لذا باید همه جامعه برای توجه به جایگاه معلم و نقش او و توجه به همه ابعاد نیازهای معلم قیام کند.
اگر چنین کاری کردیم باید به آینده کشور امیدوار شویم اما اگر در جذب، شناسایی، به کارگیری و توانمندسازی معلمان و امیدوار کردن و انگیزه بخشیدن به آنها غفلت کردیم، نباید انتظار ثمرات مطلوب داشته باشیم.
عقل، تجربه، منطق و حتی منافع مادی ما ایجاب میکند به معلم توجه کنیم. بچههای ما 12 سال از بهترین سالهای زندگی خودشان را با معلمان سروکار دارند و بنابراین افکار، اندیشهها، حال و هوا و فرهنگ و تواناییهای معلم است که در نسل آینده تأثیر میگذارد و اگر این مدت مدرسه را از دست بدهیم فرصت دیگری برای سرمایهگذاری در این نسل ندارید و اگر مدرسه را از دست بدهیم امیدی به دانشگاه و سایر مراکز دیگر وجود ندارد.
ایکنا ـ توانمندسازی هزاران معلمی که اکنون در حال تدریس هستند بر اساس سند تحول چگونه صورت خواهد گرفت؟
نویدادهم ـ در سند تحول معلم اصلیترین رکن تحولآفرینی است. چون سند یک نگاه جامع، هولیستیک و سیستمی به آموزش و پرورش دارد، تحول را در آموزش و پرورش تکعاملی ندیده است که اگر معلم ما متحول شد مشکل ما حل شود. همه مؤلفههای مؤثر که به صورت آشکار و پنهان، مستقیم و غیر مستقیم در فرایند تعلیم و تربیت بچهها نقش دارند باید متحول شوند. معلم در این مجموعه مؤلفهها نقش اصلی را دارد اما مدیر، ساختار اداری، نظام مالی ـ اداری، برنامه درسی و ... نیز باید متحول شود.
از سوی دیگر در همه دستگاهها پرسنل و نیروی انسانی وجود دارد که اصلیترین سرمایه آن سازمان است. در آموزش و پرورش نیز این نیروی انسانی است اما یک تفاوت وجود دارد و آن اینکه سند تحول معلم را یک کارمند اداری نمیبیند. معلم کارمند نیست؛ سند معلم را یک مربی و پژوهشگر میبیند لذا اگر راهکارهای سند را ملاحظه کنیم گفته شده است که یک نظامنامه جامعی را برای جذب و نگهداشت معلمان طراحی و به مراجع بالادستی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه کنیم.
در کشور ما قانون گفته است که همه کارکنان بعد از 30 سال کار و پس از سن 65 سالگی بازنشسته شوند آیا این حکم کلی که به کارمند بانک، ثبت اسناد و ... اطلاق میشود به معلمان هم باید تعمیم داده شود؟ ما معتقد هستیم خیر.
همچنان که اساتید دانشگاه را جدا کردهایم و امتیاز ویژه برای آنها قائل هستیم معلمان را هم باید اینگونه دید. بعد از 30 سال فعالیت فصل بازدهی معلمان شروع میشود و تجربه انباشته شده آنها میتواند راهگشای کار باشد اما به دلیل این حکم اداری که معلم را کارمند دیدند حتی بعد از تصویب سند نیز تعداد زیادی از معلمان قوی و خوبمان به دلیل سنشان بازنشسته شدند. بنابراین معلم در نگاه سند کارمند اداری نیست.
برای داشتن معلم توانمند و دارای شایستگی یکی از راهکارهای سند تحول تأسیس دانشگاه فرهنگیان است و اولین اقدامی که بعد از تصویب سند انجام شد تأسیس این دانشگاه بود. حدود سه ماه پس از تصویب سند تحول آموزش و پرورش ما مأمور شدیم که اساسنامه تأسیس دانشگاه فرهنگسان را تدوین کنیم.
اولین مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بعد از تصویب سند تحول، تهیه اساسنامه دانشگاه فرهنگیان بود چون اصلیترین عنصر را معلم درنظر گرفتهاند که باید آموزش ببیند.
