
به گزارش ایکنا، متن یادداشت حجتالاسلام والمسلمین
محمد عابدی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به شرح زیر است:
نظام اسلامی همواره با چالشهای نرم و سخت فراوانی مواجه بوده و هست و این مسئله درباره
عفاف، حجاب و پوشش بانوان جامعه اسلامی نیز مطرح است، چون قدرت نرمی که عفاف و پوشش برای نظام اسلامی ایجاد میکند در حدی است که نمیتوان از آن غافل شد؛ خانواده اصلیترین رکن تشکیل اجتماع است و این مسئله کانون خانواده را گرم نگه میدارد؛ لذا این قدرت نرم قابل چشمپوشی برای مخالفان آن هم نیست.
قرآن کریم و روایات نیز به خانواده ارزش دادهاند و معتقدند هیچ بنایی محبوبتر و زیباتر از بنا و ساختمان خانواده نزد خداوند نیست؛
خانواده در نظام دینی یک
بنای ارزشمند و
معروف است که ما متأسفانه در نظام امر به معروف و نهی از منکر خودمان از آن تا حدود زیادی غافل شدهایم.
خانواده معروف و ارزش است و بر هم زدن و ایجاد تنش و سستی در ارکان خانواده «
ضد ارزش» و «
منکر بزرگ» و باید به آن در سطح قانونگذاری، اجرا، نظارت و قضا به عنوان منکر توجه شود، چون زیرساخت و زیربنای نرم بقای هر نظامی از جمله نظام اسلامی است..
برای تبیین عفاف و پوشش با خانواده باید توضیح داد که انسانها حس زیبادوستی دارند؛ انسانها از یک آبشار زیبا، یک شعر، یک نظم در مهندسی ساختمان و شهر خوششان میآید و از آن بهره و لذت شنیداری، بصری و...میبرند و برای دیدن، شنیدن و لمس کردن این زیباییها گاه هزینههای فراوانی میکنند؛ حال باید توجه داشت که خدای متعال نظام آفرینش را احسن و موزون خلق کرده است و این نظم و حرکت هماهنگ در تمام اجزای هستی به چشم میخورد و همه چیز در حال حرکت، جنبشی منظم و موزون هستند. اما همین خدای ناظم و ایجادکننده «هستی موزون» از انسان میخواهد زیباییها، موزون بودنها و جمالها را در حوزه خاصی مورد استفاده قرار بدهد.
طراح و نقاش تابلوی زن در هستی که خود به زیبایی، جمال و ظرافتهای خلقت موزون زن، علم و آگاهی کامل دارد، مشاهده ظرافتها و تمرکز بر اجزای موزون این تابلو را به محیط خانواده و روابط همسران(در وجه همسری خانم) محصور کرده است؛ حکمت انحصار این است وقتی شوهر وی که در مواجهه با روابط سخت و شکننده معیشت و زندگی، رنجهای فراوان میبیند، وقتی وارد حریم خانه میشود با دیدن این نظم موزون الهی در چهره همسر خود، آرامش مییابد و قدرت خود را بازیابی میکند؛ البته این معادله طرف دیگر هم دارد، یعنی از مرد نیز انتظار میرود با آراستگی خود در محیط خانواده، چنین وضعیتی را برای همسر خود بوجود آورد و مرد باید بتواند از این جهت چشم همسرش را متمرکز در خود کند. از این رو در روایات ما وارد شده، مردی که مراعات «آراستگی در منزل» را نکند، زمینهساز این خواهد شد که همسرش از مسیر جاده عفاف بیرون برود.
دوگانهسازی عفاف و حجاب؛ ابزاری جدید برای تضعیف خانواده اسلامی
گروهی با این ادعا که انسان باید صرفاً دنبال عفاف باشد، به ایجاد دوگانگی بین عفاف و حجاب و در نهایت تضعیف جایگاه خانواده در جامعه دامن میزنند و این در حالی است که حجاب آثار فراوانی برای خانواده و در نهایت جامعه اسلامی دارد و چیزی جدای از عفاف نیست، بلکه حجاب محصول و برونداد عفاف است و تفکیک آن دو ضربه به هر دو آنهاست.
عفت و چشم پوشیدن یک صفت و خُلق و ویژگی اخلاقی است و حجاب یک رفتار ناشی از خُلق عفت است. باید توجه داشته باشیم که عفت یک خلق است و شامل انواعی میشود، مثل:1. عفت در سخن گفتن، 2. عفت در نگاه 3. عفت در پوشش 4.عفت در ارتباط جنسی 5. عفت اقتصادی 6. عفت سیاسی مثل این که کسی میهن را به دست تجاوز دشمن نسپارد که آیتالله جوادی آملی بحث دیاثت سیاسی را در همین فضای دینی و قرآنی مطرح کردند.
اگر انسان خلق و خوی عفیفانه داشت، در حوزه زبان، موقع عصبانیت فحش و ناسزا نمیگوید. کسی که در حوزه جسمی، عفاف نداشت، رفتارش در برابر نامحرم، رها کردن خود و نپوشاندن بدن است و کسی که خود را میپوشاند «رفتارش» مبتنی بر عفت پوشش است و کسی که با نامحرم رابطه برقرار کند، رفتاری مبتنی بر عدم عفت جنسی دارد. در حقیقت عفت یک خُلق، صفت نفسانی، و از مقوله اخلاق است و حجاب و پوشش یا بی پوششی رفتار اخلاقی یا ضد اخلاقی. اولی با فرد، حریم فردی و درونی ارتباط دارد و دومی رفتاری است و با اجتماع سروکار دارد.
