کد خبر: 4300610
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۷
در نشست تخصصی «جنگ ۱۲ روزه و رسانه‌ها» مطرح شد

از ضعف رسانه‌های ایران در جنگ روایت‌ها تا جایگاه ویژه شبکه‌های اجتماعی

نبود نظام حرفه‌ای در رسانه‌های ایرانی، ضعف رسانه‌ها در جنگ رسانه‌ای، نقش تعیین‌کننده افکار عمومی در سرنوشت جنگ، روایت رسانه‌های داخلی و خارجی از جنگ 12 روزه، جایگاه ویژه شبکه‌های اجتماعی و روایت‌های قهرمانانه و سانسورشده‌ توسط رسانه‌های دولتی از مباحثی بود که در نشست «جنگ ۱۲ روزه و رسانه‌ها» مطرح شد.

از ضعف رسانه‌های ایران در جنگ روایت‌ها تا جایگاه ویژه شبکه‌های اجتماعی

به گزارش ایکنا، نشست تخصصی «جنگ ۱۲ روزه و رسانه‌ها» امروز 27 مرداد با موضوع نقد بررسی عملکرد رسانه‌های داخلی در جنگ ۱۲ روزه برگزار شد.

نبود نظام حرفه‌ای در رسانه‌های ایرانی

در این مراسم، عباس عبدی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر حوزه اجتماعی، ساختار رسانه‌ای ایران را «انحصاری» عنوان کرد و گفت: رسانه‌ها در غرب، در چارچوب رقابتی فعالیت می‌کنند ولی در ایران، درگیر ستیز هستند.

وی، دولت‌محوری را یکی دیگر از ویژگی‌های رسانه‌های ایران دانست و بیان کرد: نه تنها صداوسیما، بلکه بخش عمده ای از خبرگزاری‌ها و مطبوعات به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم دولتی‌اند و از منابع مالی رسمی استفاده می‌کنند از همین رو، نهاد رسانه محسوب نمی‌شوند.

عبدی به ویژگی روایت‌محوری در رسانه‌های ایران اشاره کرد و گفت: در ایران، روایت‌سازی محوریت دارد و روایت‌ها الزاماً بر پایه واقعیت شکل نمی‌گیرند و بیشتر به دستور روایت‌سازی شباهت دارند. چنین روندی موجب بی‌اعتمادی عمومی و از بین رفتن کارکرد واقعی رسانه می‌شود.

وی با بیان اینکه یکی دیگر از خصوصیات رسانه‌های داخلی، مجازات‌محور بودن آن‌هاست، گفت: در رسانه‌های ایران، اصل بر مجازات و ممنوعیت است و روزنامه‌نگار باید ثابت کند که کارش خلاف نبوده است. این وضعیت عملاً امکان فعالیت آزاد رسانه‌ای را از بین می‌برد.

این روزنامه‌نگار، با بیان اینکه گذشته‌محوری، یکی دیگر از ویژگی‌های رسانه‌های ایران است، گفت: رسانه‌های ما تقریباً هیچ نگاه آینده‌نگر ندارند و نظام رسانه‌ای ما بیش از آنکه به آینده و تحولات پیش‌رو بیندیشد، در گذشته متوقف مانده است.

وی با بیان اینکه در رسانه‌های ایران هیچ پرونده‌ای بسته نمی‌شود، گفت: در نظام حقوقی اصل بر مختومه شدن پرونده‌هاست، اما در ایران پرونده‌ها سال‌ها باز می‌مانند و هر بار از زاویه‌ای جدید روایت می‌شوند. به همین دلیل است که هنوز درباره مشروطه یا ۲۸ مرداد روایت‌های تازه‌ای منتشر می‌شود، در حالی که در غرب این مسائل به تاریخ سپرده شده و تنها از منظر پژوهشی بررسی می‌‌شوند.

عبدی، رسانه ایرانی را فاقد نظام حرفه‌ای دانست و اظهار کرد: در روزنامه‌نگاری، در صورت بروز اختلاف، تنها دادسرا وارد عمل می‌شود، در حالی که دادسرا اساساً برای این کار طراحی نشده است. رسانه‌ها در زمان وقوع رویدادها آزاد نبوده‌اند و نتوانسته‌اند حقیقت را روایت کنند. به همین دلیل، پرونده‌ها همچنان مفتوح مانده و روایت‌های رسمی جایگزین روایت‌های واقعی شده‌اند.

وی با بیان اینکه به دلیل نبود نظام حرفه‌ای، استانداردهای آموزشی و اخلاقی در رسانه‌های ایران بسیار پایین است، اظهار کرد: در ایران، گزارش تحقیقی جدی تقریباً وجود ندارد یا بسیار نادر است. در حالی که گزارش‌های تحقیقی و مستند، یکی از شاخص‌های اصلی حرفه‌ای‌گری در روزنامه‌نگاری به شمار می‌روند.

این روزنامه‌نگار با اشاره به ضعف نظام کپی رایت در ایران، گفت: سایت‌ها و پایگاه‌های اینترنتی یادداشت‌ها و مطالب منتشرشده در روزنامه‌ها را بدون ذکر منبع بازنشر می‌کنند. نتیجه این وضعیت، گسترش سایت‌هایی است که هیچ تولیدی ندارند و صرفاً با گردآوری محتوای دیگران فعالیت می‌کنند؛ این امر، باعث بی‌انگیزگی روزنامه‌نگاران و تولیدکنندگان محتوا می‌شود، ولی در رسانه‌های معتبر جهان، رعایت کپی‌رایت به‌قدری جدی است که حتی رسانه‌های رقیب نیز محتوای یکدیگر را بدون ذکر منبع منتشر نمی‌کنند.

لزوم پرهیز از محدودسازی رسانه‌ها در شرایط بحرانی

همچنین حمید ضیائی‌پرور، مؤلف کتاب‌های «جنگ رسانه‌ای» و «جنگ نرم»، اظهار کرد: در جنگ رسانه‌ای، ابزار و تکنیک مطرح است، اما جنگ روایت‌ها ناظر به محتوای این جنگ است. اسرائیل واحدهای تخصصی جنگ روانی دارد؛ ارتش اسرائیل چند سخنگوی فارسی‌زبان دارد و آن‌ها پس از هر تحول یا عملیات به‌طور مرتب در رسانه‌ها حاضر می‌شوند و گزارش می‌دهند.

وی ادامه داد: در مقابل، در ایران با ضعف جدی در این حوزه مواجهیم؛ ما بارها تأکید کرده‌ایم که باید سخنگویان حرفه‌ای و حتی فارسی‌زبان داشته باشیم، اما این موضوع یا با مخالفت روبه‌رو شده یا به‌صورت جدی پیگیری نشده است.

ضیائی‌پرور در ادامه گفت: اگر ایران بخواهد در جنگ رسانه‌ای موفق باشد، باید روایتگری منسجم، شفاف و حرفه‌ای را جدی بگیرد و از محدودسازی رسانه‌ها در شرایط بحرانی بپرهیزد.

وی با بیان اینکه امروز صرفاً انتشار یک بیانیه کافی نیست، افزود: اسرائیل با ترکیب رسانه‌های سنتی، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های بین‌المللی توانست روایتی مسلط از جنگ ارائه دهد. آن‌ها نمایش چهره‌ای تکنولوژیک، پیشرفته و مسلط از توان نظامی خود داشتند اما ایران دیرهنگام به اهمیت تصویر پی برد. روز دهم جنگ بود که تازه مسئولان متوجه شدند باید تصاویر تولید کنند؛ مثلاً پرتاب موشک سجیل از بیش از ۵۰ زاویه مختلف توسط رسانه‌های خارجی پخش شد؛ ولی ما تصویر مستقلی نداشتیم.

این پژوهشگر ادامه داد: در میانه جنگ، حمله موشکی ایران به یک بیمارستان به‌شدت برجسته شد. نخست‌وزیر اسرائیل شخصاً خبرنگاران را به صحنه برد و طی ۴۸ ساعت افکار عمومی جهان علیه ایران تحریک شد؛ در حالی‌که ایران هیچ روایت تصویری برای مقابله با این جریان نداشت؛ جنگ ۱۲ روزه را مانند یک مسابقه فوتبال می‌بینم که در نیمه اول، ایران در جنگ رسانه‌ای شکست مطلق خورد اما در نیمه دوم، مسئولان متوجه اهمیت روایتگری شدند و اقداماتی محدود آغاز کردند.

وی گفت: رسانه‌های داخلی در همان ساعات اولیه جنگ، با انکار حملات اسرائیل تلاش کردند آرامش القا کنند. خبرنگاران اعزامی به میدان‌های مختلف تهران گزارش می‌دادند که هیچ اتفاقی نیفتاده است یا مردم به زندگی عادی مشغول‌اند. حتی زمانی‌که خبر حمله به فردو مطرح شد، رسانه‌ها از قم گزارش تهیه کردند و گفتند چنین چیزی صحت ندارد، در حالی‌که فردو در فاصله ۳۰ کیلومتری قم قرار دارد. چنین روایت‌هایی ممکن است در لحظه اول اثرگذار باشد، اما به‌سرعت اعتبار خود را از دست می‌دهد.

مؤلف کتاب‌ «جنگ رسانه‌ای» اظهار کرد: بعد از گذشت بیش از دو ماه، هنوز به‌عنوان یک شهروند نمی‌دانم روایت کلی جنگ چه بوده است. تنها چند مقام سیاسی مانند علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف در مصاحبه‌هایی محدود به بخشی از ماجرا اشاره کردند. ما هنوز نمی‌دانیم جاسوسان اسرائیل چگونه در ایران نفوذ کردند؛ چرا بانک سپه، هم‌زمان سرور اصلی، پشتیبان و بحران خود را از دست داد و تا امروز راه‌اندازی نشده است، دانشمندان هسته‌ای و فرماندهان ارشد نظامی چگونه هدف قرار گرفتند، مهاجران افغان چه نقشی در این رخدادها داشتند و اگر نقشی نداشتند، پس موج اخراج حدود یک میلیون افغان در این مدت به چه دلیل انجام شد؟

وی تأکید کرد: وقتی هیچ توضیح شفافی از سوی نهادهای مسئول ارائه نمی‌شود، میدان برای انواع روایت‌سازی و تفسیرهای شخصی باز می‌ماند. مردم امروز حتی نمی‌دانند انفجارهایی که در هفته‌های اخیر رخ داد، انفجار گاز و حوادث صنعتی بوده یا حملات اسرائیل. این ابهام، محصول سکوت و فقدان روایت رسمی است.

مؤلف کتاب‌ «جنگ نرم» با اشاره به نقش رسانه‌های جهانی در بازنمایی جنگ ۱۲ روزه گفت: در این میان، شبکه الجزیره موفق‌ترین و بی‌طرف‌ترین رسانه بود. این شبکه مانند سایر جنگ‌ها، دوربین‌های زنده خود را ۲۴ ساعته در نقاط مختلف از جمله تل‌آویو و تهران فعال کرده بود و هم‌زمان عملیات‌ها را به تصویر می‌کشید. در حالی‌که اگر کسی صداوسیما را می‌دید تصور می‌کرد اسرائیل در آستانه فروپاشی است و اگر ایران‌اینترنشنال یا شبکه‌های اجتماعی را دنبال می‌کرد، احساس می‌کرد نظام سیاسی ایران در آستانه سقوط است. هیچ‌کدام از این روایت‌ها تصویر واقعی و کامل ماجرا را نشان نمی‌دادند.

وی با اشاره به نبود سامانه قوی راستی‌آزمایی در ایران، گفت: سامانه فکت‌نامه در جریان این جنگ بیش از ۱۰۰ خبر راستی‌آزمایی و پرونده ویژه‌ای در این زمینه ایجاد کرد. با این وجود، به جای حمایت از چنین پلتفرم‌هایی، شاهد فیلترینگ آن‌ها هستیم.

نقش تعیین‌کننده باور عمومی در سرنوشت جنگ

همچنین محمد رهبری، پژوهشگر شبکه‌های اجتماعی نیز با اشاره به تغییر ماهیت جنگ‌ها در قرن 21، تأکید کرد: در جنگ‌های جدید، همراه کردن افکار عمومی یکی از مؤلفه‌های اصلی موفقیت است و می‌تواند سرنوشت جنگ را رقم بزند.

وی بیان کرد: دکترین نظامی آمریکا از سال ۲۰۰۷ به بعد بر پایه جنگ شبکه‌محور طراحی شده است و این الگو در عملیات اخیر اسرائیل علیه ایران نیز قابل مشاهده بود؛ این نوع جنگ برخلاف الگوهای سنتی، بر فرماندهی از بالا به پایین متمرکز نیست، بلکه گروه‌های مختلف در نقاط متفاوت می‌توانند نقش عملیاتی ایفا کنند. چنین جنگ‌هایی معمولاً بسیار کوتاه‌مدت، ضربتی و غافلگیرکننده هستند.

این پژوهشگر شبکه‌های اجتماعی با اشاره به اینکه برخی مقامات اسرائیلی و حتی تحلیلگران داخلی حمله اخیر اسرائیل به ایران را نوعی جنگ وجودی دانسته‌اند، تصریح کرد: جنگ وجودی به معنای تلاش برای نابودی نظام سیاسی ایران است و در چنین شرایطی بدون همراه کردن افکار عمومی، امکان دستیابی به اهداف نظامی وجود ندارد.

وی با تأکید بر اینکه جنگ‌های نوین به‌طور جدی به عرصه روایت‌سازی گره خورده‌اند، گفت: صرفاً ابزار نظامی یا تاکتیک‌ها تعیین‌کننده سرنوشت جنگ نیستند؛ باور عمومی و روایتی که از جنگ ساخته می‌شود، نقش تعیین‌کننده‌ای در نتیجه دارد. 

رهبری با بیان اینکه اولین واکنش عمومی به جنگ، جست‌وجوی روایت در فضای مجازی بود، ادامه داد: روایت اصلی جنگ در شبکه‌های اجتماعی ساخته می‌شود، نه در تلویزیون‌های داخلی و نه در شبکه‌های ماهواره‌ای؛ ساعت ۲:۳۰ بامداد با صدای انفجار از خواب بیدار شدم. از همان لحظه تا ۲۴ ساعت بعد، بدون وقفه در شبکه‌های اجتماعی حضور داشتم تا بدانم چه اتفاقی می‌افتد. بسیاری از مردم نیز بلافاصله پس از شنیدن خبر، سراغ گوشی‌های خود رفتند تا ببینند در شبکه‌های اجتماعی چه اخباری منتشر می‌شود.

وی در ادامه گفت: در همان ساعات اولیه جنگ، هم‌زمان با روایت اسرائیل، ضدروایت‌هایی در شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت. برای نمونه، تنها چند ساعت بعد برخی روزنامه‌نگاران مستقل فارسی‌زبان روایت دیگری را برجسته کردند و نوشتند فردی که کشته شده، فعال اقتصادی و بورسی بوده است، نه آن‌گونه که اسرائیل مدعی بود.

این پژوهشگر با بیان اینکه اسرائیل تلاش می‌کرد این‌گونه القا کند که جنگ به نفع مردم ایران است و هر فردی که کشته می‌شود حتماً دلیلی برای مرگش وجود دارد، افزود: ضدروایت‌هایی که در همان روزهای نخست در شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت، این تصویر را به سرعت مخدوش کرد.

وی اظهار کرد: پیش‌ از این، نیاز بود خبرنگاران خارجی به ایران بیایند تا تصویری از روایت ایران مخابره کنند اما اکنون شبکه‌های اجتماعی این امکان را فراهم کرده‌اند که از همان لحظه اول جنگ، روایت ایران مستقیماً به جهان منتقل شود.

رهبری با بیان اینکه قطع اینترنت موجب شد بخش بزرگی از کاربران که تا پیش از آن روایت‌ها را در شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کردند، به سمت رسانه‌های ماهواره‌ای بروند، گفت: تجربه نشان می‌دهد اغلب این افراد نه به صداوسیما بلکه به شبکه‌هایی مانند ایران‌اینترنشنال روی آوردند. ایران‌اینترنشنال در آن مقطع عملاً به رسانه‌ای در خدمت اسرائیل تبدیل شد و مصاحبه‌های رسمی با مقامات رژیم صهیونیستی پخش می‌کرد.

وی تصریح کرد: روایت‌هایی که در روزهای اول جنگ توسط کاربران عادی ساخته شد، مستقل و غیررسمی بودند لذا باورپذیری بالایی داشتند و توانستند روایت اسرائیل را که جنگ را «به نفع مردم ایران» معرفی می‌کرد، خنثی کنند. اگر این جریان ادامه پیدا می‌کرد، روایت ضد اسرائیلی و ضد جنگ می‌توانست گسترده‌تر شود.

رهبری با بیان اینکه دلایل امنیتی برای محدودسازی اینترنت قابل توجه است و نباید آن را نادیده گرفت. اما در کنار نگاه امنیت سخت، باید به امنیت نرم و قدرت نرم هم توجه کنیم، اظهار کرد: باید به سمت یک راه‌حل میانه رفت زیرا شاید راه‌حل سخت‌گیرانه از منظر امنیت نظامی درست باشد، اما از منظر امنیت نرم بهترین گزینه نیست. 

روایت رسانه‌های داخلی و خارجی از جنگ 12 روزه

علی شاکر، پژوهشگر علوم ارتباطات در این نشست با بیان اینکه در جنگ 12 روزه، با یک تئاتر جنگ از طریق رسانه‌ها مواجه بودیم، گفت: پس از پایان جنگ، وقتی به بازنمایی رسانه‌ها نگاه کردم، دریافتم که رسانه‌ها همانند یک رئالیتی‌شو، دولت‌ها را به اقدام بیشتر تحریک می‌کردند. به‌طور مثال، در آمریکا رسانه‌ها دولت ترامپ را تحت فشار می‌گذاشتند که چرا ضربه‌ای وارد نکرده است.

شاکر به تفاوت روایت رسانه‌های داخلی و خارجی از جنگ پرداخت و اظهار کرد: در حالی که صدا و سیما پیروزی را یک تکلیف الهی و حماسه تکرارنشدنی معرفی می‌کند، در واشنگتن روایتی تک‌قهرمانانه شکل می‌گیرد که محور اصلی آن، شخص ترامپ است. موسیقی متن این روایت رسانه‌ای، صدای بلند و بی‌وقفه شیپورهاست که مدام از پیروزی و موفقیت سخن می‌گوید. اما این پیام‌ها الزاماً متوجه ایران نبود، بلکه بیشتر معطوف به رقابت‌های داخلی و جدال ترامپ با دموکرات‌ها بود.

این پژوهشگر با اشاره به مقایسه فعالیت رسانه‌ها در جنگ 12 روزه، گفت: اگر بخواهیم ایسنا و صدا و سیما را در قالب یک نمایشنامه توصیف کنیم، صحنه طراحی‌شده از یک ملت یکپارچه و انقلابی است؛ ملت با پرچم‌های برافراشته، قهرمانی مقتدر و شریری با گریم سنگین که به‌عنوان رژیم جعلی کودک‌کش معرفی و این پیام به تماشاگر داده می‌شود که این تنها یک نمایش نیست، بلکه جنگ شناختی است. در فاکس‌نیوز تمام تمرکز صحنه بر یک نقطه است؛ شخص ترامپ. اینجا مدام کلماتی مانند پیروزی و موفقیت تکرار می‌شود و روایت کاملاً فردمحور است.

شاکر در خصوص روایت وال‌استریت ژورنال نیز اظهار کرد: در این رسانه که برای مخاطبان خاص طراحی شده است، با یک تئاتر نخبگانی مواجهیم. پنتاگون و ایران مهره‌های اصلی‌اند و همه چیز در فضای بسته و استراتژیک پیش می‌رود. موسیقی متن این نمایش، نواهای سرد و تعلیق‌آور است که حس انتظار و کنترل را القا می‌کند.

این پژوهشگر علوم ارتباطات با بیان اینکه نمایش نیویورک‌تایمز پیچیده‌تر است، گفت: این رسانه، مدام صحنه را تغییر می‌دهد و شخصیت‌های مختلف وارد و خارج می‌شوند. در اینجا ما با یک موسیقی سمفونیک کامل مواجهیم. این رسانه تلاش کرده است تا جنبه‌های مختلف جنگ، از مواضع رسمی تا روایت‌های انسانی را پوشش دهد.

وی با بیان اینکه الجزیره نمایش خود را به شکل یک میزگرد جهانی طراحی کرده و موضوع صرفاً ایران یا جنگ نیست، بلکه فلسطین نیز محوریت دارد، ادامه داد: موسیقی این نمایش تلفیقی است؛ تلاشی برای آشتی بین شرق و غرب و ارائه نگاهی انتقادی به ابعاد گوناگون درگیری است.

شاکر با بیان اینکه فناوری‌های نوین ارتباطی نقش پررنگی در شکل‌دهی این روایت‌ها داشتند، تأکید کرد: امروز تولید و انتشار اخبار جعلی بسیار آسان شده است و شاید تنها ابزار قابل اتکا برای تشخیص آن‌ها، خودِ فناوری و ماشین‌ها باشند. در تمام مدتی که به بررسی پنج رسانه پرداختم، کمتر سخنی از انسان شنیده شد، در حالی که انسان و رنج او باید محور اصلی روایت باشد. ما تماشاگرانی هستیم که بهای بلیت این نمایش را با احساساتمان می‌پردازیم لذا باید بیاموزیم کانال را تغییر دهیم؛ اگر یک سوی روایت را می‌بینیم، سوی دیگر را هم بشنویم و به دنبال حقیقت باشیم.

شاکر با تأکید بر مسئولیت رسانه‌ها خاطرنشان کرد: باید رسانه‌ها را تشویق کنیم تا از حکومت‌ها بخواهند بیش‌تر به مسئله انسان‌هایی که در این جنگ‌ها کشته می‌شوند توجه کنند. تنها در این صورت است که روایت‌های امروز می‌تواند در پرده‌های بعدی تاریخ با آینده پیوند بخورد.

این پژوهشگر ارتباطات با بیان اینکه تصویری که صدا و سیما از جنگ ارائه می‌دهد، بیش از حد ساده‌سازی‌شده و غیرقابل باور است، افزود: وقتی خبرنگار دستش را جلوی دوربین نشان می‌دهد تا ثابت کند آسیبی ندیده، اما در صحنه بعد همان دست‌ها بسته نمایش داده می‌شود، این یعنی پیام رسانه دیگر قابل اعتماد نیست. رسانه با چنین تناقض‌هایی عملاً به مخاطب می‌گوید: به من اعتماد نکن.

رسانه‌های دولتی، روایت‌های قهرمانانه و سانسورشده‌ای از حوادث ارائه می‌دهند

فاطمه کریمخان، پژوهشگر اجتماعی نیز با اشاره به نقش رسانه‌ها در بازنمایی وقایع، تأکید کرد: سه جریان اصلی رسانه‌ای یعنی رسانه‌های دولتی، خصوصی و نیمه‌خصوصی و شبکه‌های اجتماعی، روایت متفاوتی از واقعیت ارائه می‌دهند.

وی با بیان اینکه رسانه‌های دولتی همچون صداوسیما و خبرگزاری‌های وابسته، روایت‌های قهرمانانه و سانسورشده‌ای از حوادث ارائه می‌دهند، افزود: مدل کاری این رسانه‌ها مبتنی بر نادیده گرفتن واقعیت بیرون و خلق روایتی است که با واقعیت همخوانی ندارد. 

این پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه بازنشر و گردش محتوای رسانه‌هایی چون شرق، اعتماد و سازندگی بسیار گسترده‌تر است با اینکه حجم تولید محتوای کمتری دارند، افزود: تمرکز اصلی این رسانه‌ها بر روایت قربانی است. این رسانه‌ها با روایت‌های فردمحور تلاش می‌کنند صدای مردم آسیب‌دیده را بازتاب دهند؛ کسانی که نمی‌دانند چه باید بکنند و همچنان در وضعیت بلاتکلیفی و آسیب قرار دارند. در این فضا هیچ‌گونه سردبیری و دروازه‌بانی حرفه‌ای وجود ندارد. تنها چیزی که بر چرخه محتوا حاکم است، الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی است.

وی افزود: این الگوریتم‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که محتوای خشن، عاطفی و رادیکال را بیشتر برجسته می‌کنند. در نتیجه، هم محتوای تحریک‌آمیز بیشتر دیده می‌شود و هم کاربران ترغیب می‌شوند تولیدات مشابهی بسازند. این روند موجب می‌شود که جامعه مدام عصبانی‌تر و ناراحت‌تر شود.

کریمخان با بیان اینکه روایت‌های روزنامه‌نگاران و رسانه‌های اجتماعی بیشتر بر اضطراب، ترس و تصویر قربانی متمرکز است، افزود: وقتی داده‌های دقیق و رسمی ارائه نمی‌شود، طبیعی است که روایت‌های عاطفی و شخصی غالب شوند؛ روایتی که در آن افراد می‌گویند خانه‌ام خراب شد، خانواده‌ام از بین رفت و یا عزیزم کشته شد. اما جنگ فقط این نیست؛ مسائل مهمی همچون ابعاد اقتصادی و نظامی نیز وجود دارد که مغفول مانده است.

وی به شرایط ایران و غزه در روایت رسانه‌ای اشاره کرد و گفت: در غزه، وزارت بهداشت با وجود نابودی زیرساخت‌ها، هر روز در ساعت مشخص آمار کشته‌ها، زنان، مردان و کودکان را منتشر می‌کند اما در ایران حتی در زمان جنگ هم نتوانستیم چنین نظم اطلاع‌رسانی را ایجاد کنیم.

این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: در نبود داده‌های دقیق، میدان در اختیار روایت‌های احساسی قرار می‌گیرد. این موضوع باعث می‌شود که به جای پرداختن به ابعاد واقعی جنگ، مجموعه‌ای از گزارش‌های عاطفی منتشر شود؛ در نتیجه به‌جای تمرکز بر روایت‌های عقلانی و مبتنی بر داده، به سراغ روایت‌های عاطفی می‌روند، روایت‌هایی که راحت‌تر می‌چرخند، اشک و احساس برمی‌انگیزند و برای رسانه کلیک می‌آورند.

وی  اظهار کرد: در چنین روایتی، مردم خود را شکست‌خورده و بی‌اختیار می‌بینند؛ کسانی که هیچ نقشی در تغییر وضعیت ندارند و باید منتظر بمانند تا کسی از بیرون آن‌ها را نجات دهد. نتیجه این نوع روایت‌سازی، افزایش ناامیدی و اضطراب در جامعه است.

 
 
انتهای پیام
captcha