کد خبر: 4237820
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۴۰۳ - ۰۵:۱۲
فریدون عموزاده خلیلی در گفت‌وگوی تفصیلی با ایکنا تأکید کرد

گفت‌وگوی فرهنگی با «کودک و نوجوان» را به راویان معتبر بسپاریم

یک نویسنده پیشکسوت کودک و نوجوان معتقد است؛ در مدیریت فرهنگی و تربیت کودک و نوجوان در روزگار ما که به دوران حکومت همه جانبه فضای مجازی و اینترنت موسوم است؛ باید اصلی‌ترین نقش فرهنگی در رشد فرزندانمان را به راویان موثق، معتبر و دغدغه‌مند سپرد. راویانی که الگوها، مفاخر ملی، دینی و فرهنگی ایران را به خوبی می‌شناسند و به معرفی و گفت‌وگو درباره ایشان باور قلبی دارند.

هیچ چاره‌ای نداریم جز اینکه اینترنت را به رسمیت بشناسیمدردانه طبیعت، یکتا در زیبایی و رنگارنگی، بی‌همتا در کوشش و جوشش، فصلی نو با منطقی استوار در دوباره ایستادن، دوباره ساختن و دوباره شدن. همین ساعاتی پیش به برکت و نور به ما رسیده است. قدمش مبارک باد بر زمین و زمان و اهل آن. پاییز با مهرِ مهربانش برای همه ما از کودکی تا میانسالی و کمی بیشتر تا کهنسالی بوی تلاش از «بودن» به سوی مقدسِ «شدن» است. درست است اسمِ کوچکش را به بزرگی هماره‌اش «مهر»  نامیده‌اند، ولی نام‌خانوادگی و به عبارتی شهرتش «تلاش» است. با این وصف «مهر و تلاش» همدستان محترم و مغتنم یکدیگرند برای ساخت انسانی مؤثر، مؤمن، متعهد و در نهایت آبادتر که آبادی کودکان و نوجوانانمان، آبادانی کشور عزیزمان است. گشودگی درهای مدرسه به روی ما از دیروز که مادران و پدرانمان در جوش و خروش عاشقانه برای این رسیدگی، رسیدن ما از مرحله‌ای به مرحله‌ دیگر بودند، تا همین اکنون که این تلاش از ایشان به ما رسیده است و در نقش پدر و مادر برای کودکانمان در تکاپوی رشد و برنامه‌ریزی تربیتی هستیم، از جلوه‌های جان مهربان و امیدوار پاییز است؛ همه ما خویشاوندان نزدیک آنیم. همین که صدای مهرش به گوشمان می‌رسد از خود بی‌خود می‌شویم و خود را به سیمای دلربایش می‌رسانیم. صدا و سیمای مهرِ پاییز همه جای شهر روان و دوان است. این روانی در صدای کودکان معصوم شهر که دوان دوان با کوله‌ای از امید، نشاط، میل به آموختن خود را به مدرسه می‌رسانند، پیداست و انکارش کار آدمیزاد نیست. پاییز آیه‌ای پر عشق از جانِ هستی است که با نقش و نگار بسیار به ما آدمیان رسیده است. کار او مدارا، رواداری و میانه‌داری است، به نوعی واسطه تابستان گرم و زمستان سرد است و دلش گرم به بهار دلکش. شاید بتوان گفت از این حیث بی‌مانندترین فصل از فصول آفریدگار متعال است.

به انگیزه آمدن ماه مدرسه و به بهانه بررسی نقوش فرهنگی و تربیتی برای برنامه‌ریزی نسل «کودک و نوجوان» که از نزدیک‌ترین دوستان پاییز عزیزند به گفت‌وگو با «فریدون عموزاده خلیلی»، یکی از نامداران و فعالان فرهنگی حوزه کودک و نوجوان نشسته‌ایم. عموزاده به واسطه فعالیت‌ها و آثار متنوع فرهنگی، ادبی و رسانه‌ای برای کودکان و نوجوانان دهه 60 و 70 ایرانی و همچنین خانواده‌های آنان یعنی مادران و پدران (متولدان دهه‌های 30 و 40 و همچنین 50) نامی آشناست. 

هیچ چاره‌ای نداریم جز اینکه اینترنت را به رسمیت بشناسیم

نخستین کتاب عموزاده خلیلی در سال ۱۳۶۱ منتشر شد. او در فاصله سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ مسئولیت‌های مختلفی همچون دبیر شورای ادبیات، مسئول واحد قصه، مسئول واحد کودک و نوجوان، مسئول جُنگ سوره و... را در حوزه هنری برعهده داشت. او از پایه‌گذاران و دبیر شورای مدیریت دفتر هنر و ادب کودک و نوجوان در سال ۱۳۶۵ بود. عموزاده خلیلی سال 1367 سروش نوجوان را به همراه زنده‌یاد قیصر امین‌پور و بیوک ملکی تأسیس کرد و تا ۱۰ سال عضو شورای سردبیری این مجله بود. عموزاده از اعضای مرکزی و مؤسسان روزنامه همشهری بود و راه‌اندازی اولین روزنامه ویژه نوجوانان در تاریخ مطبوعات ایران به نام «آفتابگردان» از جمله افتخارات و خدمات فرهنگی عموزاده است. این نویسنده کودک و نوجوان بارها در جشنواره‌های مختلف کتاب، فیلم، نمایش و مطبوعات عضو هیئت داوران بوده‌ است و آثارش در جشنواره‌های متعدد داخلی و خارجی برگزیده شده‌اند. روزهای امتحان، بچه‌های مسجد، خدای روزهای بارانی، قصه‌های انقلاب، کتاب کوچک داستان‌نویسی، قلمرو ادبیات کودک، فرهنگ توصیفی شخصیت‌های داستانی نوجوان و... از جمله آثار او برای کودکان و نوجوانان ایرانی است. عموزاده مردادماه امسال به عنوان رئیس هیئت‌ مدیره چهاردهمین دوره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان منصوب شد.

