کد خبر: 4295649
تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۰۰
یک کارگردان نمایش‌های مذهبی تبیین کرد

راز تأثیرگذاری هنر عاشورایی؛ ترویج ولایت، حقیقت‌طلبی و ظلم‌ستیزی

احمد سلیمانی با انتقاد از رویکردهای سطحی به مفاهیم عاشورایی در عرصه هنر، گفت: نباید مخاطب امروز را دست‌کم گرفت. هنر عاشورایی تنها زمانی تأثیرگذار خواهد بود که از لایه‌های سطحی و تکراری عبور کند و به عمق مفاهیم ولایی، ظلم‌ستیزی و حقیقت‌طلبی برسد.

تئاتر مذهبی به‌ویژه آنچه با محوریت واقعه عاشورا، اربعین و سیره اهل‌بیت(ع) روی صحنه می‌رود، سال‌هاست که در ایران مخاطب خود را یافته و به یکی از گونه‌های تأثیرگذار نمایش تبدیل شده است. کارگردانان بسیاری تلاش کرده‌اند تا مفاهیم عمیق دینی را در قالبی هنری و قابل‌فهم برای عموم به تصویر بکشند، اما همواره این پرسش مطرح بوده که چگونه می‌توان بدون افتادن در دام کلیشه، مخاطب امروز را با این مفاهیم پیوند داد؟

احمد سلیمانی، کارگردان عرصه تئاتر مذهبی، با آثاری متنوع در حوزه نمایش‌های آیینی، تجربیات گرانبهایی در بهره‌گیری از ظرفیت‌های دراماتیک عاشورا و اربعین دارد. او معتقد است که زبان هنر می‌تواند روایتگر عمیق‌ترین مفاهیم معرفتی باشد، به‌شرط آنکه خلاقانه و با شناخت دقیق از مخاطب امروز به آن پرداخته شود.

احمد سلیمانی در گفت‌و‌گو با ایکنا از ضرورت احیای تئاتر مذهبی در فضای حرفه‌ای، ریشه‌های عاشورایی در بطن نمایش ایرانی و ظرفیت عظیم پیاده‌روی اربعین برای خلق روایت‌های نمایشی سخن گفته است. سلیمانی همچنین به نقش هنرمند در قبال مناسک مذهبی، مخاطره‌های سطحی‌نگری و اهمیت پژوهش پیش از تولید چنین آثار مقدسی تأکید کرده است. در ادامه با این گفت‌وگو همراه خواهیم شد.

ایکنا - از نگاه شما به‌عنوان کارگردانی که سال‌ها در حوزه تولید نمایش‌های دینی فعالیت داشته‌اید، واقعه عاشورا چه ظرفیت‌هایی برای تبدیل به درام در قالب هنر نمایش دارد؟ 

نمی‌توان گفت که این حماسه بزرگ تنها دارای یک قابلیت خاص برای تبدیل به درام است یا صرفاً یک بعد از آن قابل پرداخت نمایشی است. عاشورا واقعه‌ای است با وجوه متعدد که بسته به نوع نگاه هنرمند، می‌تواند عناصر بسیار متنوعی از درام را در دل خود جای دهد. آنچه اهمیت دارد، نوع پرداخت و زاویه دیدی است که انتخاب می‌کنیم. تلاش می‌کنیم با تنوع دیدگاه و از زوایای گوناگون به شخصیت‌ها و اتفاقات عاشورا بپردازیم تا جنبه‌های دراماتیک آن را استخراج و بازآفرینی کنیم.

ایکنا - یکی از عناصر اساسی در نوشتن نمایشنامه‌های موفق، خلق تعلیق، بحران، گره‌افکنی و گره‌گشایی است. واقعه عاشورا از این حیث چه ظرفیت‌هایی دارد و چگونه می‌توان از این ظرفیت‌های نمایشی در قالب نمایش بهره برد؟

وقتی با واقعه‌ای به عظمت عاشورا مواجه می‌شویم، طبیعتاً با بستر بسیار غنی‌ از لحظات بحرانی، پرتنش و در عین حال عاطفی روبرو هستیم. عاشورا سرشار از موقعیت‌هایی است که می‌توانند به خلق تعلیق، ایجاد گره‌های نمایشی و در نهایت گره‌گشایی‌های احساسی و عقلانی منجر شوند. این ظرفیت‌ها به شرط داشتن نگاه عمیق و تحلیلی نسبت به واقعه، کاملاً قابل بهره‌برداری هستند. حتی برخی لحظات عاشورا را می‌توان با موقعیت‌هایی در زندگی معاصر معادل‌سازی کرد و این همذات‌پنداری را برای مخاطب ملموس‌تر و تأثیرگذارتر ساخت.

ایکنا - خلق شخصیت‌های دراماتیک و چندلایه همواره یکی از چالش‌های اصلی نمایشنامه‌نویسان مذهبی بوده است. چگونه می‌توان شخصیت‌های یاران امام حسین (ع) را در روایت‌های معاصر به‌گونه‌ای پردازش کرد که برای مخاطب امروزی باورپذیر، انسانی و چندبُعدی به نظر برسند؟

برای دستیابی به شخصیت‌هایی دراماتیک، قابل‌باور و دارای عمق انسانی، پیش‌نیاز اولیه و اساسی، شناخت دقیق و چندجانبه از شخصیت‌های تاریخی است. کسی که به نگارش یا اجرای نمایش‌های عاشورایی می‌پردازد، باید فراتر از اطلاعات سطحی، به فهم و تحلیل لایه‌های درونی شخصیت‌ها برسد. پرداخت صرف به یک وجه از شخصیت، مثل شجاعت یا ایمان، باعث تک‌بعدی‌شدن شخصیت و فاصله‌گرفتن مخاطب امروزی می‌شود. اما اگر زوایای انسانی، روانی، اخلاقی و حتی خانوادگی شخصیت‌ها باز شود، مخاطب می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار و معنای عمیق‌تری از فداکاری و ایمان را تجربه کند.

ایکنا - آیا در طول تجربه اجرای آثار عاشورایی، با لحظاتی مواجه شده‌اید که احساس کنید مرز میان اجرا و واقعیت برداشته شده و شما یا مخاطب با حقیقت عاشورا تماس عاطفی و معنوی پیدا کرده‌اید؟

بله، بی‌شک در روند اجرای تعداد زیادی از آثار عاشورایی، بارها با لحظاتی مواجه شده‌ایم که اجرا به چیزی فراتر از بازنمایی صرف تبدیل شده و حالتی از تجربه زیسته و احساسی یافته است. در چنین موقعیت‌هایی، گویی مرز میان صحنه و حقیقت عاشورا به‌کلی محو می‌شود. البته این تجربه، اگرچه عمیق است، اما مستلزم حفظ یک‌سری اصول نیز هست. باید مراقب باشیم که مرز واقعیت و اجرا چنان مخدوش نشود که مخاطب احساس اغراق یا تحریف کند. باید تلاش کنیم واقعیت را با بیانی هنری، دقیق و منطقی منتقل کنیم تا اثرگذاری عاطفی در خدمت حقیقت عاشورا باشد نه جایگزین آن.

ایکنا - یکی از وجوه کمتر مورد توجه در بازنمایی‌های نمایشی واقعه عاشورا، نقش زنان و حضور فعال آنان در متن حادثه است. به نظر شما این حضور چگونه می‌تواند به‌صورت دراماتیک بازآفرینی شود و چه روش‌هایی برای به تصویر کشیدن نقش‌آفرینی زنان در صحنه‌های نمایشی پیشنهاد می‌کنید؟

حضور زنان در واقعه عاشورا نه‌تنها کمرنگ نبوده بلکه در بسیاری موارد، کلیدی و تعیین‌کننده بوده است. اگرچه اغلب در بازنمایی‌های عاشورایی تمرکز بر شخصیت‌های مرد بوده، اما نباید فراموش کنیم که زنانی چون حضرت زینب(س) در مدیریت بحران، مقاومت عاطفی و انتقال پیام عاشورا نقش بی‌بدیلی داشته‌اند. دراماتیزه‌کردن این حضور نیازمند نگاهی تازه، پژوهشی جدی و شناختی عمیق از ابعاد مختلف شخصیت‌های زن حاضر در عاشوراست. این کار نه‌تنها نگاه ما را از کلیشه‌سازی دور می‌کند بلکه به غنای درام نیز می‌افزاید. وقتی نقش زن به کنشگر فعال تبدیل شود، با روایت‌هایی انسانی، پرکشش و تأثیرگذار روبرو خواهیم شد.

اگر شخصیتی مانند حضرت زینب (س) در واقعه عاشورا حضور نداشتند، بی‌تردید بخشی مهم از پیام و روایت این حماسه به فراموشی سپرده می‌شد. بعد از وقوع آن رویداد عظیم، این زنان بودند که با بیان‌گری، خطابه و روایت‌گری، ماجرا را از کربلا به قلب تاریخ منتقل کردند. البته من نگاه وسیع‌تری به این مسئله دارم و معتقدم در هیچ دوره‌ای از تاریخ، نمی‌توان نقش مؤثر و تأثیرگذار زنان را نادیده گرفت. زنان نه‌تنها در میدان عمل، بلکه در میدان روایت و مقاومت فرهنگی، حضوری تعیین‌کننده دارند. دراماتیزه کردن این حضور بسته به نوع روایت، بستر موقعیت و زبان بیان آن دارد اما اهمیت و اصالت نقش آنان در واقعه عاشورا غیرقابل انکار است.

کد

ایکنا - برخی افراد بر این باورند که نمایش، به‌ویژه نمایش رسانه‌ای، ذاتاً سرگرم‌کننده است و نمی‌تواند بار معنوی و تقدس مفاهیم دینی چون عاشورا را منتقل کند. به‌عنوان کارگردانی که سال‌ها در این حوزه فعالیت داشته‌اید، این دیدگاه را چگونه نقد می‌کنید؟

اینکه بخشی از کارکرد نمایش به‌عنوان یک هنر، سرگرم‌کنندگی باشد، سخن درستی است، اما مطلق‌سازی در این زمینه اشتباه است. نمایش همچون بسیاری دیگر از هنرها، قابلیت انتقال معنا، ایجاد همدلی و برانگیختن اندیشه دارد. اگر کسی به هنر تعزیه بنگرد، درمی‌یابد که این هنر نه‌تنها توانسته تماشاگر عام را تحت‌تأثیر قرار دهد، بلکه نوعی اتصال عمیق با مردم کوچه و بازار برقرار کرده است. هنر تعزیه و نمایش‌های آیینی به‌خاطر نزدیکی‌ به فرهنگ عمومی نه‌تنها سرگرم‌کننده‌اند بلکه حامل معنا، پیام و تأثیر هستند. عاشورا با گوشت و پوست مردم گره خورده و هنری که با صداقت و عمق به آن بپردازد، می‌تواند پلی مؤثر بین دل مردم و پیام عاشورا باشد.

ایکنا - زبان نمایش، استعاری، نمادین و مبتنی بر نشانه‌هاست. به نظر شما در مواجهه با موضوعاتی چون عاشورا که از بار معنوی بالایی برخوردارند، بهتر است از نمایش واقع‌گرا استفاده کنیم یا سراغ روایت‌های نمادین و استعاری برویم؟

اگر بخواهیم با عموم مردم سخن بگوییم و ارتباط مؤثری با دل‌ها برقرار کنیم، استفاده از زبان نمادین و استعاری بسیار مؤثرتر خواهد بود. حتی اگر مخاطب دانش آکادمیک درباره نشانه‌شناسی نداشته باشد باز هم قدرت نماد را درک می‌کند. مثالی که در تعزیه وجود دارد دقیقاً همین را نشان می‌دهد؛ وقتی تشت آبی را به‌عنوان نماد فرات روی صحنه می‌گذارند، تماشاگر بدون هیچ توضیحی آن را می‌فهمد و بر آن می‌گرید. این قدرت نماد است که از کلام فراتر می‌رود و مستقیماً با ذهن و عاطفه انسان ارتباط برقرار می‌کند. بنابراین، نمادپردازی در نمایش عاشورایی نه‌تنها مشروع، بلکه ضروری و مؤثر است.

ایکنا - از منظر شما به‌عنوان یک هنرمند با تجربه کدام جنبه‌های واقعه عاشورا کمتر مورد توجه هنرمندان قرار گرفته و قابلیت بالاتری برای تبدیل به آثار نمایشی دارند؟

شخصیت‌های زیادی در واقعه عاشورا وجود دارند که کمتر به آن‌ها پرداخته شده است. در کنار چهره‌های اصلی، افراد بسیاری با قصه‌ها، تردیدها، ایثارها و تصمیم‌گیری‌های انسانی در صحنه حضور داشته‌اند که می‌توان از لایه‌های پنهان شخصیت آن‌ها درام‌های جذابی خلق کرد. همچنین توجه به بعد اجتماعی واقعه، واکنش‌های اطرافیان، تأثیرات روانی ماجرا بر کودکان، زنان و حتی تماشاگران صحنه کربلا از زوایای کمتر پرداخته‌شده محسوب می‌شود. این جنبه‌ها ظرفیت بالایی برای خلق آثاری که مخاطب امروز بتواند با آن‌ها احساس نزدیکی و همذات‌پنداری کند، دارند.

ایکنا - چه عواملی باعث می‌شود یک نمایش مذهبی برای تماشاگر امروز جذاب، باورپذیر و تأثیرگذار باشد؟

کلید اصلی ارتباط با مخاطب امروز، صداقت در روایت و پرهیز از اغراق‌های رایج و کلیشه‌های بی‌اثر است. اگر واقعه عاشورا را صحیح، دقیق و انسانی روایت کنیم و آن را به زبان مخاطب معاصر بازآفرینی کنیم، بدون تردید او نیز با اثر همراه خواهد شد. مردم امروز برخلاف تصور برخی، همچنان پذیرای مفاهیم قدسی هستند به‌شرط آنکه این مفاهیم با زبان امروز و از مسیر صداقت، تحقیق و شناخت منتقل شود. برخورد سطحی و یک‌سویه با موضوعات مقدس، مخاطب را دور می‌کند، اما پرداختی عمیق و انسان‌مدارانه، نه‌تنها او را جذب می‌کند بلکه درونی‌ترین لایه‌های احساسی‌اش را نیز درگیر خواهد کرد.

ایکنا -  به عنوان سوال پایانی در آثار نمایشی آیینی به‌ویژه آن‌هایی که با محوریت عاشورا تولید می‌شوند، چقدر پرداختن به وجوه انسانی و عاطفی شخصیت‌های مقدس مانند حضرت عباس(ع)، حضرت زینب(س) یا امام حسین(ع) می‌تواند باعث همذات‌پنداری مخاطب امروزی شود؟

یکی از مهم‌ترین رویکردهای من در اجرای نمایش‌های مذهبی، تأکید بر بعد انسانی و عاطفی شخصیت‌هاست، نه صرفاً روایت تاریخی آن‌ها. چون وقتی می‌خواهید مخاطب امروز را با واقعه‌ای مثل عاشورا همراه کنید، باید از مسیری بروید که به دل او نزدیک‌تر است و آن مسیر، احساس است. وقتی مخاطب اشک‌های حضرت زینب(س)، سکوت پر از درد حضرت عباس(ع) یا نگاه مهربان و پدرانه امام حسین(ع) به حضرت علی‌اکبر (ع) را می‌بیند به‌طور ناخودآگاه درگیر می‌شود. دیگر لازم نیست چیزی به او بگویید، خودش می‌فهمد این حماسه چه پیامی دارد. بنابراین نمایش آیینی اگر بخواهد مؤثر باشد، باید از منبر خشک و بی‌جان فاصله بگیرد و به عاطفه و انسانیت متوسل شود. اینجاست که هنر به رسالت واقعی خودش در این فضا دست پیدا می‌کند.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام
captcha