گردشگری مذهبی به عنوان یکی از پرسودترین و پایدارترین انواع گردشگری در جهان شناخته میشود. ایران با دارا بودن اماکن مقدس متعدد، تاریخ غنی مذهبی و فرهنگ دینی عمیق، از ظرفیت بینظیری برای توسعه این صنعت برخوردار است؛ اما متأسفانه تاکنون نتوانستهایم از این پتانسیل به شکل مطلوب بهرهبرداری کنیم.
شهرهایی مانند مشهد، قم، شیراز و ری میتوانند به قطبهای جهانی گردشگری مذهبی تبدیل شوند، مشروط بر آنکه زیرساختهای لازم اعم از حملونقل، اسکان، خدمات رفاهی و تبلیغات هدفمند برای آنها توسعه یابد. همچنین ایجاد تنوع در محصولات گردشگری مرتبط با اماکن مذهبی(مانند تورهای تاریخی - مذهبی، برنامههای معنوی و کارگاههای آموزشی) میتواند به جذب طیف وسیعتری از زائران و گردشگران بینالمللی منجر شود.
زیارت در ایران عمدتاً حول محور اماکن مقدسی مانند حرم امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) شکل گرفته است. در حالی که تسهیل شرایط سفر (مانند بهبود دسترسی، اسکان مقرونبهصرفه و خدمات بهداشتی) از ضروریات است، اما نباید از بعد معنوی این سفرها غافل شد. تجربه موفق اربعین نشان میدهد که ترکیب «تسهیل سفر» با «تقویت حس معنویت» میتواند الگویی کارآمد برای توسعه گردشگری زیارت باشد. ایجاد فضاهای آرامبخش در مسیرهای زیارتی، طراحی برنامههای فرهنگی - معنوی و آموزش راهنمایان تخصصی زیارت میتواند به ارتقای کیفیت این سفرها کمک کند. همچنین، توجه به نیازهای زائران خارجی (مانند ارائه خدمات چندزبانه و اطلاعرسانی مناسب) میتواند ایران را به مقصدی جذاب برای زائران بینالمللی تبدیل کند.
در همین راستا ایکنا در ایام ولادت با سعادت امام رضا(ع) با رضا تنهاییمقدم، پژوهشگر پژوهشکده زیارت و گردشگری دانشگاه فردوسی مشهد، در رابطه با زیارت، اقتصاد زیارت و چگونگی استفاده از ظرفیتهای حرم امام رضا(ع) برای جذب زائران به ویژه زائران خارجی به گفتوگو پرداخته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
بین زیارت و گردشگری تمایز قائل هستم و اصرار دارم که زائر را گردشگر نخوانم. زیرا کسی که با هدف گردشگری سفر میکند، با کسی که برای زیارت میرود، دو مقوله کاملاً متفاوت هستند. درواقع وقتی این دو مقوله از هم جدا باشند، نیازها و برنامهریزیهای مربوط به آنها نیز متفاوت میشود. گردشگری لزوماً یک امر دینی نیست، نه اینکه بد باشد اما یک فعالیت معنوی محسوب نمیشود. در حالی که زیارت، حتی گردشگری مذهبی هم نیست. برای مثال کسی که از کتابخانه حرم امام رضا(ع) یا معماری حرم دیدن میکند، گردشگر مذهبی و نه زائر محسوب میشود. زائر، صرفاً با مفهوم معنوی و دینی زیارت تعریف میشود. بنابراین، کسانی که به مشهد میآیند، زائر هستند، نه گردشگر.
هر زائر خارجی بهطور متوسط حدود هزار دلار ارزآوری دارد، در حالی که زائران داخلی طبیعتاً ارزآوری مستقیم ندارند، اما درآمدزایی آنها قابل توجه است. در زمینه اشتغالزایی نیز برآوردها نشان میدهد که بهازای هر ۶ زائر خارجی، یک شغل و بهازای هر ۲۵ زائر داخلی، یک شغل ایجاد میشود. بنابراین، هرچه تعداد زائران (اعم از داخلی و خارجی) افزایش یابد، به همان نسبت اشتغالزایی نیز بیشتر خواهد شد.
متأسفانه به دلیل عدم وجود آمار دقیق در مورد صنعت زیارت، سهم آن در اشتغال کل شهر یا استان را نمیتوان بهطور قطعی بیان کرد. در مورد درآمدزایی نیز، وضعیت مشابه است؛ هرچند بهطور تقریبی گفته میشود که اقتصاد زیارت حدود ۱۵ درصد از تولید ناخالص داخلی مشهد را تشکیل میدهد، اما این رقم نمیتواند دقیق باشد؛ چرا که یکی از بزرگترین چالشهای حکمرانی زیارت، مسئله کمبود دادههای دقیق است.
در چند دهه گذشته (از اواخر دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۱۴۰۰)، توسعه زیرساختها متناسب با نیازهای واقعی زائران نبوده است. حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد زائران مشهد از طبقات متوسط و پایینتر جامعه هستند اما در مقابل، ۷۰ تا ۸۰ درصد زیرساختهای اقامتی ایجادشده در این دو دهه، برای زائران متوسط به بالا طراحی شده است. حتی برخی از اقامتگاههای بهاصطلاح ارزانقیمت نیز با نیازهای زائران کمدرآمد سازگاری ندارند.
در این سالها، توسعه هتلها بسیار بیشتر از مهمانسراها و خوابگاههای زائرین بوده است. برای مثال، زائران پاکستانی که عمدتاً از قشرهای محروم هستند، معمولاً ترجیح میدهند در حسینیهها و مکانهای مشابه اقامت کنند اما زیرساختهای مناسب برای این گروه توسعه نیافته است. همچنین، حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد زائران داخلی با خودروی شخصی به مشهد سفر میکنند، اما در طول سالها، توسعه پارکینگها متناسب با این نیاز انجام نشده است. امروزه، کمبود پارکینگ بهویژه در ایام پیک سفر زیارتی، به یکی از اصلیترین چالشهای زائران تبدیل شده است.
نکته دیگر اینکه، زیرساختها نهتنها با جنس زائر (ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی) همخوانی ندارند، بلکه با زیارت مشهد نیز سازگار نیستند. براساس آمارها، زائران کمتر از ۳ تا ۴ ساعت از ۲۴ ساعت شبانهروز را در حرم امام رضا(ع) سپری میکنند و بقیه زمان خود را در شهر محل اقامت یا مراکز خرید میگذرانند اما متأسفانه خارج از حرم، خدمات زیارتی چندانی به زائران ارائه نمیشود. حتی زیرساختهای اقامتی نیز ارتباط معناداری با هویت زیارتی مشهد ندارند.
در گذشته (دهههای ۶۰ و ۷۰)، زائر حتی در محل اقامت خود نیز حس حضور در حریم حرم را تجربه میکرد. گنبد و گلدستههای حرم از فواصل دور دیده میشدند و صدای نقارهخانه به گوش میرسید اما امروزه، بهدلیل ساختوسازهای بیضابطه در بافت پیرامونی حرم، این حس حضور کمرنگ شده است و متأسفانه توسعه زیرساختها در سالهای اخیر، نهتنها با نیازهای زائران، بلکه با هویت زیارتی و تاریخی مشهد نیز ناسازگار بوده است.
در مورد زائران خارجی، طبق برنامه هفتم توسعه، در سال ۱۴۰۱ حدود ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار گردشگر خارجی وارد کشور شدهاند که براساس کمترین برآوردها، حداقل نیمی از این افراد زائر هستند. در برخی برآوردها حتی تا ۸۰ درصد از این گردشگران به عنوان زائر طبقهبندی میشوند. براساس آمارهایی که مشاهده کردهام، این رقم در سال ۱۴۰۳ به حدود ۷ میلیون نفر رسید. طبق اهداف تعیینشده در برنامه توسعه، این تعداد باید تا پایان برنامه هفتم به ۱۵ میلیون گردشگر خارجی افزایش یابد. با در نظر گرفتن اینکه بین ۵۰ تا ۸۰ درصد این گردشگران، زائر محسوب میشوند، پیشبینی میشود که تا پایان برنامه، بین ۷.۵ تا ۱۲-۱۳ میلیون زائر خارجی به کشور وارد شوند.
زائران خارجی عمدتاً از طریق هوایی به ایران سفر میکنند، به استثنای زائران پاکستانی و برخی زائران عراقی که از مسیر زمینی وارد میشوند. در حال حاضر، مسئله اصلی، کمبود تبلیغات نیست، هر چند حدود ۴۰۰ میلیون شیعه در جهان وجود دارد که فقط حدود یک درصد آنها در سال ۱۴۰۱ به ایران سفر کردهاند. علاوه بر این، حدود ۹۰۰ میلیون تا یک میلیارد نفر از اهل سنت نیز وجود دارند که بسیاری از آنها دارای گرایشهای صوفیانه هستند و باور به زیارت دارند (برخلاف سلفیها و وهابیها). این گروهها به ویژه در کشورهای ترکزبان آسیای میانه، هند و پاکستان حضور پررنگی دارند و بسیاری از آنها زیارت امام رضا(ع) را پذیرفتهاند. بنابراین، پتانسیل بسیار بالایی برای جذب زائر خارجی وجود دارد اما زیرساختهای لازم برای پذیرش این حجم از زائران هنوز فراهم نشده است.
حتی اگر تبلیغات گستردهای انجام دهیم، بدون توسعه زیرساختها، امکان جذب مؤثر زائران خارجی وجود ندارد. برای مثال، هند بین ۴۰ تا ۸۰ میلیون نفر شیعه دارد، اما برای سفر به ایران فقط راه هوایی وجود دارد. در حالی که تعداد پروازهای هفتگی از دهلی به مشهد یا حتی از فرودگاه مهرآباد بسیار محدود است (احتمالاً یک یا دو پرواز در هفته). در مورد پاکستان نیز اگرچه بسیاری از زائران از طریق زمینی سفر میکنند، اما کمبود شدید اتوبوسهای مناسب برای جابجایی آنها به ویژه در ایام اربعین مشهود است. برآوردها نشان میدهد که کشور با کمبود حداقل ۲ هزار دستگاه اتوبوس روبهرو است. از سوی دیگر، ناوگان هوایی داخلی کشور حتی پاسخگوی نیازهای پروازی داخل ایران نیست، چه رسد به پذیرش زائران خارجی. همچنین، خطوط هوایی خارجی نیز تمایل چندانی به پرواز به ایران ندارند.
پاکستان به تنهایی حدود ۶۰ میلیون شیعه دارد. اگر فقط ۱۰ درصد از این جمعیت (یعنی ۶ میلیون نفر) یا حتی ۵ درصد (۳ میلیون نفر) بخواهند به ایران سفر کنند، زیرساختهای فعلی اصلاً جوابگو نخواهد بود. زائران پاکستانی عمدتاً ترجیح میدهند، در حسینیهها اقامت کنند اما امکانات اقامتی مناسب برای این گروه به اندازه کافی توسعه نیافته است. بنابراین، پیش از هرگونه تبلیغات، باید زیرساختهای حملونقل، اسکان، تغذیه، خدمات مالی و بانکی و ارتباطات فراهم شود.
برای نمونه، تا همین سال گذشته مشکل نرخ ارز برای زائران خارجی وجود داشت. زائران مجبور بودند ارز خود را با نرخ نیمایی تبدیل کنند، در حالی که تمایل داشتند از نرخ آزاد استفاده کنند. این اختلاف نرخ باعث میشد زائران حداقل یکسوم از مبلغ خود را از دست بدهند و در نتیجه، بسیاری از آنها ترجیح میدادند از سیستم بانکی استفاده نکنند و به جای آن، با حمل اسکناس نقدی مشکلات امنیتی و مالی را تجربه کنند. همچنین، خدمات بیمهای و بانکی مناسبی برای زائران خارجی وجود ندارد.
در زمینه ارتباطات نیز زائران خارجی با محدودیت مواجه هستند. سیمکارتهای خارجی در ایران با مشکلاتی مانند فیلتر شدن شبکههای اجتماعی روبهرو هستند، در حالی که زائران نیاز دارند با خانوادههای خود در کشورهای مبدأ در ارتباط باشند. علاوه بر این، زیرساختهای حملونقل شهری و بینشهری نیز نیاز به بهبود جدی دارد.
یکی دیگر از زیرساختهای مهم، مسائل زبانی و راهنمایی است. اگرچه تابلوهای راهنما و خدمات راهنمایان گردشگری نسبت به سالهای گذشته بهبود یافتهاند اما هنوز چالشهای جدی در این زمینه وجود دارد. خوشبختانه حرم امام رضا(ع) برنامههایی به زبانهای مختلف برای زائران خارجی برگزار میکند و برخی از راهنمایان و رانندگان تاکسی در مشهد به زبان عربی مسلط هستند. با این حال، مسائل اولویتدار دیگری مانند حملونقل، اسکان و خدمات مالی باید ابتدا حل شوند تا بتوان به صورت مؤثر به جذب زائران خارجی پرداخت.
