فرهاد جلیلیانفرد، نویسنده و پژوهشگر عرصههای هنری در پاسداشت مقام استاد غلامحسین امیرخانی، خوشنویس نامی معاصر یادداشتی نگاشته و برای انتشار در اختیار ایکنا قرار داده است که در ادامه میخوانید.
به نام خالق یکتا که هرچه سریر قلم از خود به جای مینهد، با اراده اوست
این مقاله برای نام و نشان هنرمندی بزرگ است که در تاریخ معاصر خوشنویسی ایران نامی پایدار و مانا را از خود بهجای گذاشته است و حقی دو چندان از جهات گوناگون خصوصاً آموزش هنر نستعلیق و ترویج آن در دوره معاصر بر کاروان خوشنویسی ایران دارد. او اولین نمایشگاه انفرادی خود را بر پایه تکریم و احترام به سنت چهل ساله تکمیل و آموزش هنر خوشنویسی از منظر و دیدگاه قدما برپا کرد و پس از چهار دهه ممارست و مشق، شیفتگانِ به خط نستعلیق را در گالری سبز، در سال 1372 گرد هم آورد تا شکوه دستان با صداقت، لطیف و پرصلابت او را نظارهگر باشند. شکوهی که پس از آن و قبل نیز در همین زمینه و آموزشِ این هنر ادامه داشت که با آثار و انتشارخطوطی استادانه برای بقا و پایداری نام انجمن خوشنویسان ایران ادامه داشت تا کاروان خوشنویسی ایران بر خود ببالد که استادی بزرگ از نسل میرعماد و میرزای کلهر ادامه دهنده راه آنان است که نه تنها در تکنیک بلکه در بالندگیِ اخلاق، این هنر شریف و نجیب را به سر منزل مقصود در دوره معاصر رساند و او بود که شاگردان بسیاری را تربیت نمود که هر کدام در اقلامی از تنوعاتِ اندازه قلم، امروز برجسته در هنر خوشنویسی ایران و فراملی در آنسوی مرزها هستند.
استاد غلامحسین امیرخانی، متولد 1318 طالقان که با کوششی وصفناشدنی رنجها و مرارتهای بسیاری را طی کرد تا بدین مرتبه و جایگاه در این هنر برسد. این مقاله هر چند کوتاه، به بهانه نمایشگاه انفرادی اخیر اوست. توانایی ذهنم از دوره تلمذم در انجمن خوشنویسان کرمانشاه را بیاد میآورم و زمانی بود که استاد غلامحسین امیرخانی، آدابالخط(آموزش) خوشنویسی را آنهم با سبک و سیاقی بدیع و بینظیر نوشتند.
قبل از چاپ این اثر وزین، در فصلنامه چلیپا مجلد دوم (1372) که از طرف انتشارات انجمن خوشنویسان منتشر میشد و مورد استقبال هنر جویانی در سراسر کشور قرار گرفت و هنوز پس از سی و دو سال مورد نگاه و منبعِ جامعِ آموزشی برای علاقهمندانِ به خط و خوشنویسی است، چراکه نکات و تعالیم آموزشی بسیاری در آن هویدا و پیداست و سپس بعد از انتشار این منبع جامع آموزشی در این فصلنامه، آدابالخط(جداگانه) چاپ شد و این چیزی نبود جز نیت خالصانه اخلاقی ایشان برای همراهی اقتصادی انجمن خوشنویسان ایران و شعب متعدد آن در سراسر کشور و همانطور که اشاره شد، خوشبختانه هر دو اثر فوق مورد اقبال و توجهی ویژه از سوی هنر آموزانِ خط نستعلیق واقع شد.
همچنین دیوان اشعار حافظ ایشان که در اندک زمانی کم و به مناسبت کنگره حافظ تکمیل شد و برای همین مقصود، یعنی رونق روز افزون انجمن خوشنویسان، به زیور چاپ آراسته شد. کتابتِ این اثر نیز هنوز مورد توجه بسیاری از اهالی خوشنویسی است. بهرغم همه اینها و آموزش اساتیدی که حال هر کدام آثاری متعدد در زمینه نمایشگاهی و نیز مکتوبات سرآمد هستند، استاد بارها در صنف انجمن خوشنویسان و دیگر مراکزِ آموزشی این هنر، با مرارتها و تنگ نظریهای بسیاری مواجه شد. اما او به کار و سبکِ خود ایمان و یقینی افزون داشت و این ایمان قلبی به ادامه این هنر، که همان مسیر بزرگان و قدما بود، از او شاگردانی مشتاق و بسیار را در محفل گرم انجمن خوشنویسان تربیت کرد و ایشان را نه تنها مرکز ثقلی برای تعلیم و آموزش در ایران بلکه در سراسر جهان معرفی کرد، به طوری که مراکزی با اعتبارِ ویژه در هنر جهان از او به عنوان گنجینهای زنده در هنر نام بردهاند.
