موضوع تصویرگری در اسلام از دیرباز یکی از مسائلی بوده که فقها و هنرمندان را به چالش کشیده است. در عرصه فقهی، دیدگاههای متفاوت و گاهی متضادی درباره جواز یا حرمت تصویرگری وجود دارد که ریشه در تحلیلهای مختلف از متون دینی و شرایط تاریخی جامعه دارد. از یک سو برخی فقها تصویرگری را به طور مطلق حرام میدانند، هرچند این دیدگاه بسیار محدود و شاذ است و از سوی دیگر گروهی جواز مطلق آن را میپذیرند. در میانه این دو دیدگاه، نظریهای وجود دارد که تنها تصویرگری جانداران را حرام یا مکروه میشمارد. این تفاوت نگاهها نشان میدهد که مسئله تصویرگری صرفاً یک حکم شرعی ساده نیست و باید در بستر شرایط و فرهنگ اجتماعی آن زمان بررسی شود.
حمید تلخابی، رئیس دانشگاه فرهنگ و هنر قم و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر و اندیشه و رئیس دانشکده هنرهای نمایشی بر این باور است که حرمت تصویرگری در اسلام ذاتی نیست و صرفاً به دلایل تاریخی و اجتماعی مانند مبارزه با بتپرستی و جلوگیری از گسترش شرک در جامعه وضع شده است. به بیان او، در حقیقت تصویرگری به خودی خود نه تنها منع ندارد بلکه اصل بر جواز آن است. این دیدگاه، نوعی رویکرد واقعگرایانه و منعطف نسبت به مسئله تصویرگری است که میتواند در عصر حاضر نیز کاربرد داشته باشد و نگاه فقهی سنتی را با نیازهای هنری امروز هماهنگ کند.
یکی از مهمترین مباحث در این زمینه، مسئله تصویرگری چهرههای مقدس، به ویژه معصومین(ع) است. تلخابی تأکید میکند که اصل جواز تصویرگری در مورد این شخصیتها نیز صادق است، به شرط آنکه حرمت شأن و جایگاه قدسی آنان حفظ شود. اگر تصویرگری به نحوی باشد که شخصیتهای مقدس تنها به شخصیتهای تاریخی و عرفی تنزل پیدا کنند، محدودیتهایی به وجود خواهد آمد. اما اگر جنبههای قدسی و معنوی آنان در تصویر حفظ شود، فقها مخالفت ذاتی با تصویرگری نخواهند داشت و تنها در مواردی که شأن و جایگاه مقدس خدشهدار شود، ممکن است حکم به حرمت داده شود.
در حوزه هنر و سینما نیز شیوههای مختلفی برای تصویرگری شخصیتهای مقدس وجود دارد. یکی از روشها روایت مستقیم و وفادار به متن تاریخی است که میتوان از ظرفیتهای ژانر رمانس برای برجسته کردن وجوه حماسی و قهرمانی شخصیتهای مقدس بهره برد. روش دیگر، روایت غیرمستقیم و حاشیهای است که با تغییر زاویه دید شخصیتها به بازنمایی زندگی معصومین میپردازد و امکان خلاقیت بیشتری در تولید اثر فراهم میکند. این نوع روایتهای خلاقانه نه تنها احترام به شخصیت مقدس را حفظ میکند بلکه جذابیت داستان را نیز افزایش میدهد.
اکنون ایکنا پیرامون این موضوع پیچیده و کاربردی، گفتوگویی را با تلخابی انجام داده است تا ضمن بررسی ابعاد فقهی و هنری تصویرگری، راهکارهای عملی و نظری در این زمینه ارائه شود. در ادامه با این گفتوگو همراه میشویم و نکات مهم و قابل توجه را مرور میکنیم.
ایکنا - چه چالشهای دینی و فقهی در به تصویر کشیدن چهرههای مقدس وجود دارد؟
در بحث فقهی و دینی تخصص لازم را ندارم اما به یک نکته، بخاطر اینکه به بحث ما نزدیک است، اشاره میکنم. آن هم اینکه فقها سه دیدگاه کلی، درباره تصویرگری به معنای عام مطرح کردند: (تفصیل این بحث، در مقاله خواندنی آقای صالح طباطبایی آمده، «نقدی بر آثار هنرپژوهان غربی درباره تصویرگری در اسلام»). سه دیدگاه در خصوص مسئله تصویرگری به طور عام عبارت است از: 1ـ حرمت مطلق (از جانداران و غیر آنها) که خیلی قول شاذی هست. 2ـ حرمت تصویرگری جانداران، که برخی به این نظر هستند، البته خیلی از فقها، حکم به کراهت دادند، در این مورد، نه حکم به حرمت. 3ـ جواز مطلق (از جانداران و غیر آنها). چه انسان باشد یا غیر انسان. صالح طباطبایی، بعد از تحلیل آرای مختلف، به نتیجه می رسد: فقهایی که قائل به حرمت تصویرگری بودند به دلیل ترویج بت پرستی و فضای شرک آلود در جامعه بوده است، وگرنه، قائل به جواز مطلق در تصویرگری هستند. یعنی حرمت در تصویرگری ذاتی نیست اگر باشد امری ثانویه است.
ایکنا - در تصویرگری چهرههای مقدس هم این حکم صدق میکند؟ و اینکه منظور شما از امر ثانویه چیست؟
به طبع جواز تصویرگری به معنای عام، در تصویرگری معصومین و شخصیت های مقدس هم همینطور است. اما منظور از امر ثانویه این است که در تصویرگری معصومین و شخصیت های مقدس، اگر جنبه قدسیت آنان به نمایش دربیاید، اصل در نشان دادن چهره معصوم و شخصیتهای مقدس هست، اما اگر معصومین و شخصیتهای مقدس به یک شخصیت تاریخی و عرفی تنزل پیدا کند، به همان اندازه، در تصویرگری معصومین(ع) و حتی بزرگان دینی در سینما محدودیت خواهیم داشت. بنابراین جواز یا عدم جواز تصویرگری معصومین، بستگی دارد که نویسنده و فیلمساز، چطوری به شخصیت معصوم بپردازد. این امر ثانویه است که در مقابل حرمت ذاتی قرار دارد. لذا اصل بر جواز تصویرگری معصومین و شخصیتهای قدسی گذاشته میشود، مگر اینکه شأن یا جایگاه معصوم و شخصیتهای مقدس خدشه دار شود. بنابراین، قریب به اتفاق فقها، مخالفت ذاتی با تصویرگری شخصیت معصومین ندارند. اگر مانعی باشد به این دلیل بود که خدمتتان عرض کردم. بنابراین مانعی در اصل تصویرگری معصومین و شخصیت های مقدس وجود ندارد.
ایکنا - شیوههای به تصویر کشیدن چهرههای مقدس در سینما و تلویزیون را توضیح دهید. آیا میتوان تغییر روایت از زاویه دید شخصیت اصلی به زاویه شخصیتهای دیگر را یک روش برای پرداختن به شخصیتهای مقدس در نظر گرفت؟
در پاسخ به سؤال شما باید ببینیم شخصیتهای مقدس را چطور در سینما و تلویزیون به تصویر بکشیم که جنبه قدسیت ایشان حفظ شود و ابعاد وجودی شخصیت به مخاطب منتقل شود. در اینجا به دو شیوه اشاره میکنیم: یکی اینکه در روایتگری تاریخ مقدس، به ظاهر روایت تاریخی وفادار باشیم. یعنی روایت مستقیم از زندگی معصوم داشته باشیم که در اینجا میشود، از ظرفیتهای ژانر رمانس در تصویرگری شخصیت معصومین استفاده کرد.
دوم اینکه، به ظاهر روایت تاریخی وفادار نباشیم و روایت غیرمستقیم و حاشیهای از زندگی معصوم داشته باشیم. در این شیوه میشود، با تغییر زاویه دید از معصومین و شخصیتهای مقدس به آن پرداخت. همان چیزی که شما فرمودید. البته روشهای دیگری نیز وجود دارد و تغییر زاویه دید شخصیت صرفاً یکی از روشها محسوب میشود. اساساً اقتباس به معنای عام، همانطور که میدانید به معنای بازآفرینی یک اثر از اثر دیگر است که این بازآفرینی تکرار رویداد تاریخی مذهبی مثل واقعه عاشورا نیست بلکه این بازآفرینی تغییر و نگاه خلاقانه به آن رویداد است. تغییر در مدیوم، تغییر زمان، تغییر مکان، تغییر شخصیت، پیرنگ، ساختار، ژانر و مضمون میتواند رخ دهد. این تغییرات ممکن است در فیلمنامه بین یک یا چند مورد اتفاق بیفتد که صحبت درباره هر یک از این موارد، فراتر از این گفتوگو است. اقتباسهای امروزی از رویدادهای تاریخی مذهبی بسیار بحث کاربردی است که مورد غفلت واقع شده؛ چراکه اقتباس امروزی در نسبت به فیلمهای تاریخی، علاوه بر صرفهجویی در هزینههای تولید، موجب میشود توقع مخاطب را خیلی بالا نبرد و هدفی که از آن روایت تاریخی بود در روایت جدید برآورده شود. این بحث مجزایی است که باید در جای خود به صورت مستقل بحث شود. اما تغییر زاویه دید شخصیت در خود روایت تاریخی که شما فرمودید بله میتواند به عنوان یک روش مورد استفاده قرار گیرد.
ایکنا - منظورتان را از ظرفیتهای تصویرگری شخصیتهای مقدس در ژانر رمانس را بیشتر توضیح میدید؟
از بین سبکها و ژانرهای مختلف، که شخصیت نمایشی آن به تعبیر نورتورپ فرای، به شکل شمایلگونه و قهرمانی، با رویدادهای مختلف و ماجراهای پشت هم پیوند برقرار میکند، ژانر رمانس است. ژانر رمانس، ظرفیتهای قابل تأملی میتواند، در بازنمایی تاریخ مقدس و زندگی معصومین داشته باشد. چون زندگی معصومین، پر از رویدادها و موقعیتهای مختلف است که با وجوه حماسی و قهرمانی شخصیت معصوم پیوند میخورد. از این جهت، این نکته بسیار مهمی است که تصویرگری معصوم، در ژانر رمانس، مایههای غیررئالستی دارد، نمود غیررئالیستی پیدا میکند. متأسفانه یکی از آسیبهای جدی، تصویرگری معصومین (وقتی روایتگری مستقیمِ از شخصیتهای مقدس اتفاق میافتد)، بازنماییِ رئالیستیِ معصوم و شخصیتهای مقدس هست. حالا این بازنمایی رئالیستی، چه در عناصر روایی مثل شخصیت پردازی، نمود پیدا کند و چه در عناصر سبکی مثل کارگردانی، بازیگری و... .
وقتی از روایت ملی صحبت میکنیم باید وجوه حماسی، و قهرمانی را هم در نظر بگیریم که به صورت مستقیم به زندگی آن شخصیت پرداخته می شود
به طور کلی، نگاه تاریخی و رئالیستی صرف، در تصویرگری معصوم و شخصیتهای مقدس، واقعا آسیب زننده است. مثلاً شخصیتی، مثل پیامبر اعظم داریم که در تاریخ در 17 ربیع، در مکه بدنیا آمده و فلان کارها را انجام داده و در فلان تاریخ هم رحلت کرده است. این که فیلم پیامبر(ص) نمیشود. فیلم پیامبر، فیلمی است که حس کنیم، این شخصیتی که با وی مواجه هستیم، اشرف مخلوقات هست، این شخصیتی که با وی مواجه هستیم، عصاره هستی محسوب میشود. این مهم قطعاً با نگاه رئالیستی و نگاه تاریخی صرف، نشان داده نمیشود.
ما نیاز داریم که روایتهای ملی خودمان را، بصورت بازنمایی مستقیم تولید و ثبت کنیم. همانطور که عرض کردم، وقتی از روایت ملی صحبت میکنیم باید وجوه حماسی، و قهرمانی را هم در نظر بگیریم که به صورت مستقیم به زندگی آن شخصیت پرداخته می شود.
ایکنا - درباره تغییر زاویه دید از شخصیتهای مقدس به شخصیتهای دیگر بیشتر توضیح دهید.