این دانشگاه سه مأموریت اصلی دارد؛ اولین مأموریت اینکه ورودی آموزش و پرورش را به سامان کند و نیروهای جدیدی که میخواهند وارد آموزش و پرورش شوند الزاماً از طریق دانشگاه فرهنگیان وارد شوند اما آیا این مسئله به این معنی است که فقط دانشجویان دانشگاه فرهنگیان معلم میشوند؟ خیر؛ این برداشت اشتباه یکی از کجتابیهایی بود که مطرح شد. ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان مطرح میکند که از ظرفیتهای دیگری که در سایر دانشگاهها وجود دارند و مایل هستند با آموزش و پرورش همکاری کنند نیز استفاده شود.
مأموریت دوم ارتقای شایستگیهای معلمان موجود است. ما حدود 900 هزار نیروی موجود داریم که باید تحولآفرین باشند. سند تحول یکی از مأموریتهای دانشگاه فرهنگیان را توانمندسازی معلمان موجود تعیین کرده است که شامل آموزش ضمن خدمت و دورهها و کارگاههای آموزشی و دانشافزایی آنها است.
مأموریت سوم این است که دانشگاه فرهنگیان وظیفه تربیت مدیر برای آموزش و پرورش را دارد. ما در تاریخ آموزش و پرورش کشور حدود 100 سال است که تربیت معلم داریم و از ابتدا فهمیدهایم هر کسی نمیتواند معلم باشد لذا دارالمعلمان، دانشسراها و ... را راهاندازی کردیم تا معلم تربیت کنیم اما برای تربیت مدیر مدارس هیچ اقدام نظاممندی انجام ندادیم.
یعنی احتمال دادیم هر کسی میتواند مدیر باشد و این نگاه با همه تئوریهای مدیریت در تعارض جدی است. مدیریت کار پیچیده و سختی است به خصوص در عصر حاضر و در محیطهای آموزشی. مدیریت مدرسه کاری کاملاً تخصصی است و خوشبختانه هم در دانشگاه فرهنگیان و هم در دانشگاه شهید رجایی زمینه تربیت مدیر مدارس فراهم شده است.
اما یک عنصر مداخلهای در این مبحث مداخله کرد، شرایط را بر هم زد و موجب شد آنطور که تدوینکنندگان سند انتظار داشته و دارند مسائل پیش نرود. این عنصر مداخلهگر غیرکارشناسی و غیر تخصصی مصوبات مجلس بود.
به دلایل مختلف نمایندگان مجلس مصوباتی تصویب کردند و عدهای بدون حداقل صلاحیتهای حرفهای و تخصصی (شامل نیروهای شرکتی، نهضتی و ...) وارد آموزش و پرورش شدند. ورود این نیروها که تعداد آنها قابل توجه و حدود 100 هزار نفر بود، روند را تغییر داد. یعنی بیش از کسانی که از طریق دانشگاه تربیت معلم به عنوان نیروی جوان و پرانرژی و دارای صلاحیت علمی وارد آموزش و پرورش شدند، افراد دیگری که معمولاً سن بالا داشتند و آمادگی یادگیری نداشتند وارد آموزش و پرورش شدند که نه از نظر تخصصی با نیازهای آموزش و پرورش همخوانی داشتند و نه از نظر سن و تناسب با دوره تحصیلی بچهها.
این مسئله متأسفانه آسیب جدی به آموزش و پرورش وارد کرد. البته چند مصوبه بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری و شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد اما متأسفانه آن زخم به پیکر آموزش و پرورش وارد شده بود و سالهای سال از این منظر آموزش و پرورش رنجور خواهد بود.
اگر میبینید نمره امتحانات نهایی بچههای ما سیر نزولی پیدا کرده نه همه اما بخشی از دلایل این مسئله را معلول ورود نیروهای غیر تخصصی به آموزش و پرورش میدانم.
ادامه دارد ...
گزارش از زهرا ایرجی
انتهای پیام