کد خبر: 4292339
تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۰
سیدمهدی شجاعی بیان کرد

ترور؛ صدور حکم ارتداد و بسیج اراذل و اوباش روش بنی‌امیه در حکومت

نویسنده و پژوهشگر دینی گفت: بنی‌امیه برای تحکیم قدرت خود از روش‌های مختلفی استفاده می‌کردند؛ ترور و حذف مخالفان؛ بسیج اراذل و اوباش؛ صدور حکم ارتداد برای بی‌گناهان، زندانی‌کردن و خشونت، جعل حدیث و تحریف واقعیات همچنین ایجاد رعب و وحشت از جمله روش‌های آنان محسوب می‌شود.

ترور؛ صدور حکم ارتداد و بسیج اراذل و اوباش روش‌های بنی‌امیه در حکومتبه گزارش ایکنا، سیدمهدی شجاعی، نویسنده و پژوهشگر دینی، شامگاه 11 تیرماه در مجموعه نشست‌های «عاشورا و امروز ما» با بیان اینکه پا به پای اسلام اصیل نبوی، اسلام بدلی هم ایجاد شد کما اینکه در ادیان قبل هم این اتفاق افتاد و برای هر چیز ارزشمندی، بدل می‌سازند؛ احبار و رهبانی که در قرآن مورد اشاره هستند هم در حقیقت مرتبط با همین دین بدلی هستند؛ بنده مدعی هستم که تاریخ را می‌توان به قبل و بعد از حضرت سجاد(ع) تقسیم کنیم. متأسفانه ما ایشان را یک امام بیمار منزوی معرفی می‌کنیم که گوشه‌ای نشسته بودند و صحیفه سجادیه را می‌خواندند و می‌نوشتند ولی معتقدم این درست نیست و امام سجاد(ع) نقطه عطفی در تاریخ اسلام ایجاد کردند.

وی افزود: اینکه گفته می‌شود در جریان عاشورا خون بر شمشیر پیرزو شد همه متکی بر اتفاقاتی است که بعد از حادثه کربلا و از سوی حضرت امام سجاد(ع) رخ می‌دهد؛ از نظر دشمنان اموی، اهل بیت(ع)، امام حسین(ع) کشته شدند و همه زنان و فرزندان و اهل بیت(ع) او به اسارت رفتند و قصه تمام شده است یعنی در ظاهر قصه اسلام کاملا تمام شده است؛ آنقدر صحنه‌آرایی درست است که فرزندان اهل بیت(ع) را در کوفه قرار است به عنوان کنیز خرید و فروش کنند.

شجاعی افزود: بعد از وفات پیامبر(ص) غاصبان خلافت، بیعت اجباری از مردم گرفتند، کاری که بنیانگذرانش در تاریخ اسلام، امویان بودند؛ اینکه ابوسفیان و یزید از تعبیر زننده و زشت «لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل» استفاده می‌کنند دارای یک پیشینه است که به سقیفه برمی‌گردد؛ یعنی اولین قدم بیعت اجباری است؛ دومین قدم هم با شعار «حسبنا کتاب الله» رقم می‌خورد یعنی هر سخن و بیانی از پیامبر(ص) باید حذف شود. 

این نویسنده و پژوهشگر بیان کرد: استدلال عوام‌پسندی هم داشتند و این بود که اگر ما احادیث نبوی را بنویسیم و بیان کنیم با قرآن مخلوط خواهد شد؛ عایشه می‌گوید پدرم گفت تو مطالبی از پیامبر(ص) داشتی آن را بیاور و وقتی بردم در آتش ریخت و تلاش کردند هر چیزی از پیامبر(ص) وجود دارد از میان برداشته شود و قصه‌گوهای یهودی که دوست خلیفه دوم بودند را جایگزین کردند و «قصه‌گویی» جایگزین نقل حدیث شد. 

شجاعی با بیان اینکه اسلام اموی، اسلامی بود که در برابر اسلام نبوی و علوی از سوی یزید بن ابوسفیان و بعد معاویه بن ابوسفیان و بعد یزید بن معاویه در شام دنبال شد، گفت: کار به جایی رسید که معاویه یک کعبه بدلی برای مردم شام در بیت‌المقدس ایجاد کرد و مناسک حج را برای این کعبه بدلی درست کرد که اکنون هم به مسجد اموی معروف است. جالب اینکه مردم شام برای رفت و آمدشان به سرزمین‌های دیگر باید اذن تردد می‌گرفتند و امویان تبلیغ کرده بودند که منطقه شام بهترین منطقه در بین مناطق حکومت اسلامی است که مردم شام با مناطق دیگر تبادلی نداشته باشند و آگاه نشوند.

بسیج اراذل و اوباش برای مقابله با اسلام نبوی

وی ادامه داد: یکی دیگر از کارهای آنان برای حذف اسلام، بسیج اراذل و اوباش به عنوان یکی از اتفاقات مهم تاریخی است؛ وقتی امیرمؤمنان(ع) و یارانشان در خانه حضرت زهرا(س) بودند شیطان مدیریت امور را به عهده گرفت و غاصبان، اراذل و اوباش را که به آنان غوغا می‌گفتند بسیج کردند تا با علی(ع) برخورد کنند و مردم معترض را هم سر جای خود بنشانند. امیرمؤمنان(ع) در توصیف این گروه فرمودند که این‌ها جماعتی هستند که سازماندهی می‌شوند، غلبه می‌کنند ولی وقتی پراکنده شوند، شناخته نمی‌شوند زیرا دنبال کارهای خودشان می‌روند.

شجاعی بیان کرد: در حمله به خانه حضرت زهرا(س)، سرکردگی اراذل و اوباش دو نفر به نام مغیره و قنفذ هستند که هر  دو نماد شرارت و بی‌رحمی محسوب می‌شوند؛ سردمدار اراذل و اوباش در حمله این دو نفر بودند و بقیه سیاهی لشگر هستند. عادت خلیفه دوم این بود که از همه استاندارانش نیمی از مالیات را به بهانه اینکه مشروع نیست می‌گرفت؛ علی(ع) به او گفت اگر این اموال نامشروع است چرا استانداران را دوباره در مقامشان ابقا می‌کنی؟ خلیفه جوابی نداشت و بخشی از این پول‌ها را به افرادی چون قنفذ و مغیره می‌داد. 20 هزار درهم به قنفذ داد و مقام استانداری را نیز به عهده او گذاشت. 

وی اضافه کرد: سلیم بن قیس در مورد این موضوع می‌گوید عمر از ابوهریره، استاندار بحرین مبلغی را گرفت ولی نه تنها از قنفذ چیزی نگرفت بلکه 20 هزار درهم هم به او داد و این محل تردید سلیم واقع شده است. وقتی از او پرسیدند که دلیل این کار چیست گفت به خاطر خوش‌خدمتی او در حمله به خانه حضرت زهرا(س)؛ زمانی که فاطمه(س) بین من و آن جماعت حائل شده بود قنفذ ضربه‌ای به بازوی فاطمه(س) زد که کبودی آن تا زمان رحلتش باقی بود.

شجاعی بیان کرد: مغیره هم مانند قنفذ از مواهب خلیفه برخوردار است و از جمله حکم عفو خلیفه دوم نسبت به زنای محصنه او بود؛ دومین ساماندهی اراذل و اوباش بعد از تدفین مخفیانه حضرت زهرا(س) صورت گرفت و جمعی را اجیر کردند تا قبور را بشکافند و جسد حضرت را بیرون بیاورند و دوباره دفن کنند آن هم با شعار تکریم حضرت زهرا(س) ولی وقتی خبر به علی(ع) رسید با شمشیر سراغ آنان رفت و فرمودند اگر دست کسی به این قبور برسد همه را خواهم کشت؛ سردسته آنان را هم با یک دست بلند کرد و بر زمین زد و فرمود اگر تاکنون هم سکوت کردم زیرا مأمور بودم ولی اگر دستی به سمت قبور دراز شود به بدن برنخواهد گشت. 

حکم عجیب ارتداد برای برخی صحابه

شجاعی اظهار کرد: موضوع صدور حکم ارتداد برای مخالفان خلیفه نیز حادثه عجیبی است که اولین بار در دوره خلیفه اول رخ داد؛ این افراد صحابی برجسته‌، مؤمن و مسلمانان شناخته‌ شده‌ای بودند، ولی خلیفه را به رسمیت نمی‌شناختند و به خلافت علی(ع) معتقد بودند؛ این افراد از پرداخت زکات خودداری می‌کردند و طبق تشخیص خودشان عمل می‌کردند؛ مالک بن نویره یکی از این شخصیت‌های مورد احترام پیامبر(ص) و فرد مؤمنی بود و وقتی مأموران خلیفه برای گرفتن زکات به او رجوع کردند از پرداخت زکات خودداری کرد و خلیفه هم حکم ارتداد برای او صادر کرد و به سمت قبیله او لشکرکشی کرد و این قبیله را مورد تهاجم قرار دادند و مالک را کشتند و همسر او را تصرف کردند.

وی با بیان اینکه قانون دیگر آنان این بود که اگر کسی ابراز محبت به علی(ع) کرد باید مورد هجمه قرار بگیرد، اضافه کرد: در قتل‌های زنجیره‌ای هم مخالفان سرشناس ترور می‌شوند، سعد بن عباده از اولین افرادی است که با خلیفه بیعت نمی‌کند، خلیفه دوم به او می‌گوید که اگر بیعت نمی‌کنی، از مدینه برو و چند روز بعد به طرز مشکوکی در حمام کشته می‌شود و حکومت شایعه می‌کند به دست اجنه کشته شده است و بعدتر معلوم شد که قتل به امر مستقیم خلیفه بوده است؛ خالد بن ولید هم قربانی بعدی است که پس از مباشرت در قتل‌های قبلی به‌خاطر بی اعتمادی خلیفه دوم به او از سمتش عزل و کشته می‌شود.

اسلام بدلی و موازی در برابر اسلام حقیقی

شجاعی با بیان اینکه امویان، مبانی فکری خود را با احادیث جعلی امثال ابوهریره شکل دادند لذا شاهد ایجاد اسلام موازی در برابر اسلام اموی یا اسلام بدلی هستیم، تصریح کرد: معاویه در حذف مخالفان خود از عسل مسموم استفاده می‌کرد و برای این هم حدیثی درباره عسل جعل می‌کند، فرزند خالد بن ولید و امام حسن مجتبی(ع) از قربانیان این روش هستند؛ روش دیگر اسلام اموی، تحقیر مردم در برابر حاکم برای به اطاعت واداشتن آن‌هاست.

ایجاد رعب و وحشت؛ سیاست اموی

وی ادامه داد: یکی دیگر از روش‌های امویان، استفاده از رعب و وحشت برای به اطاعت درآوردن جامعه است، جرم و مجازات در منطق اموی تناسبی با یکدیگر ندارند و هدف ایجاد ذهنیت در جامعه است که هرکه مقابل حکومت بایستد به بدترین شیوه کشته می‌شود که واقعه عاشورا در همین راستاست؛ روش دیگر اموی هم عدم برخورد با مفاسد مالی و دزدی اشخاص قدرتمند برای وامدار کردن آن‌ها به حکومت است.

شجاعی با اشاره به روش ماکیاولیستی امویان، گفت: اصل بنیادین اسلام اموی، مجاز بودن هر وسیله و روشی برای حفظ حکومت است، حفظ نظام اموی و قدرت، مهمترین اولویت است و دست زدن به هر اقدام و جنایتی برای حفظ نظام مجاز است؛ امویان با کشتار، زندان و شکنجه مردم را تسخیر کرده بودند، قساوت امویان با زندانیان عجیب است لذا امام سجاد(ع) به امام باقر(ع) می‌فرماید در مکه و مدینه، 20 نفر نیست که ما را دوست داشته باشد، یعنی اینگونه وحشت اموی در قلب و ذهن مردم رسوخ کرده است؛ در این شرایط امام سجاد(ع) از مردم کناره می‌گیرند.

پدر ادبیات آئینی با بیان اینکه در سیره پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع)، زندان وجود نداشته است ولی امویان زندان را پایه‌گذاری کردند، تصریح کرد: امویان امر به معروف حکومتی را تأسیس می‌کنند، در حالی که امیرالمؤمنین علی(ع) امر به معروف را حق و وظیفه مردم در برابر حکومت می‌داند امویان، آن را معکوس کرده و به امری حکومتی تبدیل می‌کنند. 

شجاعی در پایان با اشاره به برخی از شاعران عرب، تأکید کرد: یکی از این شاعران فرزدق است؛ او قصیده‌ای در مورد امام سجاد(ع) دارد که نماد 20 سال دوران سختی است که بر این امام و مسلمانان گذشته است؛ پسر عبدالملک در کنار کعبه به خاطر ازدحام جمعیت آن هم به دلیل حضور امام سجاد(ع) نمی‌تواند حجر را لمس کند و وقتی مردم در برابر امام سجاد(ع) ناخودآگاه کنار می‌روند می‌پرسد این کیست و فرزدق آن قصیده تاریخی را در معرفی امام سجاد(ع) می‌سراید؛ فرزدق می‌گوید این کسی است که سرزمین حجاز او را از صدای قدمش می‌شناسند و بیت‌الله او را می‌شناسد؛ هر صفت خوبی هست او دارد؛ هذا ابن فاطمه؛ او بچه فاطمه است و به واسطه جد او نقطه ختم پیامبران گذاشته شد. خدا به او شرافت داده است و در تقدیر او نوشته است و او کسی است که پدرش احمد مختار؛ پیامبر(ص) است. این مطالب از سوی شاعری بیان می‌شود که او شاعر درباری هم هست.

انتهای پیام
captcha