کد خبر: 4269802
تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۷
میزگرد «اصول کافی صداسازی» در ایکنا/1

آخرین سنگر را از دست ندهیم/ عرصه بسیار تخصصی ستایشگری + فیلم

کارشناسان حاضر در میزگرد «اصول کافی صداسازی» ضمن اشاره به اینکه هیئت آخرین سنگر فرهنگی ما در مقابله با تهاجم فرهنگی است اعلام کردند که این عرصه بر خلاف تصور موجود بسیار تخصصی است که برای استمرار و تأثیرگذاری بیشتر آن علاوه ‌بر طی کردن مسیر اجرا، نیازمند ارائه محتواهای تخصصی در این عرصه هستیم.

گامل نشده//// برای انتشار آماده نستهشدار حرکت هیئت‌ها به سمت سکولاریسم و ابتذال/ هراس از حرف هنرمندانه در حوزه مذهب+ فیلماگر فرهنگ را در ساده‌ترین تعریف و تعبیر خود، مجموعه‌ای از سنت‌ها، آیین‌ها، روش‌ها و باورهای ملی و مذهبی مردمان هر دیار و سامانی بدانیم؛ هرچه عمق فرهنگی و گستره آن برای جوامع در سیر گذار و گذر، نیز تحول و تطور تاریخی بیشتر و ژرفتر باشد؛ به همان میزان آداب و ادبِ رعایت آن فرهنگ با تمامی جوانب و رویکردهایش؛ اصول، مختصات، چارچوب، قوانین مستحکم و خاص هر یک از وجوه مبتنی و متأثر از آن فرهنگ را برای باورمندان به کُنش‌های آن آیین و فرهنگ بیش از پیش الزامی می‌کند.

وقتی با کشوری که نه ‌تنها سرسلسله‌دار و پرچم‌دار فرهنگ و مبانی آن در جهان است که خود یکی از محورهای شکل‌گیری تمدن با استناد به عقبه فرهنگی این جهانی به شمار می‌رود و از آن به‌ عنوان گهواره تمدن مردمان این جهان اثیری یعنی ایران‌زمین یاد می‌شود؛ پُربیراه نیست که مدعی باشیم و این ادعا را با صدای بلند بگویی که غور، تفحص و تنفس در این فضای تمدنی و فرهنگی، هر انسان صاحب اندیشه را به خود جلب و جذب می‌کند.

یکی از مهمترین وجوه ممتاز ایران‌زمینیان در قامت مردمانی که خود؛ پیشینه‌شان؛ آیین؛ فرهنگ و تمدنشان، گهواره تمدنی جهان را ساخته آنست که ساکنان این خطه از دیرباز تا به اکنون تنها مردمانی در این جهان اثیری هستند که همواره موحد بوده‌اند؛ چه پیش و چه پس‌ از پذیرش دین مبین اسلام.

امروز کیست که در این مهم تردیدی داشته باشد که همان عقبه توحیدی مردمان ایران‌زمین است که در پس پذیرش دین هدایتگر اسلام با تمامی شعائر، فرائض، عقاید، باورها، آیین‌ها و آدابش؛ نه‌ تنها استحکام، دوام و بقای این دین را برای اعصار و قرون آتی تضمین کرد که نضج‌دهنده مبانی آن با خوانش مردمان موحد ایران‌زمین بود.

هم‌سویی و همدلی با آیین‌های مذهبی چه در مقام «سور» و چه در مقام «سوگ»؛ بخشی دیگر از همین عقبه تمدنی مردمان کشورمان را نمایندگی کرده و تجلی آن را در قامت شناسنامه هویت‌بخش مفاهیم و مضامین دینی بازتاب می‌دهد.

در این ‌میان قرار گرفتن در مناسبت‌های مذهبی چون ایام ماه مبارک رمضان، به ‌ویژه لیالی «قدر» آن که همسو با شهادت مولای متقیان، حضرت علی(ع) است؛ چه ماه محرم و صفر، به‌ ویژه دهه نخست ماه محرم و دهه پایانی ماه صفر که عظمت؛ شکوه؛ دوام و بقای اسلام به‌ عنوان میراثی عظیم و عمیق در قامت اکمل ادیان به پرچم‌داری سیدالشهد، یاران باوفای ایشان، حماسه و نهضت حسینی در تاسوعا و عاشورای آن ثبت شده و در پایان ماه صفر به ارادت ارادتمندان این دین عظیم و رسول مهربانی‌اش ختم می‌شود؛ یا چه دیگر مناسبت‌های مذهبی؛ همگی دارای آیین‌هایی است که مردمان باورمند به آن آیین‌ها در سایه ارادتمندی و سرسپردگی به شعائر و فرایض دین اسلام؛ از یکسو هم خود را موظف به اجرای آن آیین‌ها می‌دانند و از سویی دیگر، خود را مکلف به استمرار، دوام و بقای آن می‌خوانند.

اینجاست که محیط‌هایی در قامت بخش‌های اقماری با دال مرکزی «مسجد» به‌ عنوان اولین مکانی که اجرای مدنیت مردمان مسلمان در ساحت قوانین و شعائر دین اسلام که به دست حضرت محمد مصطفی(ص) بنیان‌گذاری شد؛ در پس همان رفتار پُرسابقه، دارای عقبه و دیرینگی مردمان موحد ایران‌زمین با درازنای شش‌هزار سال کهن‌وارگی فرهنگی بخش‌های اقماری دیگری را چون «هیئت»؛ «تکیه» و «حسینیه» را به مرکزیت و محوریت مساجد بنیان گذاشت تا هر یک از همان شعائر، فرائض و آیین‌های سور و سوگ گره‌خورده با رویدادهای مذهبی در سایه‌ نضج و استمرارش در جامعه، تنها وابسته به محیطی واحد چون مسجد نباشد و بازوهای یاریگر آن در قامت میزبانی از مؤمنان را در محیط‌هایی مذهبی چون هیئت، تکیه و حسینیه با خود به‌همراه داشته باشد.

گامل نشده//// برای انتشار آماده نستهشدار حرکت هیئت‌ها به سمت سکولاریسم و ابتذال/ هراس از حرف هنرمندانه در حوزه مذهب+ فیلم

پس پُربیراه نیست که بگوییم اگر رسالت عظیم حضرت زینب(س) بعد از واقعه تلخ عاشورای حسینی، زنده نگه‌دارنده پرچم ناب محمدی، هویت مکتب اسلام و تشیع بود؛ دردهه‌های اخیر نیز هم‌نشینی همان مؤلفه‌های فرهنگی در قالب روایت‌های هنری در ساحت هنرهای مذهبی و است که بخش مهمی از عظمت باورمندی مناسبت‌های مذهبی را طی این چهارده قرن از تولد تا حیات، دوام و بقای اسلام برای امروز زنده نگه‌ داشته است.

اما قرار گرفتن در جامعه مدرن؛ سرعت گرفتن شتاب ثانیه‌ها و جهش سرسام‌آور رشد فناوری و تکنولوژی، لزوم نگهداری از آن نگرش‌های باورمند به عقاید مذهبی در ساحت رفتارهای هنری را وابسته به چارچوب، قواعد، نظام‌نامه‌ها و مرامنامه‌هایی کرده که از آن به‌ عنوان علم و تخصص در عرصه هنر یاد می‌شود! و اینجاست که وقتی درباره جریان شعر و ادبیات آیینی با تمامی شاخه‌هایش چون «ادبیات علوی»؛ «ادبیات مهدوی»؛ «ادبیات حسینی»؛ «ادبیات فاطمی»؛ «ادبیات رضوی» و... با همه شاخه‌ها و زیر شاخه‌هایش صحبت می‌کنیم در کنار نخِ تسبیح واحدی چون زبانِ زیبایی‌شناسانه هنر؛ مختصات، چارچوب، قوانین و نگرش‌های علمی است که می‌تواند مُهری بر استمرار این رفتارها برای مردمان امروز و فردایی بزند که زندگی ماشینی با تمامی قواعد و خوانش مدرن و پسامدرن آن همه‌چیز از جمله رویکردهای باورمندان به مباحث دینی را متأثر از خود ساخته است.

