مسئولیتپذیری به معنای توانایی و تمایل فرد در پذیرش وظایف و تعهدات است که فرد نسبت به انجام این وظایف احساس تعهد و مسئولیت میکند؛ یعنی ابتدا پذیرفتن، شرط است سپس احساس تعهد نسبت به انجام وظایف است و گام سوم در نظر داشتن پیامدهای وظیفه و تعهد است یعنی اگر فردی در مسیر شکست خورد بتواند پیامدهای آن شکست را بپذیرد و توانایی حل مسئله داشته باشد.
ایکنا - مسئولیت پذیری در دوران نوجوانی چگونه شکل میگیرد؟
مسئولیتپذیری زمانی در دوره نوجوانی شکل میگیرد که نوجوان بتواند وظایف خود را بدون نظارت والدین انجام دهد، در واقع والدین زمانی میتوانند این اطمینان را داشته باشند که فرزندشان فرد مسئولیت پذیری است که نیاز به نظارت مداوم نداشته باشند.
اگر میخواهیم مهارت مسئولیتپذیری در دوره نوجوانی ایجاد شود باید به شش حوزه توجه داشت که اگر نشانههای آن را ببینیم به معنای وجود مسئولیتپذیری است. بخش اول مراقبتهای شخصی است مانند نوع غذا خوردن، توجه به بهداشت شخصی و موارد پیچیدهتر دیگر.
حوزه دوم به مسائل تحصیلی مربوط میشود که نوجوان باید بتواند تکالیف درسی خود را به تنهایی انجام دهد و برای فعالیتهای حوزه یادگیری آمادگیهای لازم را داشته باشد. حوزه سوم به کارهای معمول و روزانه خانه مربوط میشود که میتوان به مشارکت در کارهای خانه و تصمیمگیریهای کلان خانواده اشاره کرد.
حوزه چهارم مدیریت زمان است؛ بسیار مهم است که نوجوان یاد بگیرد که تعادلی بین فعالیتهای لذتبخش و فعالیتهای لازم برای پیشبرد زندگی ایجاد کند مثلاً بتواند بین درس و فعالیتهای لذتبخش مانند بازی، تعادل ایجاد کند و اولویتبندی و برنامهریزی داشته باشد.
حوزه پنجم سواد مالی است. نوجوان هرچه بزرگتر میشود مفاهیم انتزاعی نیز برای او رشد و پرورش مییابد. اصولاً مفاهیم انتزاعی سبب میشود تا هویت فرد شکل بگیرد تا خود را بشناسد، بداند کیست، به چه چیزی علاقه دارد و چه چیزی میخواهد.
وقتی مفاهیم انتزاعی در حال شکلگیری است یعنی فرد میتواند به گزینههای مختلف فکر کند در صورتی که در سنین پایینتر این موضوع خیلی کمرنگتر و ناقص وجود دارد. نوجوان وقتی میتواند به گزینههای مختلف فکر کند یعنی آماده است تا به گزینههای مختلف یک موضوع مانند پیامدها فکر کند.
مفهوم استقلال نیز در اینجا شکل میگیرد؛ وقتی مفاهیم انتزاعی در نوجوان در حال شکلگیری است و میتواند به گزینههای مختلف فکر کند و چشماندازهای مختلف را ببیند؛ کمکم شروع میکند به دیدگاههای پدر و مادر را زیر سؤال بردن که استقلال در اینجا شکل میگیرد.
یک راه این است که ما جلوی این استقلال که فرایند طبیعی است را بگیریم و راه دیگر این است که بدانیم در دوره نوجوانی چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است؛ بنابراین سواد مالی در اینجا نقش مهمی دارد زیرا نوجوان میتواند مفهوم ارزش پول و پسانداز را درک کند و پول را مدیریت کند.
مسئولیت اجتماعی حوزه ششم است؛ اینکه روابط نوجوان با همسالان و خانواده گسترده یعنی مادربزرگ، پدربزرگ، خاله، دایی و... چگونه است و چگونه بتواند تعارضهایی را که در روابط با همسالان و خانواده دارد مدیریت کند به موضوع مسئولیت اجتماعی بازمیگردد. انتظار میرود که اگر میخواهیم مهارت مسئولیتپذیری شروع به شکل گرفتن کند رگهها و نشانههایی از مسئولیتپذیری را در این شش حوزه مشاهده کنیم.
بسیاری از اوقات وقتی خانوادهها میبینند که نوجوانشان درس نمیخواند برچسب بزرگ مسئولیت ناپذیر یا بیمسئولیت را بر او میزنند در صورتی که ممکن است همین نوجوان در حوزههای دیگر رگههایی از مسئولیت پذیری را داشته باشد. این بسیار مهم است که ببینیم برای نوجوان در حوزههای مختلف چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
ایکنا - چرا مسئولیتپذیری در دوره نوجوانی از اهمیت بسزایی برخوردار است؟
مسئولیتپذیری با عزتنفس ارتباط مستقیم دارد. تصویری که فرد از خود دارد چیست یعنی فرد خود را چگونه میبیند و چقدر احساس وظیفه میکنند؟ مسئولیتپذیری با سلامت روان نوجوان هم ارتباط مستقیمی دارد. طبق پژوهشها نوجوانانی که احساس مسئولیتپذیری بیشتری دارند آسیبهای اجتماعی کمتری میبینند، رفتارهای ضداجتماعی آنها هم کمتر است، پیشرفت تحصیلی بیشتری دارند و آمادگی بیشتری برای ورود به دنیای بزرگسالی دارند.
ایکنا - والدین در ایجاد مسئولیتپذیری نوجوانان چه نقشی دارند؟
وقتی فرزندی به دنیا میآید نقش والدین از همان ابتدا پررنگ است و هرچه جلوتر میرویم این نقش کمرنگتر یا غیرمستقیمتر میشود؛ بنابراین نقش والدین بسیار مهم است. بسیار اوقات والدین از ایجاد مسئولیتپذیری به صورت ناخواسته شانه خالی میکنند. مسئولیت پذیری برای نوجوانان با موضوع تصمیمگیری رابطه مستقیمی دارد یعنی باید کمکم احساس استقلال نوجوان را به رسمیت بشناسیم، به او اجازه دهیم تا تصمیمگیری کند و در کنار آن یاد بگیرد که مسئولیت تصمیمهای خود را بر عهده بگیرد.
بسیاری مواقع نگرانیهای والدین در این فرایند تداخل دارد، یعنی گاهی ممکن است والدین احساس کنند که میدانند چه چیزی برای فرزندشان بهتر است و با این نگاه که «دوست ندارم فرزندم با ناامیدی مواجه شود» مداخله میکنند یا نگران این هستند که تصمیمی که از سوی فرزندشان گرفته میشود مبادا چیزی باشد که آنها در جایگاه والد در نظر ندارند و نوجوان تصمیمی بگیرد که با تصمیم آنها متفاوت باشد در نهایت والدین تمایل دارند که نوجوان خود را کنترل کنند.
این فرایند و دیدگاه در حوزه مسئولیتپذیری تداخل ایجاد میکند به همین علت نکته مهمی که برای والدین وجود دارد این است که در ابتدا خیلی خوب با دوره نوجوانی و اتفاقاتی که قرار است برای نوجوان رخ دهد آشنا شوند. دانستن این اطلاعات که وضعیت هورمونها، فکر و ذهن نوجوان چگونه است و با چه بحرانها و تعارضهایی مواجه هستند و نیازهای او چگونه است بسیار مهم است و باعث میشود تا والدین آگاهانهتر پیش بروند؛ بنابراین ممکن است برخی از والدین به دلیل نداشتن شناخت کافی از این دوره از زندگی ناآگاهانه در فرایند نوجوانی اختلال ایجاد کنند.