روایتگری غیرمستقیم و تغییر زاویه دید در روایتهای تاریخی، شیوهای است که نویسندهها و فیلمسازها، بخاطر اینکه تصویرگری مستقیم، چالشهایی را داشته، مجبور میشدند، از این شیوه استفاده کنند و یا اینکه، به دلیل ناتوانی و یا هزینههای سنگینِ ساخت فیلم تاریخی، از خیر تصویرگری مستقیم میگذشتند و بالاجبار به این شیوه تن میدادند. بنابراین اغلب مواقع، از این شیوه به عنوان راه گریز استفاده میکردند. در صورتیکه، باید در کنار شیوه اول، از شیوه دوم (یعنی تغییر زاویه دید در روایت های تاریخی)، به عنوان یک شگرد و شیوه خلاقانه، از آن یاد کنیم.
این جمله هم داخل پرانتز خدمتتان عرض کنم که منظور از زاویه دید: زاویه دید نویسنده یا پی او وی نیست. وقتی از زاویه دید صحبت میکنیم سه معنا اتخاذ میشود: 1ـ زاویه دید نویسنده: آن ذهنیت و نگرشی هست که نویسنده دارد. یک بحث نظری درباره هنرمند است که برخی از اهل نظر مثل آقای صفائی حائری در کتاب ذهنیت و زاویه دید به آن مفصل پرداخته. 2ـ زاویه دید به معنای پی او وی هم در کارگردانی، استفاده می شود. مثلا در یک پلانی، یک چیزی را از زاویه دید یک شخصیت نشان می دهد. 3ـ اما منظور ما از زاویه دید، زاویه دیدِ شخصیتی که، داستان را روایت میکند است که در مثال قصه حضرت نوح(ع) ملاحظه میکنید. قصه حضرت نوح از زاویه دید شخصیت اصلی (حضرت نوح) اینطور میشود: پیامبری از تلاش (بعد از چند صد سال) برای رهایی قومش، نتيجهای نمیگيرد و به عذاب قومش رضایت میدهد که پسرش هم در میان عذاب شوندگان است! اما از زاویه دید شخصیت فرعی (پسر نوح) روایت تغییر میکند: مثلا پسر نوح، توهینهای مردم را نمیتواند تحمل کند و کاسه صبرش لبریز میشود. از این جهت تلاش میکند که پدرش را از کشتی ساختن منصرف کند و باقی ماجرا. (البته اینجا ممکن است حتی چهره حضرت نوح (ع) هم تصویر شود، اگر جنبه قدسیتش حفظ شود، اشکالی ندارد.) لبریز شدن صبر پسر نوح بخاطر توهینهای مردم به پدرش و تلاش او برای منصرف کردن پدر میتواند محور روایت قرار گیرد. از زاویه دید شخصیت تخیلی مثل یکی از حیواناتی که در کشتی نوح سوار میشود: مثلا میشود یک قصهای نوشت که حیوان وحشی مثل بچه شیری، بین تخته پارههای کشتی نوح لانه کرده است. درگیرهایی در به خطر افتادن خانه او ایجاد میشود و در نهایت همین بچه شیر، جزء حیوانات انتخابی حضرت نوح قرار میگیرد. در روایت های هشدار دهنده میتوان حتی با محوریت شخصیتهای منفی (اصلی، فرعی و تخیلی) نیز روایت کرد.
ایکنا - علیرغم سادگی و بدیهی بودن آن، به نظر شیوه خلاقانه کاربردی و مفیدی، در روایتهای تاریخ مقدس محسوب میشود؟
بله حتما همین طور است. اجمالاً میتوان گفت: 1ـ روایتپذیری رویدادهای تاریخی؛ گاهی اوقات رویدادهای تاریخی، وجه دراماتیک زیادی ندارند اما با تغییر شخصیت یا تغییرات دیگر، امکان نمایشی جدیدی پیدا می کنند. 2ـ امکان روایتهای متعدد از رویدادهای تاریخی مثل همین قصه حضرت نوح (ع) که مثال زدیم، میشود روایتهای بسیار متفاوتی مثلا از زندگی حضرت نوح (ع) نوشت. 3ـ نکته دیگر اینکه، تغییر زاویه دید باعث، خلاقیت در روایت رویدادهای تاریخی میشود (خلاقیت از ارتباط بین واقعیت و تخیل اتفاق میافتد. نکته مهم این است که، تخیل به هیچ عنوان، باعث تحریف روایتهای تاریخی نمیشود، بلکه بر عکس، باعث احیا و زندهتر شدن روایتهای تاریخی میشود. مثلا هیچ کس نمیگوید که فیلم «روز واقعه» تحریف تاریخ است اما در تصویرگری مستقیم، این بحثها به وفور پیش آمده، که گفته میشود تحریف روایتهای تاریخی صورت گرفته است. مثلاً در سریال «مختارنامه»، سکانس آب آوردن حضرت عباس(ع) و شهادت حضرت عباس(ع) در تلویزیون سانسور شد. آن زمان، تردیدهای زیادی از لحاظ تاریخی شد. (منظورم این نیست که روایت مستقیم را کنار بگذاریم. نباید دو قطبی ایجاد شود، هر کدام در جایگاه خود، کارکرد خودش را دارد. ولی چون بحث ما تغییر زاویه دید است، میگویم با تغییر زاویه دید میتوانیم روایتهای خلاقانهتری داشته باشیم). ما بجای اینکه تأکید روی شاخه و برگهای تاریخ کنیم، به جوهره و مفاهیم اصلی آن میپردازیم.
4ـ با تغییر زاویه دید، محملی برای رازورزی ایجاد میشود (چون ابعاد مختلف شخصیتهای مقدس را بهتر میتوان نشان داد. مثلاً شبی که حضرت علی(ع) جای پیامبر(ص) میخوابند، بسیار سخت میشود ابعاد مختلف شخصیتی حضرت علی(ع) را آنجا نشان داد، اما وقتی از زاویه دید، یکی از چهل نفری که میخواهد پیامبر را بکشد، قصه را روایت کنید، ابعاد مختلف شخصیت حضرت علی(ع) بهتر نشان داده میشود.
5ـ با تغییر زاویه دید، باورپذیری ایجاد میشود (چون کنشگری شخصیت غایب بهتر دیده میشود. وقتی جنبه قدسی معصوم اصل قرار بگیرد، دیگر ظهور و حضور فیزیکی معصوم فی نفسه اهمیت ندارد. بسیاری از مواقع، با غیاب فیزیکی معصوم در داستان، حضور معصوم حتی بهتر درک میشود. مثل فیلم «روز واقعه» که در سراسر فیلم امام حضور فیزیکی ندارد اما ما حضور امام را لمس میکنیم.
6ـ به طبع این مواردی که ذکر شد، تغییر زاویه دید باعث جذابیت و ارتباط بهتر با مخاطب میشود. این صحبتهایی که مطرح شد، مختص تصویرگری معصوم نیست. مثلا شما تغییر زاویه دید و روایت غیرمستقیم را، در سریال معمای شاه و سریال شهرزاد مقایسه کنید. (بازم تأکید میکنم، نمیخواهیم دو قطبی ایجاد کنیم و بگوییم که بازنمایی مستقیم، غیرخلاقانه است، جذاب نیست. نه همان طور که توضیح دادم هر کدام کارکرد خودش را دارد.)
ایکنا - چه الزاماتی در تغییر زاویه دید شخصیت جهت پرداختن به شخصیتهای مقدس وجود دارد؟
زمانی که روایت از شخصیت اصلی به شخصیتهای دیگر تغییر میکند لازم است که؛ همچنان شخصیت اصلی که در اینجا شخصیت مقدس محسوب میشود در داستان محوریت و مرکزیت داشته باشد. نکته دیگر اینکه انتخاب زاویه دید مناسب صورت بگیرد. یعنی تحمیلی نباشد، از دل قصه روایت شود. یعنی رویدادهای تاریخی به نحوی باشد، نقطه شروع، میانه و پایان روایتها به نحوی باشد که شخصیت فرعی یا تخیلی کنشگر اصلی قصه بدل شود و موقعیت بحرانی برای آن شخصیت طراحی شود. نکته دیگر که باید به آن توجه داشت، پیوند شخصیت فرعی یا تخیلی با زندگی شخصیتهای مقدس است. یعنی شخصیتهای مقدس در داستان مرکزیت داشته باشد و شخصیت فرعی یا تخیلی با شخصیت معصوم ارتباط پیدا کند. به نوعی میتوانیم بگویم، کنشگری شخصیت فرعی یا تخیلی ذیل کنشگری شخصیت مقدس قرار بگیرد. یا حتی میتوانیم بگویم اغلب مواقع، تحول شخصیت فرعی یا تخیلی در ارتباط با زندگی شخصیتهای مقدس اتفاق میافتد.
ایکنا - مرز میان وفاداری به تاریخ و خلاقیت هنری در روایت تاریخ مقدس چیست؟
در هر روایت تاریخی با برخی منابع قطعی تاریخی مواجهه هستیم که کلیت ماجرا و رویداد اصلی را برای ما آشکار میکند. در کنار منابع قطعی 1ـ منابع غیر قطعی و مشهور 2ـ منابع غیرمشهور و 3ـ تخیل نویسیده را هم داریم. سؤال شما را اینگونه مطرح کنم. چه میزان از منابع مشهور، منابع غیرمشهور و تخیل نویسیده را میتوانیم در اثر نمایشی استفاده کنیم؟ پاسخی که میتوانیم داشته باشیم این است که در فرایند خلق اثر، اگر سه مورد مذکور، منطبق باشد با منابع قطعی تاریخی، در پیشبرد درام کمک کننده خواهد بود. حتی اگر، از یک منبع غیر مشهور باشد.
از این رو روایت نویسنده یا منابع مشهور غیرقطعی و همچنین حتی منابع غیر مشهور در راستای منابع قطعی و تاریخی معتبر قرار بگیرد، نه تنها مشکلی در فیلمنامه ایجاد نمیکند بلکه باعث تعمق بخشی در فیلمنامه میشود. اما اگر یکی از موارد مذکور هر چقدر با روایت قطعی تاریخی منطبق نباشد، به همان میزان در فیلمنامههای تاریخی معتبر فاصله میگیرد. زمانی که تعارضی ایجاد شود بین روایت و تخیل نویسنده و منابع تاریخی معتبر حتما تخیل محلی از اعراب نخواهد داشت اما اگر روایت غیرقطعی و غیرمشهور تعارضی با منابع قطعی السند ایجاد نکند، جهت دراماتیکتر شدن اثر استفاده میشود و به طبع وجوه معرفتی هم بهتر بروز مییابد.
ایکنا - برای ملموستر شدن این معیاری که فرمودید مثالی خاطرتان هست؟
بله مثلا در قرآن و روایات قطعی گفته شده که قارون نمایش ثروت داشته و کارناوال راه میانداخته تا مردم ببینند، اما اینکه نمایش ثروتش چگونه بوده، روایتهای مختلفی شده مثلاً گفته شده قارون بر اسبی سفید با ساز و برگ ارغوانی رنگ و زرنگار سوار شد و جامه زرد روشن پوشید و 300 کنیزک را همراه خود کرد که بر اسبانی مانند او سوار بودند و چهار هزار نفر از یارانش او را همراهی میکردند. وی برای خود خانهای ساخت و در آن خشتهای زرین به کار برد و دری زرین برای آن درست کرد و ناآگاهان و نادانان آرزو میکردند که داراییهایی مانند وی داشته باشند و نیز در تاریخ طبری آمده است که قارون خانهای ساخت و در آن از طلا ساخته بود و بر دیوارهای خانه ورق طلا نصب کرد و جماعت بنیاسرائیل صبح و شب نزد او میآمدند و قارون به آنها غذا میداد و با آنها سخن میگفت.
روایتهای تخیلی و حتی غیرمعتبر اگر در راستا و در پیوند با رویدادها، شخصیتها و مضامین قرآنی قرار بگیرد، باعث برجستهتر شدن و تعمیق بخشی رویدادها، شخصیتها و مضامین قرآنی میشود. در این صورت موجب دراماتیکتر شدن و قرآنیتر شدن اثر میشود و مخاطب تخیل را عین واقعیت میپندارد
حال اگر در فیلمنامه و روایت سینمایی رنگ اسب را متفاوت نشان دهیم یا تعداد کنیزکان و یاوران قارون را متفاوت نشان دهیم به طوری که نمایش دیوانه وار ثروت قارون بهتر بروز پیدا کند این متفاوت نشان دادن عین خلاقیت و منطبق با روایت قرآنی است چراکه قرآن صرفاً میگوید قارون نمایش ثروت داشته است. یا مثلا گفته شده جمعیت بنیاسرائیل در زمان عبور از دریا 700 هزار نفر بوده است. یعنی اگر ما این جمعیت را مثلا 5 هزار نفر نشان دهیم، با روایت مخالفت شده است؟ خیر، چراکه در مدیوم تلویزیون بعید است بیش از 5 هزار نفر را تصویر کشید و حتماً با این جمعت میتوان به خوبی تداعی جمعیت بنیاسرائیل را داشت.
بنابراین روایتهای تخیلی و حتی غیرمعتبر اگر در راستا و در پیوند با رویدادها، شخصیتها و مضامین قرآنی قرار بگیرد، باعث برجستهتر شدن و تعمیق بخشی رویدادها، شخصیتها و مضامین قرآنی میشود. در این صورت موجب دراماتیکتر شدن و قرآنیتر شدن اثر میشود و مخاطب تخیل را عین واقعیت میپندارد. اما به میزانی که از رویدادها، شخصیتها و مضامین قطعیالسند فاصله بگیرد و برجسته شدن روایت تاریخی معتبر را کم فروغ کند، به همان میزان، تخیل در خدمت روایت تاریخی قرار نمیگیرد.
ایکنا - ظرفیتهای نمایشی در پرداخت شخصیتهای عاشورایی چون حضرت زینب(س)، امام حسین (ع)، مسلم بن عقیل (ع) و حرّ نیز وجود دارد؟
حتما این شخصیتها از ظرفیتهای بالایی برخوردار هستند اما اینکه ما نتوانستیم ظرفیتهای نمایشی آن را بالفعل کنیم دلایل مختلفی دارد اما مهمترین دلیل آن در گام اول بیتوجهی به پژوهش فیلمنامهای در ژانر تاریخی است. پژوهش فیلمنامهای در تمام ژانرها، به خصوص در ژانر تاریخی و موضوعات جدید بسیار حائز اهمیت است. در سینما و تلویزیون ایران پژوهش فیلمنامهای کمترین اهمیت را دارد یا بهتر است بگوییم اهمیتی ندارد یا به صورت روشمند انجام نمیشود. پژوهش فیلمنامهای براساس منابع معتبر، رویدادهای اصلی و فرعی به صورت خطی از آغاز تا پایان نوشته میشود که (براساس ساختار کلاسیک) از سه بخش اصلی تشکیل شده است. نویسنده باید در پایان این پژوهش فیلمنامهای، به سه نکته برسد:
1ـ شناخت رویدادها: رویدادهای اصلی و فرعی به صورت خطی از آغاز تا پایان نوشته میشود؛ بهطوری که خواننده با نگاه کلی به فهرست، قصه در ذهن او ساخته میشود.
2ـ شناخت شخصیتها: الف) شناخت شخصیتهای سفید، سیاه و خاکستری ب) شناخت شخصیتهای اصلی، فرعی و کمکی. (در پایان پژوهش، تمام شخصیتها ذکر شود و با ارجاعاتی از خود پژوهش، نشان داده شود که هر شخصیت براساس چه رویدادهایی، شخصیت سفید/ سیاه/ خاکستری یا شخصیت اصلی/ فرعی/ کمکی محسوب میشود.)
3ـ شناخت مضامین: بعد از توضیح اجمالی درباره شخصیتها، مضمونهایی که در منابع معتبر اشاره شده یا از مجموعه رویدادها قابل استخراج است به ترتیب اولویت نوشته و با ارجاعاتی از خود پژوهش، به چگونگی رسیدن به آن مضمون اشاره شود. به جرئت میتوان گفت، اگر پژوهش فیلمنامه عمیق انجام شود و این سه موردی که اشاره شد استخراج شود، قبل از نگارش فیلمنامه موقعیتهای نمایشی آن مشخص شده و به ظرفیت نمایشی هر روایت تاریخی و در اینجا شخصیتهای عاشورایی بروز پیدا کرده است. در واقع کار اصلی انجام شده و فیلمنامهنویس نحوه روایت این قصه را کار میکند. از آنجایی که تا به امروز هنوز پژوهش فیلمنامه روشمند در تلویزیون انجام نشده و صرفاً شکلسوری دارد، اگر اثر تاریخی موفقی داشته باشیم استثنا به حساب میآید که حاصل تمرکز و درگیری و پژوهشهای بسیار عمیقی شخصی است که هیچ ارتباطی با تلویزیون یا نهادهای سینمایی ندارد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام