محمدعلی حسننیا، کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با ایکنا درباره اهداف طرح ترامپ مبنی بر کوچ اجباری و تخلیه کامل نوار غزه و کوچاندن اهالی آن به کشورهای عربی همسایه گفت: به نظر میرسد نتانیاهو پس از اینکه اسرائیلیها به خواست ترامپ مبنی بر آتشبس در غزه به عنوان دستاورد او در برقراری صلح در غرب آسیا عمل کردند، احتمالاً چندین موضوع را از آمریکا خواستار شد.
وی با بیان اینکه یکی از خواستههای رژیم صهیونیستی، شهرکسازی بیشتر در کرانه باختری بود، گفت: دومین خواسته، کاری بود که ترامپ در دولت اول خود دنبال میکرد و آن هم انتخاب بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسرائیل و اجرای طرح معامله قرن بود تا از طریق آن عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل در قالب پیام صلح ابراهیم انجام شود. به نظر میرسد خواسته رژیم صهیونیستی از ترامپ این است که مردم غزه از آنجا کوچ کنند تا اسرائیلیها غزه را به عنوان اراضی اشغالی تصرف کرده و بعدها نیز این اتفاق درباره کرانه باختری رخ دهد تا بتوانند جمعیت فلسطینیها را در آنجا به حداقل برسانند.
حسننیا با تأکید بر اینکه رژیم صهیونیستی نمیتواند به طور کامل فلسطینیها را کوچ دهد چراکه داخل سرزمینهای اشغالی نیز قریب به یک تا یک میلیون و 200 هزار عرب وجود دارد، افزود: عربهای ساکن در اراضی اشغالی به دنبال تشکیل کشور فلسطین نیستند بلکه در داخل دولت اسرائیل صرفاً به عنوان فرد عرب زندگی میکنند.
وی تصریح کرد: به نظر میرسد خواسته اصلی ترامپ این است، منطقهای که اکنون به نام فلسطین در قالب مرزهای 1948 و 1967 میلادی مطرح است به همراه کرانه باختری و غزه به اسرائیل منتقل شود و در آنجا هم با وجود انتقال به اسرائیل یک تا دو میلیون فلسطینی به عنوان جامعه عربی زندگی کنند.
این کارشناس مسائل منطقه با اشاره به وجود عربهای فلسطینی در صحرای نقب و زندگی دروزیها در سرزمینهای اشغالی، بیان کرد: ترامپ با طرح کوچ اجباری، میخواهد ایده تشکیل دولت فلسطین از بین برود تا صرفاً یک دولت و کشور به نام اسرائیل وجود داشته باشد. اما در قالب این طرح، هر کسی که تمایل دارد میتواند در اراضی اشغالی زندگی کند اما آنهایی که نمیخواهند کوچ داده میشوند.
حسننیا ادامه داد: ترامپ با فشار به مصر میخواهد در شمال صحرای سینا با پول اعراب؛ امارات، قطر و عربستان، کشور و منطقهای به نام فلسطین ایجاد شود تا ماجرای فلسطین و دو دولت برای همیشه از بین برود. همچنین ترامپ در قالب این طرح در نظر دارد تا بخش دیگر از فلسطینیان را به اردن و در جامعه فلسطینیهای اردن ادغام کند.
وی به طرح کنفدراسیون یا فدارسیون اردنی ـ فلسطینی در گذشته اشاره و بیان کرد: ترامپ با اجرای این طرح در نظر دارد تا بخشهایی از کرانه باختری را به اردن ببخشد تا کشور فلسطین برای همیشه از بین برود. یعنی بخشهایی چون نابلس، جنین و رامالله به جز بیتالمقدس، اریحا و دریاچه را به اردن بدهد و اردن بزرگتر شود تا فلسطینیها را در خود جای دهد و این ماجرا برای همیشه تمام شود.
حسننیا سخنان ترامپ را بیشتر تاجرمآبانه دانست و گفت: او به مانند تاجری عمل میکند که تاسی را میاندازد که اگر جفت شش بیاورد، برنده میشود و همه میترسند و او جلو میرود یا ریسک میکند. همیشه آدمی که ریسک میکند و کارش را با ریسک جلو میبرد یا موفق میشود یا خیر؟! منطق ترامپ، صلح با زور و اجبار است و هرچه را که میتواند با زور و اجبار جلو میبرد تا منطق خود را غالب کند.
وی با تأکید بر اینکه در عقبه تاریخی فلسطین و درگیری اعراب و اسرائیل از اینگونه طرحها بسیار زیاد است، اظهار کرد: از 1948 میلادی به بعد، طرحهای متعددی در خصوص موضوع فلسطین و اسرائیل وجود دارد. لذا این طرحی نیست که صرفاً ترامپ برای نخستین بار خلق کرده باشد. حتی بعد از 1967 میلادی نیز درنظر داشتند تا مردم غزه را کوچ دهند اما در آن زمان، جمعیت غزه 300 هزار نفر بود و اینک قریب به 2 میلیون نفر است. قطعاً طرح مد نظر ترامپ اتفاق نمیافتد چرا که مناسبات و موضوع فلسطین به همین سادگی قابل حل نیست که اگر قرار بود حل شود در همین 80 سال حل شده بود.
