کد خبر: 4274686
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۶
علیرضا مؤذن در گفت‌وگو با ایکنا تبیین کرد

هدایت خاموش؛ کلید تربیت دینی نسل جدید + فیلم

یک پژوهشگر عرصه تعلیم و تربیت، راه‌حل اصلی تربیت دینی را هدایت خاموش دانست که نیازی به سخنرانی‌های پرطمطراق، صادر کردن قطعنامه و ... ندارد و اگر حرف و عمل والدین، مربی و ... یکی باشد، بالاترین تبلیغ دینداری خواهد بود.

علیرضا مؤذنبه گزارش ایکنا، تعلیم و تربیت دینی نسل جدید، نیازمند رویکردی پویا و متناسب با تحولات دنیای معاصر است. این نسل در فضای دیجیتال و پر از چالش‌های فکری رشد می‌کند؛ بنابراین، تربیت دینی باید با زبان روز و روش‌های جذاب، پیام‌های الهی را به گونه‌ای انتقال دهد که هم پاسخگوی عقلانیت باشد و هم نیاز‌های روحی جوانان را تأمین کند. استفاده از رسانه‌های مدرن، گفت‌وگوی آزاد و تشویق به پرسشگری می‌تواند ایمان را از سطح تقلید به باوری عمیق و آگاهانه ارتقا دهد.  

تربیت دینی نسل امروز، باید براساس تعادل میان «اصول ثابت دین» و «ضرورت‌های زمانه» شکل گیرد. جوانان به دنبال معنایی اصیل در زندگی هستند، اما ممکن است با شبهات و گاه دوری از ارزش‌های سنتی روبه‌رو شوند. بنابراین، مربیان دینی باید با درک شرایط جدید، به جای تحمیل باورها، زمینه‌ساز کشف حقیقت باشند. تربیت مؤثر در این عصر، ترکیبی از دانش دینی اصیل، مهارت‌های ارتباطی نوین و توجه به دغدغه‌های نسل جوان مانند عدالت، محیط زیست و صلح جهانی است تا دینداری را برای آنها کاربردی و زنده نگه دارد.  

در این راستا خبرگزاری ایکنا با علیرضا مؤذن، پژوهشگر تعلیم و تربیت و مؤلف کتاب‌های «ترس، زشت و زیبا»، «سواد رسانه‌ای»، «محور مقدس» و «مهندسی من» گفت‌وگویی انجام داده است که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید و می‌بینید.

 ایکنا ـ به عنوان متخصص حوزه تعلیم و تربیت، چه تجربیاتی شما را به سمت تألیف کتاب‌های تربیت دینی سوق داده است؟

افتخار داشتم که سال‌ها معلم بودم و در مقاطع مختلف تدریس می‌کردم. حدود ۳۰ سال پیش، متوجه شدم مخاطبان در حال تغییر هستند و روش‌های سنتی تربیتی دیگر پاسخگو نیست. از همکارانم دعوت می‌کردم تا گفت‌و‌گو کنیم و روش‌ها را اصلاح کنیم، اما گاهی ناامید می‌شدم و احساس می‌کردم باید خودم دست به کار شوم و این گونه شد که وارد حوزه تعلیم و تربیت شدم.

در گذشته، تفاوت چندانی میان نسل‌ها نبود؛ مثلاً در قرن ۱۸ یا ۱۹، نسل‌ها را با ویژگی‌های خاصی طبقه‌بندی نمی‌کردند. اما امروز، هر ۱۵ سال یک نسل جدید با عنوانی خاص ظهور می‌کند؛ نسل Z (۱۵ تا ۳۰ ساله‌ها)، نسل آلفا (زیر ۱۵ سال) و حتی نسل بتا که تنها چند ماه از ظهورش گذشته است، چند ماهه‌ها را شامل می‌شود. این تفاوت‌ها آن‌قدر عمیق است که گویی نه‌تنها شکاف نسلی، بلکه شکاف تمدنی رخ داده است؛ انگار نسل جدید در تمدنی کاملاً متفاوت زندگی می‌کنند و چالش تربیت دینی در دنیای مدرن این است که نسل‌ها شناخت و تعامل کافی با یکدیگر ندارند.