ازهمین ‌رو و به ‌سبب قرار گرفتن در ایام پُرفیض و فیوض ماه مبارک رمضان؛ خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) به بهانه انتشار کتاب «اصول کافی صداسازی» ذیل عنوان «راهنمای جامع ساختن صدای جادویی برای خوانندگان، گویندگان، سخنرانان، قاریان قرآن و مداحان» بنا بر آن گذاشت تا از همین منظر، یعنی ساحتِ مختصات علم و چهارچوب قوانین نگریستن به مفاهیم علمی و تخصصی به هنرِ آیینیِ ستایشگری در قالب مرثیه، شعر آیینی، نوحه و مداحی به شکلی متفاوت و در قالب میزگردی تخصصی بپردازد.

آنچه در ادامه از خاطر شما می‌گذرد بخش نخست این نشست است که به میزبانی ایکنا و با حضور مهرداد توماری؛ نویسنده کتاب «اصول کافی صداسازی»؛ جواد حیدری؛ شاعر و مدیر انتشارات «آرام دل»، پدرام جوادزاده؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و هنر و کارشناس موسیقی ایرانی و مهدی زنگنه؛ شاعر و پژوهشگر موسیقی برگزار شد.

ایکنا - جناب حیدری طلیعه این نشست و میزگرد را با شما به‌ عنوان بنیانگذار انتشارات «آرام دل» به عنوان نخستین انتشاراتی که در اواخر دهه 70 تجربه ثبت و ضبط شعر آیینی، مذهبی و دینی را در ساحت معرفی نسل جوان شاعران آیینی کشورمان بنا نهادید استوار کنیم. اتفاقی که در آن گام‌های نخست گاه حتی با خرده‌گیری‌هایی از سوی پیرغلامان و پیشکسوتان به نام عرصه هنر آیینی و ستایشگری همراه بود؛ اما آینده‌نگری و دورنگری شما در آن زمان، امروز هم اهمیت کارتان را نشان می‌دهد و هم بخش مهمی از شاعران سرشناس این روزگارمان در حوزه شعر آیینی، ردپای نخستین چاپ آثارشان را می‌توانند در مجلدات «آرام دل» رصد کنند. همچنین روایتی هم از تأکیدی که همواره بر لزوم نگاه علمی و تخصصی در عرصه هنر آیینی و ستایشگری کشورمان داشته‌اید. دلیل این امر و اصرار شما چیست؟

سال‌های 1379 بود که احساس کردیم در میان فعالیت‌های حوزه کتاب، نیازمند فعالیتی متفاوت و تخصصی در عرصه و حوزه کتاب با محور حوزه ستایشگری خالی است. پاساژ مهستان که مرکز ارائه آثار صوتی در حوزه نوحه و هنر آئینی ستایشگری است به تازگی افتتاح شده بود. آن اوایل ارائه آثار صوتی در حوزه ستایشگری روی نوارهای کاست صورت می‌گرفت و تازه سی‌دی‌ها (لوح فشرده) در بازار به اصطلاح در حال گُل کردن و باز کردن جای خود بودند. به معنای دیگر آرام آرام هیئت‌ها به سمت محیط‌های رسانه‌ای حرکت می‌کردند؛ یعنی توسعه کار و فعالیت خود را از فضای صوت به سمت فضای تصویر سوق داده بودند.

در همان سال 1379؛ چون هنوز مجوز انتشارات دریافت نکرده بودیم، کار خود را با نام «کانون فرهنگی آرام دل» آغاز کردیم. از قضا و اتفاق وقتی استخاره کردیم پاسخ این بود که «ما خیلی وقته منتظریم چرا شروع نمی‌کنید؟».

از آن زمان به شکل تخصصی به دو حوزه مرتبط با «مداحی» و «ستایشگری» که یکی حوزه «مقتل زندگانی اهل‌ بیت(ع)» و دیگری حوزه ادبیات یا همان شعر ولایی، ارزشی و آیینی بود ورود پیدا کردیم.

امروز هم هرچه این تاریخ را مرور می کنم بیشتر در می‌یابیم که استمرار این حرکت و مسیر کار ما نبوده و تنها به لطف امام حسین(ع) انجام شده است.

یکی از ذاکران از اهالی مشهد؛ آقای ناصر بُن‌دار، همراه ما شد و شروع به احصا میان اشعار موجود کرد. از آن زمان این مسیر ادامه داشته و چند سال پیش وقتی نگاهی به پیمودن این مسیر داشتیم متوجه شدم تا 400 عنوان کتاب تا آن زمان به چاپ رسانده بودیم و این اواخر آمار آثار چاپ شده به بیش از 500 عنوان افزایش پیدا کرده است.

به ‌واقع جریان شعر آیینی جوان را توانستیم در انتشارات آرام دل به مدد امام زمان(عج) و همراهی و همدلی شاعران آیینی، فعالان، دست‌اندرکاران و دلسوزان این حوزه راه‌اندازی کنیم.

به تحقیق و قدرت می‌گویم که شاعرانی که در آن زمان شناخته ‌شده نبودند و امروز برخی از آنها شاعرانی صاحب سبکند و خود استاد شده و شاگردان مختلفی دارند کتاب‌های متعدد به چاپ رسانده‌اند، نخستین آثار و اشعار خود را در مجموعه‌های انتشارات آرام دل به چاپ رساندند. از مرتضی حیدری آل‌کثیر گرفته تا مهدی رحیمی و شاعرانی که آن زمان دیده نمی‌شدند. شاعرانی که در آن سال‌ها آثار مکتوبی نداشتند.

در آن زمان طرز فکری وجود داشت که بر طبق آن بزرگان این عرصه به این مهم معتقد بودند که برای آنکه در عرصه شعر آیینی کتابی ارائه کنید باید در این ورطه «دود چراغ» خورد و به قول معروف «پیر» شوید. چنین نگاهی در آن زمان به‌مثابه ترمز بسیار شدیدی برای پیشرفت شاعران، خاصه نسل جوان شاعران آیینی به شمار می‌رفت.

گامل نشده//// برای انتشار آماده نستهشدار حرکت هیئت‌ها به سمت سکولاریسم و ابتذال/ هراس از حرف هنرمندانه در حوزه مذهب+ فیلم

به این مسئله سخت معتقدم که اگر شعر در جوانی شاعر به چاپ نرسد به ‌سبب آنکه نقد نمی‌شود به پختگی نمی‌رسد. شاید در نهایت، آن اشعار در هیئت‌ها شنیده ‌شود؛ اما آن نقد و بررسی‌ که از زوایای مختلف نگاه ادبی با چهارچوب مختصات جریان شعر آیینی وجود دارد در چنین محیط‌هایی نه انجام می‌شود و نه صورت می‌گیرد. بر همین اساس است که معتقدم با چنین نگاهی هیچ‌گاه آن کمالی که در حوزه شعر از جمله شعر آیینی انتظار داریم اتفاق نمی‌افتد.

البته که موانعی هم در آن زمان وجود داشت. اعتراض‌هایی هم گاه صورت می‌گرفت؛ اما ما کار خود را انجام دادیم. اعتراض‌ها مبنی ‌بر این مسئله بود که سِن شما هنوز به این حرف‌ها نمی‌رسد! چرا وارد این وادی شده‌اید؟ یا مواردی از این‌ دست انتقادها و اعتراض‌ها!

چنین نگاهی از قدیم در سنت شعر ما به‌ ویژه شعر آیینی وجود داشت. به ‌سبب احترامی که میان جامعه پیشکسوت و پیرغلامان در قیاس با شاعرانی که تازه‌ وارد این حرفه شده بودند، چنین نگاه‌ها، اعتراض‌ها و انتقادهایی وجود داشت.

امروز ولی شاهدیم آن دوستانی که آثار خود را در آن زمان به سبب چنین دیدگاه‌هایی یا فاصله گرفتن از انتقادها به چاپ نرساندند، پشیمان هستند.

در طی این سال‌ها به دو یا سه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونان آنها عرض کردم که گام نهادن در این مسیر به‌ سبب سختی‌ها، مشکلات و هزینه‌هایش تنها توسط یک ناشر نمی‌تواند صورت گیرد. برای جریان‌سازی در این حوزه نیازمند شکل حمایتی گستره از چنین فعالیت‌هایی هستیم. اما بعد از اتفاقاتی که طی چند سال اخیر در حوزه کتاب و بازار کتاب به وقوع پیوست، تقریباً می‌توانم بگویم انتظار ما نسبت ‌به ورود بدنه دولت در این عرصه از بین رفت.

یکی از اتفاق‌های خوبی که در عرصه شعر آئینی و ستایشگری افتاد انتشار کتاب «غزل مرثیه» بود. در این اثر شاهد انتشار غزل‌های نو در عرصه شعر آیینی بودیم. غزل‌هایی که در زمانه خود اتفاق بسیار خاصی بودند.

ما از یک‌سو کتابی را برای مداحان آماده می‌کردیم که زبان اشعار آن زبانی متفاوت بود و از سوی دیگر «غزل مرثیه» و کتاب این حوزه را با سخت‌گیری شدیدی چه در انتخاب اشعار، چه در احصا و چینش آنها برای نشر لحاظ می‌کردیم.

در این مسیر استاد سیدرضا جعفری که آن زمان او را به‌عنوان «مسیح شعر آیینی» خطاب می‌کردند یاری‌رسان ما بود. استاد جعفری یکی از افرادی بود که زبان شعر آیینی را میان جوانان به امری مهم و قابل‌ توجه بدل کرد و یکی از اصلی‌ترین جریان‌سازهای تشویق شاعران جوان برای ورود به عرصه شعر آیینی با نگاه تخصصی و مبتنی بر زیبایی‌شناسی جهان شعر به شمار می‌رود.

امروز به جد معتقدم اگر مقدمه‌هایی که به قلم استاد جعفری در مجلدات کتاب‌های «غزل مرثیه‌» منتشر شده‌اند را به شکل جداگانه گردآوری کنیم؛ خود می‌تواند به یک کتاب منحصربه‌فرد در بازنمایی شیوه؛ قواعد؛ چگونگی؛ اصول؛ چهارچوب و زیبایی‌شناسی جریان شعر آیینی در مسیر استحکام، قدرت و قوت این گونه‌ ادبی و تاریخی باشد که در طی بیش‌از سه دهه از شکل‌گیری این جریان در انتشارات آرام دل تا به امروز طی شده است.

در حقیقت آنچه که ما امروز در حوزه اشعار مراثی در جریان شعر کشورمان شاهد هستیم را بی‌هیچ تردیدی باید از دستاوردهای هنرمند، شاعر و استاد عرصه شعر آیینی، استاد جعفری بدانیم.

«انتشارات آرام دل» این ادعا را دارد که چه در قالب مجلدات مختص به یک شاعر، چه مجلداتی که به گلچین اشعار شاعران پرداخته بیش ‌از 300 شاعر را در حوزه شعر آیینی از آغاز فعالیت خود در سال 1379 تا به امروز به جامعه ادبی، آیینی، ولایی، شعر ارزشی و متعهد کشور معرفی کرده‌ است.

در میان این افراد، شعرایی هستند که در شهرستان‌ها بودند و تحت هیچ شرایطی هنر و شعر آنها دیده نمی‌شد! ما در این عرصه نیز تلاش کردیم و با نگاه ملی دست به احصا، انتخاب و معرفی استعدادهای جریان شعر آیینی میان جوانان کشورمان در مسیری که پیموده‌ایم به اندازه‌ سهم وسع و توانمان زدیم.

گامل نشده//// برای انتشار آماده نستهشدار حرکت هیئت‌ها به سمت سکولاریسم و ابتذال/ هراس از حرف هنرمندانه در حوزه مذهب+ فیلم

ایکنا - جناب حیدری از استمرار و طی کردن این مسیر از سال ۱۳۷۹ گفتید؛ حال به تولد و انتشار کتاب «اصول کافی صداسازی» برسیم. چگونه این امر محقق شد و به فرجام رسید؟

طی بیش از سه دهه اخیر و فعالیت خود در حوزه‌های مختلف کار مداحی و شاعری تلاش کردیم تا کتاب‌هایی چاپ کنیم؛ در این مسیر مجموعه قدیمی به‌ نام «قدیم الاحسان» به عنوان بازوی یاریگر خود داریم که در این مؤسسه به شکل تخصصی در حوزه تولید علم و محتوا برای مداحی ایجاد شده است.

در این مؤسسه بیش از 50 جلد کتاب به چاپ رسیده است که از آن جمله یک مجلد 22 جلدی است که بنا داشتیم به واسطه آن پایه‌گذار دانشکده مداحی باشیم. البته در این راه اتفاق‌هایی به وقوع پیوست و این امر محقق نشد.

این 22 جلد در عرصه‌های مختلف مرتبط با جریان شعر  و هنر مداحی است. به ‌عنوان مثال «جامعه‌شناسی شعر» که دکتر حسن بنیانیان آن را به رشته تحریر درآورده است. «روانشناسی ستایشگری» به قلم آقای دکتر محمودی از دیگر کتاب‌هایی است که اغلب در مباحث آثار علمی و مرتبط به حوزه نقد ادبی در قالب مباحث میان‌رشته‌ای و مرتبط با عرصه ادبیات و شعر تعریف می‌شود. اما ادعا دارم که این کاری بسیار نو و بدیع بود که برای اولین‌بار در حوزه چاپ آثار علمی در حوزه شعرِ مرتبط با مسئله ستایشگری و مداحی در کشور صورت‌ گرفته است.

چندی پیش ویدیویی از یکی از کنفرانس‌های علمی آقای دکتر محمودی با محوریت موسیقی هیئت‌ها دیدم که ارتباط مستقیمی به‌ همین کتاب «اصول کافی صداسازی» نیز داشت. در آن ویدئو او اشاره کرده بود که بسیاری از موسیقی‌هایی که در هیئت‌های ما استفاده می‌شود با مؤلفه‌های حوزه روان‌شناسی از بن و پایه غلط است.

