کد خبر: 4251509
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۶:۴۰
یادداشت

نسل‌کشی اسرائیل در اعتقادات مذهبی صهیونیستی ریشه دارد

رژیم اشغالگر اسرائیل، همانند یهود، خود را «ملت برگزیده» می‌داند و معتقد است كه سایر ملت‌ها، اساساً یا ارزشی ندارند یا اگر دارای ارزش باشند، بسیار كم‌تر از یهود و صهیونیسم است؛ بنابراین قتل و كشتار ملت‌های دیگر از جمله مسلمانان، از نظر آنان كاملاً توجیه شده‌ است.

علی معروفی آرانی، پژوهشگر حوزه صهیونیسم و یهودیت در مطلبی که با عنوان «ممنوعیت رفتار مسالمت‌آمیز صهیونیسم سیاسی و مذهبی با سایر ادیان» در اختیار ایکنا قرار داده است اشاره می‌کند که نژادپرستی از مهم‌ترین تعالیم یهود شمرده می‌شود؛ به‌گونه‌ای كه «یهود» و «نژادپرستی» در طول تاریخ هیچگاه از یكدیگر جدا نبوده است؛ بلكه پیوند عمیقی با یكدیگر داشته‌اند.

 

متن یادداشت از این قرار است:

رژیم اشغالگر اسرائیل، همانند یهود، خود را «ملت برگزیده» می‌داند و معتقد است كه سایر ملت‌ها، اساساً یا ارزشی ندارند یا اگر دارای ارزش باشند، بسیار كم‌تر از یهود و صهیونیسم است و سایر ملت‌ها و ادیان، باید در خدمت یهودیت باشند؛ بنابراین قتل و كشتار ملت‌های دیگر از جمله مسلمانان، از نظر آنان كاملا توجیه شده‌ است و دارای مبنای دینی و اعتقادی است. آنان نه تنها در برابر مسلمانان دارای عملكرد خصمانه هستند، بلكه نسبت به مسیحیان نیز همین عملكرد را دارند، به عبارت دیگر آنان اساسا همزیستی مسالمت‌آمیز و تعامل با پیروان سایر ادیان را نه تنها در گفتار، آیین و دین منكر هستند، بلكه در عمل نشان داده‌اند، كه هیچ‌گاه حاضر نیستند با دیگران زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشند و هرگاه در برخی از برهه‌های تاریخ قرارداد صلح بسته‌اند، از روی عجز و ناچاری بوده و در واقع دنباله‌رو شعار خویش، یعنی حكومت از نیل تا فرات بوده‌اند.

آن چه در این یادداشت به صورت مختصر مورد توجه قرار گرفته است، ماهیت اعتقادی و دینی صهیونیسم و یهود است. آنگاه روشن می‌شود كه بسیاری از رفتارهای ضد بشری و جنگ‌طلبانه آنان در طول تاریخ،‌ به‌ویژه در دهه‌های اخیر،‌ براساس تعالیم دینی و اعتقادی آنان شكل گرفته است. آنان هیچ‌گاه با ادیان غیر یهودی و ملل دیگر، همزیستی و تعاون نداشته‌اند و برای رسیدن به اهداف خود، در پی نفوذ در مراكز قدرت، سیاست، اقتصاد و ... در سطح بین‌المللی هستند.

این مفهوم، وعده‌ها و حربه‌های تحقق آن، مثل واژه «قوم برگزیده» و «اسرائیل بزرگ، از نیل تا فرات»، اساس ایدئولوژیك صهیونیسم سیاسی را تشكیل می‌دهد. استعمارگران همه زمان‌ها و در همه اقوام، همواره برای ضمیمه‌سازی‌ها، غصب، تصرفات و سلطه‌گری‌های خود، توجیهی تراشیده‌اند. معمولاً بهانه آنان یك «برتری فرهنگی» بوده است كه به مهاجم و غاصب، به اصطلاح «یك مأموریت تمدن‌بخش از طرف نژاد خود برای دیگران» را اعطا می‌كرده است و بهانه مذهبی، پوششی برای سلطه یك گروه اجتماعی بر دیگری بوده است.(1)

اندیشه «قوم برگزیده» از نظر تاریخی و سیاسی جنایت‌آفرین است؛ چراکه همواره تهاجمات، توسعه‌طلبی‌ها و سلطه‌‌گری‌ها را مقدس وانموده كرده است. اندیشه قوم برگزیده از نظر مذهبی نیز غیر قابل تحمل است؛ زیرا هرجا كه برگزیدگان باشند، «طردشدگان» نیز هستند.

امروزه مسئله فلسطین و جنایات اسرائیل بر ضد مردم بی‌دفاع آن، وارد حساس‌ترین مرحله خود شده است. در حقیقت این موضوع منطقه‌ای نیست؛ بلكه در رأس موضوعات جهانی قرار گرفته است.

