شخصیت پیامبر اکرم(ص) در طول تاریخ همواره کانون توجه اندیشمندان و پژوهشگران بوده است. اما در جهان امروز، بهویژه در عرصه رسانههای بینالمللی، روایتهای متناقض و گاه تحریفشدهای از سیره آن حضرت ارائه میشود؛ روایتهایی که یا با غرضورزی و نگاه استعماری شکل میگیرند یا از سر ناآگاهی، چهرهای ناقص و نادرست از پیامبر رحمت و مهربانی نشان میدهند. در چنین فضایی، اهمیت بازنمایی صحیح و مستند از شخصیت پیامبر اعظم بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
ایکنا برای واکاوی این موضوع مهم، پای صحبتهای حجتالاسلام علیرضا محمدلو، کارشناس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی نشسته است. این گفتوگو فرصتی است تا نگاهی دقیقتر و عمیقتر به چالشهای تصویرسازی رسانهای از اسلام داشته باشیم و دریابیم که چگونه میتوان با تکیه بر منابع اصیل و روایتهای صحیح، حقیقت چهره پیامبر رحمت را به جهان معرفی کرد.
امیدوارم از رهروان مکتب پیامبر(ص) باشیم و بتوانیم از مروجین واقعی و رسانههای اصیل و ریشهداری برای رساندن پیام رحمت، عقلانیت و عدالت مبتنی بر این مکتب به سراسر عالم باشیم.
«رحمةللعالمین» برای انسان امروز چه معنایی دارد؛ انسانی که درگیر چالشهای بسیار، مسئلهها و کلیشههای گوناگون است؛ درگیر جنگ، خشونت، چالشهای اخلاقی و تنهایی است و با مسائلی دستوپنجه نرم میکند که در حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و رسانه شاهد آن هستیم. انسان سرخورده امروز که ناامنی را در جهان تجربه میکند و زیر سایه قلدریهای امپریالیسم، نژادپرستی و رسانهای مبتنی بر پلتفرمهای بینالمللی قرار دارد، این انسان نیازمند و تشنه شخصیت و قهرمانی است که ندا و صدای رحمت باشد؛ در واقع پیامبر(ص) میتوانند چنین شخصیت، هویت و منزلتی برای جهان امروز داشته باشند، به شرطی که بازنمایی صحیحی از ایشان ارائه شود.
سخن بر سر این است که شخصیت ایشان را نباید در یک دین خاص، یک مذهب خاص یا حتی در فضای آیینی و ادیانی محدود و ایزوله کرد؛ چراکه آن حضرت شخصیتی فرامرزی و فرامذهبی هستند. اگر بتوانیم این ظرفیت و استعداد را به زبان امروز، در چارچوبها و قواعد رسانهای روز، برای مردم روایت و ترسیم کنیم، آنگاه میتوانیم تصویری رحمانی از پیامبر(ص) ارائه دهیم.
غرب، با رویکرد اسلامهراسی، تمام تلاش خود را میکند تا دینزدایی، مذهبزدایی و هویتزدایی از انسان امروز کند و انسانی لائیک، بیدین و بدون معنا بسازد تا بتواند سلطه خود را به حداکثر برساند. در مقابل باید بر محور شخصیت پیامبر(ص) و با استناد به آیه شریفه «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» عمل کنیم؛ یعنی قهرمانی که اسوه و الگوی تمامعیاری برای بشر و انسانیت است. باید تصویر این شخصیت را که سراسر رحمت، قدرت، عدالت و عقلانیت است، برای جهان امروز به تصویر بکشیم. باید بتوانیم از طریق آن کانالهای قاببندیشده که میکوشند همچون دوران جاهلیت، اما با زبانی مدرن، پیامبر را در یک انسداد رسانهای، اجتماعی و سیاسی قرار دهند و اجازه ترویج و تبلیغ شخصیت ایشان را به گوش مردم دنیا ندهند، عبور کنیم.
باید بتوانیم این آپارتاید رسانهای و این حصار و انحصار رسانهای در مواجهه با شخصیت پیامبر(ص) در عرصه رسانه بینالملل را بشکنیم و با زبان دین، انسانیت و فطرت، این دال مرکزی و این شخصیت محوری، فرامرزی و فرامذهبی را به بشر امروز معرفی کنیم که این شاید استراتژیکترین مأموریت فرهنگی - رسانهای ما در عصر حاضر باشد.
در رابطه با بحرانهای جهانی مانند جنگ و مهاجرت و نسبت آن با آموزههای نبوی، باید عرض کنم که ریشه جنگها و مهاجرتها در این است که بشر امروز بر پایه سلطه، عمل و جریان هژمونی خود را تحمیل میکند. یک گلوبالیسم بینالمللی وجود دارد که سعی در جهانیسازی دارد، اما این جهانیسازی، فرهنگپایه نیست؛ جنگپایه و سلطهپایه است.
باید بتوانیم این آپارتاید رسانهای و این حصار و انحصار رسانهای در مواجهه با شخصیت پیامبر(ص) در عرصه رسانه بینالملل را بشکنیم و با زبان دین، انسانیت و فطرت، این دال مرکزی و این شخصیت محوری، فرامرزی و فرامذهبی را به بشر امروز معرفی کنیم
وقتی به آموزههای نبوی مراجعه میکنیم، در جایی که فرموده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ همانا من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شدهام»، اگر با زبان ادبیات نظری و رسانهای امروز به این عبارت بنگریم، میتوان آن را در قالب الگوها و قدرت نرم فهمید که زبان بشر امروز، یک زبان فرهنگی، فطری و انسانی است و باید با انگارهسازی، گفتوگو، رحمت و اخلاق، مسئله را پیش برد. ترویج و توسعه آموزههای دینی، بهترین راهحل برای عبور از جنگها و مهاجرتهاست.
بشری که از ناامنی، جنگ، مهاجرت و جابهجاییهای بیمورد خسته است و به دنبال یک کلبه امن میگردد تا بتواند آسایش و رفاه نسبی داشته باشد؛ نه تنها زنده بماند، بلکه زندگی کند و اگر این زندگی بخواهد فارغ از جنگ و مهاجرت محقق شود، باید در ذیل معنویت، معنا و اخلاق رقم بخورد.
اگر با اندیشه نبوی و چارچوبهای فکری پیامبر آشنا نشویم، در جایی که حتی برای استوار کردن پایههای دین خود، با یهودیان و مسیحیان زمان خود و نیز با جریان هژمونی قریش که در آن دوره وجود داشت، وارد گفتوگو و تعامل میشود و با اخلاق نیکو، دین را معرفی میکند و با اندیشه استوار و زبان گویای خود، که سه ویژگی برجسته پیامبر بودند، توانست از بسیاری از تنازعات، نزاعها و چالشهای حاشیهای عبور کند و پیام دین را به جان مخاطبان برساند و آن را در سراسر جهان گسترش دهد.
ایران، به عنوانامالقرای جهان اسلام، وظیفه و رسالت دارد که بتواند بازنمایی راهبردی از شخصیت پیامبر(ص) ارائه دهد؛ یعنی هویت دین را در عصر امروز نمایندگی کند. در عصری که جریان هژمون و امپریالیسم سعی در محدود کردن دین، اگر نگوییم حذف دین و دینداری دارد، در چنین فضایی نیاز است که ایران، مبتنی بر ارتباطات شکلگرفته و شبکههای بینالمللی موجود و با توجه به بشریتی که منتظر و تشنه یک منجی است، بشریتی که از ناامنی، جنگ و مهاجرت خسته شده است و همچنین با توجه به ظرفیتها و استعدادهای موجود در بشر، به عنوان پرچمدار دین و دینداری، راهبردهای رسانهای خود را تقویت کند.
ایران باید نهتنها در داخل کشور، بلکه بتواند از مرحله جامعهسازی به سوی تمدنسازی حرکت کند و آن تمدنسازی و اتصال معنوی، معرفتی و ارتباطات جهانشمول لازم را برای دینی پویا فراهم آورد. دین ما ایستا نیست؛ در ذات دین، استعداد پویایی و تحرک وجود دارد و ایران باید بتواند از این ظرفیت استفاده کند تا پیام دین را به فطرت جهانی برساند.
برای تحقق این امر، لازم است شبکه رسانهای قدرتمندی با بهرهگیری از آموزههای دینی، شخصیتهای مذهبی، روایتها، بنمایهها و درونمایههای دینی که حاوی نکات اخلاقی، رهاییبخش و قواعد انسانی برای زندگی امروز هستند، همان چیزی که بشر به دنبال آن است، ایفای نقش کند و بخش درست این رسالت را به انجام برساند. این شبکه باید بتواند بشر امروز را هرچه بیشتر با معنویت آشتی دهد و او را به ساحل نجات و امنیت رهنمون شود.
این روایتها یا مبتنی بر فردیت هستند، یا مبتلا به سکولاریسم و سیاستزدگی. در این روایتها، اغلب چهرهای خشن و سیاسی از پیامبر(ص) به تصویر کشیده میشود و جنبههای انسانی، رحمانی و اجتماعی شخصیت ایشان مغفول واقع میشود.
طبیعتاً ما در این عصر، هم در حوزه خبر، هم در حوزه روایت و هم در حوزه تصویر و انگارهسازی، نیاز داریم که بتوانیم درونمایه واقعی شخصیت پیامبر(ص) را به درستی نمایش دهیم. در عصری که به تعبیر رایزمن، عصر هویتهای دگرراهبر و انسانهای دیگرراهبر است، انسانهایی که مبتلا به پرسهزنی در شبکه اجتماعی شدهاند و دارای هویتهای متزلزل، موزاییکی و چندمنظوره هستند و به نوعی بیثباتی را تجربه میکنند، مسیر و مقصد مشخصی را دنبال نمیکنند، مبتلا به روزمرگی و معنازدایی شدهاند و در دام سرگرمی افتادهاند که مبتنی بر غفلت است، نه فطرت؛ در چنین شرایطی، بشر از مبدأ و معاد جدا افتاده است.
این رحمانیت، زبان گفتوگو، رحمت، قدرت و دفاع از مظلوم دارد، که ابرپارادایم امروز است، یعنی همان تقابل ظالم و مظلوم. اندیشه و چهره رحمانی پیامبر(ص) میتواند در این پارادایم، پشتوانه جریان مظلوم و مظلومیت در عالم قرار گیرد و در مقابل هژمونی ظلم و ظلمت بایستد
در چنین عصری، نیاز داریم به پیامبری که پیام معرفت، معنویت و عدالت دارد و میتواند معنای جدید، انسان جدید و موقعیت جدیدی را برای بشر به ارمغان آورد و باید به چنین شخصیتی نزدیک شویم. روایتها، خط داستانی، فیلمها، سریالها و دکترینهای رسانهای ما باید به این سمت جهت پیدا کنند و بتوانند جریان سیاستزده، اخلاقگریز و معناگریز امروز را که یک هویت پستمدرن از بشر ساخته است، تصحیح کنند.
در عصری که به تعبیر لیوتار، افول فراروایتها را شاهدیم و مرجعیتهای سنتی و حتی مدرن در حال فروپاشی و افول هستند، باید بتوانیم آن استعداد بشر در جذب معنویت، معنا، معرفت، عقلانیت و عدالت را برجسته کنیم. این ویژگیها مبتنی بر شخصیت رحمانی پیامبر است؛ اما نه یک رحمانیت بیقاعده، سکولار و بیچارچوب، بلکه یک رحمانیت مبتنی بر عدالت، عقلانیت و معنویت حداکثری.
این رحمانیت، زبان گفتوگو، رحمت، قدرت و دفاع از مظلوم دارد، که ابرپارادایم امروز است، یعنی همان تقابل ظالم و مظلوم. اندیشه و چهره رحمانی پیامبر(ص) میتواند در این پارادایم، پشتوانه جریان مظلوم و مظلومیت در عالم قرار گیرد و در مقابل هژمونی ظلم و ظلمت بایستد و ما مأموریت داریم که این مسئله را با روایتهایی عمیق و اثرگذار به پیش ببریم.
ظرفیتهای هنری و رسانهای که امروز در جهان وجود دارد، بیحد و حصر است. شاهد هستیم که بعد از ۷۰-۷۵ سال ظلمی که جریان غاصب صهیونیستی علیه مردم مظلوم غزه انجام داده و همچنان ادامه میدهد، در واقع شاهد نوعی نژادپرستی و نازیسم بینالمللی با عقبه آمریکایی و ویترین صهیونیستی هستیم، جریان آن مظلومیت به گونهای در دنیا بازنمایی و بازتاب پیدا کرده است که ۷۰ - ۸۰ کشتی و قایق متشکل از ۴۰-۵۰ کشور در دنیا، بهگونهای با هم شبکه میشوند و به سمت شکستن حصر غزه و دفاع از آن حرکت میکنند.
این یک امر خودجوش و خودگردانی است که مبتنی بر فطرت انسانی است و آن ایتالیایی، اسپانیایی، اروپایی، آسیایی، لاتینی و چهرهها و شخصیتهای دیگری که به این کاروان آزادی و کاروان ضد ظلمت میپیوندند، نشان از همان ظرفیتهای رسانهای و هنری موجود در جهان دارد و ما نیاز داریم با این پوشش رسانهای، جریان ظلم و ظلمت را در تنگنا قرار بدهیم و آن واقعیت را در قالب، مدیوم و سایز روایت در بستر ذهنیت امروز بشر قرار دهیم تا بتواند با همان جریان تودههای بیدار و انسانهای جهان امروز، پیام دفاع از مظلوم و حمایت از مظلوم را در قبال ظلم و ظلمت به حداکثرترین حالت خود برساند.
چهره رحمانی پیامبر(ص) باید حاوی رهایی و نجات جهان امروز باشد؛ نه یک رحمانیت سکولار که نتواند حتی از پیرامون خودش دفاع کند، بلکه یک رحمت بینالمللی که بتواند پشتوانه مظلومیت باشد، اقتداری باشد که بازتولید قدرتی کند تا بتواند از مظلومیت حمایت کند و ضدظلم و ضداستکبار باشد.
در این تقابل داروینیستی و مبتنی بر تنازع بقایی که جریان صهیونیستی در دنیا رقم زده و در حال تجاوز به کشورهای منطقه است(یک روز فلسطین، یک روز لبنان، یک روز عراق، یک روز یمن، یک روز ایران، یک روز قطر و چهبسا یک روز ترکیه و کشورهای دیگر)، این جریان دینی فعال و پویا، مبتنی بر همان رحمانیت، انساندوستی، بشردوستی، رحمت و مهربانی فطری، میتواند این روایت را به عنوان روایت غالب و جریان غالب در جهان رقم بزند.
اگر این اتفاق رقم بخورد و ملتها بیدار شوند، تغییر مسیری در دکترین دولتها نیز شاهد خواهیم بود. چهبسا بسیاری از دولتهای امروز در حصار آن سِحر صهیونیستی و آمریکایی مسخ شدهاند و به نوعی توانایی قطع کردن این ظلم و این فاشیسم آمریکایی - صهیونیستی را ندارند. این نیاز به یک جریان غالب رسانهای و مردمپایه دارد که خودجوش و خودگردان است تا بتوانیم در قالب هنر، رسانه، رمان، فیلم، سریال و شبکههای اجتماعی، این ماجرا را غنی کنیم و به یک اشباع بینالمللی برسانیم که انشاءالله طلیعهای بر ظهور حضرت ولی عصر(عج) باشد و این اتفاق بتواند مقدمهای برای ظهور، مبتنی بر مکتب پیامبر و چهره رحمانی، انسانی، بشری، فرامرزی و فرادینی پیامبر، همان «رحمةللعالمین» باشد.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام