به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین سیدمیرابوالفتح دعوتی، پژوهشگر ارشد مسائل قرآنی؛ نویسنده و شاعر به مناسبت گذار بیش از یک سال از حماسه «طوفان الاقصی»؛ استمرار دَدمنشیها و قساوت رژیم غاصب صهیونیستی بر مردمان فلسطین و لبنان؛ نیز به شهادت رساندن تعدادی از رهبران و فرماندهان «محور مقاومت»، همچون مهمان عزیز ایران؛ شهید «اسماعیل هنیه»؛ «سید مقاومت؛ سیدحسن نصرالله(رضواناللهعلیه)؛ شهید «یحیی سنوار»، رهبر شاخه سیاسی ونظامی حماس؛ سردار عباس نیلفروشان؛ شهید «هاشم صفیالدین» و تنی دیگر از فرماندهان و سرداران کشورمان و نیز محور مقاومت؛ روایتی منظوم را در قالب نوسرودهای در اختیار خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) قرار داده است.
این متن بر بلندای قصه «اصحاب اُخدود» است که روایت آن در کلامالله مجید نیز وجود دارد.
در ادامه نوسروده حجتالاسلام والمسلمین دعویی را از نظر میگذرانید:
در دیار ما که نامش هست ایران بزرگ
و نه آن ایران که میبودی نخست
ای بسا اقوام مهمان بودهاند، سالیان سال بر خوان بودهاند
هندو و زردشتی و آشوری و سیک صابئی
ساکنان کوچهها و باغها، صاحبان خانهها و ملکها
جملگی از مردمان و جملگی با مردمان
هر کسی با دین و با آئینشان
و نه آنان، خائف از مردم
و نه، مردم از ایشان خائفان
لیک اندر این میان یک قوم دیگر بود، بر سان دگر
مردم از آنان حذرناکان و آنان نیز از مردم حذر
و ببایستی تأمل داشت در این ماجرا، هم در علل
و نه در ایران که در دیگر ملل
بس روایتهای سنگین است از اینان
در شکایتنامه پیغمبران
شکوهها دارد از ایشان شخص عیسای مسیح
قتل یحییها فراوان است از این قوم عنود
این جماعت جان خود را دوست میدارند لیک، جان مردم را نمیبینند، هیچ
قصه «اُخدود» بس باشد برای این کسان
حفرهها کندند ایشان بهر یاران مسیح
حفرهها آکنده از آتش و دود
و خود آنجا خویشتن بنشستگان
شادمانان، ناظران
و بیفکندند آن دینباوران را در بُن آن حفرهها
دستهدسته، مادر و فرزند را
مرد و زن، پیر و جوان، خرد و کلان
و بسوزاندند بسیاری کسان را اینچنین
***
اینکه هر قوم و هر آن ملت از اینان شاکیاند
داستانش این روایت است در طول قرون
دشمنان مردمان و دوستان ظالمان
قاتلان بیپناهان چاپلوس
این جماعت کیست جز قوم یهود
صدق الله اذ قال:
قُتل أصحاب الأخدود
النار ذات الوقود
(سوره البروج)؛ قصه اصحاب اُخدود
در سوره مبارکه «بروج» آیه شریفه ۴ چنین میخوانیم: «مرگ بر آدمسوزان خندق»
همچنین در جزء ۳۰ جلد ۲۶ در کتاب معظم «تفسیر نمونه» به قلم آیتالله ناصر مکارم شیرازی نیز چنین روایت شده است: «اُخدود (به معنای گودال)، خندقهایی عظیم از آتش که با عرض ۱۲ زراع و طول آن ۴۰ زراع بوده است و برخی گفتهاند هفت گودال بوده.
در بین همه تواریخ و تفاسیر چنین معروف است که «ذونواس» آخرین پادشاه «حمیر» (قبیلهای از قبایل معروف یمن) بود که به دین یهود درآمد و نام خودش را «یوسف» گذاشت و گروه حمیر از او پیروی میکردند.
به «ذونواس» خبر دادهاند که در سرزمین «نجران» در شمال یمن هنوز گروهی نصرانی هستند. یهودیان هممسلک ذونواس، او را مجبور کردند که نجرانیها را به دین یهود درآورد. ذونواس به سوی نجران حرکت کرد و همه نصرانیهای نجران را جمع کرد و دین یهود را به آنها عرضه کرد. اما آنان نپذیرفتند و شهادت را انتخاب کردند.
«ذونواس» گودالها را پُر از آتش کرد و ۲۰هزار نفر را به آتش سوزاند و گردن زد و با شمشیر قتل عام کرد. دراینمیان یک نصرانی فرار کار کرد و به روم نزد «قیصر» رفت و از ذونواس شکایت کرد.
قیصر گفت: «سرزمین شما از ما دور است» و سپس نامهای به پادشاه حبشه (نجاشی) نوشت. «نجاشی» از این قضیه خیلی ناراحت شد و به سوی یمن لشکر کشید و از خاموش کردن آیین مسیحیت خشمگین شد. با نبردی سخت سپاه ذونواس را شکست داد و گروه بسیاری از آنان را کشت؛ طولی نکشید که سرزمین یمن به دست نجاشی افتاد و به صورتی ایالاتی از ایالات حبشه درآمد.
انتهای پیام