
به گزارش ایکنا یکم بهمن هر سال مصادف با روز بزرگداشت خاقانی شروانی از بزرگترین شاعران ایران در قرن ششم است. وی بهخصوص در قصیده، صاحب سبک و از قوت اندیشه و مهارت کمنظیری در ترکیبسازی و مضمونپردازی برخوردار است. خاقانی علاوه بر دیوان، صاحب منظومهای به نام تحفةالعراقین و نیز اثر دیگری به نام منشآت است که شامل نامههای اوست.
مریم مشاوری نیا، کارشناس ادبیات و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی البرز یادداشت کوتاهی را از باب آشنایی با این شاعر بزرگ و اشعارش در اختیار ایکنا گذاشته که در ادامه میخوانید:
خاقانی شاعری است که شاید عامه مردم کمتر شناختی از او داشته باشند اما مخاطبان خاص فراوانی بهخصوص بین اهل ادبیات دارد. علت اینکه مردم شناخت کمی از خاقانی دارند بیشتر به زبان سخت اشعار او برمیگردد. او به دلیل استفاده زیاد کلمه صبح در اشعارش به شاعر صبح معروف شده است:
صبحدم چون کله بندد آه دودآسای من
چون شفق در خون نشیند چشم شبپیمای من
صبح خیزان بین به صدر کعبه مهمان آمده
جان عالم دیده و در عالم جان آمده
شبروان در صبح صادق کعبهی جان دیدهاند
صبح را چون محرمان کعبه عریان دیدهاند
شبروان چون رخ صبح آینه سیما بینند
کعبه را چهره در آن آینه پیدا بینند
سختی اشعار خاقانی دو دلیل اصلی دارد. اولی استفاده از واژگان سختی که ما امروز کمتر از آنها استفاده میکنیم و حتی معنیشان را هم نمیدانیم. دومی استفاده از زبان رمزگونه و نیز کنایههایی است که برای اغلب ما در زبان امروز شناخته شده نیست.
اشراف خاقانی بر علم نجوم آن زمان و استفاده از اصطلاحات آن علم که امروز ما با آنها آشنا نیستیم نیز بر سختیهای زبان شعر خاقانی برای ما میافزاید.
بااینحال خاقانی اشعاری هم دارد که برای ما آشنا و شناختهشده است حتی اگر ندانیم که این اشعار متعلق به خاقانی هستند. مثلا در ایران کمتر کسی است که این بیت معروف از خاقانی را نشنیده باشد:
هان ای دل عبرتبین از دیده عبر کن هان
ایوان مدائن را آیینه عبرت دان
خاقانی اعتقادات مذهبی محکمی داشته و برای پیامبر اسلام و کعبه اشعار فراوانی سروده است. همچنین سفر حج بر او تاثیر فراوانی داشته است. این تاثیر در اشعار او منعکس شده است:
صبح خیزان بین به گرد کعبه مهمان آمده
جان عالم دیده و در عالم جان آمده
آستان خاص سلطان السلاطین داده بوس
پس به بارعام پیش صفه مهمان آمده
کعبه برکرده عربوار آتشی کز نور آن
شبروان در راه منزل منزلآسان آمده
کعبه استقبالشان فرموده هم در بادیه
پس همه ره با همه لبیکگویان آمده
جالب است که پدر خاقانی نجار بود و مادرش نیز عیسوی نسطوری بود و به همین دلیل اصطلاحات زیادی مربوط به دین مسیح را در شعر خود آورده است.
او در مورد پدر خود میگوید:
شیخ مهندس لقب، پیر دروگر علی
کآزر و اقلیدسند، عاجز برهان او
او در مورد پدر و مادر خود در شعری دیگر میگوید:
وز دگرسو چون خلیلالله دروگر زادهام
بود خواهرگیر عیسی مادر ترسای من
خاقانی مدتی به خاطر دسیسه بددلان به زندان میافتد و قصاید حبسیه معروفی دارد از جمله این قصیده:
صبحدم چون کله بندد آه دودآسای من
چون شفق در خون نشیند چشم شبپیمای من
مجلس غم ساخته است و من چو بید سوخته
تا به من راوق کند مژگان میپالای من
در همین قصیده میگوید:
روی خاکآلود من چون کاه بر دیوار حبس
از رخم کهگل کند اشک زمین اندای من
خاقانی در سختترین لحظات هم توکلش را به خدا از دست نمیدهد و همواره مضامین دینی در اشعارش دیده میشود:
روزه کردم نذر چون مریم که هم مریم صفاست
خاطر روحالقدس پیوند عیسیزای من
نیست بر من روزه در بیماری دل زان مرا
روزه باطل میکند اشک دهانآلای من
اشک چشمم در دهان افتد گه افطار از آنک
جز که آب گرم چیزی نگذرد از نای من
شعر خاقانی گرچه شاید به دلیل سخت بودنش مثل شعر حافظ و سعدی آنچنان در بین مردم رواج نیافته اما طرفداران خاص خود را دارد که اغلب خوانندگان و مخاطبان حرفهای شعر و اساتید ادبیات هستند. اول بهمن، روز خاقانی فرصتی برای تأمل درباره زندگی، افکار و اشعار این شاعر بزرگ است.
انتهای پیام