سینمای دفاع مقدس یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین ژانرهای سینمایی در تاریخ معاصر ایران به شمار میآید که روایتگر وقایع حساس و سرنوشتساز جنگ هشت ساله ایران و عراق است. این سینما از ابتدای شکلگیری تاکنون مسیر پرچالشی را طی کرده است؛ مسیری که همواره با تغییرات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی همراه بوده و باعث شده آثار تولید شده، هر بار زوایای متفاوتی از جنگ و پسلرزههای آن را به تصویر بکشند. این سینما علاوه بر نمایش صحنههای نبرد، به بازتاب زندگی روزمره مردم و تأثیرات عمیق جنگ بر جامعه نیز پرداخته است.
در دهههای ابتدایی پس از انقلاب، فیلمهای دفاع مقدس بیشتر بر شجاعت و قهرمانی رزمندگان تأکید داشتند و تلاش میکردند روحیه مقاومت را در مخاطب تقویت کنند؛ اما با گذشت زمان و به ویژه پس از پایان جنگ، نگاه فیلمسازان به سمت روایتی واقعگرایانهتر و انتقادیتر تغییر کرد و فیلمهایی ساخته شدند که تبعات جنگ، مشکلات اجتماعی و دردهای پنهان پس از جنگ را نیز به تصویر کشیدند. این تغییر رویکرد، گامی مهم در توسعه سینمای جنگ و ارتقای کیفیت هنری آن بود.
با ورود به دهههای ۷۰ و ۸۰، آثار سینمایی دفاع مقدس بیشتر به پرداخت دقیقتر به شخصیتها، فضای واقعی جنگ و حتی بیان مشکلات و تعارضات انسانی در این دوران پرداختهاند. اما در سالهای اخیر، روند تولید فیلمهای دفاع مقدس به سمت ساخت فیلمهای بیوگرافی شهدا گرایش پیدا کرده که اغلب از قالبهای تکراری و کلیشهای تبعیت میکنند و کمتر توانستهاند با نسل جوان ارتباط برقرار کنند. این موضوع ضرورت نوسازی و نوآوری در این حوزه را بیش از پیش نمایان میکند.
یکی دیگر از چالشهای مهم این سینما، محدودیتها و ممیزیهایی است که بر روایت برخی موضوعات حساس جنگ سایه افکنده است. با این حال، به عقیده بسیاری از فیلمسازان، ضعف نگاه و سبک فیلمسازی نسل جدید نیز باعث شده تا این آثار نتوانند به عمق موضوعات جنگ وارد شوند و نگاههای نوآورانه و متفاوتی ارائه کنند. علاوه بر این، مشکلات بودجه و حمایت مالی نیز مانع تولید آثار با کیفیت و گستردهتر شده است.
در این راستا، ایکنا پیرامون وضعیت سینمای دفاع مقدس و چالشهای آن گفتوگویی مفصل با مهرداد خوشبخت، کارگردان فیلمهایی چون «آبادان یازده ۶۰» و «پالایشگاه» انجام داده است. در این گفتوگو، ایشان ضمن بررسی روند تحولات سینمای دفاع مقدس، به نقدهای سازنده و تجربیات شخصی خود پرداخته و چشماندازی از آینده این ژانر ارائه دادهاند که در ادامه با آن همراه میشویم.
ایکنا - از آغاز شکلگیری سینمای دفاع مقدس تاکنون، این ژانر چگونه دچار تحول و تغییر شده است؟ توضیح دهید این سینما از ابتدا تا به امروز چه مسیری را طی کرده است؟ همچنین بگویید چه تغییرات و تحولات مهمی در نگاه فیلمسازان و روایتهای مربوط به جنگ در این سالها به وجود آمده است؟
سینمای دفاع مقدس از همان سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی شکل گرفت و در آن دوران بیشتر به شکل ساخت فیلمهای قهرمانی و تأییدکننده روحیهی جنگ بود. در واقع، فیلمسازان آن زمان تلاش میکردند تصویری از جنگ را ارائه دهند که جنبههای ایثار، رشادت و شجاعت را برجسته کند. این روند تا اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ ادامه داشت، اما به تدریج، با گذشت زمان و پایان جنگ، نگاهها به سمت واقعگرایی و بازتاب تبعات پس از جنگ تغییر کرد. برای نمونه، فیلمهایی مانند «عروسی خوبان» به عنوان اولین آثار با نگاه انتقادیتر و واقعگرایانهتر نسبت به جنگ شناخته شدند که به مسائل پس از جنگ و تبعات روانی آن پرداختند.
در دهههای بعدی، به ویژه دهه ۷۰ و ۸۰، فیلمهای جنگی وارد مرحلهای شدند که بیش از پیش واقعیتهای جنگ و سختیهای آن را به تصویر کشیدند. فیلمها دیگر فقط قهرمانپروری نبودند بلکه تلاش میکردند به عمق حوادث و شخصیتها وارد شوند و گاهی حتی رفتارهای ناخوشایند یا تعارضات انسانی در جنگ را به نمایش بگذارند. با این حال، در سالهای اخیر، سینمای دفاع مقدس بیشتر به سمت فیلمهای بیوگرافی شهدا رفته که متأسفانه در بسیاری موارد، ساختار و فرم آنها تکراری شده و به همین دلیل نسل جوان ارتباط چندانی با این آثار برقرار نمیکند. به نظر من یکی از چالشهای اصلی این حوزه، عدم نوآوری و تکرار مضامین است که باید به آن توجه ویژه شود.
ایکنا - در زمینه بازسازی فضای جنگ و روایت واقعیتهای تاریخی، چه چالشها و محدودیتهایی برای شما و سایر فیلمسازان وجود دارد؟ با توجه به تجربه شما در ساخت فیلمهایی مثل «آبادان یازده ۶۰» و «پالایشگاه»، به نظر شما کدام بخشها در روایت جنگ حساسیت بیشتری دارند و چه نکاتی باعث شدهاند که برخی مسائل کمتر یا بیشتر در فیلمها به نمایش گذاشته شوند؟ همچنین بگویید در شرایط فعلی سینمای دفاع مقدس، تأثیر ممیزیها و محدودیتهای دیگر چگونه بر کیفیت آثار تأثیر گذاشته است؟
بازسازی فضای جنگ و روایت واقعیتهای تاریخی همواره با چالشهای فراوانی روبرو بوده است. یکی از مهمترین مسائل، محدودیتهایی است که درباره پرداختن به برخی رویدادها یا رفتارها وجود دارد. برای مثال، ممکن است فیلمساز نتواند به برخی نکات حساس یا موضوعات جنجالی که تصویر واقعیتری از جنگ ارائه میدهند، به طور کامل بپردازد. البته در سالهای اخیر این محدودیتها نسبت به دهه ۶۰ کمتر شدهاند، اما همچنان یکسری خطوط قرمز وجود دارد که رعایت آنها الزامی است. نکته مهم این است که بهنظر من نه فقط ممیزی، بلکه ضعف فیلمسازان نسل جدید در پرداخت عمیق و نوآورانه به موضوع جنگ یکی از عوامل کاهش کیفیت آثار این حوزه است.
در فیلم «پالایشگاه» تجربه کردم که فضا بازتر شده اما هنوز جای کار زیادی دارد. متأسفانه تربیت فیلمسازانی که بتوانند نگاه متفاوت، عمیق و چندبعدی به جنگ داشته باشند کم شده است. این موضوع باعث شده که بسیاری از آثار به سمت قالبهای تکراری و کلیشهای بروند و جذابیت خود را برای مخاطب، بهخصوص نسل جوان، از دست بدهند. سینمای دفاع مقدس نیاز دارد تا فیلمسازانی با دیدگاههای نو و خلاق تربیت شوند که بتوانند واقعیتهای کمتر دیدهشده و پیچیده جنگ را با زبان سینما به تصویر بکشند.
ایکنا - شما در فیلمهای خود مثل «آبادان یازده ۶۰» و «پالایشگاه» توجه ویژهای به شهر آبادان و فرهنگ مردم آن منطقه داشتهاید. میتوانید درباره دغدغهها و انگیزههای خود در انتخاب این موضوعات و این فضاها صحبت کنید؟
به عنوان فیلمسازی که خودم اهل آبادان هستم، این شهر و فرهنگ مردمش همواره اهمیت ویژهای داشته است. آبادان نه فقط یک شهر جنگزده بلکه نمادی از مقاومت و زندگی است که میتواند قصههای تلخ و شیرین بسیاری را روایت کند. دغدغه من همیشه این بوده که آن بخش کمتر دیده شده و واقعی از جنگ و زندگی مردم عادی را به تصویر بکشم؛ نه فقط صحنههای نبرد و شجاعتهای نظامی، بلکه تأثیر جنگ بر زندگی روزمره و روان مردم. این سهگانه که «آبادان یازده ۶۰» و «پالایشگاه» جزئی از آن هستند، در واقع تلاش من برای بازگو کردن داستانهای خاص و انسانی این منطقه است که تا امروز کمتر به آن پرداخته شده است.
علاوه بر آبادان، بسیاری از شهرهای جنگزده مثل خرمشهر، قصر شیرین و دیگر مناطق، داستانهای جذاب و تلخی دارند که میتوانند از زاویههای مختلفی روایت شوند. جنگ و تبعات آن هنوز برای جامعه ما مسئلهای جدی است و ساختن این داستانها به عنوان ثبت وقایع تاریخی اهمیت فراوانی دارد. با گذشت سالها، حالا زمان آن است که سراغ روایتهای جدید و متنوعتر برویم تا نسل جوان هم بتواند با واقعیتها و تاریخ کشور خود ارتباط برقرار کند و تجربههای انسانی و فرهنگی آن دوران را بهتر درک کند.
ایکنا - با توجه به تغییراتی که در جامعه و نسل جدید به وجود آمده است، به نظر شما نسل جوان امروز چگونه میتواند با آثار سینمای دفاع مقدس ارتباط برقرار کند؟ چه نوع روایتها و شخصیتپردازیهایی بیشتر مورد توجه این نسل قرار میگیرد و چه ویژگیهایی باید در این آثار وجود داشته باشد تا برای مخاطب امروز جذاب و تاثیرگذار باشد؟
نسل جوان امروز با ویژگیها و دغدغههای متفاوتی نسبت به نسلهای گذشته رشد کرده است و بالطبع سینمای دفاع مقدس نیز باید خود را با این تغییرات هماهنگ کند. آنها به دنبال روایتهایی هستند که نه صرفاً قهرمانپروری و شعارهای کلیشهای باشد، بلکه داستانهایی با شخصیتهای انسانی، پیچیده و واقعی را میپسندند که بتوانند با آنها همذاتپنداری کنند. به همین دلیل، آثار موفق در این حوزه معمولا آثاری هستند که توانستهاند زاویهای نو و متفاوت ارائه دهند و به عمق احساسات، تضادها و چالشهای شخصیتی بپردازند.
برای جذب مخاطب جوان باید از قالبهای خشک و تکراری فاصله بگیریم و فیلمهایی بسازیم که هم از نظر فرم و هم محتوا نوآور باشند. روایتهای چندلایه، پرداخت دقیق به فضای تاریخی و فرهنگی و نشان دادن تأثیر جنگ بر زندگی روزمره مردم و نسلهای بعد، میتواند به این ارتباط کمک کند. همچنین، باید فضای بیشتری به فیلمسازان تازهکار داده شود تا با نگاههای تازه و خلاقانه به این حوزه بپردازند. به نظرم تنها راه توسعه سینمای دفاع مقدس، پذیرش تنوع در روایت و تولید آثاری است که به درد نسل امروز بخورد و بتواند به شکل عمیقی با آنها ارتباط برقرار کند.
ایکنا - در ساخت فیلمهای جنگی معمولاً تأکید زیادی روی تصویرسازی نبردها و لحظات پرتنش وجود دارد، اما شما به بازنمایی زندگی روزمره مردم در زمان جنگ هم توجه ویژهای داشتهاید. چطور این نگاه متفاوت به زندگی عادی و انسانی در دل شرایط بحرانی جنگ شکل گرفت و به نظر شما پرداختن به این زوایا چه تأثیری بر مخاطب دارد؟
نگاه من همیشه این بوده که جنگ صرفاً مجموعهای از نبردها و صحنههای اکشن نیست؛ بلکه جنگ بر زندگی روزمره مردم عادی تأثیرات عمیق و متعددی دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. وقتی به زندگی مردم در شهرهایی مانند آبادان نگاه میکنیم، میبینیم که علیرغم همه مشکلات، لحظات انسانی و روابط اجتماعی هنوز جریان دارد و این روایت میتواند به شکلی ملموستر و نزدیکتر به مخاطب منتقل شود. پرداختن به این زوایا به فیلمها عمق و بعد انسانی بیشتری میدهد و باعث میشود تماشاگر نه فقط با حوادث جنگ، بلکه با احساسات، دغدغهها و امیدهای آدمها هم همراه شود.
این نوع روایتها به نوعی باعث میشوند جنگ از یک مفهوم کلی و دور به تجربهای شخصی و قابل لمس تبدیل شود. وقتی ببینیم که یک خانواده چطور در شرایط سخت زندگی میکند یا یک کودک چطور با ترسهایش دست و پنجه نرم میکند، درک ما از جنگ و تبعات آن متفاوت میشود و شاید همدلی و تأمل بیشتری نسبت به آن پیدا کنیم. به همین دلیل، رویکرد من تلاش برای روایت این بخش کمتر دیده شده و تأکید بر انسانیت در دل جنگ است.
ایکنا - با توجه به محدودیتهای بودجهای و حمایتی که سینمای دفاع مقدس با آن مواجه است، چه توصیههایی به فیلمسازان جوان دارید که میخواهند در این حوزه کار کنند؟ چه راهکارهایی میتواند به آنها کمک کند تا بتوانند با امکانات محدود، آثاری با کیفیت و تأثیرگذار بسازند؟
بودجه و حمایت مالی همواره یکی از چالشهای اصلی فیلمسازان حوزه دفاع مقدس بوده است. این مسئله محدودیتهایی ایجاد میکند که گاهی مانع از تولید آثاری درخور و با کیفیت میشود. به فیلمسازان جوان توصیه میکنم که قبل از هر چیز روی فیلمنامه و روایت خود تمرکز کنند؛ یعنی داستانی جذاب و انسانی پیدا کنند که بتواند مخاطب را درگیر کند حتی اگر بودجه کمی در اختیار داشته باشند. خلاقیت و نوآوری در کارگردانی و استفاده بهینه از امکانات، نقش مهمی در موفقیت آثار دارد.
نقش نهادهای دولتی و بخش خصوصی نیز بسیار کلیدی است. دولت باید با حمایتهای هدفمند و اختصاص بودجه به پروژههای جدی و نوآورانه به سینما کمک کند، اما در کنار آن بخش خصوصی و سرمایهگذاران نیز باید وارد این حوزه شوند تا تنوع و رقابت بیشتر شود. متأسفانه در حال حاضر بخش خصوصی چندان فعال نیست و همین باعث میشود که فیلمهای دفاع مقدس بیشتر تحت کنترل و خطمشیهای محدود دولتی باشند. همکاری نزدیکتر میان دولت، بخش خصوصی و فیلمسازان میتواند این حوزه را پویاتر و خلاقتر کند.
ایکنا - در آثار شما به ویژه در «پالایشگاه»، به جنبههای کمتر دیده شده جنگ پرداخته شده است. چگونه موضوعات فرعی و جنبههای انسانی جنگ را انتخاب و دراماتیزه میکنید؟ آیا تجربه شخصی یا پژوهشهای میدانی در این روند به شما کمک کردهاند و این فرآیند چقدر زمانبر و دشوار است؟
انتخاب موضوعات فرعی و جنبههای انسانی جنگ در آثار من مبتنی بر دو اصل است؛ یکی تجربه شخصی و شناختی که از فضای جنگ و مردم دارم و دیگری پژوهشهای میدانی و گفتگو با افرادی که آن دوران را تجربه کردهاند. برای مثال، در «پالایشگاه» سعی کردم به زندگی کارگران، مردم عادی و اثرات جنگ روی اجتماع نگاه کنم، یعنی به آنچه کمتر در آثار جنگی دیده میشود. این نگاه کمک میکند که فیلمها فقط درباره عملیات نظامی نباشند بلکه درباره انسانهایی باشند که در دل این بحران زندگی میکنند.
البته این فرآیند بسیار زمانبر و چالشبرانگیز است. باید با صبر و دقت به جمعآوری اطلاعات و روایتها پرداخت و سپس آنها را به داستانی قابل باور تبدیل کرد. همچنین تلاش میکنم که از کلیشهها فاصله بگیرم و روایت را تا حد ممکن واقعگرایانه و ملموس کنم. این سختیها اما ارزشش را دارد چون هدف من ایجاد پیوندی واقعی بین مخاطب و روایت است و این تنها با پرداخت دقیق به جزئیات ممکن میشود.
ایکنا - با توجه به تغییرات گسترده فناوری و رسانه، به نظر شما سینمای دفاع مقدس چگونه میتواند از فناوریهای نوین مثل جلوههای ویژه، واقعیت مجازی یا پلتفرمهای آنلاین بهره ببرد تا جذابیت بیشتری برای مخاطب به ویژه نسل جوان پیدا کند؟ آیا تجربهای در این زمینه دارید یا برنامهای برای استفاده از این فناوریها در آثار آینده دارید؟
فناوریهای نوین و دیجیتال ظرفیتهای بزرگی برای ارتقای سینمای دفاع مقدس فراهم کردهاند. استفاده از جلوههای ویژه میتواند به واقعگرایی و هیجان فیلمها کمک کند و واقعیت مجازی و پلتفرمهای آنلاین امکان دسترسی آسانتر و گستردهتر به آثار را فراهم میکنند. سینمای دفاع مقدس باید از این فناوریها استفاده کند تا بتواند به مخاطبان جدید، به ویژه نسل جوان، نزدیکتر شود و تجربه سینمایی متفاوتی ارائه دهد.
باید توجه داشت که فناوری صرفاً ابزار است و باید در خدمت روایت و داستان باشد، نه هدف اصلی. در آثار گذشتهام تلاش کردم از جلوههای ویژه استفاده کنم اما بیشتر تمرکز روی داستان و شخصیتها بوده است. برای آینده برنامه دارم که با همکاری تیمهای فنی از فناوریهای نوین بهره ببرم و تجربههای تازهای را در سینمای جنگ ارائه کنم. این موضوع البته نیازمند آموزش و سرمایهگذاری است که باید به آن توجه ویژهای شود.
ایکنا - به عنوان یک فیلمساز باسابقه که آثار مهمی در حوزه سینمای دفاع مقدس ساختهاید، نگاه شما به نقش سینما در حفظ و انتقال ارزشهای جنگ چیست؟ آیا سینما میتواند به عنوان یک ابزار آموزشی و فرهنگی به نسلهای آینده کمک کند و چه مسئولیتی بر دوش فیلمسازان در این زمینه میبینید؟
سینما بهعنوان یک هنر تأثیرگذار و گسترده، نقش مهمی در حفظ و انتقال ارزشهای جنگ و دفاع مقدس دارد. این هنر قادر است تاریخ را نه فقط به شکل خشک و رسمی، بلکه به شکل زنده و انسانی منتقل کند و به مخاطبان کمک کند که با آن دوران و ارزشهای آن ارتباط عاطفی برقرار کنند. سینما میتواند در آموزش و فرهنگسازی بسیار مؤثر باشد و برای نسلهای آینده یادآور رشادتها، ایثار و سختیهای مردم در دوران جنگ باشد.
مسئولیت فیلمسازان در این زمینه بسیار سنگین است. آنها باید با دقت، صداقت و خلاقیت به روایت این موضوعات بپردازند و از کلیشهها و شعارزدگی دوری کنند. همچنین باید تلاش کنند که آثارشان همزمان جذاب، قابل فهم و الهامبخش باشند تا مخاطب را به فکر وادارند و حس همدلی ایجاد کنند. سینمای دفاع مقدس باید آینهای باشد که هم واقعیتها را نشان دهد و هم ارزشهای انسانی را پاس دارد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام