به گزارش ایکنا، آیتالله عبدالله جوادی آملی؛ از مراجع تقلید و مفسر قرآن کریم و نهجالبلاغه، 25 مهرماه در ادامه سلسله جلسات اخلاق خود در مسجد اعظم قم به تفسیر کلمه 147 از کلمات قصار امیرالمؤمنین(ع) پرداخت که متن سخنان ایشان به شرح زیر است؛
يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ:
إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا، فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ. يَا كُمَيْلُ، الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ، وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ، وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ.
دلها، ظروف الهی است و بهترین مظروف برای آنها علوم الهی است؛ من هم علم و هم قلب را معنا میکنم و خواهم گفت بهترین قلب و علوم کدام هستند. بهترین ظرف آن است که وسیعتر باشد؛ هر ظرفی یک ظرفیتی دارد و مقداری از آن ظرفیت که پر شد جا برای دیگری نیست و به مقدار خود جا را تنگ میکند یعنی گاهی مزاحم دیگران است ولی گاهی مزاحم دیگران نیست ولی جا را تنگ کرده است. علی(ع) در این تعبیر فرمودند که بهترین دل، دلی است که تعیین ظرفیت آن به دست خودش باشد؛ این قدم اول؛ قدم دوم آن است که ما ظرف و ظرفیت را بشناسیم.
فرمودند کمیل اگر در عالم چیزی ظرف و چیزی مظروف باشد به اندازه خودش جا را تنگ خواهد کرد یعنی اگر ظرفی، ظرفیت ده لیتر شیر داشته باشد و دو لیتر وارد شد به اندازه خودش جا اشغال خواهد کرد و آن ظرف هم به این اندازه اشغال میشود؛ این قاعده در تمام عالم آفرینش جاری و ساری است؛ در کلمه نورانی 205 فرمود: اگر مظروفی در ظرفی وارد شد مقداری جا را اشغال میکند ولی علم، مظروفی است که اگر وارد ظرف قلب شد هم ظرفیت ظرف را زیاد میکند و هم جای دیگر علوم را اشغال نمیکند.
مثالی که عرض شد این بود که اگر یک طلبه حوزه و یک دانشجو استعداد دارد 10 مطلب بیاموزد؛ وقتی وارد درس شد 5 مطلب یاد گرفت همین علومی که وارد قلب او شد جا را برای علوم دیگر باز میکند و دلش برای پذیرش علوم دیگر باز میشود یعنی الان میتواند 15 مطلب بیاموزد.
بنابراین حقیقت علم و قلب این است که نه تنگ میشود و نه جای کسی را میگیرد؛ اگر در حوزه کسانی تربیت شدند که از رشد دیگران رنج بردند و جای دیگران را گرفتند و یا در دانشگاه چنین فردی پیدا شد معلوم است از حقیقت علم استفاده نکرده است؛ علم چیزی است که به انسان و قلب او شرح صدر میدهد؛ این همان چیزی است که از آن تعبیر به طهارت و پاکی میشود.
اینکه مسجد و نمازخواندن در آن چقدر اهمیت دارد سر جای خود ولی هدف اصلی مسجد چیست، وقتی پیامبر(ص) هنوز وارد مدینه نشده بودند مسجد قبا ساخته شد و در مورد آن آیه نازل شد که شایسته است در مسجد قبا نماز بخوانید زیرا مردانی در آن هستند که طهارت را دوست دارند؛ «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ ۚ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا ۚ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ». دوست دارند که شاگرد اهل بیت(ع) باشند و پاک شوند. آیا این کلام بوسیدنی نیست؟
اگر فرمود: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»؛ یعنی دوست داریم پیرو اهل بیت(ع) باشیم و ما هم خود را مانند آنان پاک کنیم. طهارت این است که کسی نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد و جای کسی را تنگ نکند و وسعت نظر داشته باشد. خطاب به پیامبر عرضه داشتند که برای ما دعا بفرما تا خدا پدر و مادر ما را بیامرزد؛ پیامبر(ص) فرمودند: استوسع رحمه الله. بگو پدر مؤمنین و مؤمنات را بیامرز. این دین، دین وحدت است و اگر جامعه اسلامی با این دین زندگی کند دیگر مسئله غزه و صهیونیستهای جنایتکار را نخواهیم داشت. این دین، دینی است که جای کسی را تنگ نمیکند.
بگو همه مؤمنان و مؤمنات را در مغرب و مشرق زمین بیامرز، این دین، دین علم است و حقیقت علم هم همین است. حقیقت قلب هم همین است و شما اگر میخواهید کار پیامبر(ص) را دنبال کنید در مورد مسجد قبا فرمود بحث از ثواب و کرامت الهی و ... نیست بحث از طهارت است یعنی آمدند در قبا نماز بخوانند تا پاک شوند وگرنه بهشت را خدا عطا میکند.
اگر پاک باشید بهشت منتظر شماست ولی اگر فرد معمولی باشید شما منتظر بهشت خواهید ماند؛ قرآن فرمود که در کار نیک مسابقه بدهید و بدانید عرض بهشت به اندازه آسمان و زمین است. این عرض ممکن است مطلق مساحت باشد یا در برابر طول که اگر دومی باشد مساحت بسیار زیادتری مدنظر است. این بهشت شرح صدر میخواهد.
انسان عالم تنگنظر نیست و دنبال اینکه گروه من باشد و دیگری نباشد، نیست؛ کسی که دوست دارد عفیف و خوش اخلاق و با حیا بشود نیازمند علم است؛ باید بداند و تمرین کند و بعد آن را نهادینه کند لذا ابتدای همه اینها، علم است. در خطبه 72 آمده است که وجود حضرت(ع)، ظرف وحی است. لذا قلب ما هم ظرف فرمایشات حضرت علی(ع) است؛ در مسائل علمی ما شاگرد آنان هستیم و اگر بحث طهارت و پاکی است ما باز شاگرد آنان هستیم؛ اینها علاقهمند هستند که ما در پاکی و طهارت شاگردی کنیم لذا فرمودند نگاه به نامحرم و حرص و طمع و ... همگی مانع طهارت است.
مقصد انسانهای مؤمن بهشترفتن نیست بلکه پاکی و طهارت را دوست دارند؛ فرق است بین انسانی که دوست دارد مسجد برود و نماز بخواند و ثواب آن چند برابر بیشتر باشد که البته همه درست هم هست با کسی که دوست دارد مسجد برود و طهارت باطنی و جسمی پیدا کند.
بنابراین با این نگاه حوزه بهشت میشود ولی اگر مسائل دیگر باشد حوادث دیگری پیش خواهد آمد؛ از وجود مبارک حضرت امیر(ع) نقل کردهاند که ظرفبودن مختص برخی انسانها نیست و انبیاء هم ظرفی دارند که مظروف آن وحی است و مظروف ما هم معارف آنان است.
فرمودند حرفهای ما سنگین است و دلهایی میخواهد که ظرف باشد و آن را نگهداری کند؛ اگر عمل همراه علم باشد آن را نهادینه خواهد کرد وگرنه فراموش میشود. در خطبه 198 آمده است: دستورات الهی را اگر کسی گوش داد به علم تبدیل خواهد شد یعنی تا در ظرف دل قرار نگیرد ثمری ندارد.
در خطبه 239 هم فرمودند که ائمه(ع) عاقلانه با دین برخورد کردهاند و علم را به واسطه عملکردن خوب حفظ کردهاند؛ شنیدن از استاد کار اهل بیت(ع) نیست بلکه کار اهل بیت(ع) فهم خوب شنیدهها و خوب نگهداری آن است لذا هم آن علم باعث وسعت است و هم آن دل توسعه مییابد.
ما چنین سفر و چنین عالمی را در پیش داریم لذا حیف است جای کسی را تنگ کرده و به جای تنگ اکتفا کنیم. بنابراین علی(ع) است که جرئت دارد بفرماید سلونی قبل ان تفقدونی و هیچ کسی جز او جرئت ندارد. مرحوم صاحب جواهر فرمود این 14 نفر به منزله یکنفر هستند یعنی همه ائمه(ع) این ویژگی را دارند ولی علی(ع) ایستاد و گفت سلونی قبل ان تفقدونی.
انتهای پیام