عموزاده خلیلی در گفت‌وگوی یک ساعته با ایکنا با حوصله، دقت‌نظر در قامت معلمی دلسوز، دغدغه‌مند و عاشق به پرسش‌های ما درخصوص وضعیت کتاب و کتاب‌خوانی در روزگار اینترنت و فضای مجازی میان کودکان و نوجونان ایرانی، چگونگی معرفی و ساخت الگوهای فرهنگی و ادبی ایران زمین برای این نسل، سرنوشت تولیدمحتوا و کودک و نوجوان در جهان امروز و.... پاسخ داد. پاسخ‌های خواندنی از سوی یک آشنای همواره کودکان و نوجوانان که بی‌تردید یاری‌گر ما برای تربیت بهتر فرزندانمان خواهد بود. با ما همراه باشید: 

 

ایکنا _ در آغاز سخن و به عنوان پرسش نخست، در مقام یکی از پژوهشگران دغدغه‌مند ادبیات کودک و نوجوان و فعالی که آثارش محل توجه مخاطب این نسل بوده و هست، بفرمایید وضعیت کتاب و کتاب‌خوانی در نسل نوجوان ایرانی امروز چگونه است؟

نوجوانان امروز جامعه از قضا کتاب‌خوان هستند؛ چراکه کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به چاپ‌های متعدد رسیده‌اند و تعداد برخی از کتب که تاکنون بیشتر از حتی 20 نوبت نیز منتشر شده‌اند، فراوان است. در حال حاضر می‌توان عناوین تعداد زیادی از کتب مختلف را نام برد که با استقبال فراوان نوجوانان مواجه شده و به چاپ‌های دهم یا بیستم رسیده‌اند. اما در این رابطه که چرا احساس می‌کنیم نوجوان امروز از گذشته کمتر کتاب می‌خوانند، دو نکته وجود دارد. 

نکته اول اینکه خیلی از کتاب‌هایی که نوجوانان می‌خوانند، به صورت «ای بوک» از اینترنت دانلود می‌شود و از این طریق به دست ایشان می‌رسد. البته ممکن است که کتاب‌هایی که از سوی نوجوانان خوانده می‌شود، خیلی با سلیقه ما سازگار نباشد کمااینکه کتاب‌های کاغذی هم که از سوی نوجوانان خوانده شده و به چاپ‌های فراوان می‌رسد، ممکن است براساس عادتی که ما از کتاب‌خوانی داشته و انتظار داریم تا کتاب خوب، مفید و بی‌ضرری برای نوجوانان باشد، یک مقداری تغییر کرده است. بهره‌گیری نوجوانان از کتاب‌هایی که ممکن است به سلیقه و نگرش ما از کتاب‌خوانی نزدیک نباشد، به این معنا نیست که این نسل کتاب‌های مبتذل و ضدارزش می‌خوانند، بلکه آنها هم کتاب‌هایی هستند که مجوز وزارت ارشاد را دارند و ناشر رسمی آن‌ را چاپ کرده و دارای نکات مفیدی برای نوجوانان هستند، اما تصور می‌کنم که فهم ما از کتاب‌خوانی به مرور متحول شده و مخاطبان نیز به همین شکل دچار تحول شده‌اند.

برای مثال بنده تحقیق و بررسی کردم، برخی کتب که امروز بالای 10 بار به چاپ رسیده و نوجوانان اشتیاق فراوانی به آن‌ها دارند، با ارزش‌هایی که ما به آن‌ها فکر می‌کنیم و به شکل کلیشه‌هایی از نظام ارزشی که در ذهن ما _ بزرگ‌ترها و قدیمی‌ترها وجود دارد، متفاوت است اما این مسئله به معنی ضدارزش بودن نیست. چه بسا با این ارزش‌ها کمتر تحت یک پیام روشن و پررنگی در کتاب آمده است که این مسائل در زیر پوست کتاب و روح آن نهفته است.   

برای مثال ممکن است نوجوان مضمون کتابی که همراه با تصاویر و گرافیک مختلف است را با لذت و اشتیاق مطالعه کرده و در نهایت به نقطه‌ای برسد که حس مثبتی نسبت به زندگی پیدا کند که این مسئله همان چیزی است که مقداری با ارزش‌هایی که برخی از ما به عنوان بزرگ‌ترها و قدیمی‌ترها فکر می‌کردیم باید خیلی سرراست و برجسته باشد، هم‌پوشانی و همخوانی نداشته باشد و حتی شاید این ارزش‌ها به صورت کمرنگ‌تری در کتاب‌های نوجوانان گسترده شده باشد. من در رابطه با اینکه امروز نوجوانان کمتر کتاب می‌خوانند، نگرانی ندارم. حتی به نظر می‌رسد نوجوانان امروز بیشتر از بزرگ‌ترها کتاب می‌خوانند اما کتاب‌هایی را می‌خوانند که خودشان نام کتاب بر آن‌ نهاده و آن‌ را دنبال می‌کنند. برای اینکه به برداشت و احساس مشترکی در مورد کتاب‌خوان بودن نوجوانان دست پیدا کنیم، شاید لازم باشد که خود را یک گام به دنیای نوجوانان، فهم و درک ایشان از زندگی و کتاب نزدیک‌تر کنیم.      

ایکنا ـ همانطور که می‌دانیم و می‌بینیم در روزگار ما که به نوعی تکنولوژی به همه شئون زندگی‌مان سرایت کرده است، از تأثیر سخن اهالی فرهنگ و ادبیات در مقام قیاس با دوران پیش از ورود همه جانبه اینترنت به ایران کاسته شده است، به نظر شما که یکی از پیشگامان ادبیات و روزنامه‌نگاری پس از انقلاب در ایران هستید و آثار فرهنگی‌تان همواره محل رجوع بوده است، اهالی فرهنگ در این شرایط و برای عبور سلامت از این مسئله (اینترنت‌زدگی و کم‌خوانی کتاب) باید چه کنند؟

در مورد ارتباط کتاب، اینترنت و اینکه اینترنت چه تأثیری بر کتاب‌خوانی دارد، به نظر می‌رسد که هیچ چاره‌ای نداریم جز اینکه اینترنت را به رسمیت شناخته و بدانیم که این فضا هر روز بیشتر از روز گذشته زندگی ما را اشغال می‌کند. به شخصه این نگرانی را ندارم که اینترنت بتواند به طور تمام و کمال بر کتاب غلبه پیدا کند؛ چراکه کتاب دارای ویژگی‌ها و مزیت‌هایی است که باید آن‌ها را پیدا کنیم. چنانچه بتوانیم مزایای کتاب را احصا کرده و کتابی که خلق می‌کنیم، برآمده از این مزیت‌ها باشد، کتاب حتماً جای خود را در جامعه خواهد داشت. به قول «اومبرتو اکو» که بشر هیچ‌گاه از کتاب رهایی ندارد و من هیچ وقت نگران این نبودم که رسانه دیگری مانند تلویزیون، سینما و اینترنت بر کتاب غلبه پیدا کند، به شرط آنکه کتاب بتواند اصالت ذاتی خود به عنوان کتاب را حفظ کند.    

امروز باید بدانیم کتاب چه پیامی می‌تواند به جامعه عرضه کند که اینترنت نمی‌تواند آن را در اختیار مخاطبان قرار دهد. کتاب‌هایی که امروز از سوی جامعه و در سنین مختلف به خوبی پذیرفته و خوانده می‌شود، کتاب‌هایی هستند که نمی‌توان از طریق اینترنت و مدیومی به نام اینترنت بدان‌ها دست یافت. البته ممکن است برخی از کتاب‌ها از اینترنت دانلود شود اما همین مسئله نیز خود به نوعی، کتاب خواندن است و اینکه گفته می‌شود گریزی از کتاب خواندن نیست نیز به همین معناست که حتی در این صورت نیز فقط ظاهر خواندن تغییر می‌کند یعنی به جای اینکه کتابی ورق زده شود، همان کتاب از طریق اینترنت به دست آمده و خوانده می‌شود. برخی برای برطرف کردن نیازهای روحی، عرفی و فکری خود به دنبال کتب مختلف می‌روند و چنانچه نتوانند کتاب‌های مورد نیاز خود را به صورت فیزیکی پیدا کنند، از طریق اینترنت اقدام می‌کنند. به نظرم در این صورت نیز نمی‌توان گفت که کتاب کنار گذاشته شده است و فقط در پلتفرمی جدید خوانده می‌شود. 

نکته بعدی اینکه اینترنت خود می‌تواند به ترویج کتاب‌خوانی کمک کند؛ یعنی این فضا می‌تواند به فرصتی برای رشد کتاب‌خوانی تبدیل شود. البته باید بدانیم که کدام وجه از اینترنت به این صورت است و چگونه می‌توانیم از ظرفیت‌های اینترنت برای ترویج کتاب‌خوانی استفاده کنیم. در حال حاضر این اتفاق در حوزه کودک و نوجوان به وفور رخ می‌دهد؛ چراکه از قضا هنوز اینترنت در حوزه کودک و نوجوان غلبه نکرده است. البته چند سال قبل در نمایشگاه‌هایی مانند فرانکفورت، بولونیا و ... اتفاقاتی رخ داد که این فضا تغییر کرد و امروز کتاب فیزیکی و کاغذی دوباره جای خود را میان کودکان و نوجوانان پیدا کرده و خوانده می‌شود. اینترنت نیز در حال حاضر در حال یاری به این مسئله است که کتاب‌ بیشتر خوانده و به جامعه معرفی شود. امروزه راه‌های جدیدی برای استفاده از ظرفیت‌های اینترنت معرفی شده تا کتاب‌ها به صورت جذاب‌تر و بهتری از سوی مردم خوانده شوند.

