آیتالله احمد مبلغی، استاد درس خارج فقه محیط زیست در اسلام با محور قاعده اختلال نظام در مواجهه با آلودگی هوا یادداشتی در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است که در ادامه با هم میخوانیم.
فقه اسلام قاعدهای سترگ و استوار دارد که به «قاعده اختلال نظام» شهرت یافته است؛ قاعدهای بلندمرتبه و والا، لبریز از حکمتهای خیرهکننده و آکنده از رازهای درخشان فقه که در آن انوار فروزان شریعت میتابد و چشمههای زلال فهم عمیق میجوشد.
این قاعده در دل خود عمق فقه کهن را جای داده و با بینشی واقعبینانه، در آسمان فقه میدرخشد. اشارات و دلالات آن گرانسنگ است، گرههای مسائل عصر را میگشاید و پرده ابهام را از افق معضلات محیط زیستی برمیدارد.
از مهمترین مسائل روز که زیر پرتو این قاعده جای میگیرد، مسئله آلودگی هواست؛ این آفت خانمانسوز و بلای پیشرونده، که از آشکارترین نمودهای اختلال نظام و از برجستهترین نشانههای برهم خوردن توازن زندگی و هماهنگی طبیعت است.
این قاعده محکم و ریشهدار مقرر میدارد که هر اختلالی که نظام زندگی را، خواه اجتماعی، خواه اقتصادی یا زیستمحیطی، از اساس برهم زند، مستلزم حرمت انجام اسباب آن است. پس اگر عملی، مانند انتشار دودها و آلودهساختن هوا، ثبات زندگی را برهم زند و توازن آن را مختل کند، شریعت آن را حرام و مردود میشمارد زیرا نظام، حیات است و اختلال، مرگ و چون آلودگی هوا اختلالی عمیق در زندگی مردم و نظام معاش آنان ایجاد میکند، از نظر شرع عملی حرام به شمار مىآيد.
آلودگی هوا در ظاهر، دودی تیره است و در باطن، طوفانى ویرانگر که سایههای شومش بر سلامت و امنیت میافتد، جسمها و ذهنها را میفرساید و کمر استواری زندگی را میشکند.
با آلودگی هوا، نفسها به تنگی میافتد، جانها فرسوده میشود و انسان، میان دیوارهای بیماری و رنج گرفتار میآید و آنگاه که سنگینی بیماری بر دوش افراد میافتد، نظامهای سلامت فرو میپاشد، چرخهای اقتصاد از حرکت میایستد و حیات اجتماعی در دام تلاطم افتاده، ستونهایش لرزان میشود. در حالی که نسیمهای زندگی با زهر آمیختهاند نمیتوان به آرامش روانى دست یافت و دل را به آسودگی سپرد.
حفظ پاکی هوا و زلالی افق امری اختیاری نیست، بلکه فریضهای است که بر عهده همگان نهاده شده است. از رهگذرنده کوچهها تا دولت و مجلس، از کارخانهدار در شهرها تا کشاورز در مزارع، همه و همه مسئولاند.
چنانکه انسان را حقی بر زندگی است، او را وظیفهای در پاسداری از اسباب زندگی نیز هست. از این رو، مقابله با این بحران، تنها وظیفه دولتها یا نهادها نیست، بلکه باری است مشترک که بر دوش تمامی افراد جامعه نهاده شده است.
محیط زیست، با زمین و هوا و آبش، امانتی است بر دوش انسان. اگر پایهای از این منظومه فرو ریزد، ارکان جهان دچار تزلزل میشود و اگر عنصری از آن تخریب شود، خطرات گسترش یافته و راهها مسدود میشود. پس صلاح زندگی جز با نگاهی جامع و نگرشی عمیق که توازن زیبای آفرینش را دریابد، میسر نیست.
نه تنها صیانت از هوا، بلکه پاسداشت آب و خاک و همه عناصر طبیعت، ضرورتی ناگزیر است و نابودی هرکدام، ضربهای مهلک بر نظام حیات است. پس آیا این واقعیت ما را ناگزیر نمیکند که به محیط زیست با دیدی فراگیر بنگریم و در حفظ کلیت آن بکوشیم؟
الف) سلامت فردی و خانوادگی
آلودگی نه تنها به جسم افراد آسیب میرساند، بلکه با تأثیرات مخرب خود بر خانوادهها، ثبات آنها را مختل میکند و اعضای خانواده را تحت فشار قرار میدهد.
اگر فردی بهسبب هوای آلوده بیمار شود، زندگی خانوادهاش نیز از جریان طبیعی باز میماند و خانه از پناهگاهی امن به میدان نبردی با دردها بدل میشود.
ب) نظامهای اجتماعی و اقتصادی
ضرر آلودگی به مرز خانواده محدود نمیماند؛ بلکه دامان جامعه را نیز میگیرد. نظامهای بهداشتی از پا میافتند، هزینهها افزایش مییابد، اقتصاد در بحران فرو میرود و آینده در گرو پیامدهای تلخ این بیتوجهی قرار میگیرد.
انتهای پیام