بسیار این فرمایش و نظایر آن گفته و شنیده شده که در ساحت کسب دانش بر مؤمن مسلمان، فضا و زمان، دامنهای برای توقف او نیست. آنچنان که نبی مکرم اسلام نیز بر این مهم تأکید داشته که دانش اگر در چین یا ثریا باشد نیز فرد مؤمن مسلمان باید به آن دست یابد.
پس با این رویکرد باید بر این مهم تأکید داشت که ایام و مناسبتهای مذهبی، تنها بزنگاهی برای درنگ و اندیشه بر معارف دین هدایتگر و مبین اسلام؛ رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نیست و چه آنکه تمرکز و یا قرار گرفتن در چنین ایستگاههای تقدیمی، فضای مجالست؛ مؤانست و همنشینی با این آموزهها؛ شعائر و فرایض دین اسلام را بیشتر به ما گوشزد و یادآوری میکند.
دهه پایانی ماه صفر نیز یکی از همین ایستگاههای تقویمی است که در بطن و متن آن در کنار گذار از اربعین سید و سالار شهیدان، حضرت امام حسین(ع)؛ دو ایستگاه بلند تقویمی؛ رحلت نبی مکرم اسلام(ص) و شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت؛ شمس الشموس، علی بن موسیالرضا، حضرت امام رضا(ع) که مشهد او نگین درخشان عبودیت و عرض ارادت مسلمانان ایران و جهان به این امام همام است؛ قرار دارد.
به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام رضا(ع) خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) بر آن شد تا در گفتوگویی متفاوت با حجتالاسلام والمسلمین علیرضا سبحانینسب بر بلندای کتاب «در حریم یار» که نقب، نظر و نگارشی متفاوت از منظری جذاب به نشان روشن خورشید بیغروب علی بن موسیالرضا(ع) در مشهد او و ایران است بپردازیم.
«در حریم یار» کتابی است که در هشت چاپ نخستین با همین نام به چاپ رسید و بعد از ویرایشی جدید در تازهترین چاپ خود با نام «رهتوشه عاشقان امام رضا(ع)» در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
در گفتوگویی پیش رو علاوهبر روایت از بطن و محتوای این کتاب؛ به گعده و منظری برای تحقق مقوله وفاق میان مسلمانان اهل شیعه و سنت با محوریت ائمهاطهار(ع) بدل شد. مسلمانانی که خدا؛ قبله؛ رسول و کتاب آسمانیشان یکی است و این همان بهانهای است که در فصلی از کتاب «در حریم یار» راقم سطورش، حجتالاسلام سبحانینسب تلاش کرده تا با محوریت حدیث «سلسله الذهب» نقب و نظری بر روایتهای بزرگان شیعه، اهل سنت و معارفی که در قالب بیانات آنها میتواند آوردههای بدیعی برای مخاطب امروز داشته باشد بنشینیم. حاصل این گفتوگو در ادامه از خاطرتان میگذرد.
سال 1372، زمانی که وارد دانشگاه شدم؛ یکی از پرتکرارترین اردوهای دانشجویی، سفر به مشهد مقدس و زیارت امام رضا(ع) بود. البته در آن زمان به نسبت آنچه این روزها تجربه میکنیم نه شاهد گستره فضای مجازی در حوزه زیست و سبک زندگی انسانها بودیم و نهچندان مرسوم بود که روایتها و محتواهای مبتنی بر نگاه فردی در قالب فضای مجازی به مخاطبان ارائه شود.
به بیانی دیگر؛ آنگونه که طی چند سال اخیر شاهدیم که اطلاعات مطلوب درباره موضوعات مختلف و متعدد ازجمله ائمهاطهار(ع) در فضای مجازی در اختیار علاقهمندان قرار دارد، در آن سالها نه امکانات موجود و نه نگاه فعلی را برای به اشتراک گذاشتن چنین دست از اطلاعات شاهد نبودیم. از همین روی بود که در آن سفر به ذهن من رسید کتابی بنویسم که علاوهبر روایت اردوهای دانشجویی برای زیارت امام هشتم؛ متن و محور روایت آن به گونهای باشد که عاشقان و شیفتگان این امام همام در خاک کشورمان را به سمت خود جذب کند.
کتابی که مطالعه آن مخاطبان را قدری بیشتر درباره امام رضا(ع) و قدری درباره علما، بزرگان و افرادی که بهعنوان ستاره در کنار این خورشید درخشان دفن شدهاند آگاه کند. اثری که موجب شود مخاطبان به واسطه آن بدانند چهرهها، شخصیتهای بزرگ و ستارههای متعددی در جوار مرقد مطهر حضرت امام رضا(ع) مدفون هستند که بسیاری از ما شناختی نسبت به آنها نداریم و به نوعی از وجود چنین افرادی غافل هستیم.
لذا «در حریم یار» به این نیت متولد شد و اتفاقا در همان چاپ نخست و مواجهه اول میان همان دانشجویان حاضر در اردوهای دانشجویی بسیار مورد استقبال قرار گرفت؛ در ادامه عموم مخاطبان نیز به این اثر توجه ویژهای داشتهاند. بهویژه آنهایی که تمایل داشتند وقتی وارد مشهد میشوند فرزندانشان، افراد خانواده یا کسانی که با آنها در این سفر حاضر هستند اطلاعات بیشتری درباره «شیخ حر عاملی»؛ «شیخ بهائی» یا «شیخ حسن نخودکی» کسب کنند. بزرگانی که وقتی درباره آنها گفتوگو میکنیم و صحبت از این بزرگان را به میان میآوریم؛ عموم افراد کمتر درباره اینکه این شخصیتها دارای چه ویژگیهای ممتاز و برجستهای بودند و از چه سجایای اخلاقی بهره میبردند آگاه هستند.
تمام این عوامل و دلایل سببساز شد تا در کتاب «در حریم یار» از چنین چهرههای سرشناس و بزرگی که در جوار مرقد مطهر امام رضا(ع) بهعنوان ستارگان آسمان ایران که خورشید درخشان آن؛ حضرت امام رضا(ع) است بیشتر آشنا شوند.
همچنین فصلی از این کتاب درباره حدیث «سلسله الذهب» امام رضا(ع) به نگارش درآمده و هدف از این فصل آن است که عموم مخاطبان اشراف و آشنایی بیشتری به واسطه این اثر نسبت به «فلسفه سیاسی تشیع» به دست آورند.
هدف نهایی کتاب «درحریم یار» آن بود که پیوند میان قلب زائر و امام رضا(ع) را عمیقتر و نزدیکتر کند. همچنین به اندازه وسع قلم و دانش خود تلاش کردم به افزایش دانایی مخاطبان نسبتبه امام رضا(ع) اهتمام ویژهای داشته باشم و به قدر این قلم، محبت مخاطبان را نسبتبه امام رضا(ع) مورد توجه ویژه قرار دهم. محبتی که تا آن زمان بیشتر در روایتهای شفاهی و کلامی بود؛ اینبار به واسطه کتاب «در حریم یار» تلاش کردم تا بخشی از این عرض ارادت ایرانیان نسبت به خورشید درخشان و بی غروبی چون حضرت امام رضا(ع) را در این اثر به گونهای قلمی کنم تا بتوانم از خواننده همانگونه که انتظار داریم که عاشقِ دلباختهِ امام رضا(ع) باشد؛ اینبار به شکل روایتی مکتوب و در قالب جملات این عاشقی را به عموم مخاطبان انتقال دهیم تا خوانندگان این اثر بتوانند به واسطه مطالعه این کتاب با ابعادی که به آن اشاره کردم بیشترین بهره را ببرد.
ابتدا و پیش از هر چیز باید این را بگویم که خدا را شاکرم که زیست مسلمانان ایرانی در قالب عرض ارادت و شیفتگی به امام هشتم شیعیان، لبریز از نقاط برجستهای است که این ارادت را به شکل تام و تمام بازتاب میدهد.
