کد خبر: ۴۲۴۱۵۴۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۵
علی‌اصغر سیدآبادی در گفت‌وگو با ایکنا تبیین کرد

سهم ایران از تولیدات فرهنگی جهان/ سرمایه‌های انسانی را دریابیم + فیلم

یک نویسنده کودک و نوجوان با بیان اینکه مشکل کنونی ما این است که در تولیدات فرهنگی جهان سهمی نداریم ولی در مصرف آن سهم بسیاری داریم که این مصرف نیز الزاماً رسمی نیست، گفت: سرمایه انسانی در حوزه‌های مختلف سینما، انیمیشن، نویسندگی و.‌‌.. را دارا هستیم ولی درخشش در این حوزه مستلزم آن است که شرایط حقوقی و زیرساخت‌های فنی و سیاسی فراهم شود.

قسمت سوم سیدابادیهمگی مثال «خشت اول چون نهد معمار کج/ تا ثریا می‌رود دیوار کج» را شنیده‌ایم و با آن آشنا هستیم. میدانیم که «خشت اول» استعاره‌ای از آغاز هر چیزی است و اگر ما این خشت اول را دوره کودکی و نوجوانی تصور کنیم، قطعاً نگاهمان به این دوره تغییر می‌کند و اهمیت آن مشخص‌تر و برجسته‌تر می‌شود. این خشت اول نیازمند توجه و سرمایه‌گذاری مادی و معنوی بسیاری است تا بتواند قوام خود را حفظ کند و تا وقتی که به ثریا می‌رسد  کیفیتی سالم، اثرگذار و متعالی داشته باشد.
 
افراد بسیاری در بخش‌های مختلف فرهنگی، آموزشی و هنری در تلاش هستند که برای کودکان و نوجوانان مطالب و محتوایی تولید کنند تا اکنون و آینده‌ای غنی داشته باشند. در همین راستا خبرگزاری ایکنا همزمان با هفته کودک گفت‌وگو‌هایی را با فعالان حوزه کودک و نوجوان انجام داده است. بخش نخست گفت‌وگو با «علی‌اصغر سیدآبادی» نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان که یکی از مروجان بزرگ فرهنگ کتاب‌خوانی در ایران است و کتاب‌های متعددی از او منتشر و جوایز و افتخارات بسیاری در سطوح مختلف ملی و بین‌المللی کسب کرده است، انجام شد.
 
وی در  بخش اول «به جای خالی نگاه تاریخی به دین در ادبیات کودک و‌ نوجوان» و در بخش دوم به اینکه «نهاد آموزش و پرورش باید گفت‌وگو محور باشد» اشاره کرد. در ادامه، بخش سوم و پایانی گفت‌وگو با علی‌اصغر سیدآبادی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان را مشاهده می‌کنید و می‌خوانید.

ایکنا - برای نخستین بار مؤلفه «سیاست ملی کتاب کودک و نوجوان» از زبان شما مطرح شد و فضای رسانه‌ای به خود گرفت سپس بزرگانی چون مهدی حجوانی و زنده‌نام حکیمی هم بر این نمط استوار شدند؛ هرچند استمرار شما در مبحث لزوم تدوین قوانین و سیاست‌های ملی کودک و نوجوان بسیار بیشتر از دوستان دیگر بود؛ با همان دو محور کلان نگاه شما که بیش از یک دهه پیش مفهوم «سیاست ملی کتاب کودک و نوجوان» را مطرح کردید یعنی ۱) پیشینه سیاستگذاری فرهنگی و ۲) بررسی وضعیت کنونی؛ آیا در این گذار ۲۰ ساله شاهد تغییراتی بودیم؟

تقریباً ۲۰ سال پیش در پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان بحث «سیاست ملی کتاب» را مطرح کردیم. سیاست ملی کتاب، موضوع سابقه‌داری است و در چند دهه پیش ‌از آن در کشورهای اروپایی مطرح ‌شده بود مثلاً به یاد دارم در آن زمان کتابی را خوانده بودم به‌نام «سیاست ملی کتاب در آلمان» که طرح بحث می‌کرد و به چگونگی‌ها می‌پرداخت. میزگردی در این راستا برگزار شد و نگرانی‌هایی نیز در این رابطه مطرح شد که با توجه به نوع حکومت‌داری ما اگر چیزی به‌نام «سیاست ملی کتاب» تدوین شود چه اتفاقی برای آن رخ می‌دهد. بعداً من هم طی تجربه‌هایی که به دست آوردم به این نتیجه رسیدم که در ایران چندان نباید به‌دنبال سیاست‌هایی متمرکز برای حوزه‌های مختلف فرهنگی رفت.
 
اکنون نیز شاهد تدوین سندهای مختلف مانند سند ملی سینما، سند ملی موسیقی و… هستیم ولی می‌بینیم که این سندها بیشتر برای بستن، جهت دادن و به‌طور کلی حذف تنوع نوشته می‌شود. آن زمان ‌که این موضوع را مطرح می‌کردم از این‌جهت به آن فکر نمی‌کردم و این تجربه هم را نداشتم؛ بیشتر فکر می‌کردیم با این کار بسیج امکانات در یک حوزه رخ می‌دهد و نهادهای پراکنده می‌آیند و امکاناتی در حوزه کتاب کودک بسیج می‌شود اما اکنون با توجه به تجربه این دو دوره که فضای فرهنگی بسته بود، به نظرم این ایده کارکردی ندارد.
 
هر چیزی که در کشوری مثل ایران تنوع فرهنگی را از بین ببرد، نباید سراغش رفت؛ گاهی حتی ایده‌های بسیار خوبی وجود دارد اما باید زمان را سنجید و با توجه به زمان موضوعات را مطرح کرد، چراکه ممکن است یک ایده خوب با تصمیم‌گیری‌های افراد غیر کارشناس از بین برود و کمک‌کننده که نباشد هیچ، وضعیت را بدتر هم کند. 
 
Video Player is loading.
Current Time ۰:۰۰
/
Duration ۰:۰۰
Loaded: ۰%
۰:۰۰
Progress: ۰%
Stream Type LIVE
Remaining Time -۰:۰۰
 
۱x
 
اکنون دو جنبه وجود دارد؛ اول اینکه هرچه از منظر نظارتی بتوانیم نظارت را حداقلی، مقررات‌زدایی و قوانین را کم کنیم؛ بهتر است و در امر حمایت نیز هرچه بتوانیم این حمایت‌ها را همه‌گیرتر، حمایت خاص را به حمایت عام و حمایت‌های مخفی را به حمایت‌های شفاف اعلام‌شده تبدیل کنیم بهتر است. بنابراین سیاست ملی کتاب ما باید براساس پذیرش تنوع، حمایت از همه کسانی که کتاب باکیفیت تولید می‌کنند و کتاب در خدمت تمامیت ارضی و فرهنگی ایران باشد. ‌چنین چیزی باید وجود داشته باشد که البته نیازی به سیاست‌گذاری هم ندارد. 
 
دولت در کشور ما در همه حوزه‌ها دخالت دارد؛ یک وقت دولت در هیچ حوزه‌ای دخالت ندارد آن وقت می‌توان این موضوعات را مطرح کرد اما اکنون نهادهای بسیاری وجود دارند که تحت حاکمیت دولت هم نیستند اما دخالت می‌کنند و پول‌های بزرگی می‌آورند، فیلم می‌سازند و کتاب تولید می‌کنند؛ این اتفاق رقابت را نابرابر می‌کند. 
 
قسمت سوم سیدابادی
 
دولت می‌تواند نیروی کمک‌کننده باشد اما اکنون در بهترین حالت، کل حاکمیت باید خود را از این موضوعات کنار بکشد و یک سیاست حداقلی تعریف کند؛ البته اکنون این‌گونه نیست و در شرایط فعلی فکر می‌کنم باید همان طور که در مالیات گرفتن از مردم ارزش‌گذاری نمی‌کنیم و تفاوتی بین تفکر، اندیشه، دین، منش و مسلک افراد قائل نیستیم و از همه مالیات می‌گیریم؛ در توزیع یارانه‌ها و حمایت‌ها نیز همین‌گونه رفتار کنیم و همه مردمی که ذیل این قانون اساسی جمع شده‌اند، از این حمایت‌ها برخوردار باشند. کتاب‌های همه گرایش‌هایی که کتاب می‌نویسند و کتاب آن‌ها منتشر می‌شود باید بتوانند به کتابخانه‌ها راه پیدا کنند و همه نحله‌های فکری و فرهنگی بتوانند حرف خود را بزنند.
 

ایکنا - یکی دیگر از مباحثی که در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ابتدا از زبان شما در گفت‌وگوی رسانه‌ای منتشر شد و در ادامه به شدت به نُقل محافل رسانه‌ای و تخصصی ادبیات کودک و نوجوان بدل شد؛ تاکید شما بر این مولفه استوار بود که «ادبیات کودک را ادبیات تدریج» دانستید و برای اولین بار بحث میان رشته‌ای حوزه روانشناسی کودک را با محور مخاطب کودک و نوجوان در خلق آثار ادبی به میان آوردید. زلف این مبحث تخخصی را در ادامه به زلف نگرش تخصصی دیگر یعنی بدل شدن «ادبیات کودک به محفلی برای گفت‌وگوی کودکان و بزرگسالان» گره زدید که بسیار مورد توجه جامعه نویسندگان کودک و نوجوان و حتی محافل دانشگاهی قرار گرفت؛ این دیدگاه به کجا رسید؟ 

ادبیات کودک و نوجوان در ایران ابتدا تحت سیطره‌ علوم تربیتی و روانشناسی بود یعنی اولین افرادی که درباره ادبیات کودک مطلب نوشته‌اند کسانی بودند که به علوم روانشناسی و تربیتی تعلق خاطر داشتند. بنابراین ادبیات کودک را ابزار تربیت، روانشناسی رشد و آموزش می‌دیدند. باید توجه کرد که این موضوع می‌تواند بخشی از کارکرد ادبیات کودک باشد اما همه آن نیست. 
 
Video Player is loading.
Current Time ۰:۰۰
/
Duration ۰:۰۰
Loaded: ۰%
۰:۰۰
Progress: ۰%
Stream Type LIVE
Remaining Time -۰:۰۰
 
۱x
 
ادبیات کودک امکانات گسترده‌تری برای کارهایی دارد که نباید آن را صرفاً به روانشناسی و علوم تربیتی تقلیل داد. بحث درباره کودک در ابتدا از منظر روانشناسی بوده‌ است و پیشتر از آن نیز بحث مذهبی بوده‌ است و هنگامی‌ که صحبت از تربیت کودک می‌شد، بیشتر منظور تربیت مذهبی بوده ‌است، سپس از منظر روانشناسی اهمیت پیدا کرده‌است ولی اکنون وقتی از مطالعات کودکی صحبت می‌کنیم، رشته‌های مختلفی در آن درگیرند و حتی بحث، میان رشته‌ای شده‌ است؛ مثلاً اکنون کودک جامعه‌شناختی داریم که به این موضوع می‌پردازد که اصلاً کودک چه کسی است؟ جامعه چه تصوری از نقش‌های کودک دارد؟ کودکی از چه زمانی به‌وجود آمده است؟ یعنی مفهوم کودکی را برساخته‌ اجتماعی می‌داند و بحث‌های نوجوانی نیز از همین لحاظ است. 
 
اکنون بحث‌های رسانه و کودک و نسل‌بندی‌ها مطرح‌ شده است؛ مثلاً اکنون در ایران درباره «نسل z» و «نسل آلفا» صحبت می‌کنند، بنابراین با پدیده‌ای مواجه هستیم که از منظرهای مختلف می‌شود به آن نگاه کرد. یک کودک بیولوژیک داریم؛ یعنی آن چیزی که پزشکی و نهادهای مرتبط با آن، درباره کودک صحبت می‌کند. این موضوع می‌تواند تأثیرات فرهنگی نیز داشته باشد که ساخت‌وسازهای مربوط به کودکان باید متناسب با اندام آنها باشد. 
 
