به گزارش ایکنا، نشست «عملیاتی کردن تقریب» با سخنرانی رسول زرچینی؛ مدرس دانشگاه صبح امروز 23 اردیبهشت در دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
تقریب یک ریشه تاریخی دارد ولی ما درگیر ریشه تاریخی آن نیستیم و میخواهیم تعریف خودمان را ارائه دهیم. تقریب در لغت یعنی نزدیک کردن خود به دیگری. مقصود ما از تقریب، تقریب بین مذاهب اسلامی نیست یعنی چیزی که اصلاحگران دینی دنبال آن هستند، همچنین تقریب بین علمای مذاهب هم نیست، تقریب بین پیروان مذاهب هم نیست چون بحث ما از اصالت فرد است و در آن خود فرد محوریت دارد، نه پیرو مذهب بودن.
رویکردهای مختلفی به تقریب وجود دارد. یک رویکرد سیاسی است که درباره اتحاد و وحدت صحبت میکند و ریشه در اندیشه سیدجمال دارد، رویکرد دوم علمی و دینی است و افرادی هستند که با دغدغه دینی این مسئله را دنبال میکنند، رویکرد آخر هم اجتماعی است و پیروان این رویکرد میگویند ما نمیخواهیم در جامعهمان تضاد و تفرقه باشد. کسانی که رویکرد اخلاقی دارند هم موضعشان همین است. رویکرد من وجودی است که ریشه در زندگی روزمره ما دارد یعنی تقریب مردمی مد نظر من است. در این رویکرد تقریب، به مثابه سبک زندگی مطرح است که انسان بتواند جهان را با آن ببیند. تقریب رشدمدار چندین مفهوم دارد که یک بخش در جهانبینی اسلامی است که شامل مفاهیمی مثل فطرت میشود. بر اساس اندیشه فطرت ما اعتراف میکنیم که موجودی نابالغ هستیم یعنی اذعان میکنیم به چیزی که باید میرسیدیم نرسیدیم.
بخش دیگر کار من مفهوم «در جهانبودگی» است. وقتی از تقریب صحبت میکنیم میپرسیم چرا تقریب به ضرورت اجتماعی است و فرقش با همزیستی چیست؟ اساسا چرا باید به دیگری نزدیک شویم؟ مسئله این است که ما به هم وصل هستیم و نمیتوانیم خودمان را بدون دیگری تصور کنیم. طبیعتا این در جهانبودگی ما باعث میشود با دیگری درگیر شویم. حال میتوانیم از دیگری برای خودمان سد و دشمنی ایجاد کنیم یا به دیگری نگاه رشدمدار داشته باشیم و جوری پیوند برقرار کنیم که باعث رشد خودمان و طرف مقابل شویم.
اساسا «دیگری» نقش اساسی در شکلگیری خود دارد و خود دیگریبنیاد است. الآن مشکل اساسی ما در نظریه تقریب این است که نرم افزار ذهنی کسانی را مورد نظر قرار میدهیم که مثلا در دوره قاجار زندگی کردند در حالی که ما باید به اکنون خودمان توجه داشته باشیم. نکته دیگر اینکه وقتی درباره انسان صحبت میکنیم باید مفهوم رازبودگی را مد نظر داشته باشیم.
بحث بعد من درباره معرفتشناسی تقریب است. ما در معرفتشناسی دو رویکرد مطرح داریم؛ یک نگاه پلورالیسم دینی که نمونهاش شیخ شلتوت است که میگوید اصل بر اسلام است و تفاوت ما در اجتهادات ما است یعنی تفاوت ما تفاوت دو مجتهد است؛ این یک نگاه است. رویکرد دیگر رویکرد انحصار حقیقت است یعنی میگویند حق مال ما است. یک گروه به صورت اقتدارطلبانه میگویند شما باید حرف ما را قبول کنید اگر نکنید با شما مناظره میکنیم و نهایتا خروجی آن تکفیر است. یک گروه هم سکوتگرا هستند یعنی میگویند حق ما هستیم اما اگر بخواهیم حق را بگوییم دعوا میشود لذا باید سکوت کنیم.
چیزی که ما در این نظریه بحث میکنیم تکمیلگرایی حقیقت است. اگر ما قبول کنیم نابالغیم یعنی همه حقیقت نزد ما نیست و میتوانیم در یک رابطه صمیمی حقیقتها را از دیگری یاد بگیرم. در رابطه تکمیل گرایانه امکان دارد در دیگری معرفتی باشد که معرفت مرا کامل کند و من میتوانم از دانش او برای تکمیل خودم استفاده کنم.
یک لازمههایی برای این نظریه وجود دارد؛ یکی زندگی اصیل یعنی اصالت در آن موضوع مهمی است. ما باید آنطور که فکر میکنیم زندگی کنیم، آنطور که عقیده داریم رفتار کنیم. اگر حالت نفاق باشد نمیتوانیم جلو برویم. مشکل من با تقیه همین است که رشدی در آن نیست. این صداقت و اصالت خیلی کمک میکند. اساسا اگر جعلی بودن برای شما مهم نباشد نیاز ندارید خودتان را به دیگری نزدیک کنید که رشد کنید. زندگی اصیل زندگی اندیشیده، مومنانه و صادقانه است.
نکته دیگر نگاه انسانمحور است. انسانمحور یعنی تقریب را برای وحدت نمیخواهیم چون وحدت دنبال سرباز است. این تقریب چیست و چه انسانی از آن بیرون میآید؟ من از تعبیر انسان گسترده استفاده میکنم. انسان گسترده انسانی است که میتواند دیگری را در خودش داشته باشد. در جهان مدرن انسانها منفرد شدند و دیگران برایشان مسئله نیستند. رویکردهای همزیستیمحور هم همین رویکرد را دارند ولی ما در تقریب دغدغه دیگری داریم و همزیستی فعالانه داریم.
بحث نهایی اینکه تقریبی که ما میگوییم چگونه به نتیجه میرسد؟ گفتیم تقریب پیوند است. ما میتوانیم دو رابطه داشته باشیم رابطه من و او؛ یعنی نگاه مسئلهوار به دیگری که معتقد است مسئولیتی نسبت به دیگری ندارم، رابطه من و تویی که در آن به تمامی با دیگری درگیر میشویم مثلا اگر طرف مقابل غمگین باشد من هم غمگین میشوم. در رابطه من و تویی یک فضایی ایجاد میشود و کمک میکند که چهار حوزه را پیگیری کنیم؛ یکی اینکه تبادل آگاهی کنیم و تعارف داشته باشیم، دوم همرنجی، سوم همیاری و چهارم همزیستی.
در ادامه نشست حجتالاسلام والمسلمین مهدی فرمانیان؛ عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب به عنوان ناقد صحبت کرد و گفت: نقاط قوت کار ایشان این است که تلاش کردند تعریف جدیدی از تقریب ارائه دهند. ما در حوزه تقریب بیشتر کارهایمان با رویکرد فقهی و کلامی است و کمتر با رویکرد جامعهشناسانه مطلبی دیدیم ولی کار ایشان رویکرد جامعهشناسانه دارد.
وی افزود: من معتقدم خود ایشان هنوز مسئله برایش حل نشده است. ایشان رویکرد جامعهشناسانه دارد و بحث رابطه من و تویی را مطرح میکند و اینکه یک فرد در عمل باید چه کار کند یعنی یک فرد در عمل چگونه خودش را بسازد و دیگری را درک کند و با دیگری ارتباط برقرار کند. این به نظرم یک رویکرد عملی است. در رویکرد عملی احتیاجی به نظریه و تعریف جدید نیست. مشکل جهان اسلام مشکل نظریه نیست مشکل عمل است. رویکرد ایشان جامعهشناسانه و عملی است ولی میگوید مشکل جهان اسلام نظریهپردازی است. لذا از این جهت این تعارض وجود دارد که رویکردشان عملی است ولی بحثشان را به سمت نظریهپردازی بردند.
انتهای پیام