آنچنان که اشارت داشتید یکی از فصول کتاب «در حریم یار» مشتمل بر روایتهایی است که بر کرامات متعدد و مختلف امام رضا(ع) استوار است. کراماتی که نَقل آنها در غالب روایتها؛ قصهها؛ داستانها؛ مَثَلها و مَتَلها در ادبیات شفاهی و فولکلور ما موجود است. عمده این داستانها نیز بنابر نگاه کارشناسان؛ روایتهای درستی از عرض ارادت عاشقان امام رضا(ع) و مورد عنایت قرار گرفتن آنها از سوی امام هشتم است استوار است.
برخی از این اتفاقها و داستانها برای کارشناس جنبه متفاوت و جذابی دارد؛ اما مخاطب ممکن است وقتی آنها را مطالعه میکند در دریافت نکات مهمی که در آن قصه و اتفاق نهفته است دچار مشکل شود و کُنه دلیل وجدی و ذاتی آن رویداد را به خوبی درنیابد. من تلاش کردم به واسطه این فصل در کتاب «در حریم یار» در مواجهه با این حکایتها چند مؤلفه را پیشانی قلم خود قرار دهم. اما آن مولفهها چیست؟
نخست آنکه؛ روایت آن قصه و داستان برای مخاطب باورپذیر باشد. مثلاً در مورد ماجرایی که مضمون و محتوای آنها به شفا گرفتن یا مورد عنایت قرار گرفتن فردی از سوی امام رضا(ع) باز میگشت به گزینش داستانهایی دست زدم که وقتی مخاطب با آنها مواجه میشود و میخواند به باور وقوع چنین اتفاقی نیز برسد. به بیان دیگر آنکه؛ قبول و پذیرش آنچه میخواند یا میشنود برای پذیرش ذهن او مسئلهای دور و بعیدی نباشد.
به عنوان مثال میگویم. زمانی که میخواستم برای حضرت معصومه(س) حکایتی انتخاب کنم؛ شخصی به من میگفت که من به حرم حضرت ایشان مشرف شدم و وقتی به حرم رسیدم فردی قرصی به من داد. آن قرص را خوردم و به واسطه توسلی که به حضرت معصومه(س) داشتم شفا پیدا کردم. مخاطب در مواجهه با این روایت درنمییافت که این شفا پیدا کردن به واسطه کرامات حضرت معصومه(س) است یا میتواند منسوب به اثر آن قرص باشد.
حتی در انتخاب روایتهای مربوط به امام رضا(ع) نیز این نگاه و اتکا به این شکل از روایتها را حذف کردهام. در بیان روایت کرامات امام رضا(ع) در کتاب «در حریم یار» به حکایتهایی توجه داشتهام که وقتی مخاطب آنها را مطالعه میکند نخست برای او باورپذیر باشد و دو دیگر آنکه در زندگی خود این احساس را داشته باشد که میتواند به واسطه اعتقاد؛ توکل و توسل به امام رضا(ع) آن کرامات یا حادثه شگرف را برای خود نیز محقق کند و خود در مقام فاعلِ تجربهکننده آن دسته از کرامات و الطاف امام رضا(ع) قرار گیرد. به معنای سادهتر آنکه معنای آن اتفاق را دور از زندگی خود نبیند.
به عنوان مثال اگر کسی ارادتی به امام رضا(ع) دارد، زمانی که به پابوس ایشان رفت؛ دعایی خواند؛ زیارتی انجام داد و به عنایتی دست یافت؛ وقتی آن را برای طرف مقابل بازگو میکند یا از طریق متن این کتاب، خواننده با آن مواجه و آن را میخواند، قابلقبول و انجام شدنی باشد و از دسته اتفاقها و کرامات دور از ذهن برای پذیرش ذهن مخاطبان امروزی نباشد.
دومین نکته حائز اهمیت بعدی در انتخاب آن قصهها و داستانها آن بود که مجموع آنچه که در قالب آن حکایت؛ مَثَل؛ مَتَل و داستان شفاهی در کتاب «در حریم یار» عنوان شده؛ مخالفت و زاویهای با آموزههای دین هدایتگر و مبین اسلام نداشته باشد.
همه این وسواسها و نکتهبینیها را برای انتخاب و روایت حکایات در این کتاب مورد نظر و ملاحظه قرار گرفته و درنهایت حکایتهایی انتخابشده که به تحقیق نماینده کرامات امام رضا(ع) باشد.
نکتهای دیگر که ذکر آن را در این گفتوگو لازم میدانم آن است که مخاطبان به این مسئله توجه داشته باشند که «معجزه» مربوط به پیامبران خداوند است. وقتی درباره حضرات معصوم(ع) صحبت میکنیم، باید از لفظ و واژه «کرامت» استفاده کنیم. یعنی رخ دادن اتفاقی که خارق عادت معمول است و انجام آن توسط من یا افرادی مانند من به عنوان انسان عادی خارج است؛ اما بزرگی چون امام، خارق عادات معمولی میتواند عنایت و توجهی داشته باشد و از اسباب غیرعادی که در توان من انسان عادی نیست بهره برده و آن کار را انجام دهد. این عمل و چنین کُنشی کار خلاف عقلانیت نیست.
اینگونه نیست که در قالب کرامت بتوان کاری خلاف ورای پذیرش عقل و عقلانیت انجام داد. این درست است که «کرامت» توسط امام معصوم صورت میگیرد و کاری مافوق عقل برای پذیرش عقل محدود انسان عادی و زمینی است؛ اما تحقق پذیرش آن فعل در قالب کرامت امام در ساحت و چهارچوبی قرار میگیرد که هر انسان مؤمن با توجه به تفاوت خود با جایگاه سلوک و سیره امام معصوم و ارتباطی ویژه و متفاوتی که او با خداوند دارد شدنی و قابل انجام است.
پس با این رویکرد؛ روایتِ مجموع این حکایتها برشی از لطف امام رضا(ع) به عاشقانش با ویژگیهایی که به آنها اشاره کردم است.
اگر به سادهترین زبان بخواهم پاسخگوی پرسش شما در شکل و شیوه انتخاب و گُزین کردن اتفاقها؛ رخدادها و رویدادهای مرتبط با کرامات امام رضا(ع) و مکتوب کردن آنها در کتاب «در حریم یار» باشم، پاسخم آن است که قلمی کردن این اتفاقها را با اسناد متقن و معتبری که بر وقوع آنها دلالت دارد برگزیدهام و اگر سندی روشن؛ آشکار و قابلاتکا درباره برخی از این داستانها، اتفاقها و رویدادهای پیرامونی امام رضا(ع) با محوریت کرامات ایشان نسبت به بندگان وجود نداشته و حتی شنیدهام اما آن سند و روایت متقن را پیدا نکرده و از بیان آن در این اثر پرهیز کردهام.
به همین سبب است که معتقدم علاوهبر عموم مخاطبان، عاشقان و شیفتگان امام رضا(ع) در عرض ارادت به ایشان؛ مطالعه نحوه چینش، ارائه اسناد و مکتوب کردن آن اتفاقها و رویدادها برای جامعه و دامنه پژوهشگران حوزه علوم دینی نیز خالی از لطف نیست.
ببینید؛ متأسفانه تصور غلطی میان توده مردم اهل سنت و توده مردم اهل شیعه نسبت به باورهای طرفین وجود دارد. این تصورات غلط، گاه ما را از همدلی و صفایی که میتواند بر مناسبات و ارتباطاتهای ما استوار باشد بازداشته است.
تقریباً تمام اهلسنت غیر از بخش محدود، معدود و نادری که خود اهل سنت نیز با آنها زاویه دارند؛ عاشق اهلبیت هستند و بهویژه با پنجتن آلعبا مأنوس هستند و به آنها علاقه دارند.
هم اکنون نیز که ما در بزرگترین ظلم غرب علیه مسلمانان در غزه که قاطبه آنها اهلسنت هستند حضور داریم؛ در مییابیم که اهلسنت غزه با ارادت به امام حسین(ع) و با گرفتن تقویت از نام امام حسین(ع) درحال پیش بردن جنگ با رژیم صهیونیستی هستند. در این دوران که به حَمدِ الهی شیعیان توانستند با افتخار به همراهی عزیزان اهلسنت بروند و جلوی ظلم جهانی نسبت به آنها را بگیرند، این نگاه توام با برادری اهل شیعه و سنی در جهان بیشتر تقویت شده که فعلیت و فعالیت یاران امیرالمؤمنین(ع)؛ شیعیان امام حسین(ع) و شیعیان رضوی بیشتر در جهان دیده شده است.
بنابراین میتوان گفت که اهلسنت در کنار باورهایی که برای شروع خلافت و امامت علاقه ویژهای برای اهلبیت(ع) قائلند. بههمین جهت علمای اهل سنت در نقل سخنان اهلبیت اغماضی نداشتهاند و سخنان نورانی را از اهلبیت ما شیعیان نقل کردهاند. حتی میتوان گفت که متأسفانه برخی از مواقع تعدادی از این روایات به واسطه اهلسنت است که به دست ما رسیده است. همچنین در اغلب موارد روایاتی که به دست ما رسیده هم توسط اهل سنت و هم توسط شیعیان نقل شده؛ سندیت آنها قابلاتکا و اتقان است.
بهره بردن از سخنانی که اهلسنت آنها را برای ما بیان کرده ضمن آنکه ما را بیشتر با اهلبیت و فرهنگ غنی اسلامی ما آشنا میکند؛ پردهای از عمق ارادت اهلسنت به بزرگان و پیشوایان شیعه بَرمیدارد. ضمن اینکه اهل سنت نیز علما و امامان را بزرگ میدانستند و میداشتند. سخنان طلایی آنها را مرتب و به تکرار در کتابهای خود آورده، نَقل کرده و به آنها استشهاد میکردند.
کتاب «در حریم یار» بخشی از این نگاه را پیش روی مخاطبان ترسیم میکند و از آنها پرده برمیدارد. ضمن اینکه ما برای توسعه دانش و بالا بردن دانایی خود نیاز داریم که از هر سخنی استفاده کنیم. با توجه به آنکه پیامبر(ص) ما فرموده اگر دانایی شما متوقف بر حوزه جغرافیایی است؛ حتی تا چین بروید و یا از بعد زمان و مکان خرج شوید وو برای کسب دانش به ثریا بروید. بر مسلمان واجب است که برای افزایش دانایی خود به هر جا و با هر توانایی که میتواند دست یازد و به هر نحوی بر دانش و دانایی خود بیفزاید.
حال انسان نسبتبه مسلمی که همعقیده اوست؛ قبلهاش مشترک است؛ خدایش مشترک؛ کتاب آسمانیاش مشترک است؛ از همه مهمتر رسولش در ابراز و بیان آن دین و موازین دین مشترک است؛ پس پذیرش این برادری نه تنها کاری سخت و دشوار نیست که مبتنی بر فرمایش پیامبر مکرم اسلام است.
همانگونه که اشاره کردید؛ من پیش از این نیز سعی کردم در آثار متعددی که نوشتهام؛ آن جواهر و گوهرهایی که در دین ما وجود دارد، فارغ از آنکه راوی آن شیعه یا اهلسنت بوده را آشکارا و با استناد به مستنداتی متقن به مخاطبان ارائه دهم. چون تمامی این معارف بهمثابه گوهرهایی است که از دست امام غلتیده، اهلسنت خوشذوقی آن را گرفته و در اختیار ما قرار داده است. این بر ما است که از انسانی که این گوهر رضوی را به دست آورده و نقل کرده سپاسگزار باشیم و از آن استفاده کنیم. فارغ از آنکه او اهل سنت یا اهل شیعه باشد.
هر یک از اهلبیت ما سه حجت بر ما دارند. گاهی رفتار آنها بر ما حجت و قابل استناد است. گاهی سکوت و فرمایشاتشان! سعی کردم در کتاب «در حریم یار» فرمایشات امام رضا(ع) که میتواند الگویی برای زندگی ما باشد؛ بخشی از باورهای ما را صیقل دهد؛ به منصه ظهور برساند را استفاده کنم و با اتکا به آن سخنان و فرمایشات امام رضا(ع) قلبمان را نورانی کرده و به بهترین شکل بهره ببریم.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام