کد خبر: 4254349
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۸
استاد محمدعلی آذرشب در گفت‌وگو با ایکنا:

مهمترین اساتید بلاغت در زبان عربی «ایرانیان» هستند + فیلم

محمدعلی آذرشب، استاد پیشکسوت زبان و ادبیات عرب در گفت‌وگو با ایکنا تأکید کرد: زبان عربی «زبان عرب‌ها» نیست؛ زبان «تمدن اسلامی» است. همچنین بزرگ‌ترین و بیشترین خدمات را ایرانی‌ها به زبان عربی ارائه کرده‌اند. مهمترین استادان بلاغت در زبان عربی «ایرانیان» هستند.

زبان عربی «زبان عرب‌ها» نیست؛ زبان «تمدن اسلامی» است + فیلم«زَبان» نظامی ساختارمند برای برقراری ارتباط است. ساختار یک زبان، دستور زبان و اجزای آزاد آن، واژگان آن است. زبان‌ها، ابزار اصلی ارتباط انسان‌ها به حساب می‌آیند و می‌توانند از راه گفتار، نشانه یا نوشتار، منتقل شوند. آنچه خواندیم تعریفی مختصر و مفید از «زبان» است. تعریفی که برای فهم عمیق‌تر آن، سالیان سال است متخصصان علوم انسانی، زبان‌شناسی، جامعه‌شناسی، روانشناسی و... بسیار بسیار خوانده، گفته‌ و نوشته‌اند و همچنان می‌خوانند، می‌گویند و می‌نویسند. این ابزار مهم که انسان، محور و فاعل آن است برای رساندن معنا نیازمند فهم متقابل است، ما باید زبان را بفهمیم تا بتوانیم معانی و مفهومی که در ذهنمان نقش بسته است را منتقل کنیم، با این وصف درمی‌یابیم زبان مقوله‌ای ساده و در عین حال پیچیده است. بنابراین، همه سخنگویان یک جامعه زبانی، زبان خاصی را به‌طور مشترک دارا هستند که بر پایه آن با یکدیگر سخن می‌گویند. آدمیان برای انتقال مفهوم به زبانی واحد نیازمندند، برای مثال یک فرانسوی برای آموزش، ارتباط، دوستی و انتقال این مفاهیم به زبان فرانسه سخن می‌گوید. روشن است این وضعیت برای سایر زبان‌ها و آدمیانی که به آن وابسته‌اند، نیز صادق است. 
 
«قرآن» سخنان خالق بی‌همتا با خاتم النبیین محمد مصطفی(ص) است و کتاب آسمانی مسلمانان. کتابی که به بیان مبارک خود «هدی للناس» یعنی کتاب هدایت برای همه بندگانی که ایمان آورده‌اند و اراده کنند که هدایت شوند، کتاب هدایت، نور، زندگی و...
زبان و شیوه خاص قرآن در بیان معانی و مقاصد را «زبان قرآن» گویند. سنت الهی آن بوده است که هر پیامبری را به زبان مردمش مبعوث کند تا تعلیم و تعلم به صورت کامل انجام گیرد؛ چنانکه قرآن کریم فرموده است: «وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِ». 
زبان قرآن، زبان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و زبان مردم است؛ همان زبانی که با یکدیگر سخن می‌گفته‌اند؛ 
«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ قطعاً ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم تا در آن بينديشی.»
الفاظ قرآن عربی و شیوه تفهیم معانی نیز متناسب با شیوه‌ای است که عرب در تفهیم مقاصد خود به کار می‌بست. آیت‌الله معرفت درباره زبان قرآن می‌گوید: «قرآن کریم در افاده تعالیم عالی خود طریقه ویژه‌ای دارد و در بیان مطالبش روشی غیر از روش معمول محاوره بشری را اتخاذ کرده است.»
 
با این مقدمه کوتاه درمی‌یابیم که ما مسلمانان برای ارتباط معنادار و اصولی با کتاب آسمانی خود نیازمند فهم زبان قرآن هستیم. همچنین به خوبی می‌دانیم که فهم ادبیات و مفاهیم «قرآن» کلام خدا با رسول خاتم(ص) را باید پای درس و بحثِ «قرآن‌شناسی فهیم» فهمید. آنانکه این فهم را نوشِ جان خویش کرده‌اند و از شیرینی آن به من، تو و ما ارزانی می‌کنند. همانانی که سخنانشان بوی خوش عشق به قرآن و انس با مفاهیم متعالی و انسانی آن می‌دهد. 
زبان عربی «زبان عرب‌ها» نیست؛ زبان «تمدن اسلامی» است + فیلم
ایکنا همزمان با هفته پژوهش و در آستانه روز جهانی زبان عربی به سراغ یکی از بزرگ‌ترین پژوهشگران نیک‌نام و کوشای ایرانی رفته است. استاد محمدعلی آذرشب، برای اهالی قرآن، فکر و اندیشه در ایران و همچنین در جهان، نامی بلند و شناخته شده است. این استاد بزرگ زبان و ادبیات عربی، سال 1326 از پدر و مادری اصالتا لاری در کربلا به دنیا آمد. آذرشب پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در مهندسی عمران در دانشکده بغداد پذیرفته شد. اما در سال دوم تحصیلش به خاطر شرایط سیاسی عراق و فعالیت‌های اجتماعی از تحصیل محروم شد. سپس به دعوت سیدمرتضی عسکری، به دانشکده اصول دین بغداد رفت و در کنار تدریس در مدرسه، تحصیل در این دانشکده را ادامه داد. مقطع کارشناسی را از دانشکده اصول دین گرفت. پس از مدتی به علت شرایط ناامن بغداد مجبور شد؛ ابتدا به سوریه و پس از مدت کوتاهی به ایران مهاجرت کند. او سرانجام ساکن ایران شد و در آموزش و پرورش استخدام و به تدریس مشغول شد. سال ۱۳۵۳ پس از سال‌ها تدریس و گرفتن مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عرب در دانشگاه تهران، برای تدریس به این دانشگاه منتقل شد و هنگامی‌ که در سال ۱۳۶۲ دکترای علوم قرآن و حدیث را کسب کرد؛ استاد دانشگاه تهران شد. او فعالیت‌های اجرایی متعددی را عهده‌دار بوده‌ است؛ ازجمله: معاون آموزشی ـ پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، رایزن فرهنگی ایران در سودان و سوریه، معاون بین‌الملل مجمع تقریب مذاهب اسلامی و .. او از برگزیدگان سومین دوره جایزه علمی علامه طباطبایی بنیاد ملی نخبگان در سال ۱۳۹۲ است. دکتر آذرشب همچنین سردبیر و مسئول نشریه‌های رسالةالتقریب، ثقافتنا و ثقافةالتقریب بوده‌ است. همچنین از این استاد ادبیات عرب آثار قرآنی و دینی فراوانی ترجمه و تألیف شده است. الانسان و الایمان، المفهوم التوحیدی للعالم، المجتمع و التاریخ، الامداد الغیبی فی حیاةالبشری، مسائل النظام و الثورة، الادب العربی فی الاندلس تاریخ و نصوص، اللغة العربیة الحدیثة، النقد العربی، الحب فی خطابنا الادبی و... از جمله آثار خواندنی اوست.
بی‌تردید آذرشب یکی از نوادر روزگار ماست که طی سالیان سال زندگی و انس با قرآن توانسته است این حلاوت را به نسل و نسل‌های پس از خود بچشاند. بیهوده نیست که او را سفیر «گفت‌وگو» می‌نامند. این عنوان و عناوین دیگر مبارکی که در وصف او آمده است را باید همنشین او باشیم تا باور کنیم، این باور به جان ما نشست وقتی در یکی از روزهای سردِ پاییزی با گرمای سخن، لبخند استوار و لهجه شیرین عربی خویش میزبان ارجمند ما بود و از عمق جان از دغدغه‌هایش برای گسترش و تقویت زبان قرآن در ایران، پیوند زبان فارسی و عربی از دیرباز تاکنون، دوستی با قرآن به این واسطه و... سخن گفت. 
بخش نخست گفت‌وگوی ایکنا با استاد محمدعلی آذرشب را با هم می‌خوانیم و می‌بینیم:
 
ایکنا  _ در آغاز سخن و به عنوان یکی از پیشکسوتان حوزه تعلیم و تربیت دانشجویان در رشته‌های علوم قرآنی و ادبیات عرب بفرمایید اصلی‌ترین چالش امروز جامعه دانشگاهی در زمینه پژوهش‌های قرآنی و دینی چیست؟
 
