پژوهشهای اجتماعی یکی از مهمترین ابزارهای شناخت و تحلیل مسائل جامعه هستند که میتوانند به بهبود شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور کمک کنند. در این میان، نهادهای آموزشی و دانشگاهها نقشی بیبدیل در ترویج فرهنگ پژوهش و تربیت نسل آینده پژوهشگران دارند. با این حال، سوالات بسیاری درباره کیفیت آموزش مهارتهای پژوهشی، میزان حمایت از پژوهشگران، و چالشهای موجود در مسیر تحقیقات اجتماعی مطرح است.
هفته پژوهش و فناوری فرصتی ارزشمند برای بررسی وضعیت پژوهش در ایران است؛ از نقش سیستم آموزشی در تقویت این حوزه گرفته تا شناسایی موانع پیش روی دانشجویان و پژوهشگران. نقش دانشگاهها در تشویق دانشجویان به انجام پژوهشهای خلاقانه و کاربردی، کیفیت آموزش مهارتهای پژوهشی در مدارس و دانشگاهها، و حمایتهای مادی و معنوی از پژوهشگران از جمله موضوعاتی است که توجه به آنها میتواند تأثیرات شگرفی بر ارتقای سطح علمی و اجتماعی کشور داشته باشد.
ایکنا برای بررسی این مسائل به گفتوگو با اعظم آهنگر، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، پرداخته است. آهنگر دکترای جامعهشناسی، سابقه تدریس در دانشگاههای مختلف و انجام دهها پژوهش معتبر تحقیقاتی را در کارنامه خود دارد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
تمام نهادهای آموزشی مبدأ و مرجع تحقیقات پژوهشی هستند. هنوز به حدی از عقلانیت نرسیدهایم که پژوهش در بستر جامعه و به عنوان یک نیاز اجتماعی مطرح شود. بنابراین، از پژوهشها فقط برای سیاستگذاری و مدیریت اجتماعی استفاده میشود که این موضوع نشان دهنده آن است که دانشگاه مهمترین مبدأ و مرجع در زمینه پژوهشها و تحقیقات اجتماعی است. در این زمینه هر ساله مشاهده میکنیم که تمام سازمانها و نهادهای کشور اولویتهای پژوهشی خود را منتشر میکنند و اولویت آنها نیز بیشتر انعقاد قرارداد با نهادهای اجتماعی است.
نکته دوم در رابطه با پژوهشهای دانشگاهی این است که پایه و اطلاعات اصلی پژوهشها در محیط دانشگاهی وجود داشته و محققانی که مشق تحقیق کرده و تحقیقات خود را به عنوان رساله و پایاننامه ارائه میدهند، اغلب دانشجو هستند و لذا خواه ناخواه جایگاه دانشگاه، جایگاه پژوهش، تولید و انباشت علم است. به همین جهت نمیتوان اینگونه بیان کرد که غیر از دانشگاه محل دیگری برای پژوهشها و تحقیقات علمی وجود دارد. البته نهادهای موازی نیز در این زمینه وجود دارند اما همین نهادهای موازی نیز از وجود دانشگاهیان و دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی ایجاد شدهاند، لذا باز هم جایگاه دانشگاه به عنوان مرجع و مبدأ اصلی تولید علم، مفاهیم علمی و انباشت علم محفوظ است.
البته این اتفاق در مدارس خیلی رخ نمیدهد؛ چراکه وضعیت مدارس به نوعی یک طرفه است و تحقیقات ویژهای در آنها صورت نمیگیرد. البته امروزه برخی مدارس ویژه که شاید تعداد آنها به یک درصد نیز نرسد، بعضی مهارتهای جستوجو و تحقیقات سیستماتیک به صورت پیشفرض سیستماتیک را به دانشآموزان آموزش میدهند اما از تولید علم در این میان خبری نیست. اما در دانشگاهها مبنای اصلی تولید علم است و ماهیت، هدف و ساحت علم در دانشگاه بوده و در حال حاضر تولید علم فقط از دانشگاهها امکانپذیر است. به همین دلیل خواه ناخواه دانشجویان از ابتدای آنکه وارد دانشگاه میشوند، به صورت دائمی در یک پروسه علمی قرار میگیرند.
در این زمینه اگر به تکالیف و فعالیتهای دانشجویان کشور در رشتههای مختلف به ویژه در حوزه علوم اجتماعی بنگریم، مشاهده میکنیم که دانشجویان از همان زمان ورود به دانشگاه تا سپری کردن مقطع دکترا، به دنبال تحقیق و پژوهش در رشته مدنظر خود هستند. در مقطع دکترا بیش از 90 درصد فعالیت دانشجویان صرف تحقیق و پژوهش در حوزههای مختلف میشود و آنها دائما در حال مطالعه و تحقیقات علمی هستند.
سیستم آموزشی کشور برای ارتقای پژوهشهای اجتماعی باید به صنعت و بستر جامعه متصل شود. در این زمینه باید در حوزه اجتماعی این برساخت اجتماعی رخ دهد که این حوزه برای هر کاری نیازمند تحقیقات و پیوست اجتماعی است. البته نباید این موضوع را خیلی سادهانگارانه در نظرگرفت؛ چراکه امروز برخی عنوان میکنند که رسیدن به این جایگاه در حوزه اجتماعی نوعی تفکر سادهانگارانه است. جامعه ما امروز برای حوزههای مختلف اجتماعی از افتتاح یک مغازه گرفته تا تولید و توزیع نیازمند تحقیق و پژوهش است. باید بدانیم هر فعالیتی در کشور حتی کوچکترین امور بدون تحقیق و پژوهش ابتدایی پیش نخواهد رفت. باید بتوانیم این موضوع را در جامعه به صورت یک برساخت اجتماعی مطرح کرده و فراگیر کنیم.