پیشزمینههای دیگر موضوع مسئولیتپذیری، مواردی است که باید در مراحل قبلی رشد درون نوجوان ایجاد کرده باشیم؛ مثلاً باید ببینیم که چقدر کمک کردهایم تا عزتنفس مناسبی در فرزندمان شکل بگیرد؟ اگر بخواهم یک مثال ابتدایی بزنم این است که زمانی که فرزندمان شروع به راه رفتن کرد مدام به او تذکر دهیم که «مراقب باش تا زمین نخوری» اجازه دهیم تا فرزندمان بیافتد، این ناکامی را تجربه کند و بخواهد دوباره برخیزد یعنی باید اجازه دهیم تا فرزندمان مفهوم تجربه ناکامی را تجربه کند. تجربه ناکامی پیشزمینهای است که در دوره نوجوانی به ما کمک میکند که این مفاهیم را تعمیم دهیم.
نوجوان در این دوره از زندگی اصرار دارد رها شود تا استقلال را تجربه کند؛ اگر والدین پیشتر پیشزمینههای لازم را فراهم کرده باشند باعث میشود تا دوره نوجوانی فرزندشان را با خیال راحتتری سپری کنند؛ زیرا با بستر مناسبتری که قبلاً ایجاد کردند میتوانند به نوجوانشان اجازه دهند تا یکسری از تصمیمگیریها را داشته باشد.
والدین به عنوان الگو نقش کلیدی دارند؛ یعنی باید دید مادر یا پدر با چه دیدگاهی به وظایف معمول خود در خانه نگاه میکنند؟ آیا به کارهای خانه به عنوان «امور حوصله سر بر» نگاه میکنند و به مسئولیتها دید منفی دارند و از پذیرفتن مسئولیتهای خود شانه خالی میکنند؟ باید توجه کرد که تصویری که والدین برای فرزندان میسازند از موضوعاتی که در قالب نصیحت یا گفتار به فرزندان منتقل میکنند مهمتر است.
بنابراین اینکه فرزند چگونه والدین خود را میبیند بسیار مهم است. آیا فرد مسئولیتپذیری هستیم و هنگامی که به چالش و بحران برمیخوریم ایستادگی میکنیم و حل مسئله میکنیم یا نه زیر میز میزنیم و از پذیرش مسئولیت شانه خالی میکنیم؟ این موضوع بسیار مهم است و نقش الگویی رفتاری والدین در فرزندپروری بسیار مهم است.
میتوان نتیجه گرفت که نقش والدین پررنگ است، هم از لحاظ رعایت یکسری از پیشفرضها و هم اینکه چقدر کمک کردهاند تا عزتنفس درون فرزندشان شکل گرفته باشد و هم اینکه چقدر خودشان والدین مسئولیتپذیری هستند. این موارد در شکلگیری مسئولیتپذیری در فرزند میتواند نقش مهمی داشته باشد.
ممکن است همه والدین ایدههایی را در ذهن خود داشته باشند اما هر کدام از حوزههای ششگانه مسئولیتپذیری که اشاره شد میتواند به صورت پلکانی و مرحله به مرحله یعنی از انجام کارهای کوچک تا پیشرفته پیش رفت و مسئولیتهایی را به فرزندمان واگذار کنیم ولی باید حواسمان باشد که اگر میخواهیم در کارهای خانه مسئولیت کوچکی را مثلاً به فرزند ۱۰ ساله خود بدهیم، باید مسئولیت با سن او متناسب باشد.
خیلی مهم است که مسئولیت با همکاری و همفکری فرزند به او داده شود تا بتواند این برداشت را داشته باشد که بخشی از کار خانه را انجام میدهد. احساس مسئولیت باید در حد و اندازه فرزندمان باشد و فرزندمان نیز به انجام آن کار تمایل داشته باشد و در انتخاب آن سهیم باشد.
چهار مرحله برای شکلگیری فرایند مسئولیتپذیری وجود دارد؛ اولین گام این است که فرد بتواند به صورت داوطلبانه نقشها و تعهدات خود را بپذیرد یعنی احساس اجبار نکند که مجبور است یک سری از کارها را انجام دهد. گام دوم این است که فرد چالش و فشار را تجربه کند؛ یعنی اینکه وقتی مسئولیتی به فرزند داده میشود اگر ناکامی را تجربه کرد بداند که در عین حالی که در کنار او هستیم اجازه دهیم تا او ناکامی را تجربه کند.
گام سوم برای انجام تعهدات باید انگیزه وجود داشته باشد و مرحله به مرحله پیش برویم؛ مثلاً در حوزه مدیریت مالی ابتدا میزانی را تعیین کنیم که اگر فرزند توانست آن مقدار مورد توافق را در هفته اول مدیریت کند در مرحله و هفته بعد بخش بزرگتری را به او واگذار خواهیم کرد. این اتفاق انگیزه ایجاد میکند که اگر گام اول را موفق انجام دهد میتوان وارد گام دوم شد. گام چهارم این است که مسئولیتها درونی شود؛ یعنی خودپندارهای که باعث رفتار مسئولانه میشود و هر هفته مسئولیتها مرور نمیشود.
بسیار مهم است که در این مسیر جایی که ممکن است فرزندمان احساس ناکامی را تجربه کند در عین حال که در کنار فرزندمان هستیم اجازه دهیم تا احساس ناکامی را تجربه کند و با آن مواجه شود یعنی اگر مسئولیت درس خواندن را به فرزندمان محول میکنیم اگر در امتحان نمره بد گرفت او را سرزنش و تحقیر نمیکنیم و زیر سؤال نمیبریم و در مواقعی که با مشکل مواجه شد، فضای گفتوگو باز است یعنی موضوع را ارزیابی مجدد میکنیم تا ببینیم در کجا فرایند خوب پیش نرفت که منجر شد نتیجه مورد انتظار به دست نیاید.
در بهترین حالت میگوییم که در دوره نوجوانی انتظار داریم تا یک والد در نقش یک مشاور ظاهر شود که فردی را برای حرکت رو به جلو مربیگری میکند و در کنار آن فضای گفتوگو وجود دارد که میتوان در مورد موضوعات صحبت کرد. این اتفاق منجر به تقویت توانایی حل مسئله نوجوان میشود پس بسیار مهم است که وقتی ناکامی رخ میدهد و مسئولیتی انجام نمیشود در فضای گفتوگو باشد.
نکته پایانی این است که گاهی ممکن است ما خودمان پیامدهایی را تعریف کنیم؛ یعنی یکسری از پیامدها طبیعی هستند مثل اینکه فردی درس نخواند و در امتحان نمره پایین بگیرد و یک سری از پیامدها مواردی باشد که به شکل قوانین منزل والدین تعیین میکنند که اگر فرزند مسئولیتی را که پذیرفته انجام ندهد مثلاً یک ساعت از دیدن تلویزیون یا بازی با گوشی محروم شود. نکته مورد توجه در این رابطه این است که پیامدها متناسب باشد؛ یعنی نمیتوان حقوق طبیعی فرزند را قطع کرد؛ مثلاً بگوییم یک هفته نمیتوانیم تلویزیون ببینی یا با گوشی بازی کنی. باید توجه کرد که متناسب بودن تنبیه در رفتار تأثیر دارد.
وقتی محدودیت و تنبیه افزایش یابد فرد یاد میگیرد که چگونه این فضا را دور بزند؛ یعنی فضا به قدری سنگین است که به این فکر نمیکند که رو به جلو حرکت کند بنابراین یک سری از محدودیتهای منطقی و کوچک باعث میشود تا احساس مسئولیت رفتهرفته شکل بگیرد.
یک سری از فعالیتهایی وجود دارد که میتواند در محیطهای مدرسهای مناسب باشد؛ مثلاً در اواسط یا اواخر نوجوانی یک سری فعالیتهایی مانند کارهای داوطلبانه و گروهی اجتماعی میتوان انجام داد که میتواند به نوجوان تعلق خاطر دهد که این در هر جمعی میتواند باشد؛ مثلاً مسجد یا فضای علمی مدرسه باشد که با مسئولیتها و نقشهایی که در آنجا دارد میتواند در شکلگیری احساس مسئولیت کمک کند و پیشزمینه این باشد که نوجوانمان در فضای آرامتر و امنتری این دوره بحرانی را طی کرند و با سلامت وارد بزرگسالی شود.
گفتوگو از سجاد محمدیان