گرچه افكار عمومی جهان و بیشتر دولت‌ها این جنایات را محكوم كرده‌اند، ولی ایالات متحده آمریكا به رژیم اشغالگر اسرائیل و شخص «بنیامین نتانیاهو» كمك فراوانی می‌كند؛ به‌گونه‌ای كه در این زمینه، همه مصوبات شورای امنیت بر ضد این كشور را «وتو» كرده است.

از نكات جالب توجه این كه كشورهای اسلامی كه پیوند عقیدتی و دینی با مردم مظلوم فلسطین دارند و دارای منابع اقتصادی بی‌شمار، جمعیت جوان و دارای حدود 55 رأی در مجمع عمومی سازمان ملل هستند، بعد از گذشت 70 سال، هنوز هیچ اقدام هماهنگ و كارسازی در این باره انجام نداده و همواره بر دامنه ظلم صهیونیست‌ها افزوده‌اند.

در این میان، امام خمینی(ره) از معدود اندیشمندان و رهبرانی است كه از آغاز شكل‌گیری دولت مجعول و نامشروع اسرائیل، با شیواترین بیان و بدون هیچ‌گونه ملاحظه و ترسی، خطر صهیونیست‌ها و اهداف آتی آنان را گوشزد كرده و اتحاد و همدلی كشورهای اسلامی و بكارگیری امكانات را در مقابل اسرائیل خواستار و سكوت آنان در این زمینه را با شدیدترین بیان محكوم كرده است.

اگرچه «صهیونیسم» جدای از «یهود» است، ولی در موارد گوناگونی این دو با یكدیگر در آمیخته‌اند و جدایی آن‌ها مشكل است.

صهیونیسم سیاسی عمری حدود 70 سال دارد و همزمان با آغاز پیدایش اسرائیل است؛ با وجود این، عملكرد صهیونیسم سیاسی در بسیاری موارد، شبیه یهود و یهودیان در طول دو هزار سال گذشته است؛ بنابراین ممكن است برخی عملكرد‌ها خاص «صهیونیسم» باشد؛ ولی در بیشتر موارد، این عملكرد میان «صهیونیسم» و «یهود» مشترك است.

نسل‌کشی اسرائیل در اعتقادات مذهبی صهیونیستی ریشه دارد

صهیونیست‌ها جهت همراه‌سازی همه یهودیان با اهداف و سیاست‌های خویش، در پروتكل‌ها و مكالمات خود عموماً از واژه یهود بهره می‌گیرند و سنگ ملت یهود را بر سینه می‌زنند و چنین القا می‌كنند كه منافع ملت یهود را دنبال می‌كنند؛ در حالی كه جنبش صهیونیسم، جنبشی سیاسی و فرزند استعمار انگلیس و آمریكا است؛ هر چند مبانی فكری نژادپرستانه خود را از كتاب‌های تحریف شده یهود گرفته‌اند. برای نمونه «نژادپرستی» و «ملت برگزیده بودن»، ‌در نهاد هر دو مشترك است؛ همان گونه كه یهود در طول تاریخ 2500 ساله گذشته، ملتی نژادپرست و خودبرتربین بوده‌اند، حكومت صهیونیسم نیز از آغاز پیدایش خویش، در سرزمین‌های اشغالی، همین ایده و عقیده را داشته و دارد.

خانم «گلدمایر» و «بگین» می‌گویند: این زمین به ما وعده داده شده بود و ما بر آن حق داریم.

موشه دایان نیز می‌گوید :اگر بر تورات مسلط هستیم، اگر خود را قوم تورات می‌دانیم، بایستی بر سرزمین توراتی نیز مسلط شویم. سرزمین‌های قضات و ریش‌سفیدان، بیت‌المقدس، حبرون، اریحا و باز هم جاهای دیگر.(2)

آنان پیوسته یك ادعای ارضی و یك «حق الاهی» مالكیت بر فلسطین را ادعا می‌كنند. آنان می‌گویند همه چیز بر ما مجاز می‌شود. وقتی «قوم برگزیده» خداوند و عامل مطلق باشیم، بر این اساس شكنجه و بدرفتاری، تروریسم، تهدید ارعاب و دستگیری‌ها، نقل و انتقال اجباری و تبعید دسته جمعی، انهدام اموال و مصادره آن‌ها و قتل‌های دسته‌جمعی را برای خود محفوظ می‌دارند. بارزترین نمونه، همانا كشتار «دیریاسین» است. در نهم آوریل 1948م. با روش خاص نازی‌ها در «اورا دور»، 254 نفر سكنه این دهكده (مردها، زن‌ها، كودكان و سالمندان) به دست گروه مسلح «ایرگون» به ریاست «مناخم بگین» كشته شدند.(3)

نژادپرستی از مهم‌ترین تعالیم یهود شمرده می‌شود؛ به گونه‌ای كه «یهود» و «نژادپرستی» در طول تاریخ هیچگاه از یكدیگر جدا نبوده است؛ بلكه پیوند عمیقی با یكدیگر داشته‌اند.

