بخش مهمی از پیام مقام معظم رهبری به مناسبت چهلمین روز شهادت جمعی از هممیهنان، سرداران با کفایت نظامی و دانشمندان برجستهی هستهای کشور توسط رژیم خبیث و جنایتکار صهیونی، معطوف به هفت تکلیف راهبردی خطاب به اقشار مختلف مردم در شرایط پساجنگ بود که مشتمل بر:
1- حفظ اتحاد ملی؛ وظیفه یکایک ما.
2- شتاب لازم در پیشرفت دانش و فناوری در همه بخشها؛ وظیفه نخبگان علمی.
3-حفظ عزت و آبروی کشور و ملت؛ تکلیف بیاغماض گویندگان و قلم زنان.
4- مجهز کردن روز افزون کشور با ابزارهای حراست از امنیت و استقلال ملی؛ وظیفه فرماندهان نظامی.
5- جدیت و پیگیری و به نتیجه رساندن کارهای کشور؛ وظیفه همه دستگاههای مسئول اجرایی.
6- هدایت معنوی و نورانی کردن دلها و توصیه به صبر، سکینه و ثبات مردمی؛ وظیفه حضرات روحانی.
7- حفظ شور و شوق و شعور انقلابی؛ وظیفه یکایک ما به ویژه جوانان.
در همین راستا ایکنا با بیژن مقدم، کارشناس مسائل سیاسی گفتوگو کرد که در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ بنابر پیام رهبر معظم انقلاب، همه اقشار وظایفی در قبال حفظ وحدت ملی دارند. در گام نخست، مسئولان حکومتی و دولتی چه اقداماتی باید برای حفظ و تحکیم این وحدت انجام دهند؟
به نظر من، گام اول را باید مسئولان دولتی و حکومتی بردارند. الان کشور در یک وضعیت شکننده و کاملاً جنگی قرار دارد. به همین دلیل لازم است که این مسئولان در صیانت از وحدت ملی، اقدامات جدی و مؤثری انجام دهند. البته من درباره «هفت تکلیف» راهبردی نیز نکاتی دارم اما پیش از ورود به آن، اجازه دهید به نکتهای اشاره کنم که بسیار مهم و جلب توجهکننده است.
آنچه که در روز اول این حادثه تلخ رخ داد، این بود که تعداد قابلتوجهی از فرماندهان نظامی و نخبگان علمی و دانشگاهی ما به شهادت رسیدند. در کنار این عزیزان، البته مردم عادی هم در روزهای بعد به این کاروان شهادت پیوستند. برخی از تحلیلگران یا حتی مردم تصورشان این بود که جمهوری اسلامی نه تنها از این حادثه درس نمیگیرد، بلکه شاید اصلاً برایش چندان مهم هم نباشد. میگفتند این یک سهمی است که پرداخت شده، خب یک نفر مانند فرمانده سپاه یا رئیس ستاد کل نیروهای مسلح یا افراد بلندپایهای چون سردار حاجیزاده یا سردار رشید یا یکی از دانشمندان هستهای شهید شده، یکی دیگر جایش را میگیرد.
این نگاه اگرچه از منظر کلی شاید در چارچوب جایگزینی نیروها درست باشد اما رهبری معظم انقلاب در چند جای مختلف بهطور مستقیم و صریح به اهمیت این اتفاقات اشاره کردند. ایشان با تعابیر دقیقی از این حادثه بهعنوان «یک ضربه»، «یک ضایعه»، «اتفاق سنگین»، «ناگوار» و «تحمل تلخ و سخت» یاد کردهاند. به نظر من، همین تأکیدات نشان میدهد که نظام این اتفاق را بسیار بزرگ و جدی گرفته است و این تعابیر، قابل اعتنا و مهم است.
این شهدا محصول سالها تجربه، مجاهدت و تربیت در نظام جمهوری اسلامی هستند. حتی اگر فقط دوره انقلاب را در نظر بگیریم، این افراد نتیجه چند دهه تربیت انقلابیاند. اینطور نیست که فقدان آنها ساده یا قابل چشمپوشی باشد. اینها الان به ثمر نشستهاند و در حساسترین نقطهها مشغول خدمت بودند که امروز فقدانشان را داریم.
ایکنا ـ یکی از بندهای مهم پیام رهبری، اشاره به مسئولیت دستگاههای اجرایی بود. شما این مسئولیت را چگونه تبیین میکنید؟
دستگاههای اجرایی، مسئولیت بسیار گستردهای دارند، چون بخش زیادی از اقتصاد و اداره کشور در دست دولت است. رهبر انقلاب هم در پیامشان به همین بخش اشاره دارند و میفرمایند دستگاهها باید «کارهای خودشان را درست انجام دهند». یکی از مسائل و مهم جدی کشور، مسئله کارآمدی یا ناکارآمدی است؛ اینکه آیا یک نهاد یا سازمان واقعاً در انجام وظایف خود موفق و مؤثر است یا خیر؟! به عبارت دیگر آیا دستگاههایی کارآمد است یا ناکارآمد؟!
ایشان میفرمایند که کار را «به هدف برسانید». یعنی هر مسئولی باید نسبت به مسئولیت خودش پاسخگو باشد، مجاهدت کند، وقت بگذارد و برای رسیدن به نتیجه تلاش کند. این مجاهدت و رسیدن به نتیجه، در نهایت منجر به کارآمدی میشود و کارآمدی نیز منجر به رضایت مردم و سپس اعتماد عمومی خواهد شد. این همان سرمایه اجتماعی است که امروز کشور شدیداً به امیدواری، رضایت عمومی و به طور کلی این سرمایه اجتماعی نیاز دارد.
در مصادیق اجرایی نیز وظیفه دولت کاملا روشن است. مثلاً در مسئله گرانیها، مردم الان از خودشان میپرسند که دولت کجای این ماجراست؟ در برابر مشکل مسکن، در تأمین مایحتاج عمومی مردم، دولت چه میکند؟ آیا ابزار قانونی دارد؟ اگر دارد، آیا از آن استفاده میکند؟ اگر ندارد، چرا پیگیری نمیکند که ابزارهای لازم را فراهم کند؟ اینها سؤالات جدی مردم است و اگر پاسخ داده نشود، اعتماد عمومی خدشهدار خواهد شد. همین بیتفاوتی یا ضعف در عمل، مستقیماً به سرمایه اجتماعی آسیب میزند.
ایکنا ـ همانطور که اشاره کردید، حفظ وحدت وظیفه همه اقشار است اما رسانهها، صاحبان قلم و افراد دارای نفوذ اجتماعی چه وظایف ویژهای دارند؟ چه بایدهایی و نبایدهایی متوجه آنهاست؟
دقیقاً همینطور است. یکی از بخشهایی که رهبری در پیامشان مورد خطاب قرار دادند، همین قشر صاحبنفوذ است؛ یعنی کسانی که بلندگو در اختیار دارند. گاهی این بلندگو منبر است و پای آن روحانیون حضور دارند، گاهی رسانه، قلم، سایتها، شبکههای اجتماعی، خبرگزاریها و روزنامههاست که در اختیار فعالان رسانهای است. چرا این افراد مورد خطاباند؟ چون هم صدایشان میرسد و هم مخاطب دارند. رسانه بهطور ذاتی نوعی قدرت درون خود دارد، پس این افراد باید با دقت و مسئولیتپذیری بالا عمل کنند و از این وحدت و انسجام اجتماعی ایجاده شده در جنگ 12 روزه، صیانت کنند.
ایکنا ـ در حال حاضر رسانهها و شبکههای اجتماعی با توجه به شرایط خاص کشور، چه تأثیری بر فضای انسجام ملی دارند؟
متأسفانه، شاهدیم که وحدت و انسجامی که در دوران جنگ شکل گرفته بود، حالا به دلیل ورود به حاشیههایی درباره افراد یا موضوعات کماهمیت، در حال تضعیف است. بهتدریج بحثهای اختلافی دارد برجسته میشود، افراد به یکدیگر پاسخهای تند میدهند و این مسیر، کشور را به سمت بیراهه میبرد و برخی نیز با آگاهی کافی و لازم این امر را انجام میدهند. رسانهها نباید پژواک صدای اختلافافکنان باشند و اختلافات را بزرگتر کنند. وظیفه آنها حفظ و تقویت وحدت ملی است، مخصوصاً در چنین شرایطی.
البته حتما اختلاف سلیقه باقی میماند. حتما برخی از افراد درباره موضوعات متفاوت فکر میکنند و این طبیعی است اما هنگامی که شرایطی خاص مثل امروز، میشود باید خیلی از موارد را بیش از پیش رعایت کرد. امروز در موقعیتی هستیم که نه در حالت صلح مطلق قرار داریم و نه در جنگ علنی. شرایط فعلی یک ترکیب از هوشیاری و آرامش کنترلشده است.
ما در دل یک تقابل واقعی بودیم اما نتیجه آن روشن است: جمهوری اسلامی پیروز شده و رژیم صهیونیستی شکست خورده است. اهدافی که آنها دنبال میکردند محقق نشد. تحلیلها نشان میداد که دشمن تصور میکرد با یک حمله میتواند سیستم جمهوری اسلامی را از کار بیندازد، مردم را به خیابانها بکشاند و کشور را به سمت براندازی ببرد اما این اتفاق نیفتاد. برعکس، ملت ایران انسجام و ایستادگی نشان داد.
رسانهها باید پیروزی ملت ایران را فریاد بزنند و عزتی را که از دل یک جنگ سخت و پیچیده بیرون آمده، نشان دهند. کسانی که در این پیروزی تردید ایجاد میکنند، بدون تردید در مسیر دشمن حرکت میکنند. در چنین شرایطی، حفظ فضای ملی و همبستگی عمومی بسیار مهمتر از برجسته کردن اختلافات و ناکامیهاست.
ایکنا ـ با این حال، فضای نقد همواره از سوی رهبری مورد تأکید قرار گرفته است. به نظر شما نقد در شرایطی مانند امروز باید دارای چه ویژگیهایی باشد که به سمت تخریب و ایجاد شکافهای مخرب سیاسی نرود؟
مقام معظم رهبری، همیشه بر وجود فضای نقد تأکید داشتند و بارها به تفاوت میان نقد و تخریب هشدار دادهاند. امروز هم در این شرایط حساس، همین تمایز باید رعایت شود. نقد، به شرطی که خیرخواهانه باشد و نه مخرب، نهتنها مشکلی ندارد بلکه لازم هم هست اما نقدی که زبانش شبیه تخریب باشد، آثار و تبعاتش مثل تخریب خواهد بود و این حتی برای دریافتکننده پیام هم روشن است.
ببینید، هیچ نهادی عاری از نقص نیست. ممکن است دستگاههای اطلاعاتی یا نظامی ما هم ضعفهایی داشته باشند اما پرسش اصلی این است که آیا افشای علنی این ضعفها کار درستی است؟ آیا در شرایطی که دشمن منتظر کوچکترین شکاف و خطاست، باید این موارد را روی بلندگو گفت؟ قطعاً خیر. نقد باید در جای خودش، با زبان خودش و در مسیر اصلاح، نه تضعیف انجام شود. اگر این خط مرز رعایت نشود، بهجای اصلاح، به نظام، جامعه و اعتماد عمومی ضربه میزنیم.
ما هرگز نگفتهایم که نباید نقد کرد اما باید توجه کرد که چگونه و در چه زمانی نقد میکنیم. اگر نقدی به نیروهای نظامی یا مراکز امنیتی دارید، اشکالی ندارد، منتقل کنید اما نه از طریق رسانه و در ملأعام، بلکه در قالب یک ارتباط مستقیم و خصوصی با آن نهادها. بگویید که «ما این ایراد را به شما وارد میدانیم اما منتشرش نمیکنیم، چون نمیخواهیم در این شرایط تضعیفتان کنیم.» این یعنی عقلانیت در نقد.
زمان نقد و زبان نقد، هر دو مهماند. اینکه شما در یک موقعیت خاص از چه لحنی و از چه مجرایی برای بیان اعتراضتان استفاده میکنید، تعیین میکند که آن نقد به اصلاح منجر شود یا به تخریب و تضعیف. الان کشور در وضعیت ویژهای قرار دارد و اگر این ملاحظات را نادیده بگیریم، عملاً داریم کمک به دشمن میکنیم.
هر کسی باید در حوزه وظایف خودش فعالیت کند و وارد کار دیگری نشود. اگر از یک نخبه علمی انتظار پیشرفت داریم، او نباید وقتش را صرف مسائل سیاسی یا رسانهای کند. اگر از یک فرمانده نظامی انتظار تأمین امنیت داریم، نباید او را درگیر کشمکشهای حزبی یا سیاسی کنیم. تریبوندارها باید عزت ملی را حفظ کنند، روحانیون باید معنویت و شور انقلابی مردم را تقویت کنند و وحدت را پاس بدارند. این یعنی تقسیم صحیح کار و به نوعی تفکیک کار برای عدم ورود به حوزههای یکدیگر است.
درک سیاسی داشتن برای یک نظامی ضروری است اما عمل سیاسی وظیفه او نیست. الان دیگر این موضوع برای همه روشن شده است. شرایط فعلی کشور، غیرعادی و حساس است. باید به وظایف خود در چارچوبهای قانونی و حرفهای خودمان برگردیم. هرگونه خروج از این چارچوبها میتواند هزینهساز باشد.
ایکنا ـ صحبت پایانی.
مهمترین نیاز امروز کشور، آرامش، انسجام و کارآمدی است. هر فردی، در هر جایگاهی، باید تلاش کند نقش خودش را درست ایفا کند و از ایجاد شکاف، اختلاف، تردید و تضعیف پرهیز کند. این وظیفهای همگانی است.
گفتوگو از سمیرا انصاری
انتهای پیام