وقتی فرد، دستگاه یا رسانهای میخواهد این گزاره را در ذهن و دستگاه اندیشگی ما نهادینه کند که حجاب باعث عفاف نیست یا حجاب از عفاف جدا است و... در واقع دچار مغالطه علت و معلول، عامل و معمول، سبب و مسبب شده است، چون عفت یک خلق است که خود را به صورت رفتار در حجاب و پوشش نشان میدهد، پس عفت منشأ و زمینه و عامل پوشش است. همانگونه که عفت خود را در سخن گفتن نشان میدهد و میگویند فلانی عفت کلام دارد و یا عفت کلام ندارد؛ عفت بطن و شکم دارد یا ندارد، عفت جسمی دارد و به همین خاطر در رفتارش، سر و بدن خود را میپوشاند یا فاقد آن است، عفت جنسی دارد و در مرحله رفتار به ارتباط بی قاعده تن نمیدهد یا بی عفتی میکند.
در روایتی از رسول اکرم(ص) داریم: اللهم انی اعوذ بک من منکرات الاخلاق و الاعمال و الاهواء؛ به این معنا که در سه حوزه تمایلات و گرایشها(هواهای نفسانی)؛ خُلق و خویها؛ و رفتار منکرات داریم و اینها نباید با هم خلط بشوند. منکرات اخلاقی، ریشه منکرات گرایشی هستند و منکرات گرایشی ریشه منکرات رفتاری و بد پوششی منکری رفتاری است که ریشه در منکر خلقی( بی عفتی) دارد و حکومتها هر چند با ابزار حکومتی و الزامهای مبتنی بر قدرت سخت نمیتوانند با منکرات خلقی و گرایشی مبازره کنند اما وقتی به مرحله رفتار اجتماعی میرسد چنین اختیاری دارند؛ البته باید به منشأ و خلق و خوی آن توجه کنند و برای تقویت، بازسازی، ایجاد و بازتولید خُلق عفت باید از ابزارهای نرم، فرهنگی و شناختی استفاده کنند اما این دو حوزه نباید با هم خلط شوند و به اسم عفت، مسئولیت دولتها در حوزه کنترل و مدیریت رفتارهای اجتماعی زیر سؤال برده شود و مقبولیت اجتماعی کنشهای تدبیری حکمتها تضعیف گردد و برای حکومت در مواجهه با آن هزینهسازی شود.
در اینجا یک سؤال مطرح میشود که آیا میتوان تصور کرد خانمی عفاف داشته باشد(خُلق) اما حجاب و پوشش نداشته باشد(رفتار)؟ بعضی به برخی از شهرها و روستاها استناد میکنند که خانمهایی در مزارع کار میکنند و پوشش مناسب نیز ندارند و اگر کسی نسبت بیعفتی به آنان بدهد به شدت برآشفته میشوند. این عکسالعمل نشان میدهد حجاب و عفاف دو چیز است!
مغلطه در مورد حجاب روستائیان
روشن است که این یک مغالطه است، زیرا آن بانوان کاملاً حیا و عفت جنسی دارند و عفت جسمی و بدنی نیز دارند یعنی اگر نامحرمی به مو و بدن آنها خیره شود یا دست بزند، به شدت برآشفته میشوند و مردانشان نیز از خود غیرت نشان میدهند، مسئلهای که پیش آمده این است که به تدریج به جهت اشتغال و کارهای کشاورزی و...این مصداق از بدپوششی برای آنان عادی شده است و آن را اساساً مصداق بدپوششی نمیدانند تا بخواهند
جلوهگری و
خودنمایی کنند و نوع پوششان به جهت مخالفت با خُلق عفتشان نیست، پس باید تلاش کرد این دگرگونی فرهنگی تا حد ممکن اصلاح شود؛ این به خلاف شهرها و اماکنی است که چنین وضعیتی ندارند.
در جامعه شهری اساسا خانمی که رفتار اجتماعیاش بدپوششی یا بی پوششی است، خود متوجه است که عکسالعمل جوانان و مردان به وی غیر از عکسالعملی است که با دیدن یک بانوی روستایی بروز میدهند و این به خاطر همان نکته زیبایی شناختی است که توضیح داده شد؛ این که وقتی شخص یا اشخاصی به این صورت خود را عرضه میکند، انسانهای دیگر بر اساس حس زیباییدوستی، به سمت او جذب میشوند، با این که خداوند فرمود؛ این بخش از زیبایی و موزون بودن باید منحصر به درون خانه باشد تا باعث
استحکام خانواده و باعث
آرامش مرد و زن شود: «
هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ» یعنی این ظرفیت زیباشناختی در
حوزه خانواده باید صرف بشود کما اینکه از شعر زیبا نمیتوان برای
هجو و برای بیشخصیت کردن زنان و یا برای کوبیدن و تهمت زدن به انسانهای دیگر استفاده کرد. در این صورت آیا میتوان گفت اسلام با شعر مخالف است؛ آیا میتوان گفت اسلام با زیبایی مخالف است؟
در بحث حجاب نیز همینطور است؛ برخی بحث اجباری بودن را مطرح میکنند، در حالی که حجاب یک رفتار است و اجبار در حوزه رفتار معنا دارد، بر خلاف
عفت که یک بحث اخلاق است و اجبار در آن معنا ندارد. مثل رفتار اقتصادی(احتکار) از کسی که عفت اقتصادی ندارد. هیچ کسی نمیگوید چرا با محتکر و کسی که کالای مورد نیاز مردم را در انبار نگاه میدارد تا گران بفروشد، اجبار به خرج میدهید و مجبور میکنید در انبارش را باز کند و کالاها را به نرخ مصوب به مردم بفروشد.
انتهای پیام