کد خبر: 4290804
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
یادداشت

اکنون وقت نوشتن لیست طلایی است

امروز و پس از گذشت روزهای تجاوز رژیم غاصب صهیونیستی به کشور و پاسخ جانانه غیورمردان سرزمینم، وقت نوشتن لیست طلایی است. آنچه باید تجربه می‌کردیم را تجربه کردیم؛ حالا باید آنچه آموخته‌ایم را ثبت کنیم؛ مثلاً اینکه چه چیزها و چه کسانی را حقیقتاً دوست داریم؛ سر لیست؛ «وطنم ایران».

حالا وقت نوشتن لیست طلایی استطی روزهای تجاوز رژیم غاصب صهیونیستی به کشورمان، بسیاری از حقایق روشن شد، افراد زیادی حقیقت وجودی خود را نشان دادند و تک تک ما نکاتی آموختیم و به روشنی حقایقی برای ما آشکار شد که اگر این جنگ نبود، شاید به سختی و یا حتی هرگز روشن نمی‌شد.

اکنون وقت نوشتن لیست است؛ باید هر آنچه اتفاق افتاده را لیست کنیم و زیر تک تک اشتباهاتمان خط قرمز بکشیم. مثلاً وقتی حمله هوایی می‌شد، برخی از مردم ایران خطرناک‌ترین کار ممکن را انجام می‌دادند؛ به پشت بام، کنار پنجره یا بالکن می‌رفتند تا حمله را تماشا کنند و این یعنی به راحتی در معرض موج انفجار یا ترکش‌های ناشی از انفجار قرار می‌گرفتند. بسیاری از مجروحانی که طی این مدت مداوا شده‌اند، در اثر چنین اشتباهاتی آسیب دیده‌اند.

وزیر بهداشت در مورد علت شهادت بیشتر شهدای تجاوز رژیم صهیونیستی گفت که بیشتر شهدا زیر آوار مانده‌ و شهید شده‌اند؛ این یعنی مردم ما هنوز نمی‌دانند نقطه امن خانه آنها کجاست، چگونه باید پناه بگیرند و چگونه و از چه راه امنی باید از خانه خارج شوند. پس باید جمعیت هلال احمر آموزش‌های عمومی گسترده برای این مباحث ترتیب دهد. باید همه یاد بگیریم در بحران‌ها چگونه درست رفتار کنیم.

باید لیست بنویسیم؛ طی این 12 روز همه آنهایی که به ما دروغ گفته‌اند را یادداشت کنیم و به خاطر بسپاریم و دیگر هرگز به آنها اعتماد نکنیم. همه آنهایی که گفتند با مردم ایران کاری نداریم، همه آنهایی که فارسی حرف می‌زدند اما نتانیاهو را نخست وزیر خودشان خطاب می‌کردند، همه کارشناسانی که با وقاحت از شکست قطعی ایران حرف می‌زدند و ادعا می‌کردند با اولین اسرائیلی که به دست ایران کشته شود، دیگر فاتحه ایران خوانده است و همه آنهایی که نسخه‌های حقارت آمیز برای ایران می‌پیچیدند را در لیستمان قرار دهیم و به خاطر بسپاریم.  

یک لیست بنویسیم از همه آنهایی که برای شهید شدن هموطنان عزیزمان شاد بودند و این شادی در لحن، صدا و چهره آنها مشخص بود. از همه آنهایی که تلاش کردند ته دلمان را خالی کنند؛ از همه «حمارهایی» که فکر می‌کردند ایران چنان قحط ‌الرجال است که اجازه می‌دهد افراد بی‌کفایت بیایند و بر ما سروری کنند.

یک لیست بنویسیم از همه امدادگران هلال احمر، پزشکان، پرستاران، آتش‌نشانان، پلیس‌ها، متصدیان پمپ بنزین، نانواها، مغازه‌دارها و همه آنهایی که نه تنها تهران را ترک نکردند، بلکه چند شیفته کار کردند تا کار مردم لنگ نماند؛ خدا قوت.

یک لیست بنویسیم از آنچه خودمان انجام داده‌ایم و از احساس‌هایی که داشته‌ایم و زیر تمام اشتباهاتمان خط قرمز بکشیم؛ اگر جایی دلمان لرزید، شک کردیم که آیا خدا کمکمان می‌کند؟ شک کردیم که اینجا کشور امام رضایی‌هاست و این ملت، ملت امام حسین(ع) هستند، پس در لیستمان اضافه کنیم که باید ایمانمان را تقویت و توکلمان را بیشتر کنیم.

یک لیست بنویسیم از اینکه طی این روزها چه کسانی واقعاً نگران ما بودند و همیشه آنها را در خاطرمان نگه داریم. اینکه چه کسانی سراغ ما را گرفتند، چه کسانی با محبت درِ خانه‌هایشان را به روی ما باز کردند، چه کسانی از شرایط موجود سوء استفاده کردند، چه کسانی ترسیدند، چه کسانی توکل کردند و به ما روحیه دادند. همه آنها را به خوبی به خاطر بسپاریم.

این روزها می‌توان لیست‌های زیادی نوشت؛ یک لیست هم از خوبی‌های خودمان بنویسیم؛ از عشق به وطن از اینکه وقتی وطن تهدید می‌شود، دیگر همه چیز جز وطن بی‌معنا می‌شود. از اینکه عشق به وطن در عمق وجود اکثریت قریب به اتفاق ما وجود دارد. از اینکه بسیاری از ایرانی‌هایی که از ایران مهاجرت کرده‌اند و با خانواده‌هایشان در ایران در تماس بودند، بیشتر از ایرانی‌های داخل ایران نگران و بی‌تاب «ایران» عزیزمان بودند؛ آنهایی که تمام این مدت گردنبند ایرانشان را حتی یک لحظه درنیاوردند؛ یک لیست بنویسیم و اول آن بنویسیم: همه چیز ایران؛ اول ایران، آخر هم ایران. 

یادداشت از زهرا ایرجی 

انتهای پیام
captcha