 

 

ایکنا ـ پرسش مهمی که در این زمینه مطرح می‌شود، این است که چگونه می‌توان نسل جدید را همگام با ارزش‌های دینی تربیت کرد؟ آیا اساساً ممکن است دینداری را با دنیای مدرن تطبیق داد؟  

این پرسش ابعاد وسیعی دارد و گویای آن است که چگونه می‌توان دین و دنیای مدرن را با هم جمع کرد؟ یعنی چگونه می‌توان سلوک دیندارانه را برای نسل جدید تدارک دید؛ از این رو این سؤال گسترده است و فقط مربوط به امروز نیست و از ۱۵۰-۲۰۰ سال پیش، پس از جنگ‌های ایران و روس و فروپاشی عثمانی و تجزیه آن، این دغدغه در جهان اسلام مطرح شد.

ابعاد گسترده و بنیادین آن به این معنا نیست که به این سؤال پاسخ ندهیم و آن را غول فرض کنیم و از پاسخ دادن فرار کنیم. در این راستا باید راه‌حل‌ها و الگو‌های گوناگونی به کار گرفت. اگر صحبت از تربیت دینی و اسلامی می‌کنیم، در بخشی از آن باید سراغ خود دین رفت و از خود دین استمداد گرفت و همان را اجرا کرد.

یکی از جدی‌ترین پاسخ‌هایی که پیشوایان دین داده‌اند در این عبارت خلاصه می‌شود که فرموده‌اند: «کُونُوا لَنَا دُعَاةً صَامِتِینَ، با سکوت خود، مردم را به سوی ما دعوت کنید». یعنی هدایت خاموش؛ نیازی به سخنرانی‌های پرطمطراق، صادر کردن قطعنامه و ... نیست، اگر حرف و عملتان یکی باشد، این مسئله بالاترین تبلیغ دینداری است، یعنی اگر والدینی حرف و عملشان یکی نباشد، نسل جوان می‌گوید: «تو که خودت پایبند نیستی، چرا از من توقع داری؟» بنابراین بهترین تبلیغ دین «رفتار نیکو»، «وارسته بودن بدون ادعا»، «گذشت و دلسوزی» و «پاک‌دستی و خیرخواهی» است.

وقتی فردی با عمل خود الگو شود، دیگران ناخودآگاه جذب می‌شوند و آنچه اکنون به نظر می‌رسد در جامعه ما رخ داده است، سوتی‌های امثال من مدعی است که برجسته شده و در چشم نسل جوان زشت دیده شده؛ از این رو می‌گوید، از کسی که حرف و عملش با هم یکی نیست، پیروی نمی‌کنم؛ بنابراین راه‌حل اصلی هدایت خاموش است و جالب اینکه در این هدایت خاموش، فرد خود را وارسته جلوه نمی‌کند که بگوید از من الگو بگیرند. در واقع در این وادی نیست و کار خود را انجام می‌دهد، یعنی خودش خوب است، بدون اینکه بخواهد رنگ و تأثیر بگذارد.

 

هدایت خاموش: کلید تربیت دینی نسل جدید

 

یکی از جدی‌ترین روش‌های تربیت، تربیت الگویی است. انسان‌ها از طریق الگو‌ها شکل می‌گیرند و امروزه در عصر سلبریتی‌ها، این مسئله پررنگ‌تر شده است. متأسفانه گاه الگو‌های نامناسبی مانند اینفلوئنسر‌ها یا برند‌های تجاری جایگزین ارزش‌های اصیل می‌شوند. اما در تربیت دینی، هدایت خاموش از طریق الگو‌های رفتاری مؤثر است. والدینی که با وجود توانایی مالی، از خواسته‌های خود می‌گذرند تا برای فرزندشان ایثار کنند. والدینی که با خویشتنداری و گذشت، ارزش‌های اخلاقی را نه با گفتار، بلکه با رفتار انتقال می‌دهند. فرزندی که ببیند والدینش می‌توانستند کار‌های بسیاری برای خود انجام دهند، اما نکرده‌اند و برای فرزندشان گذشت و ایثار داشته‌اند، این ارتباط عاطفی عمیق و الگویی باعث می‌شود فرزند، والدین را به عنوان قهرمان زندگی خود ببیند و ناخودآگاه از آنها الگو بگیرد؛ اما اگر والدین درگیر اختلافات پیش‌پاافتاده (مثل دعوا بر سر انتخاب کانال تلویزیونی) باشند، این الگوسازی مخدوش می‌شود؛ بنابراین از این نقطه آسیب دیده‌ایم. چراکه اگر فردی که به عنوان الگو در جامعه مطرح است، اشکالی در کارش به وجود بیاید، این تربیت الگویی تحت تأثیر قرار می‌گیرد و دیگر اثری نخواهد داشت.  

ایکنا ـ چه چالش‌هایی امروز در تربیت دینی نسل جوان وجود دارد؟

تفاوت نسل‌ها فضایی را ایجاد کرده است که ذیل دو عنوان می‌توانیم به آنها اشاره کنیم؛ کسی که در مقام مربی، معلم و ... قرار دارد، باید زمان‌آگاه و مخاطب‌شناس باشد. ویژگی‌های شخصیتی مخاطب و روحیاتش را بشناسد.

چالش جدی که اکنون وجود دارد این است که بین دو نسل، مخاطب‌شناسی و زمان‌آگاهی از نسل گذشته تا نسل بعد وجود ندارد و نمی‌داند این نسل چگونه زندگی می‌کند. مثلاً نسل جدید (مثل نسل Z و آلفا) ویژگی‌هایی دارد که تربیت را پیچیده کرده است، یکی از ویژگی‌های آنها خودمرجع بودن است، یعنی آنها به جای پرسش از والدین یا معلمان، پاسخ سوالات را در گوگل جست‌و‌جو می‌کنند و پاسخ خود را دریافت می‌کنند و دیگر نیازی به والدین و معلمان برای پاسخگویی به سؤالاتشان ندارند؛ از این رو متأسفانه شأن مربی و معلمی که قبلاً برای نسل‌های گذشته وجود داشت، اکنون وجود ندارد و همه مسائل در سرانگشتان این نسل خلاصه می‌شود.

 

 

اگر مربی، معلم و والدین بخواهند کاری کنند، باید چیزی فراتر از مرجعی که فرزندان به آن مراجعه می‌کنند داشته باشد؛ در غیر این صورت، آنها مرجع نخواهند بود. دانش‌آموزان امروز به دلیل دسترسی به اطلاعات، معلم را تنها منبع دانش نمی‌دانند و خود را قدبلندتر از معلمان و والدین خود می‌دانند و این باعث پدیده‌هایی مانند فرزندسالاری یا دانش‌آموزسالاری شده و این مسئله روند تربیت را مختل کرده است.

مربیان و والدین باید بتوانند،  پرسش‌های نسل جوان را دقیق شناسایی کنند. همچنین پاسخ‌هایی فراتر از پاسخ‌های سطحی موتور‌های جست‌و‌جو ارائه دهند و با زبان و دغدغه‌های این نسل ارتباط مؤثر برقرار کنند.  

ایکنا ـ با وجود این چالش‌ها، چاره چیست؟

می‌گویند نسل‌هایی که در نقطه عطف تاریخ قرار دارند، نسل‌های بدبختی هستند، یعنی باید دو سوی نقطه عطف را بشناسند تا بتوانند با آنها تعامل کنند. برای اثرگذاری بر نسل جدید، نسخه‌های قدیمی تربیت کافی نیست و به همین دلیل فعالان فرهنگی باید پوست‌اندازی کنند.

فعالان فرهنگی، مربیان، معلمان و والدین باید مطالعه و پژوهش مداوم درباره ویژگی‌های روانی و اجتماعی نسل جوان داشته باشند. توانایی اقناع خود را با استدلال‌های منطقی و متناسب با دنیای امروز تقویت کنند، پرسش‌های آنها را کشف کرده و پاسخ‌های مناسب برای آنها بیابد، ارتباط عاطفی مؤثر برقرار کرده تا اعتماد نسل جوان را جلب کنند و این موارد نیازمند مطالعه و پژوهش جدی است؛ بنابراین تربیت دینی در عصر حاضر نیازمند تحول در روش‌هاست و اگر مربیان نتوانند از مرجعیت گوگل فراتر روند، نمی‌توانند در دل‌های نسل جدید نفوذ کنند. کلید موفقیت، ترکیب حکمت دینی با درک واقعیت‌های دنیای مدرن است.  

ایکنا ـ به نظر می‌رسد این نسل همه امکانات و ابزار‌ها را در اختیار دارد؛ برای نزدیک شدن به این نسل و ارتباط با آنها باید چه کرد، در واقع این نسل چه خلأ‌هایی دارند که بتوان از آن مسیر در دل آنها نفوذ کرد؟

وقتی مخاطب جدید را می‌شناسیم یا تحلیل و بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که او در پاسخ به سؤالاتش توانمند است و به راحتی به یوتیوب مراجعه می‌کند که بزرگترین دانشگاه جهان است و انواع فیلم‌های آموزشی در آن وجود دارد و امروزه با ظهور هوش مصنوعی، افراد می‌توانند با چت کردن، پاسخ بسیاری از سوالات خود را دریافت کنند.

با این حال، همه کسانی که با نسل جدید کار می‌کنند، اذعان دارند که این نسل از نظر پرورشی و عاطفی دچار کمبود‌هایی است. این خلأ‌ها جایی است که والدین آگاه یا مربی فهیم می‌توانند وارد شوند و آن کمبود‌ها را جبران کنند.  

برای مثال، گفته می‌شود به دلیل اینکه این نسل در خانه می‌ماند و مدام با موبایل سرگرم است، تمایل کمی به برقراری روابط اجتماعی واقعی دارد. در نتیجه، ممکن است از نظر IQ قوی باشند، اما در هوش هیجانی و اجتماعی ضعیف هستند و توانمندی زیادی ندارند. فردگرایی در این نسل رشد کرده و همین مسئله به آنها آسیب می‌زند، زیرا وقتی وارد جامعه می‌شوند، جامعه بی‌رحم مانند بولدوزر از روی آنها رد می‌شود. چون این افراد فقط در فضای مجازی زندگی کرده‌اند، جایی که همه مسائل به لایک، دیسلایک و کامنت محدود است و نتوانسته‌اند ارتباط جدی با انسان‌ها برقرار کنند.

 

 

توانایی تعامل در حوزه‌های پرورشی و عاطفی، همان موضوعی است که مربیان نسل جدید می‌توانند روی آن تمرکز کرده و ارزش افزوده ایجاد کنند. همچنین اگر مربی بخواهد مترقی باشد، باید قدبلند فکر کند. مربیان قدبلند (از نظر فکری و فرهنگی)، خواه ناخواه متربیان خود را جذب می‌کنند. متأسفانه امروزه بسیاری از مربیان ما کوتوله‌های فرهنگی هستند و این مشکل اصلی است. حتی معلمانی که نمی‌توانند پاسخ سوالات دانش‌آموزان را به زبان مناسب بدهند، طبیعی است که نادیده گرفته می‌شوند. این نسل حتی اعتراض هم نمی‌کند، فقط آنها را حذف کرده و به سادگی از کنارشان می‌گذرند.  بنابراین، باید روی بلندمرتبه‌سازی مربیان و فعالان فرهنگی کار کنیم. آموزش مهارت‌های مناسب و پاسخ‌های قانع‌کننده و اقناعی، ابزار‌هایی هستند که این مربیان باید به دست بگیرند.

برای مثال، اگر با جوانی که شیفته فناوری است روبه‌رو شویم، باید بتوانیم از منظر فلسفه فناوری یا فلسفه علم با او گفت‌و‌گو کنیم، نه اینکه بخواهیم از موضع بالا به او دستور دهیم. یعنی غیر از مو، پیچش مو را نیز ببینیم و در فضای مجازی که فضای دموکراسی است و همه در آن برابرند، گفت‌و‌گو کنیم. در این فضا، گفت‌و‌گو باید تعاملی باشد، نه تحکمی، اینکه می‌خواهم تو را هدایت کنم، برای آنها ادبیات مناسبی نیست. حتی نگوید که این مسئله این طور است، بلکه بگوید به نظرت این مسئله این گونه است؟ چه نقدی بر آن وارد است؟ این ادبیات، ادبیاتی است که این جوان با آن آشنا بوده و برایش مطلوب است.

ایکنا ـ نسل امروز دچار خلأ عاطفی نیز شده و تربیت دینی می‌تواند تکیه‌گاه محکمی برای آنها باشد، اما متأسفانه اعتقادات دینی در بسیاری از خانواده‌ها ضعیف شده است. افزایش آمار خودکشی یا افسردگی در بین دانش‌آموزان و دانشجویان، نشان می‌دهد که این نسل تکیه‌گاه عاطفی و معنوی خود را از دست داده است. راهکار چیست؟

والدینی که خودشان غرق در فضای مجازی هستند، نمی‌توانند این خلأ را پر کنند. هنر والدین یا مربی این است که زمینه تعامل واقعی اجتماعی و عاطفی را فراهم کند و نسل امروز را وارد صحنه واقعی زندگی کنند؛ جایی که داد و ستد دل و احساسات انجام شود. اگر این ارتباط برقرار نشود، طبیعی است که نسل جدید به سمت فضای مجازی و روابط سطحی کشیده می‌شود. یعنی ساعات مشخصی دستگاه‌های الکترونیکی و ... کنار گذاشته شود و تعامل واقعی و وقت‌گذرانی والدین و فرزندان و لحظات خوش با هم بودن انجام شود. این همان چیزی است که باید اتفاق بیفتد. تصور کنید در خانه‌ها ساعاتی را بدون وسایل رسانه‌ای بگذرانیم و با هم گپ بزنیم، مثل گذشته‌ها که پدر به خانه می‌آمد و بچه‌ها دور او جمع می‌شدند، روی پاهایش می‌نشستند و با شوق از او استقبال می‌کردند، این کار‌ها لزوماً دینی نیستند، بلکه انسانی هستند و نکته اینجاست که وقتی چنین روابطی شکل می‌گیرد، فرد تا حد زیادی از فضای فردگرایی خارج می‌شود و والدین یا مربی باید زمینه ارتباط واقعی با اجتماع را فراهم کنند.

مثلاً دوستی تعریف می‌کرد که وقتی بچه بود، هر بار پدرشان گوسفندی ذبح می‌کرد، گوشت را تقسیم می‌کرد و دست بچه‌ها را می‌گرفت و به مناطق محروم می‌برد تا بین نیازمندان پخش کنند. این کار با احترام و به گونه‌ای انجام می‌شد که مناعت طبع فقرا حفظ شود. دیدن فضای فقر از نزدیک، دیدن جامعه و مشکلات مردم، برایشان درس‌های بزرگی داشت و باعث شد شکرگزار باشیم. درواقع این تجربیات باعث می‌شد میل به خدمت و دستگیری در آنها تقویت شود. اما امروز بسیاری از بچه‌ها چنین صحنه‌هایی را ندیده‌اند. فقر، بیماری و رنج دیگران را از نزدیک لمس نکرده‌اند، در نتیجه حس همدردی در آنها کمرنگ شده است.

 

هدایت خاموش: کلید تربیت دینی نسل جدید

 

امروزه در جامعه‌شناسی پدید‌ه‌ای مطرح است؛ در گذشته پیش‌بینی می‌شد که پس از اتفاقات اخیر در غزه، موجی از اعتراضات در کشور‌های عربی و حتی جهانی به راه بیفتد، اما چنین نشد. حتی در کرانه غربی نیز واکنش‌های محدودی دیده شد. جامعه‌شناسان می‌گویند دلیل آن رشد فردگرایی است و مردم بیشتر می‌گویند «به من چه مربوط است؟» در واقع روابط اجتماعی به قدری تضعیف شده است که دلسوزی چندان وجود ندارد و افراد در این تعاملات بیشتر به فکر خود هستند و فردگرایی مقدمه بی‌اخلاقی است.

فردگرایی مقدمه بی‌اخلاقی است. اساساً مرگ اخلاق از فردگرایی آغاز می‌شود. انسان اخلاقی کسی است که دیگری را بر خود ترجیح می‌دهد، رنج خود را می‌پذیرد تا آسایش دیگران فراهم شود. پدری که گرسنگی می‌کشد تا فرزندش سیر باشد، یا از خواسته‌های خود می‌گذرد تا هزینه تحصیل فرزندش را تأمین کند و اینها نمونه اخلاق و ارزشمند است. اما امروز فردگرایی این ارزش‌ها را کمرنگ کرده است.

 

 

ایکنا ـ و همه اینها تربیت دینی است.

بله، هم تربیت دینی و هم تربیت اخلاقی است، همانطور که پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید؛ «انَّما بُعِثتُ لِاُتمِمَّ مکارم الأخلاق» و یا «آنچه بر خود نمی‌پسندی، بر دیگران مپسند.» این همان تربیت انسانی و عقلانی است که باید احیا شود.

اگر فضای دیجیتال و رسانه‌ها فردگرایی را تقویت می‌کنند، باید در مقابل، اخلاق‌گرایی و زندگی اجتماعی را رواج دهیم. این امر فقط در تعاملات واقعی انسانی ممکن است و این موضوعی است که والدین می‌توانند از آن بهره ببرند، سناریو‌هایی طراحی کنند تا این تعاملات را ایجاد کند. مثلاً به جای بازی‌های دیجیتال، بچه‌ها را به بازی‌های فیزیکی مانند الک دولک، هفت سنگ، فوتبال و... تشویق کنند. اجازه دهند بچه‌ها با هم شوخی کنند، رقابت سالم داشته باشند و حتی گاهی جر و بحث کنند. اینها همان روابط اجتماعی را می‌سازد که در بازی‌های دیجیتال وجود ندارد؛ بنابراین در دنیای امروز تأکید بر این است که بازی‌ها را فیزیکی و جمعی کنید تا جامعه‌پذیری تقویت شود و با این کار بسیاری از مشکلات نسل جدید کاهش می‌یابد.

ایکنا ـ چه موانعی بر سر راه تربیت دینی نسل امروز وجود دارد؟

یکی از موانع بزرگ، عدم شناخت مخاطب، عدم درک زمانه و نقش رسانه‌هاست. امروز تربیت رسانه‌ای به رقیبی جدی و اصلی برای تربیت خانوادگی و مدرسه‌ای تبدیل شده و روز به‌ روز هم پررنگ‌تر می‌شود. نمی‌خواهیم بگوییم رسانه بد است، خود ما هم از رسانه استفاده می‌کنیم و نمی‌خواهیم رسانه‌ستیزی کنیم، اما باید بدانیم هر فضایی چه مختصاتی دارد و متناسب با آن عمل کنیم. غرق شدن در یک فضا بدون آگاهی از پیامدهای آن، می‌تواند به رشد ناخواسته فرزندان بینجامد.  

درست است که والدین تأثیرگذارند، اما نحوه استفاده فرزندان از ابزار‌های رسانه‌ای هم بسیار مهم است. والدین باید روی نقاط قوت خود تمرکز کنند، عواطف، زندگی اجتماعی و تعاملات انسانی که می‌توانند با فرزندان داشته باشند را احیا کنند. مثلاً در ماه مبارک رمضان، به جای اینکه بعد از افطار با گوشی مشغول شویم، می‌توانیم با فامیل و دوستان دیدار کنیم، با هم به مهمانی برویم یا در برنامه‌های سحری شرکت کنیم. این تعاملات اجتماعی، در مقابل فردگرایی و زیست فردی حاکم بر فضای مجازی قرار می‌گیرد.  

نسل جدید را «بومیان دیجیتال» می‌نامند، چون در دنیای دیجیتال متولد شده‌اند. اما این فضا گاهی به کاهش مهارت‌های اجتماعی و عاطفی (EQ) منجر می‌شود. اگر بتوانیم روابط اجتماعی سالم، اخلاقی و انسانی را تقویت کنیم، بخشی از خلأ‌های عاطفی و شخصیتی آنها را پوشش داده‌ایم.  

ایکنا ـ فکر می‌کنم در گذشته کار والدین در تربیت فرزندان این اندازه سخت و دشوار نبود که اکنون است و والدین با مشکلات عدیده‌ای مواجه هستند و گاهی مستأصل می‌شوند. آینده تربیت دینی را در عصر رسانه‌ای و دیجیتال چگونه ترسیم می‌کنید؟

پیش‌بینی آینده دشوار است، اما برخی نشانه‌ها حاکی از بازگشت به ارزش‌های انسانی است.  سوال شما نشان می‌دهد که ما به این درد و دغدغه رسیده‌ایم و می‌دانیم روش‌های قدیمی جواب نمی‌دهد. اکنون در حال پوست‌اندازی، تولید دانش و الگو‌های جدید هستیم، پیشنهاد کرده و تصحیح می‌کنیم. از طرفی هم، آسیب‌های تربیت شبکه‌ای غیر از مزایایی که دارد، به مرور نسل جدید را متوجه نیاز‌های واقعی‌شان می‌کند. اخیراً نظرسنجی‌ای از سوی وزارت ارشاد و وزارت کشور با عنوان «ارزش‌ها و نگرش‌ها» انجام شده است که نشان می‌داد، مرجعیت خانواده‌ها در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۳۹۴ که پیمایش سوم بود، حدود ۱۰ درصد افزایش یافته و بیش از ۵۰ درصد جوانان، خانواده را مرجع اصلی خود می‌دانند. این یعنی نسل جدید به خانواده پناه می‌آورد و امیدوارم این پناهگاه، گرمابخش و تربیت‌کننده باشد.  

شاید تعبیر درستی نباشد، اما نسل جدید به مرغ‌های مادر (منبع گرمای عاطفی و عقلی) نیاز دارد تا رشد کند و به بلوغ برسد. والدین یا مربیان باید هم عاطفه دهند، هم زحمت بکشند. امروز بسیاری از خانواده‌ها می‌خواهند برای تربیت فرزندانشان کاری کنند، اما نمی‌دانند از کجا شروع کنند. والدین امروز هم بار مسائل و مشکلات اقتصادی را به دوش می‌کشند و هم باید فرزندانشان را در این فضا تربیت کنند.

 

 

ایکنا ـ هیچکس نمی‌خواهد فرزندش بی‌اخلاق یا منفی باشد و این مسیر نیازمند آگاهی و تلاش است، والدین این آگاهی را از کجا به دست آورند و از کجا شروع کنند؟  

منظور از این سؤال این است که چه نقشه راهی برای تربیت دینی وجود دارد. ما پژوهشی ۲۰‌ ساله انجام داده‌ایم که نتیجه آن در کتابی سه‌ جلدی با عنوان «نقشه راه هدایت در دنیای مدرن» منتشر شده است. این کتاب مسیر تربیت در جهان امروز را ترسیم می‌کند. اگر بپرسید «چه باید کرد؟» شاید پاسخ این باشد که این نقشه راه را مطالعه کنید. البته این حرف شبیه تبلیغ کتاب است، اما واقعاً چنین راهکاری طراحی شده است.  

مثل سفر به مشهد که نیاز به نقشه دارد، اینجا هم نقشه راه را مشخص می‌کند که از کجا شروع کنید، اما خودش وسیله نقلیه نیست؛ بنابراین یکی از راهکار‌های مهم، افزایش سواد رسانه‌ای خانواده‌هاست. اگر والدین سواد رسانه‌ای داشته باشند، می‌توانند با فرزندان درباره محتوای رسانه‌ها گفت‌و‌گو کنند و آنها را در این فضا هدایت کنند. رسانه جذاب و شیرین است و فرزندان هم رسانه‌ای هستند. اگر والدین و مربی این دانش را داشته باشند، زمینه تعامل با فرزندان را فراهم کند، بنابراین سواد رسانه‌ای همان پیچش مو است، یعنی نه نگاه سطحی به رسانه، بلکه تحلیل هوشمندانه آن. تربیت دینی و سواد رسانه‌ای امروز به هم گره خورده‌اند، چون رسانه‌ها نه‌تنها رقیب تربیت خانوادگی و مدرسه‌ای هستند، بلکه گاهی نقش تقویت‌کننده یا تضعیف‌کننده ارزش‌ها را بازی می‌کنند.  

برای تقویت نقاط مثبت رسانه و کاهش آسیب‌های آن، سواد رسانه‌ای ضروری است. اگر والدین این سواد را داشته باشند، می‌توانند با فرزندان گفت‌وگوی سازنده درباره محتوای رسانه‌ها داشته باشند. جایی آماری خواندم که در دوران دولت آقای روحانی، میانگین گفت‌وگوی خانوادگی درباره پدیده‌های رسانه‌ای به حدود ۲۰ دقیقه در روز رسیده بود، حتی اگر این رقم ۴۰ دقیقه هم باشد، باز هم کم است! این گفت‌و‌گو‌ها باید آگاهانه و مبتنی بر دانش باشد، نه سطحی و گذرا. چنین فضایی، بستر مناسبی برای هدایت تربیتی و تصحیح روابط فراهم می‌کند.  

