به گزارش ایکنا، آیتالله مهدی هادوی تهرانی؛ استاد درس خارج حوزه علمیه، هشتم آبانماه در ادامه سلسله جلسات تفسیر به تفسیر سوره عنکبوت پرداخت و گفت: این سوره هم همانند تمامی سور قرآن جز توبه با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز شده و جزء سوره است ولی در شمارهگذاری آیه مستقل در نظر گرفته نمیشود. اولین آیه این سوره حروف مقطعه الم است که در چند سوره دیگر هم مانند بقره، آلعمران، روم، لقمان و سجده و ... آمده است؛ أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ.
وی افزود: در سورههای عنبکوت و روم بعد از حرف مقطعه به قرآن اشاره نشده است ولی در بقیه سور به قرآن اشاره شده است از جمله در بقره یا در سوره آلعمران در آیه سوم آمده است: نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ؛ علامه طباطبایی ذیل سوره شوری به بحث حروف مقطعه پرداخته است و بنده هم مفصلا مطالبی در این باره دارم؛ مرحوم طبرسی در مجمعالبیان 11 قول در مورد حروف مقطعه ذکر کرده است.
آیتالله هادوی تهرانی با بیان اینکه یکی از توجیهات این است که این حروف متشابهات است و بر اساس آیه سوره آلعمران فقط خداوند و یا خدا و راسخون فیالعلم معنای آن را میدانند، اظهار کرد: توجیه دیگر این است که نام یک سوره است یعنی نام شش سوره الم است. توجیه دیگر اینکه اسامی قرآن است مثلا الم یک اسم قرآن و ن اسم دیگر و قاف هم اسم سومی برای قرآن است.
استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان اینکه علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه هیچ کدام از این اقوال را نمیتوان تایید کرد، افزود: ایشان در نهایت این حروف را رمزی میان خدا و پیامبر(ص) میداند و ما راهی برای درک این رمز نداریم ولی مقداری که بنده میفهمم این است که بین این حروف و آیات سوره ارتباط معنایی وجود دارد. بنده خودم قول 11 طبرسی را قبول دارم یعنی این حروف، حروف الفبا است و خداوند به این دلیل این حروف را آورده است که به ما بفهماند که قرآن از همین حروف ساده درست شده است.
وی با بیان اینکه خداوند در آوردن مثل قرآن، مبارزهطلبی و تحدی کرده است، افزود: خداوند میخواهد به ما بفهماند که این حروف مقطعه، همین حروفی است که من با آن، قرآن را که معجزه است آوردهام ولی شما نمیتوانید مانند آن را بیاورید. به همین دلیل بلافاصه بعد از این حروف در بسیاری از سورهها اشاره به ذلک الکتاب و قرآن دارد که این مطلب را به رخ ما بکشد.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه حروف مقطعه در 29 سوره آمده است و در بیشتر آنها بعد از حروف مقطعه به قرآن یا تعابیری چون ذلک الکتاب اشاره شده است، اضافه کرد: به هر حال الم که از منظر علامه طباطبایی رمزی میان خدا و پیامبر(ص) است که ما راهی برای فهم آن نداریم میتواند دلیلی برای تحدی قرآن هم باشد.
آیتالله هادوی تهرانی با اشاره به آیه دوم این سوره، گفت: آیا مردم همین که بگویند ما ایمان آوردیم رها خواهند شد و امتحان نمیشوند؟ خیر. امتحان خواهند شد. و لقد فتنا...؛ لقد را به معنای «در حالی که» معنا کردهاند یعنی ما قبلیها را هم مورد امتحان قرار دادهایم؛ معنای آیه این است که اگر ایمان آوردید و ایمان اساس نجات انسان و فعلی اختیاری است حتما آزمایش خواهید شد؛ بر اساس منطق قرآن کریم، علم مقدمه ایمان است ولی با آن فرق دارد زیرا کسانی هستند که علم دارند ولی باز ایمان نمیآورند.
استاد حوزه علمیه قم افزود: البته مکذبین همواره وقتی میخواهند منکر چیزی شوند میگویند «نیست» نه اینکه هست و ما آن را قبول نداریم لذا میگفتند تو پیامبر نیستی. خداوند فرمود اینطور نیست که اگر کسی گفت من ایمان آوردم او را رها خواهیم کرد. مردمان قبل را هم به این سبک امتحان کردیم تا خودش بداند که اهل صداقت است یا اهل تکذیب. خداوند هم با ایمان این افراد کار دارد نه علم آنان.
آیتالله هادوی تهرانی با بیان اینکه طبق روایات گناه عالم از جاهل به مراتب بیشتر است، تصریح کرد: بنده بارها به طلاب گفتهام اگر اهل مراعات شئون طلبگی نیستید از ابتدا حوزه را رها کنید زیرا با افزایش علم دینی، اگر انسان عامل به آن نباشد گناه او هم بیشتر خواهد شد. اینکه در روایات داریم که ملائکه زیر پای طالبان علم قرار میگیرند یا کسانی کارهایی انجام میدهند که خیلی مؤثر است به دلیل اخلاص و رعایت حرمتهای شرعی و ایمان حقیقی است و خداوند به این ایمان حقیقی اثرگذاری میدهد ولی برخی هرقدر بیشتر دست و پا بزنند نمیتوانند جلو بروند.
وی اضافه کرد: به تعبیر علامه طباطبایی، اگر ایمان واقعی در انسان نباشد اثراتش هم بر او مترتب نخواهد بود ولی انسان مختال فخور است یعنی خیالزده است و ...؛ به تعبیر آیتالله بهاءالدینی این منیتها همه دکان و دفتر است؛ اگر کسی به بالاترین مقامات دنیایی و دینی برسد ولی خودش عامل نباشد سقوط خواهد کرد و عقاب او بیشتر میشود. اگر ما به این مباحث تفسیری که بیان میکنیم عمل نکنیم ثمر چندانی برای ما ندارد البته کسانی که این مباحث را میشنوند و میخوانند ممکن است تاثیر بگیرند و بر ایمانشان افزوده شود ولی اگر خود ما عامل نباشیم ضرر خواهیم کرد.
استاد حوزه علمیه افزود: خداوند به پیامبر(ص) فرموده است: قوا انفسکم و اهلیکم نارا. اول به خودت و خانوادهات برس و بعد نجات دیگران ولی ما ابتدا به فکر نجات دیگران هستیم و بعد خودمان. پیامبر(ص) اولین ماموریت تبلیغی که پیدا کرد نسبت به نزدیکان خودش بود یعنی انسان ابتدا نسبت به نفس خودش مسئول است و بعد دیگران و وای بر ما اگر عمری از خدا و پیامبر(ص) و دین و ایمان بگوییم ولی معلوم شود خودمان ایمان نداشتهایم.
رئیس مؤسسه رواق حکمت با بیان اینکه ابتلاء و امتحان برای سنجش صداقت و دروغگویی مردم است، اظهار کرد: در اینجا این پرسش مطرح است که مگر خدا نمیداند سرنوشت بندگانش چه خواهد شد و چه کسی چه کاره است؟ برخی فرمودهاند این مسئله برای اتمام حجت بر خود بنده است وگرنه خدا میداند؛ علامه طباطبایی هم احتمالی مطرح کرده است که قابل قبولتر است؛ مضمون سخن ایشان این است که علم خدا، حضوری است نه حصولی لذا هر چه اتفاق افتاد معلوم خداوند است یعنی کسی که تکذیب یا تصدیق کند، کذب و صدق او معلوم خداوند به حسب علم حضوری است که این مطلب را در جلسه بعد بیشتر توضیح میدهیم.
انتهای پیام