تأکید ما همواره در طی کردن این مسیر در حوزه ارتقای عرصه شعر آیینی و ستایشگری به شاعر و مداح آن بود که به خروجی اثرشان نگاه کنند. یعنی به شاعر می‌گفتیم اگر می‌خواهی شعر و مدحی بسرایی ابتدا به خروجی و تأثیر آن فکر کن؛ یا به مداح می‌گفتیم، دستگاهی که برای خواندن انتخاب می‌کنی یا اشعاری که برمی‌گزینی؛ ابتدا باید به خروجی آنها و به تأثیری که بر مخاطب می‌گذارند بیندیشید! تا به این مؤلفه نیندیشیده‌اید، نباید اثر خود را به مخاطب ارائه دهید.

یکی دیگر از این مؤلفه‌ها به «روانشناسی محیط هیئت‌ها» بازمی‌گردد. اینکه نحوه و چگونگی استفاده کردن از طراحی و نورپردازی در محیط هیئت‌ها در عصر و زمانه امروز در راستای آن تأثیرگذاری که ما از چنین محیط‌های مذهبی انتظار داریم آیا درست است یا خیر؟ این مبحث از دیگر مؤلفه‌هایی است که تلاش کردیم در ساحتی نگریستن علمی به حوزه ارزش شعر ستایشگری در قالب چاپ کتاب به آن وارد شویم.

از دیگر کتاب‌های علمی در عرصه شعر ستایشگری و مداحی می‌توانم به کتاب دکتر کُردافشار با عنوان «خوش‌نوایی و رفع گرفتگی صدا» اشاره کنم که این کتاب را به آقای توماری نویسنده کتاب «اصول کافی صداسازی» نیز ارائه دادم و به او پیشنهاد کردم که در نگارش کارهای بعدی می‌تواند از این کتاب علمی نیز بیش‌از پیش بهره ببرد.

بر همین اساس است که تأکید داریم که در حد وسع و توان خود سعی کردیم تا با نگرش تخصصی به حوزه ستایشگری وارد شویم. وقتی آقای توماری به من گفت که در این حوزه قلم و قدم زده است به او گفتم که به حتم این کتاب را بنویسد تا اولین کتاب در این عرصه شود. چرا که او خود هم مداح و شاعر است پس با این عقبه در این عرصه بهتر می‌تواند نظرش را به مخاطب ارائه دهد.

از سوی دیگر نباید فراموش کنیم که وقتی چنین مطالب علمی بدل به کتاب شوند، می‌توانند جریانسازی و استمرار در میان جامعه هدف خود داشته باشد. خدا را شاکریم که با همه فراز و فرودها، نقدهایی موجود و استادهایی مانند آقای امین‌فروغی که این اثر آن را مطالعه کرده‌اند درنهایت به چاپ این کتاب رسیدیم.

امیدواریم چاپ کتاب «اصول کافی صداسازی» بسم‌الله خوبی برای ورود علمی و تخصصی به هنر ستایشگری باشد. به جِد معتقدم که برخلاف نظر عموم مردم، عرصه مداحی و ستایشگری کاری بسیار تخصصی است و برای انسجام، قدرت، قوام، استمرار و تأثیرگذاری بیشتر این هنر آئینی علاوه ‌بر طی کردن مسیر اجرا، نیازمند ارائه محتواهای تخصصی در این عرصه هستیم که این کتاب می‌تواند یکی از پایه‌ها و آغاز راه برای نگریستن نو به امر تخصصی مداحی و ستایشگری باشد.

گامل نشده//// برای انتشار آماده نستهشدار حرکت هیئت‌ها به سمت سکولاریسم و ابتذال/ هراس از حرف هنرمندانه در حوزه مذهب+ فیلم

ایکنا - آقای توماری آنچه که روایت و سفر «انتشارات آرام دل» تا رسیدن به اهمیت نگرش تخصصی در عرصه شعر آیینی و هنر ستایشگری بود را از زبان آقای حیدری شنیدیم؛ اما تمرکز این نشست بر کتاب شما «اصول کافی صداسازی» و مداحی استوار است. آقای حیدری اشاره داشتند که شما علاوه‌ بر تخصص در عرصه صداسازی، خود در مقام شاعر و مداح نیز دستی گرم در حوزه امر و کار و هنر ستایشگری دارید. پس این هر دو را با هم در قالب این پرسش درباره مسیر طی شده تا نگارش و انتشار کتابتان از زبان شما جویا شویم.

سه سال است که به شکل تخصصی در حوزه صداسازی مشغول فعالیت هستم. کار خود را در این حوزه به ‌سبب عقاید و صبغه مذهبی که داشتم ابتدا از دوستان مداح آغاز کردم. این شروع چند حُسن و چند آسیب با خود به ‌همراه داشت.

یکی از آسیب‌های آن این بود که چون ما گام اول تخصصی (توجه به هنر صداسازی) را میان جامعه مداحان برداشتیم آنگونه که شایسته و بایسته بود به شکل جدی مورد توجه قرار نگرفت و به وجوه علمی آن توجه نشد!

نگاهم را با رویکردی کلان آغاز می‌کنم.باید بگویم از هیئت گرفته تا تمامی بخش‌های دیگر که فعلیت و فعالیت آن بر پایه صدا استوار است وضع مطلوبی در کشور ما با محوریت اقدام‌ها و فعالیت‌های تخصصی بر پایه محور صدا وجود ندارد!

مسئله دیگر آن است که در عرصه خوانندگی هر چند محدود و معدود اما درنهایت فردی یا افرادی در مقام مطالبه‌گر وجود دارند که به آن خواننده بگویند که در کنسرتی که برای آن بلیت فروختی چرا «پِلِی‌بَک» (صدای ضبط‌شده‌ای که خواننده براساس آن لب می‌زند) انجام می‌دهی؟! اما در عرصه مداحی و هیئت با توجه به آن نگاه مذهبی که در تمامی رفتارها و کنش‌ها که در محیطی مذهبی چون هیئت وجود دارد توجه به مباحث تخصصی در جایگاه دوم یا سوم قرار می‌گیرد! یعنی کمتر می‌توان در این ‌میان مطالبه‌گری برای توجه به عرصه تخصصی صدا برای مداح در هیئت‌ها و تکایا پیدا کرد.

البته امروز به‌ سبب ورود فضای رسانه به برخی از این نگاه‌های تخصصی حتی به محیط‌هایی مانند هیئت، آرام‌آرام شاهد تغییر نگاه حتی میان مداحانی که در هیئت‌ها کار مداحی و خواندن مراثی را انجام می‌دهند هستیم. همین رویکرد توجه رسانه به آنها باعث شده تا نگاهی متفاوت‌تر نسبت ‌به امر تخصصی در عرصه صدا حتی در امر مداحی و کار خود در هیئت‌ها داشته باشند. از آنجایی ‌که در کشور نیز نگاه ما در عرصه موسیقی با فراز و فرودهای مختلفی همراه است، هنوز شاهد شکل‌گیری امری جریان‌ساز نسبت‌ به نگاه تخصصی در عرصه کلان موسیقی کشور نیز نیستیم و این عامل را نیز می‌توان از دیگر عوامل عدم توجه به تخصص، دانش و علم صدا در حوزه موسیقی کشورمان بدانیم.

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که گاه در محیط هیئت‌ها به سبب غلبه‌ نگاه سنتی زمانی که مباحث تخصصی درباره اهمیت و جایگاه صدا برای مداح مطرح می‌شود برخی از دوستان به ‌سبب همان رویکرد و نگاه مذهبی و غلبه سنت و شیوه‌ای که در این رفتار آیینی کشورمان وجود دارد توجه به مسائل تخصصی را از اولویت‌های خود نمی‌دانند. به همین سبب ورود در این عرصه برای کسانی که نگاه تخصصی دارند با پیچیدگی‌های خاص خود همراه است.

در عرصه شعر و مقتل نیز همین نگاه جاری است و می‌توانم بگویم از معدود افرادی که با وجود همه این نگرش‌ها نسبت ‌به تعهد خود برای قوام بخشیدن به حوزه شعر و مقاتلی که در هیئت‌ها و تکایا خوانده می‌شود تمام‌‌قد ایستاده آقای جواد حیدری در مقام شاعر، مادح و مدیر انتشارات آرام دل است.

به سبب همین عدم وجود نگاه تخصصی در حوزه هنر ستایشگری و مداحی است که گاه شاهدیم برخی از مادحینی که چه در حوزه موسیقی و چه در حوزه صدا از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند، در فضای مجازی با بازخورد بالایی مواجه و به قول معروف و در زبان رسانه‌های نوین به «تِرِند» آن فضای مجازی بدل می‌شوند.

چنین دست از موارد است که ورود به عرصه تخصصی در حوزه موسیقی و صدا در عرصه شعر آیینی و مداحی را برای افرادی که این دغدغه را دارند سخت‌تر می‌کند.

بخشی دیگر از رسالت نگارش این کتاب به فرمایشات مقام معظم رهبری که دو سال پیش در جمع مداحان اشارت فرمودند بازمی‌گردد. معظم‌له در آن نشست نسبت‌ به مقوله مداحی، ارتقای آن، توجه بیش ‌از پیش به نگاه تخصصی و علمی تأکید داشتند. اما از زمان چاپ و انتشار این کتاب تا این لحظه و حتی در مسیر نگارش تا چاپ آن هیچ ‌یک از بدنه‌های دولتی، یا سازمان‌ها و نهادهایی که دستی در امور مذهبی دارند از این اثر حمایتی نکرده‌اند و گویا به هیچ وجه توجه به مسائل تخصصی یا افرادی که به این حوزه در قالب نگاهی دغدغه‌مند توجه دارند در اولویت نگاه آنها جایی ندارد.

ادعایم این است که کتاب «اصول کافی صداسازی» اولین کتاب علمی و تألیفی در عرصه توجه به مقوله تخصصی صدا در حوزه مداحی و ستایشگری است. کتاب‌هایی که در حوزه صداسازی در کشور ما وجود دارد اغلب ترجمه هستند؛ اما این کتاب، نخستین کتاب تألیفی در این حوزه به شمار می‌رود که سعی دارد رویکرد علمی به این حوزه تخصصی یعنی عرصه صدا در هنر ستایشگری و مداحی داشته باشد.

تأکید من بر لزوم نگاه تخصصی در امر مداحی و حوزه ستایشگری با محوریت صدا آن است که امروز شاهدیم مداحی خود بدل به رسانه اثرگذاری آن هم میان عموم مخاطبان با طیف گسترده‌ای شده‌ است.

بعد از بیان این مقدمه‌ها که بیان آنها را لازم می‌دانستم، حال به شکل تخصصی وارد مسئله کتاب «اصول کافی صداسازی» شویم. نخست آنکه چرا من نام این کتاب را «اصول کافی» گذاشتم؛ پیش ‌از این در رونمایی کتاب نیز اشاره کردم که ابتدا گمان نمی‌کردم که مجوز این نام را برای انتشار اثر صادر کنند.

نکته دیگر آنکه چنین ادعایی ندارم که اگر کسی این کتاب را خواند، دیگر بی‌نیاز از بحث آموزش در عرصه صداسازی یا دیگر شاخه‌های هنر آیینی ستایشگری می‌شود. این کتاب شروعی در این عرصه است. هیچ کتابی تابه‌حال با این نگاه و شکل تألیفی وجود نداشته و من این کار را شروع کردم. در این کتاب از یکسو سعی کردم بخش علمی و دانشی فراتر از سطح عموم افراد جامعه نسبت‌ به عرصه مداحی و هنر ستایشگری را با مخاطب خود در میان بگذارم و از سویی دیگر به دیگر وجوه این عرصه با محوریت عنصر صدا و ارتباطش با موسیقی و شعر ستایشگری وارد شدم.

برای لزوم ورود نگاه علمی به هنر ستایشگری نیز دلیل داشتم؛ چرا که معتقدم این کتاب برای اثرگذاری بیشتر نیازمند تدریس است. یعنی کتابی است که برای تدریس نگارش شده‌ است. امیدوارم که این کتاب که شروعی برای لزوم نگاه تخصصی به عرصه صداسازی در حوزه هنر ستایشگری و مداحی است سبب‌ساز توجه بیشتر به این امر تخصصی میان اهل فن در این حوزه شود.

ایکنا - جناب جوادزاده در ساحت و جایگاه حقوقی چه به عنوان عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و هنر و چه به‌ عنوان مدرس دانشگاه و متخصص حوزه موسیقی شما را با دو محور و مولفه خطاب قرار می‌دهم. در این مسئله تردیدی وجود ندارد که استمرار ردپای هنر ستایشگری در ساحت مداحی، خاصه با جریانی که در هیئت‌ها، تکیه‌ها و حسینیه‌های کشورمان از دیرباز تا امروز همراه بوده با هنر موسیقی هم‌نشین بوده است. همچنین کاروان هزاره شعر فارسی نیز بخش مهمی از ماندگاری خود را در پس گذار اعصار و قرون وامدار هنر موسیقی است؛ اما تردیدی در این مسئله وجود ندارد که نگریستن بر ساحت هم‌نشینی «هنر موسیقی» با «هنر ستایشگری» در عرصه شعر آیینی و مداحی از زاویه دید آسیب‌شناسانه و رَج‌زدن آن نگرش با مختصات و علم توأم با تخصص و دانش موسیقی از مباحث نوین در حوزه هنر پُرسابقه ستایشگری در کشورمان است که کتاب «اصول کافی صداسازی» پاسخی است در راستای بازتاب همین نگرش علمی. به‌ همین سبب این دو رویکرد کلان، هم مسئله آسیب‌شناسی جریان شعر و موسیقی در قامت همنشینی با هنر ستایشگری و هم دیدگاه و نظرتان را در قامت یک متخصص درباره این کتاب برای ورود به بحث این میزگرد تخصصی مطالبه دارم.

ابتدا پیش‌ از ورود به نقد و بررسی کتاب «اصول کافی صداسازی» لازم می‌دانم که مبانی فکری خود را توضیح دهم.

سال گذشته در قالب همراهی با جمعی بالغ بر چند صد نفر افتخار حضور در بیت مقام معظم رهبری را داشتیم. در آن دیدار حضرت آقا جمله‌ای تاریخی فرمودند که زندگی من از آن لحظه، شنیدن آن جمله و تامل به بُن‌مایه آنچه که ایشان فرمودند گره ‌خورده است.

حضرت آقا فرمودند «خاکریزهای جنگ ما محراب عبادت بود»؛ من در آن لحظه که این جمله را می‌شنیدم به این فکر می‌کردم این جمله از ولی فقیه و مبتنی بر محراب عبادت است؛ اما آیا ما بدون اسلحه، بی امر تخصصی نظامی و دانش نظامی‌گری می‌توانستیم در جنگ پیروز شویم؟ طرح این پرسش ذهنی فارغ از آن وابستگی ما به نگاه معنوی است. پاسخم این است که غیر ممکن بود! واقعیت امر آن است که بیان کردن چنین دست از دیدگاه‌هایی تبعات خود را دارد.