 

هدایت خاموش: کلید تربیت دینی نسل جدید

 

والدین و مربی باید در قالب پرسش، حرف‌های خود را بزنند، مثلاً بگویند؛ به نظر شما این تحلیل درست است؟ من این‌طور فهمیدم، درست است؟ در واقع نظر خود را به‌صورت یک‌جانبه تحمیل نکند. یا بگوید؛ حس خوبی نسبت به این موضوع ندارم و این گونه به تعامل با فرزندش بپردازد؛ بنابراین سواد رسانه‌ای به معنای نقد هوشمندانه پیام‌های رسانه‌ای است، نه صرفاً بدگویی از رسانه، بلکه تجزیه و تحلیل پیام‌هاست. فرامتن این پیام چیست؟ درواقع باید بتوانیم تحلیل کنیم که یک پیام چه هدفی دارد، خط فکری آن چیست و چگونه ارائه می‌شود. اینها مهارت‌هایی است که والدین و مربیان باید بیاموزند، چون فرزندان ما امروز در دنیای رسانه زندگی می‌کنند.  

ایکنا ـ بنابراین یکی از ابزار‌های مهم تربیت دینی، سواد رسانه‌ای است، ابزار‌های دیگر در این زمینه چیست؟

تربیت اخلاقی یکی از ابزار‌های مهم دیگر است، اخلاق ریشه در عقل دارد، اگر کسی بگوید «ظلم خوب است»، نشان می‌دهد عقل سالم ندارد. خداوند دو حجت عقل و شرع را برای هدایت بندگان قرار داده است. اگر کسی هیچ پیامبری را ندیده باشد، همین عقل سلیم به او می‌فهماند که ظلم کردن زشت است، خوردن مال یتیم گناه است و آنچه برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران هم نباید بپسندی و همین عقل او را هدایت می‌کند و دین هم آمده است تا بر این اخلاق تأکید کند.

یکی از راه‌های مقابله با فردگرایی و تقویت روحیه جمعی، زیست اخلاقی است و باید روی زیست اخلاقی سرمایه‌گذاری کرد تا فرزندان بفهمند اخلاق یعنی چه و زندگی بدون اخلاق چقدر پوچ و زشت است. همانطور که هابز معتقد است؛ انسان‌های بی‌اخلاق مانند گرگ‌هایی هستند که فقط منتظر فرصت هستند تا به همدیگر حمله کنند. اما الگو‌هایی مثل ژان والژان در رمان «بینوایان» را تمجید می‌کنند. فرض کنید این اخلاق ملکه و عادت انسان‌ها شود، در این صورت متوجه خواهد شد که اخلاق چقدر زیبا است.

 

 

اینکه حضرت علی(ع) که حاضر نبود برای رسیدن به حکومت حتی به اندازه گرفتن دانه‌ای از دهان مورچه ظلم کند، نشان می‌دهد اخلاق چه زیباست و این فرد، قابل الگو شدن است و این تربیت دینی است؛ بنابراین تربیت دینی حرکت از عقلانیت به سمت تمکین به ارزش‌های الهی، تبدیل زیست اخلاقی به یک عادت روزمره و تقویت روابط انسانی در مقابل فردگرایی حاکم بر فضای مجازی است.

ایکنا ـ چه پیامی به والدین و نسل جوان دارید که در مسیر تربیت دینی به آنها کمک کند؟

پیام همان پیام امام صادق(ع) است؛ «کُونُوا لَنَا دُعَاةً صَامِتِینَ». اگر این مسیر را درست طی کنیم، نسل جدید به‌طور طبیعی به سمت ارزش‌های الهی و انسانی هدایت خواهد شد و این هدایت، هدایت خاموش است.

ایکنا ـ از دیدگاه شما برای امر تربیت دینی لازم است از یک مشاوره کمک بگیرند یا در دوره‌های مختلف شرکت کنند؟

قطعاً شکی در این زمینه وجود ندارد. اما مشاور باید حواسش جمع باشد که چه مشاوره‌ای و با چه مبنایی انجام می‌دهد.  

گفت‌و‌گو از سمیه قربانی

انتهای پیام
captcha