درنگی در میان واژگان و گزینش نخستین کلمات برای آغاز نوشتار، دشوار است، اما آنگاه که ذهن به جریان میافتد، قلم راه خویش را میگشاید؛ دستکم برای من که همواره چنین بوده است.
همه آمدند برای تکریم استاد؛ از چهارسوی تهرانِ این روزها که نفسکشیدن در آن به شماره افتاده است و دود و آلایندهها مهمان دائمی آن شدهاند. آبان در آستانه نیمه خود است، اما هنوز قطرهای باران، زمین تشنه را نوازش نکرده است و آدمی در حیرت میماند که در این همه آلودگی، چگونه میتوان به فردایی دیگر اندیشید؟
آمدند؛ دوستان و شاگردان، با شوق دیداری دوباره با معلم خویش، و حتی آنان که بار مسئولیت خطیر رتق و فتق امور قرآنی را بر دوش دارند؛ خسته از کار روزانه، اما مشتاق برای ادای وظیفهای خطیر و فراموششده. این جمع، گاهبهگاه به پاس بزرگداشت مقام معلم، به خانه استادان سر میزنند تا ادب حضور به جای آورند.
این بار نیز فراخوان «تحیت»، طرحی که طی سالهای اخیر، نشانی استادان قرآنی را میگیرد، جمعی مشتاق را گرد معلم قرآن، «سیدمهدی سیف»، جمع کرد. بیگمان با توجه به تواضع و فروتنی استاد سیف، کسب رضایتش برای برپایی این دورهمی کاری دشوار بوده است. این فروتنی را میشد در نگاههای گاهبهگاهش دید؛ در سرخی رخسار، چشمانی که به زمین دوخته میشد و شانههایی که گویی از شنیدن ستایش، خجالتزده بود.

حاضران پیش از جمع شدن به گرد استاد، نماز مغرب و عشا را به امامت حجتالاسلام مصطفی فومنیحائری، بنیانگذار مؤسسه مهد قرآن، در مسجدی اقامه کردند که به نام پدرش، مرحوم آیتالله فومنی، مزین است. آیتالله جواد فومنیحائری، دههها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از دختران خانوادههای متدین را که به دلیل شرایط مدارس آن زمان و باورهای عمیق دینیشان، بودن در خانه را به رفتن به مدرسه ترجیح میدادند، در مدرسهای اسلامی گرد آورد. آن دختران، اکنون مادران ما هستند و آن مدرسه، ریشهای شد برای تأسیس مؤسسه مهد قرآن که آموزش حفظ و مفاهیم قرآن را سرلوحه کار خویش قرار داد.
بیشتر ببینید؛
گزارش تصویری ایکنا از «تحیت»؛ تکریم سیدمهدی سیف
سیدمهدی سیف از نخستین کسانی است که از سال ۱۳۷۱ در این مؤسسه حضور یافته و چه در جایگاه تدریس دورههای عمومی و تخصصی، و چه در مقام هیئت علمی، مسیر آموزشی مؤسسه را تعیین کرده است. من نیز در سال ۱۳۸۷ افتخار شاگردی این استاد را در همین مؤسسه داشتم و خواندن روانتر مصحف شریف را با جدیت و اهتمامش آموختم. امروز نیز در این جمع، نه تنها برای تهیه گزارش، که برای ادای دین به مقام معلم قرآنم حاضر شدهام.

همانگونه که انتظار میرفت، سخن این نشست با مهترین عملکرد استاد، «قرآن کمعلامت» آغاز شد؛ ابداع استاد در چند دهه قبل. از قرآن کمعلامت گفتند، حتی پیش از برشمردن سالها معلمی و شاگردپروری او، پیش از معرفیاش به عنوان مؤلف کتب درسی قرآن مدارس، پیش از یادکرد نقش او به عنوان یکی از پایهگذاران تصحیح و نظارت بر چاپ و نشر قرآن، پیش از اینکه از سالها اهتمامش در شبکههای تلویزیونی، به تدریس قواعد قرآنی با دغدغه برقراری عدالت آموزشی و آموزش خواندن مصحف شریف حتی به آن کودک روستایی مناطق دورافتاده بگویند و حتی مداومتش بر چندین دهه احیای قرآنی شب عاشورا همانند مرحوم پدرش. از قرآن کمعلامت گفتند که امروز برای آموزش به نوآموزان و فارسیزبانان توصیه میشود و حدود دو دهه است که کتابهای رسمی آموزش قرآن مدارس نیز به همین رسمالخط چاپ میشوند. چنان که وزیر آموزش و پرورش نیز با ارسال لوح تقدیری، از مقام شامخ استاد تجلیل کرده و به دلیل عدم حضور در این تحیت، عذرخواهی.

بیشتر بخوانید؛
چرایی حذف حرکات زائد همراه حروف مدی در قرآنِ «کمعلامت»
«من هر چه درس دادهام؛ اول خودم یاد گرفتم» روشن بود که استاد سیف نیز برای آغاز سخن، به دنبال واژهها میگشت. این را از نفسی میشد، فهمید که در پایان بیان این جمله از سینه بیرون داد، در حالی که چشمانش از فرط تواضع، هنوز به زمین دوخته شده بود. سخنش را اینگونه ادامه میدهد: «وقتی درس میدهم، اول خودم یاد میگیرم؛ یا خود قرآن را یا روش تدریسش را، و این را از رحمت الهی میدانم. معلمان؛ معلم نباشند، شاگرد باشند. من همواره نخستین شاگردِ تدریسم بودهام. اگر معلم بر این منوال پیش رود، پیشرفت میکند. روش تدریس تا روز قیامت در تغییر است و تنها قرآن تا ابد ثابت است.» و سپس میگوید: «اگر من مشغول قرآن نباشم، بیهدف زنده هستم... . معلمی پرحوصلهام، اگرچه گاهی از کوره در میروم.»، «از استادان میخواهم کمی شکیبایی به خرج دهند و درباره اختلافنظرها در روش تدریس، با یکدیگر گفتوگو کنند. این گفتوگوها حساسیتها و پافشاری بر یک روش را کم میکند. آنقدر گفتوگو کنیم تا موضوع بر ما آشکار شود. این مباحث بیشک برکاتی دارد. استادان باید برای شنیدن نظر دیگران صبور باشند و روشهای گوناگون را بررسی کنند. خود من اگر در مشورتها بفهمم پافشاریام بر روشی نادرست بوده، بدون هیچ شرمی، دستانم را به نشانه تسلیم بالا میبرم.»

استاد سیف، ذهن را به کودکی خود میبرد و میگوید: «من مسیر معمول را نرفتم که از روخوانی و روانخوانی به قرائت برسم. در کودکی و در کلاس قرآن مرحوم پدر، با شنیدنهای مکرر، اول قاری شدم و سپس به سراغ یادگیری قواعد رفتم. پس باید بدانیم که روش یادگیری قرآن را محدود نکنیم و به شیوههای سنتی نیز توجه داشته باشیم.» و بحث آموزش را با این جمله به پایان میرساند: «برخی دانشجویان گلایه میکنند که چرا در آموزش قرآن سختگیری میکنید؟ پاسخ میدهم: از تمام وجودم میخواهم که شما درست یاد بگیرید.»
پس از بیان خاطراتی از سوی حاضران و توصیف جدیت استاد در تدریس، سیدمهدی سیف که متولد ۱۳۳۸ است، از پیشینه خانوادگی خود میگوید. ریشهاش به اصفهان بازمیگردد. جد نهمش را فیلسوف شیعی، میرفندرسکی معرفی میکند و از پدرش میگوید که از جوانی لباس روحانیت بر تن داشت، در روزگار پهلوی اول که این پوشش، جرم بود و مجازاتش، خلع لباس و پوشیدن رختی دیگر. پدر دو ماه در زندانی در میدان توپخانه محبوس میشود و سپس به ناچار کلاه پهلوی بر سر نهاده و به شیراز تبعید میشود.

پدر برای بازگشت به تهران، نام خانوادگی خود را از میرفندرسکی به سیف تغییر داد تا راهی برای خروج از تبعید بیابد. به تهران بازگشت، جلسه قرآنی مستمر و پربرکت برپا کرد و سیدمهدی در کنار او قرآن آموخت. او پایههای اول تا سوم دبستان را در مدرسه کاظمی، در حوالی چهارسو بزرگ بازار تهران گذراند. در زمانی که سیدنصیر عصار بر سازمان اوقاف مدیریت میکرد، از محمدحسن سیف برای تدریس در دانشگاه دعوت میشود، اما او که خدمت در دانشگاه آن روز را خدمت به دستگاه ظلم میدانست، از دریافت حقوق سههزار تومانی آن زمان، که با وجود داشتن شش عائله، رقم قابل توجهی بود، چشم پوشید و برای در امان ماندن خود و خانواده از خطر رد این درخواست، راهی عراق و در کربلای معلی ساکن میشود. این نقطه آغاز اقامت سیدمهدی در مدارس عراق و زمینهساز تسلط او بر زبان عربی است. او یادگیری این زبان را نیز مرهون زیستن در محیطی عربزبان، بدون آموزش رسمی میداند. خانواده حدود یک دهه در کربلا ماندند و با مخالفت حزب بعث با حضور اتباع ایرانی و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، به میهن بازگشتند.

زمان این نشست صمیمانه که متولیان آن اصرار دارند، نامی از فرد یا نهادی برده نشود و اجرایش را به کل جامعه قرآنی نسبت دهند تا ماندگار بماند و همگان تحیت را از خود بدانند به پایان رسید. انجمن خادمان قرآن کریم و مرکز عالی قرآن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با اهدای لوح تقدیر و هدایا، از استاد تجلیل کردند و در پایان، تصویری به یادگار ثبت شد. استاد تک به تک میهمانان را با روی گشوده بدرقه کرد.
گزارش از صدیقه صادقین