روایتی دیگر با شما در میان بگذارم. اولین ورود من به مبحث مداحی از سه سال پیش و از خود دانشگاه امام صادق(ع) بود. سه سال پیش به دعوت آقای محمدمهدی سیار؛ شاعر به دانشگاه امام صادق(ع) دعوت شدم. با یکی از مداحان کشورمان که امروز یکی از ستاره‌های درخشان در این عرصه به شمار می‌رود به گپ و گفت نشستم و احساسم بر این بود که قرار است با یکی از افراد متخصص همنشینی و مجالست داشته باشم و به صحبت بپردازم. بعد از دقایقی و چند پرسش و پاسخ ساده و کوتاه دریافتم به واقع اینگونه نیست! همین نشست و آنچه که به واسطه آن نسبت‌ به نبود اشراف و دانش تخصصی در حوزه مداحان وجود داشت باعث شد تا تصمیم بگیرم به شکل تخصصی از سه سال گذشته تا به امروز وارد حیطه جریان مداحی، موسیقی و صدا در این عرصه شوم. در ادامه در پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی به ‌همراه جناب آقای دکتر امین‌ فروغی میز موسیقی آیینی را تشکیل دادیم و طی سه سال با جمعی از موزیسین‌ها کار کرده‌ام.

گامل نشده//// برای انتشار آماده نستهشدار حرکت هیئت‌ها به سمت سکولاریسم و ابتذال/ هراس از حرف هنرمندانه در حوزه مذهب+ فیلم

حال وارد بحث تخصصی نقد و بررسی کتاب «اصول کافی صداسازی» شویم و از همین باب گریزی به صحبت‌های آقای توماری بزنم.

جناب توماری؛ امام(ره) صحبتی دارند در جماران؛ زمانی ‌که عده‌ای محضر ایشان شرفیاب شده بودند و عرض می‌کردند که عده‌ای دارند آبروی ما را به ‌خاطر انقلاب می‌برند و گلایه‌هایی از این دست مطرح کردند. حضرت امام(ره) جمله‌ای می‌فرمایند که اگر به آن فکر کنیم همه نقدهایی که امروز در این مسیر شاهدش هستیم را کنار می‌گذاریم و به مسیر خود ادامه می‌دهیم. حضرت امام فرمودند: «یکسری برای این مملکت جان خود را فدا می‌کنند، شما نگران آبروی خود هستید».

همین یک جمله می‌تواند و باید مبنای همه افعال ما باشد که اگر کار ما برای خداست؛ دشنام شنیدن نیز بخشی از طی کردن همین مسیر است؛ اما باید تا انتهایش ادامه داد.

گامل نشده//// برای انتشار آماده نستهشدار حرکت هیئت‌ها به سمت سکولاریسم و ابتذال/ هراس از حرف هنرمندانه در حوزه مذهب+ فیلم

در رونمایی کتاب که توفیق داشتم خدمت دوستان باشم جمله‌ای گفتم و آن اینکه من از تمامی دستگاه‌های فرهنگی کشور قطع امید کردم! به ‌عنوان فردی که عضو هیئت علمی وزارت ارشاد هستم این جمله؛ جمله بی تبعاتی نیست! اما به ‌واقع از وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان صدا و سیما عبور کرده‌ام.

دلیل آنکه طی این سه سال به شکل شخصی در هیئت‌‎ها حضور پیدا می‌کنم و درباره مسئله‌ای به‌ نام «آداب هیئت» صحبت می‌کنم آن است که معتقدم «هیئت» آخرین سنگر ما است. تمام سنگرهای فرهنگی ما به شکل عمیقی توسط دشمنان فتح شد و بدون هیچ تعارفی باید گفت که در حال باختن جنگ نرم هستیم. من تأکید می‌کنم که مسئله فرهنگ را امروز مسئله جنگ می‌دانم.

به عنوان یک موسیقی‌دان، نشستن در چنین جمع‌هایی و حرف زدن درباره «هیئت» برای بسیاری از جامعه موسیقی امری غریب به شمار می‌رود! چرا که اغلب اهالی موسیقی در این فضاها نیستند و سِیر نمی‌کنند!

هدفم از این مواردی که ذکر کردم آن است که بگویم در اوضاع مطلوبی به سر نمی‌بریم. هر چه طی این سه سال بیشتر با جریان «هیئت»؛ «موسیقی هیئت»؛ اشعاری که در هیئت‌ها خوانده می‌شوند؛ مداحان و شیوه انتخاب دستگاه‌ها، صدا و موسیقی‌ای که استفاده می‌کنند با آسیب‌های متعددی مواجه شدم! همه این‌ها را در کتابی که در آستانه نشر دارد نیز روایت کرده‌ام. در این سه سال که در این فضا نفس کشیدم، در کنار دوستان مداح در هیئت‌ها با رویکرد نگاه پژوهشی و نه تنها و صرف با وجه مذهبی حضور پیدا کردم.

تجربه من در مجالست، مصاحبت و مؤانست با دوستان مداح در هیئت‌ها هر چه جلوتر حرکت کرد، احساس خطر بیشتری نیز داشتم. امروز به واقع درباره مسئله «هیئت» دلواپسم! فکر می‌کنم که ما به دوره بسیار پرخطری در امر هیئت و آداب هیئت ‌رسیده‌ایم. امروز هیئت‌های ما منهای آنکه سطوحی از سکولاریزم را در حال تجربه کردند هستند به ‌طرز بسیار عجیبی به سمت ابتذال حرکت می‌کنند.

این یعنی محیطی مانند «هیئت» ‌که ما را از ابتذال در عرصه فرهنگ عمومی نجات می‌داد خود امروز در همین مسیر در حال گام برداشتن است! بنابراین ما هر چه درباره هیئت کار کنیم؛ هرچقدر درباره هیئت حرف بزنیم باز هم عقب هستیم. چون سال‌هایی که باید کار می‌کردیم، درباره آن حرف می‌زدیم و به آسیب‌شناسی می‌پرداختیم به ‌سبب همان نگاه سنتی موجود در لایه زیرین حرکت فرهنگی هیئت؛ از این کار غفلت کردیم.

چند ماه پیش خدمت یکی از مراجع قم بودیم جمله عجیبی را از زبان ایشان شنیدیم. گفت کربلا بودیم و عده‌ای در حال قمه زدن بودند و خون روی لباس ما پاشید. تأکید می‌کنم ایشان آیت‌الله و مرجع تقلید بود. ایشان به آن فرد گفتند که خون نجس است و ما داریم وارد حرم مطهر می‌شویم. معذرت می‌خواهم که این واژه را به‌کار می‌بریم اما آن طرف خطاب به آن مرجع عالی‌مقام گفت ساکت شو! -واژه مودبانه را به جای اصل واژه به کار می‌برم- خون برای امام حسین حلال و پاک است.

ببینید ما امروز با پدیده‌ای مواجه هستیم که حتی حرف زدن در آن سخت است. شما می‌گویید تخصص؟ پاسخ می‌دهند صفای مداح! به یقین صفا وجود دارد چرا که اگر کسی دارای صفا نباشد به هیچ روی وارد این فضا نمی‌شود؛ اما هنوز این پرسش بی‌پاسخ مانده که تخصص کجای کار قرار می‌گیرد؟ جای تخصص در این عرصه بسیار کم‌رنگ است!

می‌خواهم بگویم که خواندن موسیقی در هر شکل آن از اجرای کنسرت تا مداحی برای من امری تخصصی است. مداحی را نوعی سبک و گونه‌ای از موسیقی مذهبی می‌دانم. مانند آنچه که در تلاوت قرآن وجود دارد. منتها در تلاوت قرآن چالش‌های ما کمتر است؛ چرا که دوستان سال‌ها در این عرصه دوره می‌بینند و از قضا مقداری صداسازی نیز کار می‌کنند. اما وقتی به مداحی می‌رسند، جنس این نگاه متفاوت می‌شود.

البته که ما به واقع آنقدر در این هیئت‌‎ها به تعبیر دقیق کلمه معجزات دیدیم که این مهم را درک می‌کنم که این مسیر را فردی دیگر طی 1400 سال زنده نگه ‌داشته است و ما در آن کاره‌ای نیستیم؛ اما به ‌عنوان یک شهروند تهرانی که در میدان منیریه زندگی می‌کنم وقتی در ایام ماه محرم از این میدان رَد می‌شوم و در هیئت‌ها به نام امام حسین(ع) موسیقی «متال» و «راک» می‌شنوم قلبم اگر قلبی متعلق به یک انسان سالم و مذهبی است باید دچار درد و عذاب شود!

آقای توماری! نکته بعدی آنکه اینگونه نیست که هیچ کتاب صداسازی در ایران تدوین و تألیف نشده باشد و همه آنها ترجمه باشد! همین الان دو کتابی که به ذهنم رسید از آقای جهان‌بخش فرجی کتاب «صداسازی در هنر معنوی تلاوت» که بخشی از آن نیم‌نگاهی به هنر مداحی دارد و اثری به شکل کامل تألیفی است. کتاب دیگری هم به‌ نام «تکنیک‌های مداحی و صداسازی» از آقای بی‌طرفان نیز هست که این نیز اثری تألیفی است. اینکه این کتاب‌ها چقدر آکادمیک و مبتنی بر نگاه تخصصی است هستند بحثی جداگانه است؛ اما این پاسخی در برابر ادعای شما مبنی ‌بر آنکه اثر شما تنها کتاب تألیف شده در حوزه صداسازی با رویکرد به هنر ستایشگری و مداحی است!

ما در عرصه موسیقی نیز کتاب تألیفی داریم. تمامی مباحث سُلفِژی که اهالی موسیقی کار می‌کنند بخشی مرتبط با مسئله صداسازی دارد.

«صداسازی» در خوانندگی موسیقی ردیفی-دستگاهی، در خوانندگی موسیقی پاپ و در خوانندگی موسیقی کلاسیک مبانی یکسانی دارند. برای مداحی نیز باز به ‌همین ترتیب، یعنی مبانی صداسازی در همه‌ آنها یکسان است. صداسازی یک فن و تخصص است که مبانی یکسانی دارد.

متوجه هستم که آقای توماری می‌گویند کتاب را با رویکردی خاص به نگارش درآورده‌اند؛ اما معتقدم گزاره‌های خیلی کلان وقتی به کار برده می‌شوند اشکالاتی در روایت‌های ما ایجاد می‌شود. نگاه مطلق در روایت‌ها همواره آسیب‌هایی را با خود به‌همراه داشته و خواهد داشت. چرا که می‌توان گفت ما که تمام بازار کتاب ایران را ندیده‌ایم! شاید کتاب‌های دیگری بر مدار تالیف با محور صداسازی هم نوشته ‌شده باشد.

گامل نشده//// برای انتشار آماده نستهشدار حرکت هیئت‌ها به سمت سکولاریسم و ابتذال/ هراس از حرف هنرمندانه در حوزه مذهب+ فیلم

حال به عنوان کتاب «اصول کافی صداسازی» برسیم که معتقدم عنوان رندانه‌ای است. اینکه واژه «اصول کافی» در نام‌واره این اثر آمده، تلنگری که همواره ذهن هر شنونده و مخاطب را به سمت آن کتاب مطرح «اصول کافی» می‌برد انتخاب زیرکانه‌ای است.

پیشتر عرض کردم به سبب دغدغه‌ای که برای من ایجاد شده طی این سه سال رفت‌وآمدهای بسیاری به هیئت‌ها، تکایا و اماکن میزبان مراسم مذهبی داشته و دارم؛ از همین رو با دوستان طلبه فراوانی که از قضا دستی گرم بر عرصه هنر دارند آشنا شده و ارتباط دارم. در این چند وقت پوستر این نشستی که اکنون به میزبانی ایکنا برقرار است را در فضای مجازی گذاشتم. دوستان طلبه‌ای که در آن فضای مجازی پوستر را دیده بودند از عنوان و نام کتاب گلایه‌مند بودند که آقا چرا اصول کافی؟! من هم مدام به آنها پاسخ می‌دادم که این صفحه‌ مجازی نویسنده است. من آن را بازنشر کرده‌ام. انتقادتان را به نویسنده بیان کنید. من منتقد کتاب هستم و عنوان کتاب را من انتخاب نکرده‌ام!

گمان می‌کنم ما این ترس را داریم که در حوزه مذهبی حرف هنرمندانه بزنیم. گویا برخی از دوستان از این اتفاق نگران هستند. در حالی ‌که این روزها در کف خیابان‌های ما اتفاق‌هایی می‌افتد که با هیچکدام از مختصات، چارچوب و قوانینِ شعائر، فرایض و مذهب ما خوانشی ندارد! اما هیچکس نسبت‌ به این اتفاق‌ها واکنشی نشان نمی‌دهد و نگران نمی‌شود!

مراد من از این «هیچکس»؛ طیف خود من است. منِ جامعه‌شناس موسیقی و منِ هنرمند است که این دسته از اتفاق‌ها را رها کرده‌ایم. امروزه جامعه‌شناسان فرهنگی ما دنبال این هستند که ببینند «کانت»؛ «هگل» و «دکارت» چه گفته‌اند و درباره آنها سخن بگویند! در حالی ‌که نیاز جامعه امروز ما بسامد و نظریه‌های اجتماعی مبتنی بر فرهنگ جاری در همین جامعه است؛ نه نسخه‌ای که در غرب پیچیده شده است.

بار دیگر به عنوان کتاب برگردیم و بگویم از زاویه دید خود مشکلی با عنوان کتاب ندارم. چرا که معتقدم نویسنده خلاق باید بتواند عنوانی را به ‌کار ببرد که خواننده را برای خواندن آن اثر تحریک کند.

اولین مواجهه‌ منِ مخاطب با کتاب جلد آن است. آنچه که روی آن قرار دارد و معتقدم آقای توماری خیلی نگاه بیزینسی (تجارتی) و بلاگری در مورد خود و این کتاب داشتند که عکس خودشان را روی جلد کتاب قرار داده‌اند! البته این موضوعی مربوط به ناشر است.

اگر گفتم با نام کتاب یا عکس روی آن مشکلی ندارم اما با محتوای این اثر بر خلاف این دو مؤلفه‌ای که گفتم بسیار زاویه دارم! دلیل این چالش و زاویه من عقبه و بدنه دانشگاهی من است. چهارچوب ما در دانشگاه در مواجهه با هر اثر فرهنگی و هنری؛ اینجا کتاب؛ بُن‌مایه علمی و محتوایی آن است که برای ما در رتبه نخست اهمیت قرار می‌گیرد.

آقای توماری این کتاب که ادعای امر تخصصی دارد باید با چهارچوب علمی نیز نقد شود. مسئله‌ای که من با این کتاب پیدا می‌کنم پراکندگی مباحث این کتاب است. کتاب یک روند آموزشی، روند علم‌آموزی یا اشاعه علم پیوسته ندارد. مجموعه‌ای از مباحث در این کتاب آمده که همه آن‌ها در حوزه صداسازی قرار دارد اما نسبت معناداری بین این اجزا برقرار نمی‌شود.

بر همین اساس گمان می‌کنم که امید اگر این اثر به چاپ دوم رسید نیاز به یک ویراست مجدد دارد تا در حوزه فصل‌بندی شاهد افزوده شدن میان فصل‌هایی برای برقراری آن نسبت معنادار که در حال‌ حاضر در این اثر وجود ندارد برای مخاطب باشیم.

نکته دوم که در عرصه نقد این کتاب باید مطرح کنم که پیش‌ از این در مراسم رونمایی نیز آن را به آقای توماری عنوان کردم به این مهم بازمی‌گردد که فهم ما از کتاب این است که آقای توماری کتابی را نوشته که مکمل و مقوم دوره‌های آموزشی او به شمار می‌رود. یعنی این کتاب فارغ از آنکه باید این اصل را پذیرفت که صداسازی یک هنر تخصصی نیست که آن را بتوان تنها به شکل تئوری و مبانی مکتوب آموخت و نیاز به کار عملی نیز دارد؛ این کتاب منطبق بر روندی است که شما در کلاس‌های خود آن را پیگیری و دنبال می‌کنید. بر همان اساسی که شما در کلاس‌های خود جلسات را پیش می‌برید، این کتاب را نیز نوشته‌اید. این آسیب ایجاد می‌کند.

اگر قرار است من کتابی بنویسم که بنا دارم آن کتاب خارج از کلاس‌های درسی من نیز مورد استفاده مخاطبان قرار گیرد؛ باید روند نگارش خود را به گونه‌ای تنظیم کنم که هر مدرس دیگری نیز با در دست گرفتن این کتاب بتواند مبانی آن را تدریس کند؛ نه آنکه تنها منطبق بر شیوه نگاه خود در مسیر تدریس دست به نگارش کتاب بزنم! این‌گونه نگارش باعث می‌شود که اثر دامنه بهره‌برداران و استفاده‌کنندگانش محدود شود. پس برادرانه توصیه می‌کنم که در چاپ دوم شکل چیدمان کتاب را منسجم کنید.

اما نکته سوم به مسئله بازمی‌گردد که در مواجهه با این کتاب آن را به شکل کلی درک و هضم نکردم! آنکه ارجاعات (رِفرنس‌های) این کتاب کجا قرار دارد؟ آقای توماری به قاعده و در کمال احترام می‌گویم اما اینگونه نیست که شما علمی را از صفر خلق کرده باشید. موسیقی هنری است که در تمام جهان بیش ‌از 120 سال است که با نگاه علمی درباره‌ آن کتاب نوشته ‌شده است.

گامل نشده//// برای انتشار آماده نستهشدار حرکت هیئت‌ها به سمت سکولاریسم و ابتذال/ هراس از حرف هنرمندانه در حوزه مذهب+ فیلم

ببینید اینکه امروز با وجود گذشت 46 سال از انقلاب امروز ما را گرد هم آورد تا درباره چیستی مداحی صحبت کنیم به معنای خلق مداحی در زمانه حاضر نیست. مداحی؛ سنت و روشی آیینی است که قرن‌هاست ادامه دارد و شاید این نشست در حوزه آسیب‌شناسی هنر ستایشگری و مداحی باید 30 سال پیش در کشور برگزار می‌شد. اما اتفاقی که در این اثر افتاده آن است که من ارجاعی در آن نمی‌بینم. یعنی نمی‌دانم این جمله‌ای که مشخص است ادبیاتش با ادبیات آقای توماری در پاراگراف بالا متفاوت است و به قطع متعلق به او نیست، از آن چه کسی، از چه کتابی، چه منبعی یا از چه مقاله علمی در این اثر گنجانده شده است. خیلی ساده‌تر این جمله را نویسنده از کجا آورده است؟

پس مبتنی بر فهم ما، کتابی که ادعای علمی بودن دارد؛ ارجاعات متعددی در آن ذکر می‌شود و در هر صفحه مشخص است که گزاره مطرح شده از کلام و دانش نویسنده از منبعی دیگر اخذ شد لازم است در پانویس یا زیرنویس آن صفحه به آن گزاره و گوینده آن ارجاع ‌شود. مسئله‌ای که به تایید بُن‌مایه علمی این کتاب بازمی‌گردد و در اثر شما وجود ندارد و به عنوان آسیبی مهم شناخته می‌شود.

مهمترین نقد من به کتاب «اصول کافی صداسازی» آن است که به ‌راستی و تحت هیچ شرایطی درنیافتم که چرا باید دستگاه‌های موسیقی در این کتاب قرار بگیرد؟ اگر تمام مباحث این کتاب در حوزه «صداسازی» است، وقتی ما درباره دستگاه‌های موسیقی صحبت می‌کنیم نگاهمان را بر حوزه‌ «موسیقی‌شناسی» استوار کرده‌ایم.

اگر هدف آن است که ما به مداح محترم این کتاب، به فردی که وارد این حوزه شده آگاهی بدهیم؛ باید فصل تمییزی میان رویکرد تخصصی این کتاب در حوزه صداسازی و فصل ارتباطی آن با حوزه‌ موسیقی‌شناسی بنا به هدف و دلیلی که نویسنده این اثر علمی در ذهن داشته در این کتاب اشاره می‌شد و بعد این فصل در کتاب قرار می‌گرفت. یا حداقل لازم بود تا عنوان آن را می‌گذاشتید اطلاعات تکمیلی درباره موسیقی!

مطالعه‌کننده این کتاب که اهل موسیقی نیست وقتی در مواجهه با کتاب شما به‌ ویژه به این فصل می‌رسد ارتباط آن را با دیگر مباحث مطرح‌ شده درک نمی‌کند یا اگر احساس کند که ارتباط این فصل با دیگر فصول کتاب شما را درک کرده به شکل کامل مسیر را ‌اشتباه رفته است!

بنابراین همچنان تأکید دارم که آسیب‌های عنوان شده با زاویه دیدی که مطرح کردم آسیب‌های اصلاحی است و تأکید مجددم آن است که برای چاپ دوم این آسیب‌های ساختاری که به بُن‌مایه علمی اثر شما لطمه می‌زند را برطرف کرده و در قالب اثری که ادعای کار علمی دارد، نوشتاری منسجم در اختیار مخاطب قرار دهید.

عرض پایانی من آنکه توصیه برادرانه‌ام آن است که برای چاپ دوم این اثر عکس خود را روی جلد کتاب نزنید. این را در قامت فردی دانشگاهی می‌گویم؛ چرا که چنین دست از اتفاق‌ها کتاب را از مرتبه علمی خارج کرده و وارد کتاب‌های بیزینسی و تجاری می‌کند. همین عکس کافی است که دامنه مخاطبان دانشگاهی و اهل علم با دیدن تصویر روی جلد اثر شما را مطالعه نکنند و به همین دلیل نتوانند از محتوای علمی آن بهره ببرند.

ناشر شما «انتشارات آرام دل» و آقای حیدری است که او را می‌شناسم و اطمینان دارم دغدغه‌اش در عرصه کتاب هیچگاه پول درآوردن و نگاه تجاری نبوده است. از همین رو درخواستم برای برداشتن عکس از روی جلد علاوه ‌بر از شما از مدیر انتشاراتی که این کتاب را منتشر کرده مطرح می‌کنم تا در چاپ دوم تصویر روی جلد کتاب را با توجه به ادعا و اتکای این کتاب که بُن‌مایه علمی و نه نگاه تجاری است تغییر دهد.

پایان بخش اول...

گفت‌وگو از امین خرمی

تدوین: سیدضیا موسوی

عکس: طاهره بابایی

انتهای پیام
captcha