 اكنون به برخی از نمود‌های نژادپرستی یهود اشاره می‌كنیم:

یهود، فرزندان و دوستان خاص خداوند! قرآن كریم درباره این ویژگی‌ یهود می‌فرماید: «قل یا ایها الذین هادوا این زعتم انكم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان كنتم صادقین»(4) بگو: ای یهودیان! اگر گمان می‌كنید كه (فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ كنید، اگر راست می‌گویید، (تا به لقای محبوبتان برسید). خداوند متعال این ادعای دورغین آن را رد می‌كند و می‌گوید؛ همین كه شما این قدر از مرگ وحشت دارید، دلیل بر آن است كه در این ادعای خود صادق نیستید.

مهم‌تر این كه آیین خویش را تنها آیین حق دانسته و دیگران را پیروان خدایان دروغین و محكوم به نابودی و فنا می‌دانسته‌اند و حتی حاضر به انعقاد پیمان با مخالفان خود نبوده‌اند. از این جهت، كم‌ترین لطف و ترحمی نسبت به آنان توصیه نشده و در مواقع جنگ، كم‌ترین حقوقی برای آنان قایل نبوده‌اند.

قرآن كریم در آیه‌ای دیگر، از زبان یهود و نصارا چنین می‌گوید: «یهود و نصارا گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستیم. بگو: پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات می‌كند؟! بلكه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی كه آفریده؛ هر كه را بخواهد (و شایسته بداند)، می‌بخشد و هر كه را بخواهد و (مستحق بداند)، مجازات می‌كند.»(5)

در روایات اسلامی نیز در حدیثی از «ابن عباس» می‌خوانیم: «پیغمبر(ص) جمعی از یهود را به دین اسلام دعوت كردند و آن‌ها را از مجازات خدا بیم دادند. گفتند: چگونه ما را از كیفر خدا می‌ترسانی، در حالی كه فرزندان خدا و دوستان او هستیم؟»

همچنین در تفسیر «مجمع البیان» در ذیل آیه 18 سوره مائده، حدیثی شبیه حدیث مزبور نقل شده است كه جمعی از یهود در برابر تهدید پیامبر(ص) به مجازات الهی گفتند: «ما را تهدید مكن؛ ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم. اگر خشم بر ما كند، همان خشمی است كه انسان نسبت به فرزند خود دارد؛ یعنی به‌زودی این خشم فرو می‌نشیند!»

و در نهایت

مسیحیان و مسلمانان در فلسطین اشغالی از شرایط مشابهی رنج می‌برند و هر دو در کنار هم از اشغال این سرزمین توسط صهیو‌نیست‌ها در عذاب هستند. نسل‌ها است که مسیحیان و مسلمانان در فلسطین در کنار یکدیگر زندگی مسالمت‌آمیز داشته‌اند، مسیحیان فلسطینی هم در کنار مسلمانان سعی کرد‌ه‌اند به اشغال این سرزمین از جانب صهیونیست‌ها پایان دهند.

 اما متأسفانه از حمایت‌های بین‌المللی جامعه کلیسایی برخوردار نبوده‌اند و این برای کلیسا و ارزش‌های مسیحیت غیر قابل قبول است. اخیراً شاهد بودیم که پاپ نیز اظهاراتی در این خصوص داشت که می‌توانست مشوق خوبی برای ورود کلیسا به مسئله فلسطین باشد. اما کلیسا‌های غرب حمایتی از آن نکرده‌اند. دلیلش این است که بخش مهمی از کلیسا‌های غرب تحت تأثیر صهیونیست‌های مسیحی هستند. این شرایط تا حدودی میراث هولوکاست و جرائم دنیای غرب علیه یهودیان در گذشته و همچنین انحراف از ارزش‌های دین مسیح بوده که اکنون حمایت کلیسا از فلسطینیان را دشوار کرده است.

از همه مهم‌تر اگر هم آزار و اذیتی از جانب اروپایی‌ها علیه یهودیان اعمال شده چه ارتباطی به مسلمانان فلسطین دارد، که اکنون مجبور به پرداخت هزینه این اقدامات شده‌اند. 

منابع:

1-    قاسمی، مهدی، «ره توشه راهیان نور» ص 252.

2-    ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حكمت، تهران، پیروز، 1354،‌ چ3.

3-    قربانی، زین‌العادبدین، اسلام و حقوق بشر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1375

4-    سوره جمعه ،آیه6

5-    سوره مائده، آیه18

انتهای پیام
سحرمحمدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۳/۰۹/۱۶ - ۱۹:۵۸
0
0
واقعاً جاافتاده بیان شده.مرسی ایکنا و مسترمعروفی
captcha