حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدرضا شرفالدین، عالم دینی لبنانی و استاد حوزه علمیه نجف در گفتوگو با ایکنا به مناسبت اربعین حسینی اظهار کرد: سخنگفتن درباره قیام عاشورا و محوریت قراردادن آن برای همه دورانها، گذشته و آینده از بررسی مبانی این قیام جدا نیست و در این مسیر باید مقدمات واقعه، مؤلفهها، قهرمانان، تأثیرات و پیامدهای آن را مورد توجه قرار داد؛ بنابراین ما نمیتوانیم صحنههای اتفاقافتاده در این رویداد را از شرایط، عوامل و وقایع پیرامون آن جدا کنیم.
وی افزود: در این بررسی پیش از هر چیز باید رسالت حضرت آدم به عنوان اولین جانشین خدا بر روی زمین و پروژه رسالتی را که همه پیامبران تا خاتمالنبیین، حضرت محمد(ص) دنبال کردند، مورد توجه قرار دهیم و بدانیم که همه اینها با همه مؤلفهها و تأثیراتش، منجر به وقوع رویدادی مانند واقعه عاشورا شد.
بیشتر بخوانید
این عالم لبنانی تصریح کرد: اگر مسیر رسالتی را که توسط پیامبران، صالحان و شاگردانشان طی شد، مورد توجه قرار دهیم میبینیم که پیامبران تمام داشتههای گرانبها و ارزشمند خود را(در راه خدا) تقدیم کردند، در این مسیر فداکاریها و اصلاحاتی انجام شد و انقلابهایی هم شکل گرفت تا اینکه خاتم پیامبران(صلوات الله علیهم) آمد تا مسیر انسانیت را با پیامی که تمام پیامهای آسمانی را در بر میگرفت، با کتابی که برتر از تمام کتب بود و با نظامی کامل که همه ابعاد را در بر میگرفت، اصلاح کند.
وی توضیح داد: در زمان امام حسین(ع)، مسئلهای که شاهد آن هستیم، تحریف اصول اخلاقی است که بذر آن در دوران جاهلیت کاشته شده بود.
حجتالاسلام شرفالدین تأکید کرد: در این دوره، میبینیم که به نام دین، به نام خدا و به نام جانشینی رسول خدا(ص)، تلاشهایی برای تضعیف دین صورت گرفت و آنچه مردم جاهلی از آن بیزار بودند و انجام آن را مایه ننگ خود میدانستند، مانند خیانت، نیرنگ، عدم حمایت از همسایگان، به خطر انداختن آبرو، فریب، دروغ و سایر مواردی از این دست که در دوران جاهلی وجود داشت و مایه ننگ پیروان آنها بود، در این دوران رایج بود. بنابراین پیمانی مانند «حلف الفضول» یک پیمان قابل ستایش و محبوب به شمار میآمد.
وی ادامه داد: همچنین در توصیف پیامبر(ص) به عنوان صادق و امین میبینیم که این ستایش از رسول خدا(ص) از فطرتشان سرچشمه میگرفت و ذاتی بود. برای آنها، صداقت منبع غرور، افتخار، ستایش و تمجید بود. به عنوان مثال، در جریان شورش شام علیه حکومت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)، میبینیم که صداقت، درستکاری و شفافیت توسط کسانی که از امیرالمؤمنین (ع) انتقاد میکردند، نقص تلقی میشد. آنها استدلال میکردند که او هیچ دانشی از جنگ و سیاست ندارد و قادر به مدیریت امور نیست و معتقد بودند که حیلهگری، شرارت، فریب، نیرنگ و خیانت قابل قبول بوده و از ویژگیهایی است که یک حاکم باید آنها را داشته باشد(در حالی که امام علی(ع) از این ویژگیها مبرا بود).
این عالم لبنانی افزود: مسئله به جایی رسید که شرایط حاکم در آن زمان، پایههای اخلاق و ارزشهای انسانی را تهدید میکرد. در حالی که اخلاق، ظرف دین و کارنامه مؤمن است که در آیه «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی خَلَقَ النَّاسَ عَلَیْهِ لا تُبْدِیلُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ» بر آن تأکید و اشاره شده است که اصول اخلاقی فطری و طبیعی هستند.
استاد حوزه علمیه نجف تأکید کرد: اگر این اصول از بین رفته و منسوخ شوند، این بدان معناست که بشریت دیگر هرگز قیام نخواهد کرد و به معنای بستن درِ اصلاح به روی هر مصلحی است که به دنبال نشر نیکی و انسانیت در جامعه بشری است.
وی توضیح داد: بنابراین دین مبتنی بر اصول اخلاقی و اساس و رکن دین، اخلاق است و فرآیند دینداری مبتنی بر عاطفه دینی است، یعنی تعامل با نظام دینی، در واقع حالتی عاطفی است که ادراکات عقلانی، فکری و عقیدتی را تحت تأثیر قرار میدهد و انسان را به سمتی هدایت میکند که به آنچه میداند، عمل کند و به آنچه به آن اعتقاد و باور دارد، جذب شود.
حجتالاسلام شرفالدین قیام امام حسین(ع) را یک قیام دینی و اجتماعی و اخلاقی برشمرد و بیان کرد: اگر بخواهیم توصیفی واقعی از این قیام ارائه دهیم که مطابق با اطلاعات متون اسلامی درباره ماهیت نهضت حسینی باشد، منصفانه است که بگوییم که برجستهترین ویژگی قیام او، بعد اخلاقی با رنگ و بوی عاطفی بود.
سیدمحمدرضا شرفالدین تأکید کرد: قیام او کتابی مجسم با جوهری از خون و اشک بود و با تمام ویژگیهایش، یک قیام نمادین بود یعنی نمادهایی در این قیام وجود دارد که باید رمزگشایی شده و هدف آنها درک شود.
وی صحنههای عاطفی کربلا را با تکلیف الهی مرتبط دانست و گفت: در روز عاشورا، تکلیف ایجاب میکرد که امام حسین(ع) عواطف خود را رها کند تا صحنههایی عاطفی شکل بگیرد؛ بنابراین تصاویر عاطفی بخشی از نهضت او بودند و هر کسی که میخواهد قیام او را بررسی کند، باید بعد عاطفی آن را مورد توجه قرار دهد.
حجتالاسلام شرفالدین با اشاره به اهداف انقلاب حسینی گفت: امام حسین(ع) برای اصلاح زیرساختهای اساسی شخصیت انسانی اقدام کرد و ثمره این قیام در نهایت با ظهور حجت(عج) و برپایی حکومت مهدوی محقق خواهد شد.
این عالم لبنانی انقلاب حسینی را مقدمهای برای حکومت مهدوی دانست و تأکید کرد: اگر نهضت و قیام حسینی نبود، تشکیل یک دولت عادلانه، جامع و الهی در زمین به دست امام زمان، حضرت حجت بن الحسن(عج) امکانپذیر نبود، شواهد زیادی برای این امر وجود دارد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به ویژگیهای جامعه کوفه در آن زمان در مقایسه با جامعه یمن پرداخت و گفت: یمن و کوفه کاملاً با یکدیگر متفاوت بودند و یمن بافتی منسجم و ساختار قبیلهای محکم و تزلزلناپذیری داشت، شاید این ویژگی امروز هم در یمن وجود داشته باشد و به همین دلیل نفوذ به این جامعه کار آسانی نیست. مردم یمن به دست امیرالمؤمنین(ع) در یک حرکت مسالمتآمیز و بدون جنگ، به اسلام مشرف شدند.
شرفالدین افزود: این هماهنگی و انسجام در جامعه یمن برای ناظران و مفسران سیاسی مانند محمد بن حنفیه به گونهای القا میکرد که اگر امام حسین(ع) میخواست جنبشی برای تغییر و از بین بردن نظام حاکم آغاز و نظام جدیدی را بنا کند، کاملاً طبیعی بود که به یمن روی آورد. اگر او به یمن روی میآورد و سپس انقلابش به سمت بحرین که از بسیاری جهات شبیه یمن است، گسترش مییافت، به تدریج به حجاز نیز میرسید. بنابراین، او یک قدرت قوی و جوان ایجاد میکرد که در مواجهه با فریب و نیرنگ بنیامیه نمیتوانست شکسته شود یا شکست بخورد.
وی تأکید کرد: این تفکرات مبتنی بر مطالعه میدانی و مشاهده واقعیت اجتماعی و سیاسی آن زمان بود، اما آنها اشتباه میکردند و از هدف سیدالشهدا(ع) غافل بودند. آنها فکر میکردند که هدف یک انقلاب و جنبش سیاسی و نظامی است و طبیعی بود که این تفکرات و توصیهها مطرح شود.
این عالم لبنانی ادامه داد: آنها هرگز فکر نمیکردند که هدفی والاتر در میان باشد که بر احیای باطن انسان و بازگشت به ریشههای اخلاقی فطری تأکید کند.
حجتالاسلام شرفالدین گفت: ما هفده مورد را مستند کردهایم که در آنها امام حسین(ع) به طور ضمنی یا صریحاً اشاره میکند که مصمم به شهادت است و به سمت آن میرود و در مسیر شهادت گام برمیدارد، همانطور که فرمود: «هر که به ما بپیوندد، شهید میشود و هر که به ما نپیوندد، پیروز نخواهد شد.»
وی در ادامه تأکید کرد: نکته این است که این یک پیروزی همراه با شهادت(پیروزی شهادتطلبانه) است و امام(ع) یک حماسه قهرمانانه، اخلاقی و عاطفی انجام داد که نمایشی باشکوه بود و پیامی جاودانه و جامع را همراه خود داشت که دامنه جهانی آن فراتر از زمان و مکان است، این قیام الگویی برای همه مردم از ادیان، مذاهب، گرایشها، مکاتب و گروههای مختلف است؛ زیرا موضوع قیام در اصل یک موضوع انسانی بود و ماهیتی جهانی داشت که به هیچ زمان خاصی محدود نمیشود.
استاد حوزه علمیه نجف افزود: امام حسین(ع) با شیوهای دردناک و وحشیگری فراتر از حد تصور به شهادت رسید، امامی که ریحانة الرسول(ص) و حتی پسر پیامبر(ص) بود و پیامبر(ص) را پدر خطاب میکرد، پس هر فردی که به نبی مکرم اسلام(ص) و مناقب او ایمان داشته باشد، میداند که حسین(ع) شایستهترین است و کسی که امامت را قبول داشته باشد، حسین(ع) را سومین امام میداند؛ بنابراین آن حضرت حق مطلق داشته که آنچه را در روز عاشورا انجام داد، انجام دهد.
سیدمحمدرضا شرفالدین تأکید کرد: از منظر قبیلهای حسین(ع) نزدیکترین خویشاوند به رسول خداست؛ حتی کسانی که به نظام قبیلهای یا نظام موروثی در قدرت اعتقاد دارد، میدانند که وارث مشروع، حسین(ع) است.
وی ادامه داد: حتی اگر کسی به منطق شایستگی اعتقاد دارد، میداند که حسین(ع) از نظر دانش، درستکاری، مقبولیت اجتماعی و مانند آن شایستهترین است و شخصی که به رأی مردمی و دموکراتیک اعتقاد دارد، میداند که حسین(ع) کسی است که توده مردم او را پذیرفتهاند.
حجتالاسلام شرفالدین افزود: امام(ع) خواست توده مردم بود و هزاران نامه برای او فرستاده شد که در آنها از ظلم، بیعدالتی، استبداد و محدودیتهای اعمالشده از سوی قدرت موجود شکایت شده بود و از او خواسته بودند که به آنها کمک کند؛ بنابراین، او به توده مردم پاسخ داد.
وی گفت: همه این ویژگیها در امام حسین(ع) جمع شده بود، برای همین چنین تأثیرگذار بود، او کسی بود که بر حق و شایستهترین فرد برای حکومت بود؛ کسی که با وجود تمام این ویژگیها، جنایتی دردناک علیه او و یارانش رقم خورد.
این عالم لبنانی تأکید کرد: قیام امام(ع) آنی و لحظهای نبود؛ چرا که قیام آنی نمیتواند ثمربخش باشد. او به هدف والایش رسید و قیام او معنای ظاهری و باطنی و نیاز به تفسیر و توضیح دارد و معنای باطنی و ظاهری آن با یکدیگر منافات ندارند.
استاد حوزه علمیه نجف بیان کرد: قیام حسینی در ظاهر پاسخ به ندای کسانی بود که از او یاری میخواستند، در آن زمان حکومتی ظالم و نامشروع روی کار بود که امام(ع) نامشروع بودن آن را اعلام کرد و به تودههای رنجدیده پاسخ داد. بنابراین، آن حماسه جاودانه محقق شد.
وی در پایان گفت: گفتمان حسینی و ندای یا حسین(ع) محصور به زمان و مکان نیست و تنها یک بعد ندارد و به یک بعد محدود نمیشود؛ بلکه گفتمانی جامع و متعلق به همه زمانها و مکانهاست.
گفتوگو از محسن مسجدجامعی
انتهای پیام