در حالی که پتانسیل بسیار بالایی برای جذب زائران خارجی وجود دارد، فقدان زیرساختهای مناسب در حوزههای حملونقل، اقامت، خدمات مالی و ارتباطی، مهمترین مانع در این مسیر محسوب میشود. فقط پس از رفع این مشکلات میتوان به تبلیغات و توسعه صنعت زیارت به صورت جدی پرداخت.
برای افزایش درآمدزایی از زیارت در مشهد بدون لطمه به اصالت فرهنگی و مذهبی، لازم است، الگویی اقتصادی طراحی شود که بهطور ویژه بر زائر متمرکز باشد، نه گردشگر. یکی از مشکلات اصلی در حال حاضر این است که زائر به چشم گردشگر دیده میشود و امکانات و خدمات بیشتر براساس الگوهای گردشگری شکل گرفته است. اگر الگوهای اقتصادی متناسب با نیازها و اهداف زائر طراحی شوند، این به تنهایی میتواند موجب افزایش درآمد و جذب بیشتر افراد شود.
مشهد بهعنوان یکی از مراکز مهم زیارتی جهان میتواند مزیت رقابتی خود را که همان زیارت است، تقویت کرده و اقتصاد شهری را حول همین محور توسعه دهد. بهجای تمرکز بر تفریحات غیرمرتبط مانند پارکهای آبی یا رستورانهای لوکس، لازم است خدماتی ارائه شود که تجربه زائر را کامل کند و تعریف منحصربهفردی فقط برای این شهر ایجاد کند. تفریحاتی که مکمل زیارت باشند و حال و هوای فرهنگی و مذهبی خاصی را نمایان کنند، میتوانند جایگزین مناسبی باشند. یکی دیگر از نقاط ضعف راهبرد کنونی این است که به جای توزیع زمان سفر زائران در طول سال، ماندگاری زائر در ایام پیک زیارتی افزایش داده شده است. این امر موجب تراکم در ایام مشخص و خالی بودن ظرفیتها در دیگر ایام سال شده و سرمایهگذاریها را غیراقتصادی کرده است.
راهکار پیشنهاد شده، طراحی سیستمی برای تشویق سفرهای کوتاهمدت و مکرر در طول سال است. مثلاً برنامههایی که زائر بتواند روزهای غیرتعطیل یا آخر هفتههای کوتاه به مشهد سفر کند و دوباره سریعاً بازگردد، میتوانند ظرفیتهای خالی هتلها و امکانات شهری را نیز پوشش دهند. همچنین، باید اقتصاد وقف و اراضی وقفشده امام رضا(ع) بهعنوان بخش مهمی از تأمین مالی این مدلها در نظر گرفته شود. به دلیل وجود انگیزه معنوی در زائران، تلاش برای کاهش هزینه سفر و ایجاد تجربهای مقرونبهصرفه، نه تنها سبب جذب بیشتر افراد خواهد شد، بلکه همان حس خدمت به زائر را که برای شهروندان ارزشمند است، تقویت میکند. با توجه به اینکه سهم زیادی از اراضی مشهد (تقریباً ۴۳ درصد) به امام رضا(ع) وقف شده است، این فرصت عظیم میتواند در برنامهریزی دقیقتر و هدفمند، بستر رشد اقتصادی عادلانهتر برای شهر ایجاد کند.
در طول سدههای مختلف، زمین بهعنوان مهمترین ابزار تولید و عامل اقتصادی محسوب میشده است. نیمی از اقتصاد مشهد بر پایه وقف و انگیزههای خیرخواهانه شکل گرفته است. بهبرکت این نیتهای پاک، مؤسساتی مانند دارالشفا، مهمانسرای حضرت و مراکز اسکان زائران نیازمند ساخته شدهاند. همچنین، بسیاری از خدمات و زیرساختهای داخل و خارج حرم با همین روحیه ایجاد شدهاند.
یکی از دلایل اصلی، تغییر نگرش به مقوله زیارت و تبدیل آن به گردشگری صرف است. برای احیای این سنت حسنه، باید به سراغ مدل اقتصادی مبتنی بر «اقتصاد زیارت» در بخش غیرانتفاعی برویم؛ مشروط بر اینکه زیارت را همان «زیارت» بدانیم، نه «گردشگری». زیرا در گردشگری، کمتر کسی حاضر است در بخش غیرانتفاعی سرمایهگذاری کند اما اگر زیارت را بهدرستی تعریف کنیم، مردم برای خدمت به زائران از هیچ کمکی دریغ نخواهند کرد.
چنین اقتصادی نهتنها به توسعه مالی منجر میشود، بلکه اصالت فرهنگی و مذهبی مشهد را نیز تقویت میکند. برای مثال، زائران علاوه بر زیارت (که مثلاً ۳ ساعت در حرم میگذرانند)، نیاز به امکاناتی برای اوقات دیگر خود دارند. اینجاست که میتوان با ایجاد پارکهای زیارتی، موزههای مذهبی، سینماهای با محتوای دینی، و توسعه سوغاتهای معنوی، هم نیاز زائر را برطرف کرد، هم هویت مذهبی شهر را حفظ کرد و هم اقتصاد محلی را رونق بخشید.
ساخت هتلهای لوکس انگیزه خیرخواهانه ندارد اما احداث حسینیههای اسکان رایگان برای زائران نیازمند میتواند هزاران نیکوکار را جذب کند. اراضی موقوفه باید صرف امور مرتبط با زیارت شود، نه فعالیتهای تجاری صرف. مثلاً رستورانهای ساده با فضای معنوی بهجای رستورانهای لاکچری در این اراضی اولویت دارد. مردم حاضر هستند خانههای خود را برای احداث حسینیه وقف کنند اما نه برای تبدیل به اقامتگاههای گرانقیمت!
پیش از هرگونه بازاریابی، باید زیرساختها اصلاح شود اما کلید موفقیت، حفظ مزیت رقابتی مشهد یا به زبان بازاریابی، «برندینگ مذهبی» است. مشهد باید خود را بهعنوان «پایتخت معنوی شیعیان جهان» معرفی کند و بر جذابیتهای منحصربهفردی مانند، تقویت پیوند عاطفی زائران با امام رضا(ع)، توسعه خدمات رفاهی همسو با فرهنگ زیارت(نه متضاد با آن) و ایجاد شبکهای از نهادهای وقفمحور برای پشتیبانی از زائران بینالمللی متمرکز شود.
بازگشت به اصالت زیارت، بزرگترین راهبرد برای توسعه مشهد است. اقتصادی که بر این اساس شکل گیرد هم پایدار است، هم کرامت زائر را حفظ میکند و هم هویت شهر را زنده نگه میدارد. مشهد، شهر امام رضا(ع) است و باید در سطح جهانی به این عنوان شناخته شود. هرکس که بخواهد به زیارت امام رضا(ع) بیاید، باید به مشهد سفر کند و این تصویر را باید در ذهن جهانیان تثبیت کنیم.
صرفنظر از بحث زیرساختها که فرض را بر فراهمبودن آن میگذاریم، باید وارد شبکههای بینالمللی تورهای گردشگری و آژانسهای خدمات مسافرتی شویم. متأسفانه امروز مشهد در بسیاری از این پلتفرمهای بینالمللی حضور ندارد، درحالیکه حتی خود ایران نیز در برخی از این فضاها دیده نمیشود و این یک خلأ بزرگ است که باید آن را پر کنیم.
علاوه بر این، باید از تمام ظرفیتهای فرهنگی و تاریخی مشهد بهره ببریم؛ از جمله امام محمد غزالی که در طوس (مشهد کنونی) مدفون است و جایگاه ویژهای میان اهل سنت و متصوفه دارد، یا فردوسی که میتواند انگیزهای برای فارسیزبانان بهویژه تاجیکها باشد. حتی ترکهای مناطق شرق و غرب دریای خزر نیز میتوانند مخاطبان ما باشند، به شرطی که زیرساختهای لازم را فراهم کنیم.
به نظر میرسد با نگاهی جامعتر به تمام این ظرفیتها در ذیل نام امام رضا(ع)، میتوانیم تصویر جهانی قویتری از این شهر ارائه دهیم. عنوان «پایتخت معنوی ایران» برای مشهد ایده بدی نیست، اما متأسفانه از زمانی که این عنوان را انتخاب کردیم، بهویژه در این ۲۰ سال اخیر، عملاً برخلاف این مفهوم عمل کردهایم. نهتنها این برند را تضعیف کردهایم، بلکه آن معنویت و هویت اصیل را از شهر و حتی از بافت پیرامون حرم رضوی گرفتهایم.
پیش از این، حس حضور معنوی در معماری شهر، در شهرسازی و حتی در بافت اطراف حرم مشهود بود؛ اما امروز با بلندمرتبهسازیها، لوکسسازیها و توسعههای بیضابطه، آن هویت را از بین بردهایم. حتی در مناطقی مانند بلوار سجاد که در اراضی موقوفه امام رضا(ع) قرار دارد، دیگر اثری از آن حس معنوی دیده نمیشود.
برندسازی فقط در رسانه نیست؛ باید روی زمین اجرا شود. وقتی میگوییم «پایتخت معنوی ایران»، این مفهوم باید در تکتک خیابانهای مشهد احساس شود، نه فقط در محدوده اطراف حرم. متأسفانه امروز، جز در نقاطی که چشمانداز مستقیم به حرم داریم، در سایر مناطق شهر هیچگونه حس حضور معنوی وجود ندارد. درحالیکه وقتی کسی در خیابانی حتی ۱۰ کیلومتر دورتر از حرم قدم میزند، باید تفاوت این شهر را با تهران، ساری یا هر شهر دیگری احساس کند.
از نظر تسهیل زیارت، یکی از بزرگترین مشکلات، کمبود پارکینگ و زیرساختهای رفاهی است. اما اگر کلاننگرانه بررسی کنیم، اصلیترین چالش، عدم تناسب زیرساختها با نیازهای زائران است؛ از اسکان تا خدمات رفاهی و قیمتگذاریها.
چالش مهمتر، عدم برنامهریزی برای تعمیق زیارت خارج از حرم است. عمده وقت زائر خارج از حرم میگذرد، اما برای این فضا هیچ برنامهای نداریم. زائر باید از لحظهای که از محل اسکان خارج میشود، حضور امام رضا(ع) را در کوچهها، بازارها و معابر احساس کند و این حس بهتدریج تا ورود به حرم تقویت شود. متأسفانه امروز زائر ناگهان از فضایی بیربط به حریم حرم وارد میشود، درحالیکه باید این انتقال تدریجی و معنوی باشد.
اگرچه دستگاههای سیاستگذار عمدتاً بر مسائل رفاهی متمرکزند (که البته مهم است)، اما تعالی زیارت نیازمند برنامهریزی جدیتر است. تا زمانی که این نگاه اصلاح نشود، چالشهای معنوی مشهد از چالشهای رفاهی آن بزرگتر خواهد بود.
عراق شاید در اقتصاد زیارت به شکل مرسوم الگوی موفقی نباشد، اما در زیارت اربعین توانسته الگوی موفقی از بخش سوم (بخش غیرانتفاعی و مردمی) ارائه دهد. در این مدل، زیارت به شکل ارزان و مردمی سازماندهی میشود و همین عامل جذابیت اصلی برای زائران است. این تجربه برای مشهد هم قابل الگوبرداری است؛ ما نیز میتوانیم با تقویت بخش سوم زیارت، از نذورات، موقوفات و کمکهای خیریه برای تسهیل سفر زائران از مبدأ تا مقصد استفاده کنیم.
اما عربستان در حوزه اقتصاد زیارت اصلاً الگوی موفقی نیست. بهویژه در سند ۲۰۳۰ گردشگری آنها، هویت زیارتی مکه و مدینه در حال کمرنگ شدن است. عربستان زیارت را گران و تجاری کرده و در حال تبدیل آن به یک جاذبه گردشگری صرف است. حتی ممکن است در آینده شاهد ساخت حرمهایی در بقیع یا گسترش جادههای زیارتی به مدینه و نجف باشیم اما هدف آنها جذب گردشگر پولدار است، نه زائر معنوی.
نمونه بارز این رویکرد، جشنوارههای مجازی اخیر عربستان بود که حتی کعبه را به شکل مجازی نمایش دادند و با رقص و آواز همراه کردند! این نشان میدهد که برای عربستان، زیارت یک کالای گردشگری است، نه یک تجربه روحانی.
درس اصلی عربستان برای ما از جنس «ادب آموختن از بیادبان» است؛ یعنی باید ببینیم چه کارهایی را نباید انجام دهیم. توسعه کمی زیارت بدون حفظ معنویت، فقط منجر به از دست رفتن هویت زیارت میشود. زائری که به مشهد میآید، باید حس حضور معنوی داشته باشد، نه اینکه مانند یک توریست عادی با محیطی کاملاً تجاری روبهرو شود.
پس الگوی ما باید ترکیبی باشد؛ تقویت بخش مردمی و غیرانتفاعی (مانند عراق در اربعین) و پرهیز از تجاریسازی بیرویه زیارت (برخلاف عربستان).
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام