به گزارش ایکنا، اولین جلسه از سلسله جلسات کارگاه آموزشی تدبر در قرآن کریم بعدازظهر امروز هجدهم اسفندماه از سوی معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی و با همکاری سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور به مناسبت ماه مبارک رمضان برگزار شد.
این جلسه با حضور مهدی فیض و با موضوع ولایت در قرآن در سالن شهید صبوری ساختمان شماره ۲ دفتر مرکزی جهاددانشگاهی برگزار شد.
مهدی فیض، قرآنپژوه و عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی در ابتدای سخنان خود در این کارگاه، گفت: ماه مبارک رمضان بهانه خوبی است که نگاه دوبارهای به قرآن کریم داشته باشیم و از برکات این ماه که بیش از هر چیز مؤانست با قرآن کریم است، بهرهگیری کنیم. امیدوارم این جلسات رابطه ما را با قرآن نزدیکتر و فهم ما را عمیقتر کند.
وی در ادامه به بیان پیشفرضهای موضوع تدبر در قرآن کریم پرداخت و افزود: در این زمینه دو پیشفرض وجود دارد که البته برای ما به عنوان پیشفرض مطرح است، چرا که همین پیشفرضها هم برای بسیاری محل بحث است. پیشفرض اول این است که «قرآن کتاب خداست» ما به عنوان مسلمان این را پیش فرض داریم، حالا چه بیواسطه چه با واسطه اعتقاد داریم این لطف کلام الهی است.
وی افزود: وقتی میگوییم قرآن کلام خداست، یعنی قرآن تجلی خداست و آنچه از خدای متعال سراغ داریم در قرآن تجلی یافته است. اگر خدا را دارای علم کامل میدانیم، این علم کامل در قرآن هم تجلی یافته است. اگر خدا را حکیم میدانیم پس قرآن هم حکیم میشود. اگر خداوند در آنچه برای ما عرضه میکند نیاز ما را سنجیده و تمام نیازهای ما را در زندگی برآورده میکند، قرآن هم نیازهای ضروری ما را برآورده میکند؛ بنابراین کلامالله بودن قرآن، به معنای محل تجلی و ظهور خدا بودن، است.
فیض با اشاره به اینکه در اینجا حکیمانه بودن قرآن از همه چیز برای ما مهمتر است، گفت: حکیمانه بودن قرآن یعنی اینکه اگر خدای متعال در جایی از قرآن کلمه «قلب»، در جای دیگر «فواد» و در جای سوم «صدر» را به کار برده، این کار را بر اساس حکمت انجام داده است. شاید در ترجمههای رایج این سه کلمه را به قلب ترجمه کنند، اما آیا برای خدا هم منظور یکی بوده است؟ ما میگوییم خیر، قرآن کلام حکیمانه است، یعنی اگر جایی از قلب صحبت کرده، منظور دقیقاً قلب است، اگر در جایی به صدر اشاره کرده است، منظور دقیقاً صدر بوده است. به عنوان مثال هیچ جای قرآن کینه به قلب نسبت داده نشده، بلکه به صدر نسبت داده شده است، ما اعتقاد داریم این حکیمانه است یعنی مراقب بوده چه کلمهای را در جای خود به کار ببرد.
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی در ادامه به دومین پیشفرض برای تدبر در قرآن کریم اشاره و اظهار کرد: پیشفرض دوم این است که «قرآن مورد تحریف قرار نگرفته است» یعنی آنچه اکنون نزد ماست یک کتاب قابل اعتماد و به تبع قابل تدبر است. همانطور که گفتم خود این پیش فرضها در محیطهای دیگر محل بحث و جدل و اختلاف است.
وی افزود: قرآن درباره خود سه توصیه از جنس مؤانست دارد؛ توصیه اول این است که تا میتوانید قرآن بخوانید، «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»، دومین توصیه این است که آیات قرآن را تلاوت کنید «یَتْلُونَ آیَاتِ اللَّهِ» و سومین توصیه هم تدبر در قرآن کریم است. قرائت همین خواندنهایی است که انجام میدهیم. خود قرآن یک عبارت دیگری به نام تلاوت به کار برده تلاوت چه فرقی با قرائت دارد؟ «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِکَ یُؤْمِنُونَ»، تلاوت یعنی قرائتی که سه قید در آن مطرح شده باشد، هم پیوسته باشد، هم فهمیده شود و هم با افت و خیز آیات حال انسان دچار نوسان شود.
فیض تصریح کرد: بالاتر از اینها تدبر است، وقتی سطح قرائت را بالا ببریم، به تلاوت میرسیم، وقتی هم سطح تلاوت را بالاتر ببریم به تدبر میرسیم. حضرت امام (ره) میفرمایند اینکه در زمینه رعایت آداب قرآن، بیش از حد درگیر ظواهر شویم از حیلههای شیطان است. ما هم باید سعی کنیم این عادتها را کم کم در جامعه ترویج دهیم.
این پژوهشگر حوزه قرآن کریم افزود: به همان دلیلی که گفتیم قرآن کلام حکیمانه است، وقتی به قرآن نگاه میکنیم و آنجا که در مورد خودش گفته است بیندیشید، از یک واژه بیشتر استفاده نکرده و آن هم «تدبر» است؛ اینجا حتی تفکر را هم در مورد خود به کار نبرده است. شاید یکی بپرسد پس آیاتی که به تفکر در آیات الهی اشاره میکنند چیست؟ آنجا تفکر در آیات آفرینش و خلقت منظور است. هرجا بحث تفکر بوده است، فکر در آیات و آفرینش بوده است؛ لذا وقتی میگوییم کلام قرآن حکیمانه است یعنی مراقب بوده است؛ هیچگاه نگفته است در قرآن تعقل کنید، یا نگفته عامه مردم قرآن را تفسیر یا تأویل کنند. فقط گفته است تدبر کنند.
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی در بخش دیگری از صحبتهای خود در این کارگاه آموزشی به بحث در مورد «تأویل» پرداخت و گفت: تأویل از ریشه اول گرفته شده است، آیات قرآن از بالا به پایین نازل شده است که به آن تنزیل گفته میشود، مسیر تأویل بر عکس است، یعنی از پایین به بالا میرود. تأویل در واقع یعنی آیاتی که الان در اختیار ماست به نقطه علم خدا برگردد. تأویل در آیات مقداری خاصتر از سایر موارد است، تأویل در آیات یعنی شناسایی مصداق یک موضوع روشن از یک مقوله مبهم؛ مثلاً خدای متعال میفرماید وقتی ما بخواهیم گروهی را عذاب کنیم «أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ» جنبندهای را از زمین خارج میکنیم تا گروهی عذاب داده شوند. تأویل یعنی من ادعا کنم منظور خدا از «دابه» در این آیه مساوی با یک چیز است. پس تأویل یعنی چیزی که در آیه ابهام دارد را با بیان یک مصداق روشن، رفع ابهام کنیم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه موضع قرآن در بحث تأویل به شدت منفی است، به آیه هفتم سوره مبارکه آلعمران اشاره کرد و گفت: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ» این آیه به صورت صریح به بحث تأویل پرداخته و بر بار منفی آن تأکید دارد، این آیه از ابتدا میگوید سراغ تأویل نروید چرا که ممکن است لغزشهای خطرناکی صورت بگیرد. خدا میفرماید کسانی دنبال تأویل هستند که یا دنبال شر و فتنه و دردسر هستند یا میخواهند تأویل را به سمت و سویی که مایل هستند ببرند.
وی در ادامه به شرح تفسیر پرداخت و گفت: تفسیر، عبارت از شرح و بسط آیات قرآن است. تفسیر عمدتاً با پنج منبع صورت میگیرد. منبع اول، آیات مجاور هر آیه است، منبع دوم، آیات مرتبط با آن آیه در سایر نقاط قرآن است، منبع سوم، سایر متون معتبر از قبیل متون روایی و متون تاریخی است، منبع چهارم، اندیشههای شخصی مفسر و منبع پنجم هم یافتههای علمی است. در تدبر از بین این پنج منبع تفسیری، تنها و تنها از آیات مجاور استفاده میکنیم، این یکی از تفاوتهای تفسیر و تدبر است.
انتهای پیام