اولاً از شما تشکر می‌کنم که این لطف را به من فرمودید و به من این افتخار را دادید که در ایکنا با شما صحبت کنم. این واقعا افتخار بزرگی است؛ سخن گفتن در رسانه به نام وزین «قرآن» افتخار بزرگی است؛ قرآن باید بالاترین، مهم‌ترین و عظیم‌ترین مرکز و محور در کشور ما باشد. البته این را به شما عرض کنم که تاکنون از نظر تئوری، فکری و عملی هنوز به این درجه نرسیده‌ایم، گرچه انقلاب اسلامی ایران براساس قرآن به وجود آمد و حرکت آن نیز بر محور قرآن بود، ولی ما امروز در عمل به آموزه‌های قرآن به آن جایگاهی که باید داشته باشیم، نرسیده‌ایم. یکی از دلایل این موضوع نیز مسئله «زبان» است، در حقیقت یکی از نقص‌های مهمی که در ایران داریم، ضعف در زبان و ادبیات عربی است.
 
برای مثال در سفری که به اتیوپی داشتم، متوجه شدم مسلمانان آن کشور یک شبکه تلویزیونی و همچنین یک روزنامه به زبان عربی دارند با اینکه زبان آنها «امهاری» است! بعدتر یک هیئتی از ایران قصد داشت به اتیوپی سفر کند، من به این گروه گفتم به این کشور نروید، گفتند چرا؟ گفتم چون وقتی شما عربی حرف می‌زنید، آن مردمان تصور می‌کنند شما مسلمان نیستید، چون آنها یکی از واجبات و اصول دین اسلام را دانستن زبان عربی می‌دانند و اگر زبان عربی نمی‌دانید انگار که مسلمان نیستید! به لحاظ احترام به زبان قرآن چنین وضعیتی در اتیوپی است؛ در ایران، ما باید همت بیشتری نسبت به تقویت آموزش زبان عربی وجود داشته باشد. 
 
ایکنا _ به نظر جنابعالی این نقص یا ضعف از کجا ناشی می‌شود؟
 
یکی از مسائلی که گاهی مطرح می‌شود، این است که نباید زبان عربی جایگزین و یا رقیب زبان فارسی باشد، این مسئله‌ دغدغه خیلی‌ها است؛ آنها می‌گویند اگر زبان عربی را گسترش دهیم، زبان فارسی تضعیف می‌شود، ما باید به این مسئله پی ببریم که زبان عربی و زبان فارسی رقیب هم نیستند؛ بلکه مکمل و موجب هم‌افزایی همدیگر هستند. سعدی شیرازی آنقدر به زبان عربی مسلط است که شعر به زبان عربی دارد، ولی زبان فارسی آن امروز به اندازه‌ای ارزش دارد که ما امروز به زبان سعدی سخن می‌گوییم؛ ما امروز به زبان فردوسی صحبت نمی‌کنیم! چون سعدی آن عظمت را داشته و توانسته است پیوند مبارکی بین زبان عربی و زبان فارسی و به طور ویژه زبان قرآن و واژگان قرآنی برقرار کند.
گلستان او از آغاز سرشار از اصطلاحات عربی و قرآنی است، بنابراین یکی از مسائلی که باید به آن توجه کنیم این است؛ زبان عربی «زبان عرب‌ها» نیست، زبان «تمدن اسلامی» است، همچنین بزرگ‌ترین و بیشترین خدمات را ایرانی‌ها به زبان عربی ارائه کرده‌اند، در صرف و نحو «سیبویه شیرازی» از دانشمندان ایرانی و پیشوای مکتب نحوی بصره معروف است که اولین مؤسس قواعد زبان عربی است، مهمترین استادان بلاغت در زبان عربی «ایرانیان» هستند، در تمام زمینه‌های زبان و ادبیات عرب، ایرانی‌ها خیلی گُل کرده‌اند و ضمناً ایرانی‌ها خیلی دنبال این بودند که زبان عربی را به صورت زیبا ارائه دهند، شما ملاحظه کنید این پیوندی که در زبان سعدی بین زبان فارسی و عربی برقرار است، زبان عربی و زبان فارسی را توأمان زیبا کرده است، مقوله زیباگرایی در پیوند دو زبان خیلی مهم است. ما گاهی به این مسئله توجه نداریم و دانشجویان را وارد اعلال، ابدال و ادغام و قواعد خیلی پیچیده صرف و نحو می‌کنیم و آن زیبایی لازم برای زبان عربی را از دست می‌دهیم.
مهمترین اساتید بلاغت در زبان عربی «ایرانیان» هستند + فیلم
 