این خصوصیاتِ برشمرده و کلام شیوای او درباره هنر و هنر خوشنویسی از او نامی پدید آورده است که علاوه بر شخصیت هنری، از جایگاه اجتماعی ویژهای در جامعه کنونی ایران برخوردار است و همانطور که اشاره شد علیرغم ناملایمات، نارواییها و جفاهای بسیار، انجمن خوشنویسان ایران را سرزنده، پویا و با تشکیلاتی مسئولانه با خلق آثاری بسیار و تربیتِ شاگردانی نامآور، برپا نگه داشت. اینگونه غرضورزیها، آنهم تا حدودی شخصی نباید وجود میداشت، چراکه شخصیت او همواره در محافل هنری و فرهنگی بهعنوان محور بوده و هست اما اندیشه کوته نظرانی آنهم در سالهای رشد انجمن خوشنویسان باعث بروز ناملایماتی بیانصافانه شد که خوشبختانه تا به امروز این تفکرات غیر منطقی راهی به جایی نبرده است و سبک و اخلاقِ هنری ایشان همواره قابل تکریم و احترامی خاص را در محافل هنری دارد.
در واقع نبوغ ذاتیِ استاد غلامحسین امیرخانی تحولاتی بدیع را در خط نستعلیق پدید آورد که از جمله میتوان به ترکیباتِ دقیق و بیپروای او اشاره کرد. شکلدهی نوآورانه به اشعار و بعضاً آیات قرآن کریم از طریقِ ترکیب، آنهم متنوع، دقیق و آشنا برای اهالی فن، کاری بدیع در سیر تحول خوشنویسی معاصر است که توسط استاد امیرخانی به منصه ظهور رسید که با ظهورِ این عمل، اشکالاتِ غیر منصفانهای به نحوه نگرش خط او وارد شد و قضاوت بر این مبنا بود که از خطوطِ قدما فاصله گرفته شده است. نه اینچنین نبوده و نیست بلکه مطالعه بیوقفه علمی و عملی و پایبندی به سنتِ خوشنویسیِ قدما از او هنرمندی را در عرصه فراخ خطِ نستعلیق پدید آورد که با احترام به گذشتگانِ خوشنویسی منبعی نو را برای این هنر پایهگذاری کرد و اصولاً میتوان بدین گونه قضاوت کرد که نوآوری را میتوان مقطعی تدریجی از سنت دانست.
استاد غلامحسین امیرخانی کتابت چندین اثر ادبی به خط نستعلیق را در کارنامه خود دارد. اشعار خواجوی کرمانی، سروسایهفکن که این یکی از آثار گرانبهای کتابت او محسوب میشود، یادنامه میرزای کلهر(1368) و صحیفه هستی که این آخری حاصل نزدیک به سه دهه عمل اوست که مجموعهای از چلیپا و کتابت نویسی، سطر، سیاهمشق، ترکیب و اقلام جلی است که توسط انتشارات کلهر چاپ و منتشر شد.
از منظر تحلیل خط نستعلیق، به اختصار و در این مجال کوتاه، به نظر نگارنده این مقاله، یکی از بارزترین خصوصیات خط ایشان رعایتِ تناسب در اندامِ حروف و کلمات و فضاسازی خطوط است، بدین معنی که این مهم در اجرای کلمات و نیز در فضاسازیِ ترکیب انجام میشود و این خصوصیت مهم از اقلام کتابت تا اقلام جلی اتفاق افتاده است. به نحوی که تمامی فضاها، کلمات و حروف را اگر بزرگتر به تصویر کشیده شوند همان ابعاد و خصوصیاتِ جلی و اندازههای دیگر را داراست و این مهم در وهله اول به دقتِ نظر دقیق او به نحوه کتابتنویسی به عنوانِ مدخل خوشنویسی و استفاده و شناخت دقیق از قط قلم برمیگردد؛ جایی که بهعنوان یک وصیت از آن یاد میکند (دقیقاً همین کلمه در کلاسهای ایشان) به طوریکه فرم و اندازه دوایرِ موافق در قرارگیریِ روی خط کرسی را میآموزد که این مهم را در کتابتنویسی و رعایت آن، بهعنوان یک اصل تلقی میکند که با عنایت به همین یک اصل میتوان به چرایی پدید آمدنِ تناسبی دقیق در خط ایشان پی برد.
حتی در ترکیبات او که در هنر خوشنویسی نستعلیق از نوآوریهای خاص و منحصر به فردِ ایشان در تاریخ این هنر محسوب میشود، همین اصل تناسب را در سواد و بیاض(فضای مثبت و منفی و یا سفید و سیاهی) بهطور دقیق و روشن دیده میشود. اگر در سیر ادوار تاریخی خط نستعلیق و در مطالعه خطوط قدما دقت شود، هر کدام از این بزرگان سهمی مهم در انتخاب سبک و نحوه ارائه خط خود داشتند. میرعماد الحسنی قزوینی در چلیپا نویسی بیبدیل، میرزای کلهر کرمانشاهی(صاحب مکتب و سبک در خط نستعلیق) در کتابتنویسی نوآور و میرزا غلامرضا اصفهانی در سیاهمشق نویسی تبحری ویژه داشت. هر یک از این بزرگان مهارتی ستودنی در فراز و فرود این خط تابان و پر انحناء داشتند. اگرچه هر کدام در اقلام و اسلوبهای دیگری، آثاری همطراز با سبک و اسلوبهای یاد شده دارند اما در اینجا مراد آن چیزی است که از آن میتوان بهعنوان شاخص و خصوصیتِ بارز این هنرمندانِ خوشنویس نام برد.
استاد غلامحسین امیرخانی در دوره معاصر مهارتی هوشمندانه، پرقدرت، محکم، باصلابت و مهمتر رسیدن به شأن و صفا در خط نستعلیق و در تمامی اقلام داشته است که او را میتوان در صفِ بزرگانی دانست که پیشتر از آنها نام برده شد. آخرین نمایشگاه انفرادی او در موزه میرعماد، بدون حضور ایشان افتتاح شد و با صحبتهای استاد کرمعلی شیرازی، از خوشنویسان صاحبِ نام و از شاگردان سالهای دور و حال حاضر ایشان گشایش یافت. همانطور که اشاره شد استاد غلامحسین امیرخانی علاوه بر هنر خط از جایگاه ویژه اجتماعی ارزشمندی در جامعه کنونی ایران برخوردار است. او به علت نامساعد بودن سلامت جسمی خود در این نمایشگاه حضور نداشت. این چند سطر در این مقاله هر چند ذرهای از خصوصیات و تحقیقاتِ علمی و عملی او را در دهههایی که او خود بهتر میداند چه خلوت و انسی دیرینه را با این هنر داشته است، ادا نکرده است اما صرفاً برای همین جمله و تکریم نامِ او نگارش شد و بس.
قدردانِ زحمات او باشیم که وجود او در هنر معاصر ایران و در دهههای اخیر غنیمتی دست نیافتنی است. در این مجال کوتاه، اشاره میشود که یکی از آخرین آثارِ مکتوب ایشان مجموعهای از اشعار فردوسی است که در سال 1402 و با مقدمه دکتر میرجلالالدین کزازی به زیور چاپ آراسته شد و چشمنواز و یادگاری است برای دوستدارانِ خط زیبای نستعلیق. این خط با خصوصیاتِ علمی بسیار در شاکله آن و از شاهکارهای ذهن سرشار و هوشِ ایرانیان است که همواره از شناخت و آشنایی بسیاری نزد هنردوستان و مردم بهشمار میرود که استاد غلامحسین امیرخانی در شناساندن و تنوع بخشیِ در این خط همراه با اصول دیرینه آن سهمی دارد که در تاریخِ هنر این مرز و بوم ماندگار خواهد ماند. او وام و تعهد مسئولانه خود را بهطور خاص برای کاروان خوشنویسی ایران و نیز برای عموم مردم در یادآوری رموزِ زیباییهای هنر ایران از این طریق و در مسیری طولانی ادا کرده است.
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست
انتهای پیام