به گزارش ایکنا، نشست «آسیبشناسی پژوهش در علوم انسانی» عصر امروز 17 مهر در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی برگزار شد.
در این نشست عبدالرضا نوروزی چاکلی، استاد دانشگاه شاهد سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
با توجه به موضوع نشست سعی کردم یک بحث کاربردی را در اینجا مطرح کنم و آن بحث آییننامه ارتقا است. این موضوع سالها مورد علاقه من بوده و پژوهشهای زیادی روی آن انجام دادم. من میخواهم به چالشهای آییننامه ارتقا برای ارزیابی استادان علوم انسانی اشاره کنم.
اول باید بفهمیم ارتقا به چه معنی است. وقتی از ارتقا صحبت میکنیم اصلش این است که میخواهیم دانشگاهها را ارزیابی کنیم. برای ارزیابی دانشگاه باید هدفگذاری کنیم و بعد بر اساس آن برنامهریزی کنیم و بعد به ارزیابی بپردازیم. وقتی ارتقای اعضای هیئت علمی را ارزیابی میکنیم، داریم بخشی از نظام آموزش عالی را ارزیابی میکنیم. چون هر بخش از آموزش عالی وظایفی بر عهده دارد، وقتی اساتید علوم انسانی را ارزیابی میکنیم باید در چارچوب اهدافی باشد که برای علوم انسانی مطرح شده است.
اگر این را بپذیریم باید بپرسیم هدف از ارتقای اساتید علوم انسانی چیست؟ یک وظیفه مهم علوم انسانی این است که میراث فرهنگی جامعه را حفظ کند یعنی علوم انسانی باید زبان، ادبیات، دین، تاریخ و ... را ارج بنهد. اگر علوم انسانی هر کار دیگری کند ولی این کار را انجام ندهد، کار خود را درست انجام نداده است. یک هدف دیگر علوم انسانی بازسازی فرهنگی است یعنی اگر در فرهنگ چیزی هست که نیاز به نقد و اصلاح دارد، این کار علوم انسانی است. علاوه بر این، علوم انسانی باید به تولید علم اصیل بپردازد و علم را متناسب با نیازهای جامعه بومی کند. وظیفه دیگر علوم انسانی تولید سرمایه است. منظور مؤلفههای سرمایه اجتماعی است مثل سلامت روانی، اعتماد، امید، مسئولیتپذیری و مشارکتجویی. کار دیگر علوم انسانی، حل چالشها و بحرانهای جامعه است.
این موارد، وظایف حوزه علوم انسانی است ولی تصور کنید اگر بخواهیم اینها را ارزیابی کنیم با چه چالشهایی مواجه هستیم. یکی از ملاکهای ارتقا، انتشار مقاله در نشریات بینالمللی است. این در حالی است که در علوم انسانی، کتاب مهمترین رسانه ارتباطی است. همچنین تمرکز علوم انسانی روی زبانهای بومی و محلی و ملی است و مسائلش، مسائل بومی است. مضاف بر آن بر اساس آمار، تعداد نشریات بین المللی در حوزه علوم انسانی کمتر است. علاوه بر اینها یکسری ملاحظات خاص دیگر در علوم انسانی وجود دارد که استاد را منع میکند از اینکه بتواند یافتههای خود را در حوزه بینالمللی مطرح کند از جمله ملاحظات اخلاقی.
مسئله دیگر ارجاع و استناد است. رفتارهای استنادی و پژوهشی در علوم انسانی متفاوت است و حجم زیادی از استنادها به کتاب صورت میگیرد و ما پایگاهی نداریم استناد به کتابها را پوشش دهد. بنابراین رفتار متفاوت در اسناد از چالشهایی است که موجب میشود نتوانیم ابزاری که برای ارزیابی در دیگر رشتهها داریم را در این حوزه به کار ببریم. مضاف بر اینکه تعداد مقالات در علوم انسانی کمتر است و نشریات نیز در علوم انسانی کمتر هستند.
به عنوان جمعبندی باید عرض کنم با توجه به ضرورت شایستگی محوری ارتقای اساتید، چالشهای اصلی پژوهش علوم انسانی به این برمیگردد آییننامه ارتقا را به این سمت سوق ندادیم که پژوهشگران علوم انسانی را بر اساس پختگی، نخبگی و اثربخشی امتیاز و ارتقا بدهیم.
