
به گزارش ایکنا، وبینار بینالمللی «
عزت و اقتدار ایران؛ پیامی فراتر از موشکها» با حضور رئیس جهاددانشگاهی و تعدادی از اساتید دانشگاههای مختلف جهان بعدازظهر امروز، 28 تیرماه در ایکنا برگزار شد.
این وبینار به دنبال جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا علیه ایران به همت خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) برگزار شد.
«دفاع مشروع ایران در منظومه حقوق بینالملل»، «عملیات وعده صادق ۳ و تغییر معادلات راهبردی منطقه» و «ترور دانشمندان؛ سند مظلومیت ایران و ناقض قوانین بینالملل» از محورهای مورد بحث در این وبینار بود.
این وبینار با حضور پروفسور علی منتظری، رئیس جهاددانشگاهی به عنوان مهمان استودیو مبین ایکنا و در بخش مجازی بهصورت برخط با ارائه جمعی از استادان دانشگاهها و تحلیگرانی از کشورهای مختلف برگزار شد.

طلال عتریسی، استاد دانشگاه لبنان؛ دانیال یوسف، استاد علوم سیاسی دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی؛ دینا سلیمان، استاد روابط بینالملل دانشگاه پاجاجاران اندونزی و ایاد ابوناصر، تحلیلگر فلسطینی سخنرانان بخش مجازی این وبینار بودند.
بیشتر بخوانید
طلال عتریسی، استاد دانشگاه لبنان در سخنرانی ویدئویی خود درباره «عملیات وعده صادق ۳ و تغییر معادلات راهبردی منطقه» سخن گفت و تصریح کرد: هدف دشمن از جنگ تحمیلی، خلاصی یافتن از ایران به عنوان یک موقعیت ثابت و پایدار و دارای توانمندیهای بسیار در برابر مسائل منطقه بهویژه مسئله فلسطین و با وجود توانمندیهای اصلی خود مانند برنامه هستهای و موشکی است.
در ادامه ویدئوی سخنرانی این تحلیلگر لبنانی را با زیرنویس فارسی مشاهده میکنید.
متن سخنرانی طلال عتریس را با هم میخوانیم.
عملیات وعده صادق 3 که توسط جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت، در واقع پاسخی به تجاوز رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی بود. یعنی این پاسخ، یک پاسخ دفاعی بود.
تجاوز اسرائیل در حقیقت در چارچوب دو پیشزمینه مرتبط به هم رخ داد؛ پیشزمینه اول این بود که رئیس رژیم اسرائیل بیش از یک بار اعلام کرد که یک خاورمیانه جدید میخواهد بهویژه که سقوط دولت سوریه و تغییر نظام این کشور، نفوذ اسرائیل در سوریه و دستدرازی این رژیم به مناطق مختلف سوریه باعث شد که رئیس رژیم اسرائیل به این فکر بیفتد که تمام کشورهای خاورمیانه میتوانند تحت سلطه اسرائیل قرار گیرند و مانع اصلی این پروژه جمهوری اسلامی ایران است.
بنابراین تجاوز به جمهوری اسلامی در همین چارچوب انجام شد و آنطور که این رژیم ادعا میکند برای نابودی سلاحهای هستهای نبود. این یک عنوان ظاهری بود.
پیشزمینه دوم مذاکرات بین ایران و آمریکا بود که هدف از این مذاکرات، فهمیدن آینده برنامه صلحآمیز هستهای ایران بود. در مقابل، امکان دارد که ایالات متحده آمریکا به قراردادهای تجاری و غیره دست پیدا کند. بنابراین از سویی، یک تغییر مسیر برای نتانیاهو و یک مسیر مذاکرات دیپلماتیک بین ایران و آمریکا وجود داشت.
چیزی که رخ داد این بود که این تجاوز به روند مذاکرات صلحآمیز آسیب زد تا کل منطقه را در وضعیتی پر از تنش و اضطراب و ترس قرار دهد؛ جنگ بین دو طرف شعلهور شد، جنگی وحشیانه و ویرانگر.
در واقع آنچه که حوادث، سخنان و مواضع مختلف فاش کردهاند، چه از سوی اسرائیل و آمریکا یا روزنامهها و مجلات دیگر، این است که هدف دشمن تنها برنامه هستهای ایران نبود زیرا ترورهایی که انجام شد و حجم مزدورانی که رژیم صهیونیستی به آنها تکیه کرده و آنها را از سالها پیش برای این لحظه تعلیم داده است، ارتباطی به برنامه هستهای ندارد.
از این رو، هدف آنها یا فروپاشی نظام ایران یا ایجاد ناامنی در این کشور بود. اگر این هدف اتفاق میافتاد، به رئیس رژیم صهیونیستی این فرصت را میداد که پروژه جدید خود را برای ایجاد خاورمیانه جدید پیگیری کند زیرا ایران ضعیف، از هم پاشیده و ناامن شده و نظام آن فروپاشیده شده بود یا در بهترین حالت، ایران به مذاکرهای ضعیف با ایالات متحده آمریکا دست پیدا کرده بود.
این همان چیزی است که میگویند باید بهطور کامل تسلیم شوید. یعنی خواسته آنها خلاصی یافتن از ایران به عنوان یک موقعیت ثابت و پایدار و دارای توانمندیهای بسیار در برابر مسائل منطقه بهویژه مسئله فلسطین و با وجود توانمندیهای اصلی خود مانند برنامه هستهای و موشکی است؛ از بین بردن این توانمندیها به معنای خاورمیانه جدید است که خالی از هرگونه جبههای است که با پروژه آمریکایی ـ اسرائیلی مقاومت میکند.
چیزی که رخ داد و در سطح استراتژیک بسیار مهم بوده این است که ایران این پروژه را شکست داد. بله ایران به صورت ناگهانی با این خیانت دیپلماتیک روبهرو شد و فداکاریهای بزرگی انجام داد و حجم نفوذهای داخلی و توطئههای برخی افراد در مناطق مختلف را کشف کرد اما توانست توان خود را طی چند ساعت بازیابی کند. در اینجا بود که پروژه اسرائیلی ـ آمریکایی شکست خورد.
زیرا ایران زمانی که توان خود را بازیافت و توانست ضربات سهمگین، سخت و ویرانگری به نهادهای نظامی، اقتصادی و امنیتی رژیم صهیونیستی وارد کند، این یک دستاورد تاریخی بیسابقه به شمار میرود.
درست است که ایران هزینه گزافی پرداخته و فرماندهان مهم و تاریخی خود را از دست داده است، اما برای نخستینبار در تاریخ رژیم صهیونیستی، آسمان این رژیم که مدعی بود غیرقابل نفوذ است، تحت نفوذ ایران قرار گرفت و پایتخت آن، تلآویو که تصور نمیشد حتی یک موشک به آن برسد، ویران شد.
لذا ایران این پروژه را شکست داد و الان دیگر نتانیاهو از خاورمیانه جدید اسرائیلی سخنی نمیگوید. بلکه اکنون شروع کرده درباره مذاکرات جدید با سوریه سخن میگوید تا به توافقات ابراهیمی و سیاست عادیسازی روابط که پیش از طوفانالاقصی بود بازگردد.
این مسئله مهمی است که این پروژه شکست خورده و متوقف شده است. همچنین میزان پیروی اسرائیل از آمریکا مشخص شده است. یعنی اگر ایالات متحده نبود امکان نداشت که اسرائیل بتواند بیش از چند روز این جنگ را ادامه دهد. مجبور بود فریاد بزند تا رئیس جمهور آمریکا او را برای از بین بردن تأسیسات هستهای مساعدت کند. رئیس جمهور آمریکا هم اعلام کرد که به پیروزی بزرگی دست یافته، این در حالی است که تمام گزارشها اعلام کردند که تأسیسات هستهای به شکل جزئی آسیب دیده است و تنها به چندماه وقت نیاز دارد تا فعالیتهای خود را از سر بگیرد.
این مسئله واکنشهایی در پی داشت، کما اینکه در سطح منطقهای و بینالمللی نیز واکنشهایی داشته است. آنچه ایران انجام داد، سیلی محکمی به پروژه اسرائیلی بود، اما این مسئله مهمی است که پاسخ ایران به تجاوزات آمریکا در قلب خلیج فارس، همراه با حفظ روابط مثبت با کشورهای حاشیه خلیج فارس و همچنین با قطر که پایگاه آمریکا را در آن کشور بمباران کرد، بوده است. یعنی میتوان گفت ایران مشتاق ایجاد روابط با کشورهای همسایه در اوج درگیری با آمریکا است.
معتقدم که در آیندهای نزدیک، ایران این فرصت را خواهد داشت که پس از آنکه ثابت کرد کشوری قدرتمند و با جرئت است، بر کشورهای حاشیه خلیج فارس برای تجدیدنظر در مورد روابطشان با ایران از منظر مثبت و نه منفی، تأثیر خواهد گذاشت. معتقدم که درهای ائتلاف با ایالات متحده و اسرائیل و دیگران در مقابله با ایران بسته خواهد شد و به سمت همکاری با ایران در مسائل امنیتی و غیرامنیتی پیش خواهد رفت.
و دیدار وزیر دفاع عربستان سعودی و عراقچی، وزیر خارجه ایران در عربستان، به عقیده من در همین راستاست. همچنین بهبود روابط مصر و ایران به این معناست که کشورهای منطقه احساس میکنند ایران یک قدرت اصلی است که میتواند با قدرتهای بزرگ روبهرو شود و همکاری با ایران بهتر از سایر کشورهای منطقه است و اسرائیل با وجود عادیسازی روابط با این کشورها، قدرتی است که نمیتوان به آن اطمینان داشت.
این از ناحیه منطقهای و یکی از متغیرها است که رخ داده. یعنی ممکن است روزنه امیدی وجود داشته باشد چنانکه برخی میگویند.
اما در مورد ایران هم این روزنه امید، موجب شد میزان نفوذهای داخلی را کشف و توانمندیهای خود را آزمایش کند و از همین الان به بعد، بر اساس دستاوردهایی که در زمینه نقاط قوت و ضعف خود در این جنگ به دست آورده است، به توسعه این توانمندیها خواهد پرداخت.
اکنون در سطح منطقه نمیتوانیم بگوییم که منطقه غرب آسیا در آرامش است زیرا احتمال جنگ وجود دارد و به عقیده من، پرونده جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی باز است؛ سوریه که کشور مرکزی در غرب آسیا است در آرامش نیست. به همین دلیل منطقه در آینده به طور کلی دارای آرامش نخواهد بود و ائتلافات جدیدی به وجود خواهد آمد و همانطور که گفتم کشورهای حاشیه خلیج فارس در وسط این ائتلافات جدید تمرکزشان بر این است که به دلیل ترس از اسرائیل و گسترش آن در سوریه، بیشتر به سمت ایران کشیده شوند.
با وجود تمام این رخدادها و احتمالات از سرگیری جنگ و تجاوز جدید اسرائیل علیه جمهوری اسلامی طی یک سال، دوسال یا سه سال دیگر، من بر این باورم که اوضاع داخلی ایران قویتر و نظام منسجمتر شده است و ملت ایران گرد دولت و نظام جمع شدهاند و کشورهای منطقه آمادگی بیشتری برای همکاری با ایران پیدا کردهاند و ایالات متحده نیز منزویتر شده و رئیس جمهور آمریکا غیرقابل اعتمادتر شده است زیرا خلف وعدههای بسیاری کرده است، در مورد دیپلماسی حرف زده اما شروع به تجاوز کرده است.
سیاست اسرائیل، توسعهطلبانه است که هیچ کس آن را قبول ندارد و در نتیجه ما در برابر صحنهای متغیر در منطقه قرار داریم و آنچه در تجاوز علیه ایران رخ داده هزینه زیادی داشته است اما همزمان فرصتی بود که ایران توانمندیهای خود و روابطش را گسترش دهد و یک خاورمیانه جدید ایرانی ـ عربی ـ اسلامی ایجاد و اسرائیل از این خاورمیانه بیرون رانده شود و خاورمیانه چیزی نباشد که اسرائیل ساخته است. انشاءالله در این مسیر حرکت کنیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
انتهای پیام