به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی؛ مفسر قرآن در سلسلهدرسگفتارهایی با نام «فریاد قرآن» هر نوبت به برخی نکات تدبری در آیات قرآن پرداخته است که در ادامه متن و فیلم بخش چهارم آن از نظر میگذرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربالعالمین
در موضوع قرآن حضرت علی(ع) فرمود: «انّ هذا القرآن هو الناصح الذی لایغش» یعنی قرآن خیرخواهی است که خلاف نمیگوید. به دنبال کلک و نارو زدن نیست. خیلی از ماها افراد خیرخواهی به نظر میرسیم و البته سرآخر به نفع خودمان کار میکنیم. مثلاً به مرغ دانه میدهیم یا به گاو علف میدهیم، اما سرآخر از آنها نفع خودمان را میخواهیم یعنی طلب تخم مرغ و شیر داریم.
خدماتی را ممکن است افرادی به ما ارائه دهند، مثلاً فردی در ازای دریافت پول به ما غذا بدهد، اما به دنبال منفعت شخصی هستند. کسی که مثلاً با گرفتن پول به شما غذا میدهد، فرق میکند با کسی مثل مادر و همسر که برای انسان غذا درست میکند. مادر و همسر و دختر از روی عشق غذا میدهند، اما مسئول رستوران به شما با پول غذا میدهند. عشق در کارها اثر میگذارد. فردی که به عنوان نجار در معماری یک مسجد نقشی میآفریند، چون از روی عشق این کار را انجام میدهد؛ چیزی که ساخته است چند صد سال باقی میماند، اما شاهد هستیم که سایر ابنیه که براساس مزایده یا مناقصه ساخته میشوند از کیفیت و اثربخشی نازلی برخوردارند.
قرآن ناصحی است که به دنبال روراستی و صداقت است؛ گویندهای است که دروغ نمیگوید؛ قرآن خزینه خزینه است که باید با دقت از گنج گنج آن چیزهای گرانبهایی برداشت کرد. زلیخا در جریان عشقی که نسبت به یوسف (ع) داشت، مورد تمسخر قرار گرفت و همه او را با انگشت نشان میدادند که عاشق غلام زرخرید خود شده است به همین خاطر زنان را در مجلسی دعوت کرد که علت این میزان شیدایی و عاشقی را به آنها نشان دهد. آنها به مجلس آمدند و میوه و چاقویی به آنها داده شد و قرار بر این بود تا یوسف (ع) از دری وارد شود و از در دیگر خارج. آنها چنان مسحور شدند که یا دستان خود را بریدند یا دست از پوست کندن میوه کشیدند.
عاشق وقتی به کاری که به آن عشق میورزد، انجام میدهد هر آسیبی که ببیند متوجه آن نیست. فوتبالیست چون عاشق بازی است اگر پاهایش عیب کند و زخمی شده یا شکسته شود، متوجه آن نیست. ما زیبایی قرآن را به مردم نشان ندادهایم. زیبایی اسلام را به مردم عرضه نکردهایم که اگر اینگونه باشد، لحظهای دست از آن نمیکشند.
امیدوارم یک نهضت تفسیری در کشور راهاندازی شود. علما باید در معرض تفاسیر گوناگون قرار گیرند، ولی سرآخر تنها یک قول را بر روی منابر خطاب به مردم بازگو کنند و از به کار بردن اقوال مختلف خودداری کنند، درست مانند مادری که همه نوع غذا را میخورد، اما در نهایت به فرزند شیرخوار خود، تنها شیر میخوراند.
بالای منابر باید متناسب و براساس اقتضای شرایط مستمع خطبه خوانده شود، طولانی نشود و از عبارات سنگین و به ظاهر غیر قابل فهم استفاده نشود؛ بر روی منبر باید از قرآن و روایات استفاده شود، از برخی از جملات و عبارات همچون شعر با وجود آن که تأثیر خوبی بر روی مخاطب دارند، نباید زیاد استفاده شود؛ اصلاً باید به کاربردن همه چیز بر روی منابر به قاعده و اندازه باشد؛ حتی روضهخوانی. در عوض بهتر است منبرها و خطابهها رنگ و بوی قرآنی پیدا کند.
باید از سخنان اهل بیت(ع) در آن استفاده شود، در قرآن بیش از 300 قصه وجود دارد، چرا نباید یکی از آن قصهها بیان شود؟ قصههایی که به قول شهید مطهری داستان راستان هستند. همگی واقعی هستند، یافتنی بوده و بافتنی نیستند. نهجالبلاغه هم که سلوک قرآنی دارد، باید در محتوای منابر گنجانده شود. در مجموع ما یک معذرتخواهی به قرآن و اهل بیت(ع) باید داشته باشیم که این میزان از آنها دور بودهایم.
انتهای پیام