ایکنا ـ کودکان و نوجوانان امروز ما برای دسترسی به اطلاعات مانند کودکان و نوجوانان دیروز به کتاب‌فروشی، دکه‌های روزنامه‌فروشی و کتابخانه‌های عمومی مراجعه نمی‌کنند، آنان به سادگی و بی مجوزهای دست و پاگیر و عضویت‌های حقوقی، به شکل حقیقی در فضای مجازی روزگار می‌گذرانند و در این گذران روز و روزگار، بی‌تردید به مطالبی دسترسی دارند که از فیلتر خانواده و معلم نمی‌گذرد، به نظر شما جامعه فرهنگی برای برنامه‌ریزی اصولی بر این شرایط که به نوعی اختیاری نیست و به ما تحمیل شده است، باید چه تدابیری را اندیشه کنند؟

در مورد اینکه چگونه بتوانیم دسترسی کودکان و نوجوانان به اینترنت را مدیریت کنیم و نگران اتفاقات ناخوشایند نباشیم و نگران نباشیم که فرزندان ما به فضاهایی بروند که مناسب حال آن‌ها نیست، باید تمهیدات ویژه‌ای را در نظر بگیریم. البته این نگرانی در تمامی دنیا وجود دارد و مختص جامعه ما نیست. در همه جای دنیا و کشورهایی که کودکان و نوجوانان و رشد و تعالی ایشان برای آن‌ها مهم است، یکی از مهمترین موضوعات این است که کودکان و نوجوانان چه مطالبی را بخوانند و به چه فضاهایی دسترسی داشته باشند. البته تفاوتی که وجود دارد این است که ما متأسفانه با نگاه‌های بسیار بسته‌ای محدودیت‌ها را برای این نسل تعریف می‌کنیم. 

امروز نه تنها فضای اینترنت حتی در مورد کتب‌ چاپ شده نیز این مشکلات وجود دارد. وقتی نگاه رسمی وارد میدان شده و این‌گونه دسته‌بندی می‌کند که چه کتاب‌هایی نباید وارد مدارس شوند، مشکلات زیادی ایجاد می‌شود. امروز کتاب‌های متعددی وجود دارند که از سوی نویسندگان معتبر و با مجوز رسمی وزارت ارشاد به چاپ رسیده‌اند و جایزه‌های متعددی در ایران و جهان نیز به دست آورده‌اند اما اجازه ورود به مدارس و کتابخانه‌های عمومی ندارند. این سؤال جدی پیش ‌می‌آید که چرا و چگونه و با کدام درجه از دانش و فرهنگ و فهم نیازهای کودکان و نوجوانان این موارد تعیین می‌شود که چه کتاب‌هایی باید در اختیار ایشان قرار گیرد؟ زمانی که چنین نگاهی در مورد عرصه کتاب وجود دارد، در فضای مجازی نیز وقتی نگاه رسمی ما متکی به همان نگاهی است که در عرصه کتاب و فرهنگ جاری و ساری است، اینجاست که کودکان و نوجوانان خود به سایت‌های مختلف سر می‌زنند و با ایجاد نوعی تناظر، به دنبال کتاب‌هایی می‌روند که در مدرسه و کتابخانه وجود ندارد. 

لذا گاهی تصور می‌کنیم که در حال مدیریت فضای مجازی برای کودکان و نوجوانان هستیم، اما محدودیت‌هایی که در این زمینه ایجاد کرده‌ایم، تأثیر معکوس دارد و اعتماد را میان نوجوانان از بین می‌برد. در داستان‌نویسی بحثی راجع به راوی موثق و قابل اعتماد و نیز راوی غیرمعتبر وجود دارد. داستان‌های زیادی نوشته می‌شود که راوی آن‌ها غیرمعتبر است و مخاطب می‌تواند تشخیص دهد که این راوی نامعتبر است و حقیقت چیز دیگری است. همین اتفاق در مورد نوع برخورد ما با نوجوانان در فضای واقعی و یا فضای اینترنت و ارتباط و تعامل ما با ایشان در بستر فرهنگ رخ می‌دهد. این فضا باعث شده تا گفتمان رسمی برای نوجوانان به همان راوی غیرمعتبر تبدیل شود و تلاش کنند تا هر آنچه راوی به ایشان انتقال می‌دهد را باور نکرده و خود به دنبال پیدا کردن حقیقتی که در ذهن دارند، بروند. در نتیجه ممکن است کودکان و نوجوانان عملاً وارد فضاهایی شوند که مورد پسند ما نیست. 

تفاوت ما با برخی از کشورهای غربی این است که در این کشورها با توجه به سنین مختلف تولیدات فرهنگی و رسانه‌ای و فضای مجازی را تعیین می‌کنند و خانواده‌ها و نوجوانان از این طریق در جریان استفاده از کتب ویژه سنین خود قرار گرفته و این مقررات را نیز رعایت می‌کنند. در این کشورها خانواده‌ها این قوانین را به عنوان راوی معتبر می‌پذیرند و این مسئله را در مورد فضای مجازی، ادبیات، هنر و ... رعایت می‌کنند اما متأسفانه نتوانسته‌ایم در جامعه خود راوی معتبر را برای کودکان و نوجوانان ایجاد کنیم و مادامی که به این صورت است، نمی‌توان مرز مشخصی را برای کودکان و نوجوانان جهت استفاده از فضاهای مختلفی همچون فضای مجازی و ... مشخص کنیم؛ چراکه گفتمان رسمی برای آن‌ها معتبر نبوده است. در رابطه با این مسائل، خانواده‌ها امروز اندک اندک معتبرتر می‌شوند و معلمان غیررسمی و معلمانی که هنوز اسیر گفتمان رسمی نشده‌اند، می‌توانند به عنوان راویان معتبر به فرزندانمان کمک کنند که وارد چه فضاهایی شده و از چه فضاهایی استفاده نکنند.   

ایکنا ـ نسل امروز نسلِ تولیدکننده محتوا با ابزار فضای مجازی است، برای روزنامه و مجله با اصول و استانداردهای دیروز نمی‌نویسند، نسلی که پند، موعظه و منبر به معنایی که والدین او در روزگار پیش پذیرا بودند، نیست و الگوهای دیگری دارد و همچنین الگوهای دیگری می‌سازد، به تعبیر دیگر نسل امروز تعیین کننده چه، چرا و چگونه است، در عین حال دانایی و کنشگری خاص خود، ظرفیت‌های متفاوت و قابل توجهی دارد، به عنوان یکی از افراد شاخص و مؤثر بر جریان فرهنگی، بفرمایید برای بهره‌مندی از این توان و هوش و همچنین آشنایی با تولید محتوای متناسب امروز، باید با چه ادبیات و برنامه‌ریزی با این نسل گفت‌وگوی فرهنگی داشت؟

همانطور که گفتید، تولیدمحتوای مخاطب که ما در این مجال درباره کودکان و نوجوانان صحبت می‌کنیم از ویژگی‌های روزگار ماست و اینترنت و فضای مجازی توانسته به عنوان ابزار قوی این امکان را در اختیار شهروندان قرار دهد تا بتوانند در عرصه‌های مختلفی همچون هنر، ادبیات، موسیقی، رسانه و ... تولیدمحتوا کنند. این مسئله مانند تمامی اتفاقاتی که در عصر پدیده‌های مدرن رخ می‌دهد، هم فرصت است و هم می‌تواند موجب ایجاد تهدیداتی باشد. اما نگاه بنده این است که همیشه فرصت‌هایی که فراهم می‌شود، بیشتر از آسیب‌های محتملی است که ممکن است رخ دهد. دلیل اینکه تولید محتوا از سوی کودکان و نوجوانان فرصت بزرگی است، این است که اولا نیاز به دیده شدن در همه انسان‌ها به ویژه در کودکان و نوجوانان خیلی بیشتر وجود دارد. نیاز به اجتماعی شدن و وارد عرصه اجتماع شدن به ویژه در سن نوجوانی نیز از اصلی‌ترین ویژگی‌های یک نوجوان است که قصد کُنش اجتماعی دارد و چه ابزاری بهتر از نوشتن برای بیان مسئله و احساس او وجود دارد.

اینکه نوجوانان بخواهند ارزش‌های نهفته خود را هویدا کنند، نیاز خوب و مقدسی است و این مسئله کمک شایانی به شکوفایی استعدادها و خلاقیت‌های فرزندان ما می‌کند. زمانی که کودکان و نوجوانان جامعه به این مسئله بیندیشند که در حال نوشتن و گفتن برای دیگران هستند، به فکر تولیدمحتوای جذاب‌تر باشند. این مسئله بسیاری از نیازهای فکری و روحی نوجوانان را برآورده می‌کند. دستاورد دیگر تولید محتوا از سوی نوجوانان و تولید محتوای عمومی برای جامعه تهیه خوراک لازم برای سیاست‌‎گذاران فرهنگی، روان‌شناسان و جامعه‌شناسان است تا ایشان به نیازها، اندیشه‌ها و رؤیاها و آرزوهای این قشر از جامعه پی ببرند. این مسئله نشان دهنده صداقت جامعه است و بیان می‌کند که نوجوانان تا چه میزان می‌توانند بدون لکنت و ترس تفکرات و سؤالات خود را مطرح کنند. دستاوردها و فواید تولیدمحتوا از سوی کودکان آنچنان زیاد است که احیاناً اگر آسیب‌هایی نیز در این حوزه وجود داشته باشد، می‌توان آن‌ها را نادیده گرفت و یا از میزان آن‌ها کاست. در واقع کودکان و نوجوانان در حالتی که اجازه و فرصت درست بروز فکری، هنری و عاطفی خود را داشته باشند، به بهترین شکل خودشان را به ما معرفی می‌کنند. در اینجا باز هم به موضوع راوی موثق و غیرموثق برمی‌خوریم. یعنی چقدر این «راوی کودک» خودش است؟ و چقدر تلاش می‌کند که مثل دیگران باشد؟ چقدر می‌کوشد حرفی را بزند که دیگران از او می‌خواهند؟ و همه این مطالب به کمک ما برای شناخت نسلی دیگر می‌آید و قابل تحلیل  و بررسی توسط اهالی فرهنگ است.

یکی از آسیب‌های این مسئله نیز این است که شاید برخی نوجوانان بخواهند تصاویر غلطی از خود در تولید محتوا بروز داده و یا پیام نادرستی را منتشر کنند. از آنجایی که ممکن است پیام‌های غلط بازخوردهای زیادی داشته و باعث تشویق نوجوانان به تداوم این امر باشد، این مسئله آسیب‌زا خواهد بود اما این مسائل حل‌شدنی است؛ چراکه خود ما باید کمک کنیم تا فضاهایی ایجاد کنیم تا نوجوانان بتوانند در این فضا به تولید محتوا بپردازند. لذا در این زمینه به هیچ وجه نباید برخورد گلخانه‌ای با فرزندان داشت و باید در یک فضای طبیعی، امکان گفت‌وگو بین فرزندان و بزرگترهایی که به ایشان اعتماد دارند، ایجاد شود.   

امروز نویسندگان و ناشران زیادی در جامعه نسبت به برپایی کارگاه‌هایی برای نوجوانان اقدام می‌کنند که همین مسئله باعث ایجاد اعتماد در میان کودکان و نوجوانان می‌شود. طبق این روال فرزندان با گفت‌وگوهایی که با نویسندگان و ناشران دارند، اعتماد زیادی به دست می‌آورند و این نوع گفت‌وگوها باعث می‌شود که نوجوانان بیشتر از معلمانی که به دنبال آموزش ایشان در چارچوب‌های کاملا رسمی و تعریف شده هستند، با نویسندگان و ناشران ارتباط برقرار کنند. باید مراقب باشیم تا در گفت‌و‌گوهایی که با نوجوانان داریم، هیچ موضوعی را به ایشان تحمیل نکنیم و شرایطی ایجاد کنیم که آن‌ها در فضایی باز و با روحی آزاد به تعامل بپردازند. لذا برای تولید محتوای مطلوب از سوی کودکان و نوجوانان باید مسیر گفت‌وگوی ایشان با کسانی که به آن‌ها اعتماد دارند از جمله نویسندگان و ... را هموار کنیم.

ایکنا _ الگوهای فرهنگی در دنیای امروز تغییرات جدی کرده‌اند، فرزندان امروز ایران با مفاخر فرهنگی خود غریبه‌اند، حافظ، سعدی و فردوسی در غریبگی و انزوای تمام به سر می‌برند، از طرف دیگر الگوهای بی‌هویت غربی از پنجره اینستاگرام و تلگرام و... با هزار رنگ و روی دروغین هر بام و شام به کودکان ما سلام می‌کنند، به نظر می‌رسد، این سلام و علیک‌ها سرنوشت روشنی برای نسل امروز ایرانی به دنبال نخواهد داشت؛ با این وصف و هزار نکته مگوی دیگر که شما بهتر از همه ما می‌دانید، پیشنهادتان به رسانه‌ها برای معرفی الگوهای ایرانی و دینی به نسل جدید چیست؟

باید اجازه دهیم فرهنگ در چارچوب‌هایی که اهالی فرهنگ می‌فهمند، آزاد و رها باشد. جای تأسف است که با وجود چهره‌های ماندگاری که در طول تاریخ کشور ما تا به امروز درخشیده‌اند، برخی به دنبال الگوهای خارجی هستند. ایران اسلامی در تمامی عرصه‌های علمی، هنری و ... الگوهای بسیار مؤثر دارد. یکی از مشکلاتی که امروز وجود دارد، عدم آشنایی کودکان و نوجوانان با الگوهای اصیل ایرانی و اسلامی است. تاکنون بودجه‌های فراوانی برای معرفی الگوهای دینی و ملی هزینه شده است اما متأسفانه راه به جای روشنی نبرده است و همچنان فرزندان ما قهرمانان و مفاخر ملی سرزمین خود را به درستی نمی‌شناسند، بسیاری از نویسندگان و فیلم‌سازانی که می‌توانند در این حوزه ورود و آثار ماندگاری تولید کنند، پا به این عرصه نمی‌گذارند. به همین دلیل بودجه‌های فراوانی که در این راستا هزینه شده است، خروجی بسیار ضعیفی داشته و حتی به لحاظ کیفیت ادبی و هنری مبتذل بوده که برای فرهنگ مایه شرمساری است.  

خوشبختانه در سال‌های اخیر برخی ناشران خصوصی نه با بودجه دولتی، براساس دغدغه‌های شخصی و ملی و با توجه به شرایط سخت مالی، به دنبال معرفی الگوها و شخصیت‌های ادبی، فرهنگی، هنری، دفاع مقدسی، سینمایی، ورزشی و ... به نوجوانان ایرانی هستند. این ناشران خصوصی که صرفاً با دغدغه‌های ملی وارد میدان شده‌اند، به دنبال معرفی الگوهای ملی به جامعه هستند. این ناشران لیستی از صد چهره تأثیرگذار ایرانی از دوران‌های مختلف تاریخی (کهن و معاصر) انتخاب کردند و البته اولین کتاب‌هایی که این ناشران به چاپ رساندند، فروش به شدت خوبی داشته است. ناشران خصوصی با بودجه‌های بسیار اندک توانسته‌اند کتاب‌هایی از الگوهای دینی و ملی تولید کنند که مورد توجه نوجوانان و کودکان قرار گرفته است اما دولتی‌ها با دارا بودن بودجه‌های هنگفت نتوانسته‌‌اند چنین کاری انجام دهند. دلیل این مسئله این است که ناشران خصوصی با باور قلبی و نه برای تبلیغ خود و بیلان کاری دست به چنین کاری زده‌اند. این مسئله با بهره‌گیری از بودجه‌های دولتی و انجام کارهای بعضا بی‌کیفیت کاملاً متفاوت است. ممکن است با بودجه‌های دولتی کتاب‌هایی برای نوجوانان تهیه شود و این کتاب‌ها در مدارس، مساجد، نهادها و... عرضه شوند اما به دلیل کیفیت اندک و هدف‌گذاری نادرست مورد استفاده قرار نگیرند و خوانده نشوند.

امروز باید ناشران خصوصی و ناشرانی که نه براساس دستورالعمل‌های دولتی بلکه براساس دغدغه‌های ملی خود وارد میدان شده‌اند، تشویق شوند تا کارهای بزرگ‌تری انجام دهند. همچنین، دیگر ناشران و کسانی که در حوزه‌های مختلف فرهنگی نسبت به تولید محصولات مختلف اقدام می‌کنند نیز می‌توانند براساس همین چارچوب فعالیت کنند و به جای اینکه بودجه دولت در نهادهای دولتی رفته و در نهایت به کتابی محصول کارمندی تبدیل شود، به مراکزی برود که با اعتقاد و باور به این کار می‌پردازند.

ایکنا ـ توصیه فریدون عموزاده خلیلی به متولیان فرهنگی برای برنامه‌ریزی و کمک به ساخت «زندگی فرهنگی» سزاوار خانواده‌های ایرانی چیست؟

برای اینکه بخواهیم یک زندگی فرهنگی مطلوب، سزاوار خانواده‌های ایرانی فراهم کنیم، پیش از هر چیز و بدون تعارف باید دولت پای خود را از گلیم فرهنگ بیرون بکشد. دولت در اموری مانند بهداشت و درمان یا آموزش و پرورش و ... باید به‌ویژه در حوزه فراهم کردن زیرساخت‌ها و امکانات عادلانه توسعه محور برای همه مردم دخیل باشد؛ چراکه در غیر این صورت ممکن است بهداشت عمومی، آموزش و پرورش رایگان و عادلانه برای همه دچار مشکل شود، اما در حوزه فرهنگ برعکس، دولت باید کلاً خود را کنار بکشد. فرهنگ را باید به اهل فرهنگ سپرد و اجازه داد تا خود هنرمندان از جمله شاعران، روزنامه‌نگاران، نویسندگان و ... به تولید آثار هنری بپردازند. همچنین، باید فضا فراهم باشد تا بسترهای واسط مانند ناشر، فضای مجازی، سینما، پلتفرم‌های تصویری و ... نیز بتوانند کار خود را کرده و آثاری که هنرمندان و اهالی فرهنگ و اندیشه تولید کرده‌اند را به دست مخاطبان برسانند تا ایشان هنر و تولیدات باب میل خود را انتخاب کنند. 

در چنین فضایی است که خروجی به دست آمده، جامعه‌ای فرهنگی و رو به رشد و شاداب خواهد بود که نوآوری، خلاقیت و محصولات جدید آن در حوزه‌های اندیشه‌ای، فرهنگی و ... به خوبی نمایان می‌شود. لذا تنها کاری که دولت در این زمینه باید انجام دهد، این است که زیرساخت‌ها را فراهم کند و با ایجاد سینما، کتابخانه، رونق فضای چاپ و نشر، احداث سالن‌های موسیقی، نمایش، تئاتر و ... اهالی فرهنگ را حمایت کند. بنابراین، دولت در این زمینه فقط باید به عنوان حامی عمل کند و حتی نظارت نیز باید از سوی صنوف و خود اهالی فرهنگ صورت گیرد. دولت باید اجازه دهد تا راجع به سینما، خانه سینما نظر دهد و در مورد ادبیات، انجمن نویسندگان اعلام نظر کند و در هر یک از بخش‌های فرهنگی و هنری انجمن‌های صنفی مربوطه نقش نظارتی و اعلام نظر داشته باشند. یقیناً تمامی این صنوف به دنبال ارائه تولیدات جذاب برای مخاطبان هستند. مخاطب جامعه به هیچ وجه به دنبال محصولات مبتذل نیست و با شور و شوق در حوزه‌های مختلف فرهنگی همچون موسیقی، تئاتر، کتاب و ... حضور پیدا می‌کند. 

باید بدانیم جایی که بر روی یک روال طبیعی پیش رفته و همه چیز به خود اهالی فرهنگ سپرده می‌شود، نتیجه و بازده مفید و خوبی برای جامعه ایجاد می‌شود، یعنی هم هنرمند و فروشندگان آثار هنری و هم مخاطبان و مردم از محصولاتی که استفاده می‌کنند راضی هستند. بنابراین، در این حوزه دولت باید زیرساخت‌ها را فراهم کرده و چارچوب‌های کلی را مطرح کند که البته این چارچوب‌ها باید بر مبنای قانون و عرف و نه سلیقه‌های شخصی افراد باشد. اگر این اتفاق به خوبی در جامعه رخ دهد، زندگی فرهنگی مردم نیز رونق خواهد گرفت. 

ایکنا ـ همانطور که می‌دانیم وضعیت فرهنگی کشور امروز در جای جای خود دچار مسائل بسیاری شده که نیازمند بازسازی، بهسازی و تدبیر فرهنگی برای بهبودی احوال ساختمان پر نقش و نگار خود است، شما به عنوان فعال فرهنگی که در دوره‌هایی تأثیرات پررنگی بر این احوال داشته‌اید، چه مطالبه‌ای از وزیر و مدیریت فرهنگی در فصل جدید خود دارید؟

از دولت و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انتظار می‌رود که عرصه فرهنگ و هنر را به خود اهالی فرهنگ و هنر بسپارند. این بهترین کاری است که مسئولان ‌می‌توانند انجام دهند؛ چراکه چنین برنامه‌ای بیشترین دستاورد را برای متولیان فرهنگ خواهد داشت. متولیان امر فرهنگ باید تمامی امور را در بخش تولید به خود هنرمندان بسپارند و در راستای کمک به تولیدات هنری و نظارت بر آن‌ها نیز به اصناف اعتماد کنند. لذا مسئولان باید کاری کنند که در حوزه فرهنگی و هنری از صفر تا صد امور به عهده خود هنرمندان و اهالی فرهنگ باشد. دولت نیز در این زمینه باید فقط نظارت عالی را همراه با چارچوب‌های کلی مربوطه انجام دهد. اگر این اتفاق در جامعه رقم بخورد، بیشترین کمک از سوی مسئولان به ویژه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به حوزه فرهنگ انجام شده است.  

ایکنا ـ به عنوان کسی که نامش تداعی‌کننده چندین مرتبه فرهنگی بزرگ همچون؛ روزنامه‌نگاری، پژوهشگری و نویسندگی است، بزرگترین مانع برای تولید محتوای خوب و مطلوب فرهنگی در سطح رسانه‌های کشور را چه می‌دانید؟


بدون تعارف بزرگ‌ترین مانع برای تولید محتوای خوب و مطلوب فرهنگی در سطح رسانه‌های کشور سانسور است. البته کسی به قول معروف با شمشیر بالای سر مطبوعات و رسانه‌های دیگر قرار نگرفته است اما به مرور با توصیه‌ها و بخشنامه‌های مختلفی که از نهادهای مختلف مانند دادستانی، شورای عالی امنیت ملی، شورای نظارت بر مطبوعات، دولت، صدا و سیما و ... آمده است، خروجی که در مطبوعات مشاهده می‌شود، تقریبا چیزهای بی‌خاصیتی است؛ چون مطبوعات نمی‌توانند آن چیزی را که می‌خواهند بنویسند و حداکثر در مورد مسائلی مانند گرانی و نظیر آن می‌نویسند، اما در تمام دنیا خبرنگاران حق دارند در رابطه با تمامی ارکان جامعه مانند فرار مالیاتی، سوءاستفاده از مقام و مسئولیت، تضییع حقوق دیگران و.... بنویسند و به سود آگاهی مخاطب قدم بردارند. اما در کشور ما خبرنگاران به محض اینکه اولین گام را برای حرکت به سمت این مسائل برمی‌دارند، بعضاً با موانع فراوانی مواجه شده و حتی اگر کمی در این زمینه اصرار روزنامه‌نگارانه کنند نیز با مشکلات عدیده روبه‌رو خواهند شد. بنابراین خبرنگاران باید بتوانند به راحتی در مورد رنج‌ها و دردهایی که در جامعه وجود دارد، مطلب ارائه کنند. ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم رسانه‌ها موفق باشند و رونق و مخاطب داشته باشند اما آن‌ها را مجبور کنیم که فقط در چارچوب گفتمان رسمی بنویسند. در این صورت دیگر نیاز به تنوع روزنامه و رسانه‌ها نیست. در اصل تنوع رسانه برای این است که هر کدام از منظر و زاویه دید خود به موضوعات مختلف بپردازند نه اینکه فقط در ساختارهای شکلی با یکدیگر متفاوت باشند و مضمون آن‌ها نیز باید متفاوت از دیگری باشد. 

به همین دلیل اگر بخواهیم محتوای خوب و مطلوب فرهنگی در رسانه‌های کشور خلق شود، حتما باید بحث سانسور به صورت جدی کنار گذاشته شود. این مسئله در قانون اساسی نیز آمده است؛ کسی که مطبوعات را مجبور به نوشتن مقوله‌ای کرده و یا مانع از نوشتن درباره موضوعی می‌شود، مجرم شناخته شده و باید محاکمه شود. اگر این رویه‌ها دنبال شود، گمان کنم امکان بهره‌مندی از رسانه‌های شاداب و پر مخاطب را نخواهیم داشت. البته سانسور به نوعی باعث می‌شود رسانه‌ها نیز به موضوعات کم اهمیت‌تر بپردازند و از مسیر اصلی رسالت خویش که آگاهی در خدمت جامعه است، باز بمانند.   

به کوشش معصومه صبور و محسن مسجدجامعی

انتهای پیام
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محمدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۳/۰۷/۰۱ - ۰۹:۴۱
0
0
خدا قوت به خبرنگاران این مصاحبه تفصیلی عالی؛ قلم تون پویا و مانا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۳/۰۷/۰۱ - ۱۴:۳۲
0
0
استاد ممنون از نگاه شما به نسل نوجوان . کاش همه مثل شما فکر میکردند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۳/۰۷/۰۲ - ۰۸:۰۶
0
0
بزرگسالان ما گفت وگو بلد نیستند چه رسد به نوجوانان.
captcha