موضوع دیگر بحث کودک روانشناسی است که روانشناسی، فرد کودک را در نظر می‌گیرد. یک کودک جامعه‌شناختی داریم که کودک را در نسبت با جامعه تعریف می‌کند و برای همین بیان می‌کند که کودکی که در ایران زندگی می‌کند با کودکی که در ژاپن زندگی می‌کند، دو گونه کودک هستند؛ زیرا در درون دو جامعه در حال رشد هستند ولی روانشناسی تقریباً برای همه کودکان ویژگی‌های مشترکی را برمی‌شمارد. گرچه روانشناسی اجتماعی هم وجود دارد که می‌خواهد این موضوعات را به یکدیگر نزدیک کند.
 
Video Player is loading.
Current Time ۰:۰۰
/
Duration ۰:۰۰
Loaded: ۰%
۰:۰۰
Progress: ۰%
Stream Type LIVE
Remaining Time -۰:۰۰
 
۱x
 
وقتی از ادبیات کودک صحبت می‌کنیم در بحث‌های نظری ادبیات کودک به یک دانش متکی نیستیم بلکه یک موضوع بین رشته‌ای است برای همین رشته ادبیات کودک ممکن است در دانشگاهی در دانشکده ادبیات باشد و در دانشگاه دیگری در دانشکده علوم تربیتی یا دانشکده رسانه باشد که در دنیا نیز همین‌گونه است که هر کدام از دانشکده‌ها، برای مطالعه ادبیات کودک سرفصل‌های مشخص و مربوط به خود را دارند بنابراین وقتی می‌خواهیم درباره ادبیات کودک و رابطه آن با کودکان صحبت کنیم، خودبه‌خود یک بحث میان رشته‌ای است.

ایکنا - شما جریان‌ساز مؤلفه دیگری در ادبیات کودک و نوجوان بودید که عبارت است از «قرار داشتن ادبیات کودک ایران در میانه راه حرفه‌ای شدن»؛ این در شرایطی است که چه در حوزه قانون‌گذاری و چه انتشارات، عقبه‌ای مانند کانون پرورش فکری سهم بالایی در مسیر حرفه‌ای شدن ادبیات کودک و نوجوان داشته است؛ چرا با وجود بیش از پنج‌دهه گذار از آغاز، حرکت حرفه‌ای شدن ادبیات کودک ایران هنوز در میانه راه است؟

اول باید حرفه‌ای شدن را تعریف کنیم؛ حرفه‌ای شدن دو معنا می‌تواند داشته باشد. معنای اول یعنی بتوان به‌عنوان یک حرفه‌ و شغل که از آن طریق، معیشت نویسنده تأمین شود تلقی کرد که به این معنی ما حرفه‌ای نیستیم. تعداد نویسندگانی که معیشت خود را بتوانند از راه نوشتن برای کودکان تأمین کنند بسیار اندک هستند؛ حتی افراد مشهور هم که تعدادشان بسیار اندک است، اینگونه نیستند که صرفاً از این طریق ارتزاق کنند؛ مشهورترین افراد این حوزه در کنار این کار به کارمندی اشتغال دارند تا بتوانند زندگی کنند.
 
Video Player is loading.
Current Time ۰:۰۰
/
Duration ۰:۰۰
Loaded: ۰%
۰:۰۰
Progress: ۰%
Stream Type LIVE
Remaining Time -۰:۰۰
 
۱x
 
معنی دیگر حرفه‌ای شدن این است که فردی در این تخصص به پیشرفت و رشدی رسیده است که مورد قبول جامعه ادبی قرار گرفته که در این بخش تعداد افراد بسیاری داریم که حرفه‌ای هستند و مدام در حوزه ادبیات کودک می‌نویسند. 
 
در نگاه اول یعنی ارتزاق از راه نویسندگی به شرایط اقتصادی کشور، پیشینه فرهنگی و… بستگی دارد؛ اگر به سنت فقهی «نوشتن» در ایران نگاه کنیم، بسیاری از مراجع به حق تألیف و کپی‌رایت قائل نیستند و گمان می‌شود که نویسنده دانشی دارد که وظیفه دارد این دانش را در اختیار دیگران بگذارد و کتاب را زکات علم می‌دانند که یکی از موانع پیوستن به کنوانسیون برن نیز همین دیدگاه است. در گذشته نیز همین‌گونه بوده‌ است که مجموعه افرادی برای تولید یک کتاب فعالیت می‌کردند اما در انتها نام یک نفر در آن کتاب مطرح می‌شد؛ مثلاً بعید می‌دانم که تاریخ طبری که کار بسیار عظیم و گسترده‌ای است، بتواند فقط کار یک نفر باشد و احتمالاً کار جمعی است یا حداقل کسانی بودند که کمک می‌کردند.
 
قسمت سوم سیدابادی
 
بنابراین با توجه به این سنت و اقتصاد موجود، بعید است که نویسنده‌ای بتواند از طریق ادبیات کودک ارتزاق کند. به‌ طور کلی تحریم‌های بعد از انقلاب و نپیوستن به کنوانسیون برن هم تأثیرگذار بوده است وگرنه ایران می‌توانست مثل کشورهای ترکیه یا کره جنوبی باشد که در صنعت سینما و سریال‌سازی بتواند در بازار جهان حضور پیدا کند یا در صنعت بازی‌سازی مشارکت فعالی داشته باشد اما اکنون به دلایل مختلف این امکان وجود ندارد.
 
اگر این امکانات وجود داشت، بحث حرفه‌ای شدن به معنای معیشت آسان‌تر بود؛ چون وقتی یک نفر رمانی می‌نوشت و این کتاب، فیلم، بازی، انیمیشن و غیره می‌شد، موضوع تفاوت می‌کرد. البته این را هم باید گفت که تعداد کشورهایی که به این معنی حرفه‌ای هستند زیاد نیست و فقط چند کشور صنعتی هستند که صنعت سرگرمی و نشر آنها فعال است. کل صنعت سرگرمی جهان را چند کشور تأمین می‌کنند ولی ایران ظرفیت و توانایی آن را دارد که در این حوزه حضور فعالی داشته باشد. مهمتر از همه اینها سرمایه انسانی است که ما این سرمایه را در حوزه‌های مختلف سینما، انیمیشن، نویسندگی و.‌‌.. داریم ولی همه اینها مستلزم این است که شرایط حقوقی و زیرساخت‌های فنی و سیاسی فراهم شود.
 
Video Player is loading.
Current Time ۰:۰۰
/
Duration ۰:۰۰
Loaded: ۰%
۰:۰۰
Progress: ۰%
Stream Type LIVE
Remaining Time -۰:۰۰
 
۱x
 

ایکنا - یعنی ما از نظر کیفی هنوز در میانه راه هستیم؟

کیفیت یک امر نسبی است و الزاماً آن چیزی که جهانی می‌شود، کیفیت ندارد و این کیفیت نیست که چیزی را جهانی می‌کند؛ مثلاً در حوزه کتاب‌های تصویری کودک، یک کتاب اصل و تعداد بسیاری کپی وجود دارد که کیفیت ندارند اما در بازار حضور دارند. کیفیت یک امر به دست آوردنی است و موضوع ثابتی نیست که همیشه معیارهای خاصی، معیار کیفیت باشند. معیارها همیشه در حال تغییر است بنابراین اگر ما در یک بازار جهانی قرار بگیریم و مبادله داشته باشیم، در آن زمان خودمان را می‌توانیم با شرایط وفق دهیم و یاد بگیریم و یاد دهیم.

ایکنا - به نظر شما آیا ایران باید جهانی شود یا جهان باید ایرانی شود؟

ایران تا قبل از دوران معاصر تا دوران صفویه و بعد از آن همیشه از منظر ادبی و هنری در جهان نقش آفرینندگی داشت ولی از دوره قاجار نقش آن به مصرف‌کننده تغییر یافت. جهانی شدن به معنای کپی کردن از دیگران، هیچگاه محقق و موفق نمی‌شود؛ زیرا اصل آن وجود دارد و کسی محصول کپی و دست چندم را طلب نمی‌کند. قاعده این است که برای جهانی شدن باید چند نکته رعایت شود؛ تمایز، اولین ویژگی است. اینکه کالا و اثری که ارائه می‌کنید چه تمایزی با بقیه و چه ارزشی دارد؟ مثلاً در  دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ سینمای ما به این سمت رفت و موضوعی در سینمای ایران پیدا شده بود که در سینمای جهان غایب بود و در فیلم‌های عباس کیارستمی این موضوعات وجود داشت. در فیلم‌های آقای کیارستمی قرار نبود جهان را تغییر دهد بلکه قرار بود تماشا و کشف کند و تماشاگر باشد.
 
وقتی نقدها را بخوانیم متوجه می‌شویم که این موضوعات در عرفان نیز وجود دارد، در صورتی که غرب بر اساس تغییر جهان شکل گرفته است اما تماشاگر بودن را یک عنصر ایرانی دیدند و در تصویرگری ما نیز این موضوع وجود داشت؛ بنابراین برای اینکه در داد و ستد فرهنگی جهان سهمی داشته باشیم و مشارکت کنیم، همانطور که قبلاً سهم داشتیم باید به وجوه تمایز فکر کنیم.
 
مشکل کنونی ما این است که در تولیدات فرهنگی جهان سهمی نداریم ولی در مصرف آن سهم بسیاری داریم که این مصرف نیز الزاماً رسمی نیست؛ مثلاً اگر از کودکان و نوجوانان سوال کنیم که محبوب‌ترین گروه موسیقی یا خواننده موسیقی چه کسی است؟ دختران گروه «BTS» از کره جنوبی را نام می‌برند حتی در روستاها نیز همین را می‌گویند. در روستا این سوال پرسیدم و همین پاسخ را دریافت کردم. اگر در تهران نیز این سوال را بپرسیم قطعاً چهار یا پنج نفر اول افراد خارجی هستند. ما در حال مصرف و استفاده به‌روز از سینما و کتاب جهان هستیم ولی مشکل اینجا است که چیزی عرضه نمی‌کنیم. 

ایکنا- واقعیات‌ و مشکلات سیاست‌گذاری‌های فرهنگی در ایران مخصوصاً در حوزه کتاب کودک و نوجوان چیست؟

در ایران سیاست‌گذاری نداریم بلکه قانون منع داریم. سیاست گذاری به این معنا که سیاست کلانی داشته باشیم که چگونه به بازارهای جهانی راه پیدا کنیم وجود ندارد؛ مثل سند چشم انداز یا سیاست‌های کلی نظام که آقای پزشکیان در انتخابات مدام به آنها ارجاع می‌داد که قرار بود ایران در تمامی رشته‌ها در منطقه غرب آسیا اول باشد وجود ندارد اما می‌دانیم که ایران در حوزه کتاب کودک، اول است و این رتبه ارتباطی به سند چشم انداز ندارد چراکه در همان زمانی هم که این اسناد تنظیم می‌شد ما اول بودیم و اکنون نیز اول هستیم ولی اینکه ۵ یا ۱۰ سال دیگر نیز اول باشیم خیلی معلوم نیست!
 
Video Player is loading.
Current Time 0:00
/
Duration ۰:۰۰
Loaded: ۰%
0:00
Progress: ۰%
Stream Type LIVE
Remaining Time -۰:۰۰
 
۱x
 
با توجه به سرمایه‌گذاری‌هایی که در حوزه سخت‌افزاری در کشورهای حاشیه خلیج فارس انجام شده است می‌دانیم که جایگاه خود را از دست خواهیم داد. ایران از نظر کمیت و کیفیت ادبیات کودک از ترکیه هم بهتر است ولی ترکیه به این علت از ما جلو افتاده است که ما نتوانستیم رقابت کنیم، با اینکه آنها نیز قبول دارند که ادبیات کودک ما بهتر است ولی آثار بسیاری از آنها در دنیا ترجمه شده است و عرضه می‌شود ولی تعداد کمی از آثار ایرانی در دنیا ترجمه می‌شود. آن‌هایی هم که ترجمه می‌شود توسط ناشران فرهنگی کوچک است و ناشران جریان اصلی کتاب نیستند. مشکل این است که ما در ایران سیاست فرهنگی نداریم و بیشتر سیاست‌ها، سلبی و کنترلی است.
 

ایکنا - سخن پایانی.

خانواده در ایران در مقابل فرزندان خود عقب‌نشینی کرده است. اگر پیمایش‌های موجود رابررسی کنیم، نشان می‌دهد که پدران و مادران حتی بیش از عقب‌نشینی، تسلیم محض فرزندان خود هستند. بعید است که در خانه پدر یا مادری بخواهد کاری انجام دهد و با فرزندان خود مشورت نکنند. فرزندان اکنون در تصمیم‌گیری‌های خانواده تأثیرگذار هستند و در خانواده نقش پیدا کرده‌اند‌. فرزندان در لباس پوشیدن پدر و مادر، خانه خریدن و ماشین خریدن نقش دارند و حتی بر رفتار و کنش سیاسی پدر و مادر خود نظر می‌دهند. 
 
قسمت سوم سیدابادی
 
خانواده این عقب‌نشینی را مقابل فرزندان خود کرده است و به نظرم حکومت نیز باید این عقب‌نشینی را در برابر نسل جدید بکند، اگر چنین نکند تنش پیش می‌آید. منظور از عقب‌نشینی، تسلیم محض بودن نیست بلکه یعنی صحبت‌های آنها را بشنوند، با آنها وارد گفت‌وگو شود و آنها را به رسمیت بشناسد. پیشینه صد ساله در سیاستگذاری در آموزش و پرورش داریم که به غیر از یک یا دو سال از آن، خواسته شده است تا افرادی پیرو، مطیع و سرباز تربیت شوند. در دوره رضاشاه و محمدرضاشاه می‌خواستند تا سرباز وطن‌دوست و شاه‌پرست تربیت کنند. 
 
تنها در دوره مصدق است که به مدت یک روز، سندی نوشته شد که هدف اصلی آموزش و پرورش را اینگونه نوشته‌اند که «بار آوردن کودکانی دانا و توانا برای زیستن در جهان آزاد»؛ این سند در ۲۵ مرداد سال ۱۳۳۲ تصویب شده است و تنها سه روز این ایده روی کاغذ عمر داشت وگرنه در تمام طول عمر آموزش و پرورش تا به امروز، هدفی جز تربیت و پرورش پیرو مطیع نداشته است.
 
شکست این سیاست در تمام این دوره‌ها آشکار بوده است، چراکه اولین زمانی که حاکمیت به این پیروان مطیع نیاز داشت در مقابلش ایستادند؛ در مقابل رضاشاه ایستادند و در سال ۱۳۵۷ نیز در مقابل شاه ایستادند. الان هم اگر این اتفاق نیافتد همین اتفاق رخ می‌دهد. باید با این نسل وارد گفت‌وگو شد و به یکسری از مطالبات آنها تن داد و در جاهایی کوتاه آمد. کوتاه آمدن در مقابل نسل جدید یک فضیلت اخلاقی برای حکومت است و راه نجات ایران است.
 
گفت‌وگو از سجاد محمدیان

 

انتهای پیام
ناشناس
|
Netherlands (Kingdom of the)
|
۱۴۰۳/۰۷/۲۰ - ۰۸:۲۸
۰
۰
عالی
captcha