حوزه اجتماعی و تحقیقات اجتماعی امروز همگی به بازار متصل میشود. یکی از دلایل مهم بیکاری در حوزه دانشجویان و فعالان اجتماعی این است که جامعه ما نیاز به تحقیق و پژوهش در حوزه اجتماعی را نادیده میگیرد و افراد جامعه حتی از نیاز ویژه به تحقیق و پژوهش در حوزه کاری خود اطلاعی نداشته و بیشتر به دنبال تحقیقات بازاری هستند و هیچ جایگاهی برای تحقیقات فرهنگی، اجتماعی و محیطی و تأثیرات مشاغل مختلف در محیط قائل نیستند.
باید بدانیم که هر فعالیتی در ابتدا نیاز به تحقیق و پژوهش دارد. امروز حتی برای احداث یک ساختمان، تأثیرات آن بر همسایگان و محله و ... نیز باید تحقیق و پژوهش کرد که متأسفانه مجریان طرحهای مسکونی در این رابطه فقط به دنبال ساخت معماری و استحکام بنا هستند و در محیط شهری هیچگونه توجهی به حوزه فرهنگی و اجتماعی نمیشود؛ در حالیکه تمامی این نکات، نیازهایی هستند که در حوزه تحقیقات اجتماعی وجود داشته و باید در رابطه با آنها نیز کار کرد و آنها را به نوعی برساخت اجتماعی تبدیل کرد.
امروز حمایت مالی خوبی از پژوهشها و تحقیقات اجتنماعی نمیشود؛ چراکه درآمد حوزه پژوهشی دانشگاهها نسبت به سایر هزینههایی که دارند، آنچنان که باید و شاید نیست. برای مثال برای آغاز کار تحقیقاتی یک استاد تازه استخدام شده در دانشگاه تهران مبلغی حدود 10 میلیون تومان درنظر گرفته شده است؛ در حالی که این مبلغ فقط هزینه چاپ سه یا چهار مقاله آماده خواهد شد و کفاف جزئیات دیگر مقاله از جمعآوری و دادهها و ... را نمیدهد.
لذا حمایت پژوهشی چندانی در دانشگاهها از دانشجویان و اساتید صورت نمیگیرد. امروز برای چاپ یک مقاله در مجله معتبر بینالمللی مانند کیو وان حدود 100 میلیون تومان لازم است که این مبلغ نیز با وضعیت تورمی و گرانی در کشور وجود دارد، هزینه جمعآوری داده و ... شده و در نهایت چیزی باقی نخواهد ماند. لذا اساتید و دانشجویان نمیتوانند در این زمینه راه به جایی ببرند، مگر اینکه به دنبال پژوهشها و تحقیقاتی بروند که از سوی نهاد یا سازمانی به ایشان سپرده میشود که البته این پژوهشها همان تحقیقات سفارشی هستند که این تحقیقات را نیز نمیتوان چندان برای تولید مفید خواند؛ چراکه مسائل فراوانی در جامعه وجود دارند که هیچ کارفرمایی حاضر نیست برای پژوهش درباره این مسائل هزینه کند. برای مثال بنده در مورد موضوع احساس امنیت بانوان تحقیقاتی انجام دادم اما برای پژوهشها و تحقیقات کمی در این زمینه که باید در سطح کشور انجام میشد، هیچ نهادی حاضر نشد تا در این زمینه هزینه کند و این مسئله را جزء اولویتهای خود قرار دهد؛ در حالی که این پژوهشها در آن زمان در بستر جامعه بسیار لازم و ضروری بود. لذا باید راهی پیدا کرد تا در پژوهشها به چالشها، مسائل و دغدغههای جامعه پیش از آنکه به بحرا ن و فاجعه تبدیل شود، پرداخته شود. اینکه سازمانها و نهادهای مختلف حاضر نمیشوند برای مسائل و دغدغههای جامعه هزینه کنند، یکی از معضلاتی است که باید بدان پرداخته شود.
یکی از مهمترین چالشهای پیش رو در این زمینه، تغییرات سریع رفتاری مردم است که تحت تأثیر رسانههای مجازی قرار دارد. یعنی محققان تا بخواهند یک تحقیق اجتماعی را که ممکن است زمانبر باشد، به سرانجام برسانند، ممکن است سیاستهای حاکمیت تغییر کرده و مردم نیز دچار تغییر رفتار شوند که این مسئله باعث میشود تا پژوهشهای انجام شده اثرگذاری لازم را نداشته باشند. برای انجام پرسرعت تحقیقات نیز هزینههایی لازم است که متأسفانه تأمین نمیشود. البته در این زمینه، تحقیقات نیازمند ابزار به روز و کارآمد نیز هستند تا پژوهشهای انجام شده به روز بوده و قابلیت ترمیم نیز داشته باشند.
از دیگر چالشهای پیش روی تحقیقات اجتماعی خمودگی موجود در میان برخی محققان و دانشجویان است. ظاهرا دانشجویانی که وارد حوزه علوم اجتماعی میشوند، چندان به انجام تحقیق و پژوهش علاقهمند نیستند. بچههای نسل (زد) نیز امروز خود را همهچیزدانی میدانند که در حقیقت هیچ چیز نمیدانند. این نسل بیشتر تحت تأثیر فضای مجازی بوده و حاضر نیست برای انجام تحقیقات وقت کافی صرف کند.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام