به گزارش خبرنگار ایکنا، صبح سهشنبه، 13 آبانماه از همان ساعات ابتدایی روز، خیابانهای اطراف میدان انقلاب شلوغتر از همیشه بود. دانشآموزان قد و نیمقد، بعضی همراه والدینشان و بعضی در قالب گروههای دانشآموزی، با لباس فرم مدرسه و پرچمهای کوچک ایران در دست، به سمت مسیر راهپیمایی 13 آبان حرکت میکردند. صدای خنده، همهمه و شعارهای پراکندهشان فضای خیابان را پر کرده بود.
یومالله 13 آبان و روز دانشآموز است؛ روزی که نامش با دانشآموز و استکبارستیزی گره خورده است. روزی که یادآور صبحی در سال ۱۳۵۷ است، زمانی که نوجوانان ایرانی، همپای دیگر اقشار مردم، برای اعتراض به حکومت پهلوی از کلاسهای درس بیرون آمدند و به سمت دانشگاه تهران رفتند. امروز، پس از ۴۷ سال، دانشآموزان دهه هشتادی و نودی، در همان مسیر قدم میزنند؛ نسلی که شاه را ندیده اما از ستم او شنیده است.
در روزهایی که ایران داغدار حملات رژیم صهیونیستی در نبرد ۱۲ روزه است، صدای همدلی و خشم در میان مردم بیش از همیشه شنیده میشود. دانشآموزان ایرانی، در کنار شعارهای همیشگی «مرگ بر آمریکا»، این بار فریاد «مرگ بر اسرائیل» را رساتر سر میدادند. در میان جمعیت، پلاکاردهایی دیده میشد که روی آنها اسم شهدای جنگ 12 روزه نوشته شده بود.
در این جنگ نابرابر که رژیم صهیونیستی با حملات هوایی و موشکی، مناطق غیرنظامی ایران را هدف قرار داد، بیش از هزار و شصت نفر از هموطنانمان به شهادت رسیدند که در میان آنان، دهها زن و کودک دیده میشد. براساس آمار رسمی، ۳۴ دانشآموز نیز در این حملات جان باختند و چند نفر دیگر مجروح شدند.
برای ایران عزیزت بنویس
در گوشهای از مسیر راهپیمایی، سه تابلو نصب کردهاند؛ تابلوهایی سفید که روی آنها نوشته شده بود: «برای ایران عزیزت بنویس...» بزرگترها و کوچکترها، جلو میآیند و چیزی روی تابلوها مینویسند. از صبح تا حوالی ظهر، هر سه تابلو پر از جمله، شعار و نقاشی شده، اما هنوز هم صف کوتاهی روبهرویشان تشکیل میشود. کسی نمیگوید جا نیست، همه مینویسند، حتی اگر تنها گوشهای کوچک باقی مانده باشد.

پیرمردی با موهای سفید و شال سبز روی شانه، آرام نزدیک میشود. از یکی از دانشآموزان میخواهد ماژیک را به او بدهد و با خط لرزان مینویسد: «تا آخرین نفس پای وطن میمانیم.» دهه نودیها هم کنار تابلو جمع شدهاند. بعضی با ذوق نقاشی میکشند، بعضی فقط اسم ایران را مینویسند. در همین میان، پسر بچهای چهار ساله، دست مادرش را گرفته و اصرار دارد خودش چیزی بنویسد. مادر خم میشود، ماژیک را در دست کوچکش میگذارد. با زبان کودکانهاش میگوید: «مینویسم نابودی!» کلمه «نابودی» را در گوشه پایین تابلو میکشد و بعد با ذوق میخندد؛ انگار بزرگترین اثر هنریاش را خلق کرده است.
روزتان در آسمانها مبارک
در صفحات مجازی، از اینستاگرام گرفته تا تلگرام و کانالهای خبری، عکسهای دانشآموزانی که در جنگ ۱۲ روزه جان خود را از دست دادند، این روزها با سرعتی حیرتانگیز دست به دست میشود. چهرههای معصومشان، پر از حس نوجوانی و شور زندگی، با توضیحاتی مانند «روز دانشآموز مبارک» منتشر شده و زیر هر تصویر، موجی از احساسات جمعی جریان دارد. یکی نوشته است: «نه میبخشیم، نه فراموش میکنیم»، دیگری نوشته: «دل همه ما برای آنهایی که ندیدهایم، تنگ است» و کاربری نوشته: «روزتان در آسمانها مبارک.»
همه این نوجوانان، فرزندان همین خاک و تاریخ بودند؛ یادشان در ذهن مردم همیشه زنده است و هر کس به شکل خود، راهی برای یادآوری آنها پیدا کرده است. در راهپیمایی امروز، هر گوشهای داستانی برای گفتن داشت، یکی چهره دانشآموزی را با دقت نقاشی کرده بود، دیگری با اقتباس از شهادتشان، روی کاغذ، تصویری خلق کرده بود.

در یکی از غرفهها، دختر نوجوانی که چادر بر سر دارد با تمرکز کامل مشغول طراحی بود. وقتی از او درباره تابلو پرسیدم، لبخندی زد و آرام گفت: «این نقاشی اقتباسی از شهدای جنگ ۱۲ روزه است. وقتی عکسهایشان را دیدم، انگار یکی از نزدیکانم بود. خواستم طوری نقاشی کنم که در این تابلو خون این بچهها، نمادی از مقاومت دیده شود.» کنجکاو شدم و پرسیدم: «یعنی میخواهی حس شجاعت و ایستادگیشان را نشان بدی؟» با تکان سر پاسخ داد: «دقیقا. میخواهم هر کسی این تابلو را نگاه میکند، حس کند که اینها فقط آمار و ارقام نیستند؛ زندگی واقعی بودند، بچههایی مثل من و تو.»
نوجوانان خلاق و اختراعاتی برای فردا
یکی از بخشهای جذاب راهپیمایی امروز، غرفهای بود که نوجوانان خلاق اختراعات خود را به نمایش گذاشته بودند. هر کدام یا اختراع واقعی خود را آورده بودند یا ماکتی از آن را ساخته بودند و با شور و حرارت درباره آن توضیح میدادند. جمعیت کنجکاو به دورشان حلقه زده بود و هر کس میخواست بداند ایدههای این جوانان چگونه کار میکنند.
یکی از آنها محمدجواد محمدوند بود، نوجوانی که نامش با چندین مدال طلا و برنز در مسابقات بینالمللی گره خورده است: مدال طلای روسیه ۲۰۲۵ و برنز تکنوفست ۲۰۲۵. او دستگیره هوشمند مترو خود را به نمایش گذاشته بود و با هیجان توضیح میداد: «دغدغه من محیط زیست است. خیلی دیدهام که در مترو از کاغذ برای تبلیغات زیاد استفاده میشود. این دستگیره، علاوه بر اینکه قابل استفاده برای شارژ کردن است، فقط زمانی فعال میشود که کسی آن را بگیرد و همین باعث صرفهجویی در مصرف برق میشود.»
محمدجواد همچنین از اختراع دیگر خود، کفش پاوربانکدار، گفت: «این شارژر هوشمند از طریق راه رفتن، نور خورشید و برق شهری کار میکند. یعنی وقتی تو راه میروی، کفشت برق تولید میکند و میتوانی گوشی یا دستگاهت را شارژ کنی.»

علاوه بر اختراعات فناورانه، ماکتهایی از تجهیزات نظامی هم جلب توجه میکرد. نوجوانان با دقت و خلاقیت، ایدههای خود را روی پهپادها، موشکها و کوادکوپترهای شناسایی پیاده کرده بودند. بعضی از ماکتها طوری طراحی شده بودند که حس واقعی بودن و قابلیت عملیاتی شدن را منتقل میکردند و نشان میداد حتی در سنین پایین، ذهنهای خلاق ایرانی با انگیزه و علاقه به علوم کاربردی و دفاعی کار میکنند. تماشای این غرفه، یادآوری خلاقیت و نوآوری بود و نوعی امید و انرژی به جمعیت حاضر منتقل میکرد؛ امیدی که نشان میدهد نسل جدید، هم با فکر باز و هم با انگیزه خدمت به کشور، آینده را میسازند.
نسل امروز؛ ادامهدهنده راه کسانی که ایستادند
در ساعات نزدیک به ظهر و اتمام راهپیمایی، خیابانها آرام آرام خالی میشد، اما شور و هیجان هنوز در هوا جاری بود. در مسیر بازگشت دانشآموزان، والدین و خانوادهها هر یک چیزی با خود همراه میکردند؛ یاد و خاطرهای از گذشته، درسی از مقاومت و امیدی به آینده که این نسل نوجوان با دستها و ذهنهای خلاقش میسازد. تابلوها پر بودند، شعارها همچنان در گوشها طنین داشت و ابتکارات علمی و هنری نشان میداد که ایران، در دل سختیها، نوجوانان و جوانانی دارد که تاریخ و شهدا را فراموش نمیکنند و با انگیزه و خلاقیت خود، آینده کشور را نیز میسازند.
روز ۱۳ آبان، روز دانشآموز، این بار نه تنها یادآور گذشته است، بلکه گواه زندهای شد بر این حقیقت که نسل امروز، با قلبی پر از امید و دستهایی توانمند، ادامهدهنده راه کسانی است که برای ایران ایستادگی کردند و خونشان به ناحق ریخته شد؛ این راهپیمایی تصویری از یک جامعه زنده، متحد و پرانرژی بود؛ جامعهای که گذشته را میبیند، حال را زندگی میکند و با نسلی خلاق، آینده را رقم میزند.
گزارش تصویری مراسم روز 13 آبان را اینجا مشاهده کنید.
گزارش از فاطمه برزویی
انتهای پیام