این کارشناس مسائل منطقه در پاسخ به این سؤال که پشت پرده طرح ترامپ چه میزان معطوف به اجرای پیمان صلح ابراهیم یا عادیسازی روابط اعراب است، گفت: براساس خاطرات آنتونی بلینکن، وزیر خارجه پیشین آمریکا، قرار بود چند روز بعد از 7 اکتبر یعنی از 13 اکتبر با عربستان و اسرائیل درخصوص جمعبندی موضوع عادیسازی روابط، گفتوگو و این موضوع نهایی شود. نکتهای که در خصوص عربستان وجود دارد این است که عربستان از قدیم به عنوان رهبر و زعیم جهان اهلسنت معرفی میشد و همواره رقیب سنتی ایران و ترکیه در این موضوع است. عربستان مدعی است که من باید تصمیم بگیرم موضوع فلسطین چه شود و یا این موضوع در جهان اهل سنت چگونه پیش رود.
وی تصریح کرد: باور ندارم اسرائیلیها و آمریکاییها بگذارند دولت و کشور مستقل فلسطینی حتی در همان مرزهای اعلام شده از سوی سازمان ملل در 1967 میلادی به وجود بیاید چرا که اکنون چند صدهزار شهرکنشین در کرانه باختری مشغول شهرکسازی هستند و بیش از 15 ماه است با بکارگیری تمامی تجهیزات و جنایات جنگی، غزه را با خاک یکسان کردند اما نهایت همان مناطقی است که به تشکیلات خودگردان فلسطین دادند و مناطق سهگانه A-B-C را در کرانه باختری تقسیم کردند.
حسننیا به عربستان و عادیسازی روابط با اسرائیل اشاره و بیان کرد: تا زمانی که چند شرط اصلی عربستان تحقق پیدا نکند به سمت یک عادیسازی تمام عیار پیش نخواهد رفت. شاید در جاهایی وزیر و تاجرانی از عربستان و اسرائیل و یا افرادی چون ترکی فیصل مخفیانه رفت و آمد و دیدارهایی انجام دهند اما عربستان برای اینکه به صورت رسمی عادیسازی روابط را با اسرائیل انجام دهد، چند شرط دارد؛ اول، تشکیل دولت حداقلی فلسطین، دوم بستن یک پیمان امنیتی کامل و جامع با آمریکا به منظور دریافت تضمین از سوی آمریکا برای امنیت عربستان و شرط سوم دستیابی عربستان به انرژی هستهای. عربستان خواهان این است که در باشگاه هستهایها تعریف شود اما نه مثل ایران، بلکه آمریکا همهکاره موضوع هستهای آنها باشد و این را انجام دهد.
این کارشناس مسائل بینالملل بیان کرد: به نظر میآید تا این چند شرط محقق نشود، عربستانیها از کارت فلسطین به صورت باخت استفاده نخواهند کرد و فلسطین را به عنوان کارت برد در دست خود دارند تا بتوانند از آن استفاده کنند.
حسننیا درباره اینکه آیا مخالفت عربستان با طرح کوچ اجباری غزه، اقدامی نمایشی یا جدی است، گفت: چند دلیل برای مخالفت عربستان با این موضوع وجود درد. اولین دلیل این است که عربستان خود را رهبر جهان اهلسنت میداند لذا موضوع فلسطین در ظاهر برای عربستان موضوع مهمی است. دولت عربی با وجود عادیسازی روابط با اسرائیل نداریم که بگوید کشور فلسطین نباشد حتی اردن و مصر که با اسرائیل روابط رسمی دارند به دنبال تشکیل دولت فلسطین در مرزهای 1967 هستند.
وی با تأکید بر اینکه عربستان با کارت فلسطین بازی میکند، ادامه داد: اگر کوچ اجباری اتفاق بیفتد هم موجب آبروریزی کشورهای عربی میشود، هم کارت بازی از دست عربستان خارج خواهد شد و باید در صحرای سینا و سایر مناطق با هزینهکرد خود عربستانیها، اماراتیها و قطریها، کشور یا منطقهای برای فلسطین تشکیل شود.
حسننیا اظهار کرد: عربستانیها و سایر کشورهای عربی این را میدانند که اسرائیل یک تهدید جدی است. برآورد آنها این است که حتی اگر عادیسازی روابط نیز انجام شود، اسرائیل تهدید جدی برای منطقه است. عربها در منطقه سه تهدید برای خود تعریف کردهاند: اسرائیل، ایران و ترکیه. بین اعراب قرابتهای قومی و مذهبی وجود دارد و ترس آنها از این تضاد و تقابل با این سه کشور است لذا به همین دلیل این سه دولت را دشمن خود میدانند. لذا حتی اگر عادیسازی روابط صورت گیرد، اتفاق بزرگی رخ نداده و اینها باهم کنار نخواهند آمد.
وی در پایان به عادیسازی روابط اردن و مصر با رژیم صهیونیستی و تنش جدی آنها با اسرائیل گفت: اردنیها اعلام کردند اجرای طرح کوچ اجباری اعلان جنگ به دولت اردن است. مصریها نیز تانکهای خود را در صحرای سینا و در نزدیک غزه مستقر کردند تا این پیام را منتقل کنند که این اتفاق نخواهد افتاد. اینها یک سری تنشهای ژئوپلیتیک و راهبردی در منطقه است که نمیتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. به همین دلیل عربستان تا شروط مدنظرش محقق نشود با عادیسازی تمامعیار روابط با اسرائیل موافقت نخواهد کرد.
کفتوگو از سمیرا انصاری
انتهای پیام