ایکنا _ استاد ارجمند! به عنوان معلمی که سال‌های متمادی زبان قرآن را به شیرینی، دقت و ظرافتی که جملگی بر آن اذعان دارند به جوانان این سرزمین آموزش داده است، بفرمایید برای فهم و همچنین تدبر در آیات قرآن باید از چه مسیری وارد این مطالعه شویم؟
 
برای فهمیدن قرآن به نظر من می‌رسد ترجمه کافی نیست، ترجمه لازم ولی کافی نیست، آدم باید زبان عربی را خوب بداند، ترجمه خوب است، برای استفاده و فهم بیشتر از ترجمه‌ها استفاده کند، ولی تا زبان عربی را نفهمد، دو مشکل داریم؛ یکی اینکه خوب زبان قرآن را نمی‌فهمد و دوم آنکه با جهان اسلام پیوند نمی‌خورد. آل‌بویه در قرن چهارم از خلافت مستقل شدند، یعنی دولت مستقلی شدند، گرچه اسماً وابسته به خلافت عباسی بودند ولی خواستند خود را از دایره تمدنی جهان اسلام جدا نکنند، آنها به سمت زبان عربی رفتند، زبان عربی را با جدیت رواج دادند و به گواه تاریخ وزرایشان از شخصیت‌های بزرگ ادبیات عرب بودند، ابن عمید، صاحب ابن عباد، شخصیت‌های بسیار بزرگی که در جمع وزرای آل بویه بودند و کتاب‌هایی که به زبان عربی در زمان آل بویه نوشته شد، فراوان است. در عین حال زبان فارسی هم به اوج خود رسید و ادبای فارسی درجه یک در زمان آل بویه و همچنین در دوران سامانی‌ها وجود داشتند، کسانی که زبان عربی و زبان فارسی را به خوبی می‌دانستند.
 
چنانچه ما به زبان عربی توجه کنیم صاحب بزرگ‌ترین افتخار در جهان اسلام هستیم. سال‌ها قبل به سمیناری در طرابلس لبنان با موضوع «زبان عربی به کجا خواهد رفت؟» دعوت شدم. در آن نشست علمی مطالب زیادی مطرح شد، در این میان یک شرکت‌کننده از کشور هند حرفی زد که خیلی برای من ارزشمند بود. او گفت ما در دانشگاه‌هایمان خواستیم برای دروس زبان عربی همایشی برگزار کنیم، به کشورهای عربی گفتیم، ما یک چنین برنامه‌ای داریم و می‌‌دانید که ما از نظر مالی بضاعت خوبی نداریم و طلب کمک کردیم، هیچ کدام از آن کشورها به ما کمک نکردند. به سفارت ایران آمدیم و هرقدر خواستیم به ما کمک کردند، گفتیم این کمک را برای زبان عربی می‌خواهیم، آنها گفتند که فرقی نمی‌کند، زبان عربی «زبان تمدن اسلامی» است و هیچ جدایی بین زبان فارسی و عربی نیست! نقل این سخن از طرف یک هندی در مقابل استادان خارجی در آن همایش برای من افتخار و لذت فراوانی به همراه داشت. این موضوع نشان می‌داد که ما به هر میزان با زبان عربی پیوند برقرار کنیم برای زبان فارسی مهم است و همچنین برای موقعیت ما در جهان اسلام نیز بسیار مهم است.
مهمترین اساتید بلاغت در زبان عربی «ایرانیان» هستند + فیلم
8 سال پیش روز بزرگداشت زبان عربی، یونسکو مرا به مراسمی در پاریس دعوت کرد، گفتند باید در این مراسم سخنرانی داشته باشید، گفتم من ایرانی هستم، گفتند ما عمدا دنبال شما فرستادیم به خاطر اینکه بگوییم عربی از فارسی جدا نیست، عربی از ایرانیان جدا نیست! من در آن مراسم در رابطه با خدمات ایرانی‌ها به زبان عربی (از نظر بلاغت، صرف و نحو، زیبایی‌شناسی و..) صحبت کردم، شرکت‌کنندگان در آن مراسم خیلی تعجب کردند و گفتند ما تاکنون این اطلاعات را نداشتیم. 
 
این موضوع را ما باید به دانش‌آموزان کشورهای عربی یاد بدهیم که زبان عربی «زبان تمدن» است و نه زبان قومی! همچنین در ایران نیز این مفهوم نیازمند توجه و دقت بیش از پیش است. در دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه تهران، گرو‌ه‌ زبان‌های خارجی از دانشکده جدا شدند و به دانشکده‌های زبان‌های خارجی مستقلی منتقل شدند (قبلا در دانشکده ادبیات مستقر بودند) با این وجود زبان عربی را از دانشکده ادبیات جدا نکردند، زبان عربی همانجا در دانشکده ادبیات ماند! به دلیل اینکه زبان عربی را زبان خارجی نمی‌دانیم، زبان تمدن اسلامی می‌دانیم! و از آنجایی که ایران پرچمدار تمدن اسلامی است پس باید خدمت و رابطه آن با زبان عربی برقرار بماند.
 
بد نیست به شما عرض کنم که کتابی نوشته‌ام با عنوان «المتنبی فی ایران»، قبل از آن کتاب دیگری نوشتم با نام «الجواهری فی ایران»، من با نوشتن این دو کتاب قصد داشتم پیوند شعرای بزرگ جهان عرب با ایران را بیان کنم. جواهری را شاعر جهان اکبر در قرن بیستم می‌نامند، به متنبی نیز شاعر العرب الاکبر می‌گویند، یعنی او در طول قرن‌ها شاعر درجه یک جهان عرب است.
 
کتاب «المتنبی فی ایران» در بغداد - در شهر المتنبی، یک خیابانی به نام خیابان متنبی وجود دارد که به طور معمول برنامه‌های فرهنگی در آن محل برگزار می شود، این کتاب نیز آنجا رونمایی شد و به طور خیلی عجیبی از آن استقبال شد، قرار بود برای رونمایی در آن مراسم حضور یابم، ولی وقتی اهالی فرهنگ در عراق شنیدند من به بغداد سفر کردم و بناست در رابطه با این موضوع صحبت کنم، خیلی از محافل ادبی بغداد مرا دعوت کردند که آن کتاب را مجددا در مکان‌های مختلف فرهنگی رونمایی کنیم و درباره آن سخن بگوییم، بدین ترتیب آن سفر یک هفته به طول انجامید. 
 
جواهری چه می‌گوید؟ جالب است بدانیم این مسئله خیلی مهم است، او می‌گوید: ادبیات معاصر عرب افول کرده و اگر می‌خواهد حیات مجدد پیدا کند باید با ادبیات فارسی پیوند برقرار کند، او دلایل این موضوع را هم می‌گوید و جالب‌تر آنکه برای اینکه ابراز ارادت خود به ادبیات فارسی را ثابت کند، چند قطعه‌ای شعر از حافظ به زبان عربی را به زبان شعر ترجمه کرده است. این نکته‌ مهمی در رابطه با جواهری بود که دوست داشتم بیان کنم، درباره متنبی هم عجیب است، او در زمان آل بویه به شیراز آمد، آنجا گُل کرد یعنی آنقدر شعرا، ادبا و .. اطراف او جمع شدند و او را تشویق کردند که نقاد می‌گویند بهترین سروده‌های متنبی با اینکه فارسی نمی‌داند که تحت تأثیر زبان فارسی قرار گیرد، به فارسی سروده شده است! ولی همین که فضای مشوق را دید، آنجا گُل کرد و شهرش شکوفا شد.
 
ایکنا _ استاد ارجمند از جان سخنان شما پیداست که ارتباط زبان فارسی و عربی ارتباط دیرینه‌ایست و به احتمال فراوان به دلیل ارتباط محدود نسل جوان با تاریخ فرهنگی اقوام و ملل نسبت به این موضوع آگاهی عمومی کمی در جامعه ایرانی وجود دارد، درباره دلایل این کهنه ارتباط کمی بیشتر برایمان سخن بگویید.
 
نسبت به ارتباط زبان و ادبیات عرب و زبان و ادبیات فارسی مطلب خیلی زیاد است، ولی بد نیست به شما عرض کنم تأثیر متنبی بر سعدی آنقدر زیاد بود که کتاب مستقلی با عنوان «متنبی و سعدی» نوشته شد، نویسنده آن هم یک استاد عراقی به نام دکتر حسینعلی محفوظ بود و این کتاب را به عنوان رساله دکتری به دانشگاه تهران ارائه داد، دکتر محفوظ استاد من در دانشگاه تهران بودند، این کتاب به فارسی و عربی نوشته شد. در این کتاب به تعداد زیادی (حدود 50 شاعر) در فارسی اشاره شده است که تحت تأثیر متنبی قرار گرفته‌اند، منظور این است که زبان و ادبیات عرب و زبان و ادبیات فارسی به قدری با هم تنیده شده‌اند و به قدری با یکدیگر هم‌عرض هستند که به طور مدام هم‌افزایی کردند.
مهمترین اساتید بلاغت در زبان عربی «ایرانیان» هستند + فیلم
به نظر من می‌رسد، امروز استادان درجه یک ادبیات فارسی همان‌ استادان درجه یک زبان عربی هم هستند. دکتر شهیدی، دکتر شفیعی‌کدکنی و.... این اساتید در هر دو زبان فوق‌العاده هستند و امثال این اساتید بسیارند. منظورم این است که زبان عربی و فارسی هم‌افزایی می‌کنند، رقیب همدیگر نیستند. گاهی متأسفانه در رایزنی‌های فرهنگی خارج از کشور، بین رایزنی فرهنگی ایران و رایزنی فرهنگی سعودی رقابت ایجاد می‌شود، آن می‌خواهد زبان عربی را ترویج کند و این دیگری می‌خواهد زبان فارسی را تبلیغ کند و در نتیجه با هم تضاد پیدا می‌کنند؛ رایزن‌های عزیز وقتی ایران می‌آیند به آنان می‌گویم شما زبان عربی را زبان عرب‌ها در نظر نگیرید بلکه زبان تمدن اسلامی بدانید و رابطه بین این دو زبان (عربی و فارسی) هم‌افزایی است، رقابت نیست. قطعاً هر زمانی که زبان عربی شکوفا شد، ادبیات قرآنی هم شکوفا شده است. در واقع شخصیت‌های بزرگ زیباشناسی قرآن که ایرانی هستند به زبان عربی مسلطند و کتاب‌های زیادی نوشته‌اند، مثل دلایل الاعجاز، اسرار البلاغه و... این نمونه کتاب‌هایی است که ایرانی‌ها نوشته‌اند برای آنکه نشان بدهند در قرآن چه زیبایی‌هایی وجود دارد، با اینکه ایرانی هستند ولی با عمق زبان عربی کاملا آشنایی داشته‌اند.
بنابراین در پاسخ به سؤالی که شما درباره رابطه زبان عربی و زبان فارسی مطرح کردید، باید گفت؛ ما نیازمند نهضت زبان عربی در ایران هستیم، نه زبان عرب‌ها، تأکید می‌کنم زبان عربی نه زبان عرب! گاهی می‌گویند زبان و ادبیات عرب، این عنوان اشتباه است، زبان و ادبیات عربی غیر از عرب است، وقتی می‌گوییم «عرب» زبان قومی می‌شود در حالی که زبان عربی، زبان تمدنی است؛ به نظرم برای تحقق این موضوع نیازمند ایجاد نهضت هستیم.
 
ایکنا _ با توجه به ضرورت پیوند زبان مسلمانان با زبان عربی که بدان تأکید فراوان داشتید، این ارتباط را در دیگر نقاط جهان چگونه می‌بینید؟
 
در سفرهای مکرری که به حج مشرف شدم، متوجه ارتباط خوب مردمان؛ اندونزی، کنیا، مالزی و... دیگر مردمی که از کشورهای غیرعربی به این سفر مشرف می‌شدند با حجاج شدم، آنها ارتباط انسانی خوبی با یکدیگر برقرار می‌کردند، گفت‌وگو داشتند و.... ولی ایرانیان در این سفر اصلا نمی‌توانند ارتباط کلامی با غیر از خود برقرار کنند، حتی در سطح روحانیون هم، قدرت این ارتباط وجود ندارد و به نظر من این ارتباط بسیار مهم است، این ارتباط در واقع تحقق آیه 13 سوره مبارکه حجرات است که می‌فرماید؛ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ، ای مردم، ما شما را از یک مرد و یک زن (آدم و حوّا) آفریدیم، بنابراین هیچ تیره و قبیله‌ای در آفرینش بر دیگری برتری ندارد، ما شما را به صورت تیره‌های گوناگون و قبیله‌های مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید نه آنکه به نژادپرستی روی آورید و به نژاد و تیره خود افتخار کنید و هر ملّتی خود را از دیگر ملّت‌ها گرامی‌تر بداند؛ به یقین گرامی‌ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست. خداست که معیار برتری انسان‌ها را معین می‌کند، چرا که او به حقایق امور دانا و آگاه است. در این آیه مبارکه  لِتَعارَفُوا به معنای مبادله معرفتی است، تمام هدف خلقت خدا و اینکه شعوب، ملت‌ها و قبایل مختلف انسان‌ها را به وجود آورد برای این بود که ما با هم مبادله معرفتی داشته باشیم و اگر زبان نباشد، شاهد مبادله معرفتی نخواهیم بود. این نکته را نیز به شما عرض کنم که ایران امروز در هر زمینه‌‌ای از زمینه‌های دینی و مذهبی حرف اول را در دنیا می‌زند، چون در زبان عربی و قرآن این نگاه پیوندآمیز در تاریخ فرهنگی ما وجود داشته است و همواره باید به این مسئله توجه کنیم.
 
ایکنا _ مثالی که در ارتباط با سفر حج و ارتباط ایرانیان با دیگر ملل و حتی در میان جامعه روحانیون فرمودید، مبین آن است که تقویت زبان عربی در حال حاضر از اولویت‌های ما ایرانیان نیست، دلیل این موضوع را در چه می‌دانید؟
 
برخی حس می‌کنند این زبان قومی است و نه زبان تمدن اسلامی، دوم اینکه یک ایرانی احساس می‌کند، زبان فارسی به زبان عربی خیلی نزدیک است، مثلا فرض کنید وقتی یک آیه‌ای می‌خواند، فکر می‌کند لغات آن را می‌فهمد در حالی که این‌گونه نیست.
 
ایکنا _ احساس بی‌نیازی می‌کند؟
 
بله دقیقا، احساس می‌کند بی‌نیاز از آموختن زبان عربی است و این زبان را می‌فهمد. ترجمه‌های ارائه شده از قرآن هم زیاد است و به همین جهت یک قدری زبان عربی کنار رفته است و البته این را به شما عرض کنم تعصبات قومی هم بر این موضوع خیلی اثر داشته است، یعنی از زمان رضا شاه و شاه مخلوع این موضوع به وجود آمد، در دوره پهلوی نسبت به زبان عربی زاویه شدیدی وجود داشت و نمی‌خواستند زبان عربی منتشر شود.
 
زبان امری زنده است، زبان قواعد صرف و نحو و اصطلاحات بلاغی نیست، زبان مفهومی است که من می‌توانم با شما ارتباط برقرار کنم و شما با من ارتباط برقرار کنید، هدف زبان تحقق هدف «لتعارفوا» است، در قرآن تعارف «مبادله معرفتی» است.
 
ایکنا _ پس از انقلاب این موضوع چگونه پیش رفت؟
 
بعد از انقلاب جهش فوق‌العاده‌ای برای آموختن زبان عربی به وجود آمد، برای مثال اوایل انقلاب کلاس درس من که 30 نفر دانشجو داشت، 100 نفر در آن شرکت می‌کردند! جا نبود دانشجویان روی نیمکت بنشینند و برای اینکه زبان عربی یاد بگیرند، روی زمین می‌نشستند! این موضوع کم کم، کمرنگ و کمرنگ‌تر شد، به نظرم این احساس نیاز به آموختن زبان عربی با روحیه مذهبی و دینی افراد ارتباط مستقیم دارد، هرقدر روحیه دینی و مذهبی قوی‌تر شود، توجه به زبان عربی نیز بیشتر می‌شود و این مسئله خیلی مهمی است. چنانچه ما بخواهیم دین و مکتب ما در ایران قوی‌تر شود باید به زبان عربی توجه بیشتری کنیم.
 
ادامه دارد ...
 
گفت‌وگو از معصومه صبور و محسن مسجدجامعی
انتهای پیام
سهرابی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۳/۰۹/۲۷ - ۱۱:۱۰
0
0
عالی و دیگر هیچ
احسنت به ایکنا که پای سخن بزرگان میشینه
ناشناس
|
Netherlands (Kingdom of the)
|
۱۴۰۳/۰۹/۲۷ - ۲۳:۲۱
0
0
عمر استاد مستدام
captcha