در ادامه نشست کیومرث جهانگیر، استاد دانشگاه تهران سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
در رابطه با چالشهای پژوهشهای علوم انسانی یک محور بحث آییننامه ارتقا است ولی ما در جشنواره فارابی که جشنواره علوم انسانی است، تمامی پژوهشگران علوم انسانی را داریم حتی کسانی که هیئت علمی نیستند. در رابطه با نکاتی که ایشان فرمودند گروههای مختلفی برای اصلاح آییننامه ارتقا کار میکنند. من خودم سه سال پیش کاری در این زمینه انجام دادم. نکاتی که ایشان گفتند مؤید این مطلب است علوم انسانی برای خودش جایگاه خاصی دارد و باید برای علوم انسانی آییننامه ارتقای ویژه ترتیب دهیم. نکاتی را ایشان گفتند، نکات دیگری هم هست که باید مورد توجه قرار بگیرد.
من آسیبها را به دو دسته تقسیم کردم: آسیب ماهوی و آسیب شکلی. آسیب ماهوی را نیز به دو دسته تقسیم کردم: آسیبهای عمومی که همه رشتههای علوم انسانی را دربرمیگیرد و آسیبهای خاص که هر رشته علوم انسانی در انجام پژوهش با آن مواجه است. در رابطه با آسیبهای عمومی مورد اول نداشتن اقتصاد فراملی است. همه کشورهای اروپایی اقتصاد فراملی داشتند و این بازارها موجب میشد روی فرهنگ و جامعهای که آن بازار در آن قرار داشت کار کنند و این امر به علوم انسانی آنها توسعه میداد چون تقاضا برای پژوهشهای علوم انسانی را افزایش میداد.
مورد دوم عدم شناخت لازم مردم از منافع علوم انسانی است. اگر مردم این منافع را بدانند تقاضا برای پژوهش در این رشته بالا خواهد رفت. متأسفانه در این زمینه خیلی کمکاری شده است. مورد سوم عدم شناخت مسئولان از پژوهشهای علوم انسانی است و آنها هم شناخت لازم را در این زمینه ندارند و اهمیت لازم را به علوم انسانی نمیدهند و در این زمینه سرمایهگذاری نمیکنند. نتیجه، نبود انگیزه لازم و کافی در انجام پژوهشهای علوم انسانی است.
مورد دیگر عدم تبلیغ و معرفی لازم برای رشتههای علوم انسانی است. آسیب دیگر بحث کاربردی نبودن پژوهشهای علوم انسانی است. به خاطر عدم انگیزه پژوهشهای علوم انسانی عمدتاً غیر کاربردی است. ششمین آسیب عدم وجود مؤسسات قوی است که خدمات کاربردی علوم انسانی را ارائه دهند. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته مؤسساتی داریم که پژوهش کاربردی انجام میدهند ولی در کشور ما چنین مؤسساتی وجود ندارند.
در ادامه نشست محمود بشیری، استاد دانشگاه علامه طباطبایی سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
موضوع، موضوع خوبی است و بنده از دوره کارشناسی با این مباحث سروکار داشتم و در وزارت ارشاد در حوزه بررسی کتاب فعالیت داشتم. رشته من زبان و ادبیات فارسی است. تقریباً با مسائل پژوهشی نیز آشنا هستم. با این حال کسی تاکنون از من سؤال نکرده آسیب پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی چیست.
شکی نیست پژوهش در هر رشتهای محرک اصلی توسعه و حرکت درست در زمینههای مختلف را فراهم میکند. البته هر پژوهشی مقصود ما نیست. پژوهشی که خلاقانه باشد، تقلیدی نباشد و محققانه باشد میتواند توسعه را ایجاد کند. وضعیت پژوهش در جامعه ما نه مطلوب است، نه نامطلوب و بسته به رشتههای مختلف نسبی است.
در حوزه علوم انسانی پژوهشها باید مبتنی بر دیدگاههای بومی و اسلامی باشد ولی الآن چنین چیزی مشاهده نمیشود و بسیار کم است. در رشتهای که مربوط به بنده است حداقل اینگونه نیست در حالی که این رشته یک رشته کاملاً بومی است و توقع است تمام اجزا و مسائل پژوهش در این زمینه بومی و اسلامی باشد اما متأسفانه عمدتاً غربی است یعنی غرب حتی در بومیترین رشته ما نفوذ پیدا کرده و این جای بسی تأسف است.
یکی از جلوههای پژوهش در همه زمینهها مجلات است خصوصاً مجلات علمی و پژوهشی که زیر نظر وزارت علوم هستند. وقتی مقالاتی که در این مجلات چاپ میشود، مورد بررسی قرار میدهیم تأسف ما بیشتر میشود. این مجلات محل جولان نظریات مختلف غربی است که معلوم نیست این نظریات را نویسندگان از کجا پیدا کردند. از نوشتهها هم روشن است اشراف دقیقی بر موضوع ندارند و به صورت مقلدانه آنها را تکرار میکنند.
انتهای پیام