
در روزگاری که حقیقت و معنویت گاه در هیاهوی دنیا کمرنگ میشود، دلها هنوز به نام بانویی آرام میگیرد که پرتو وجودش، روشنیبخش تاریخ انسانیت است؛ بانویی که از دامان پاکش نسل نبوت ادامه یافت و با کلام و رفتار خود، مدرسهای جاودان از ایمان، ایثار و آزادگی بنا نهاد. اکنون، در این لحظهی پرمعنا، افتخار آن را داریم که در محضر حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) قرار گیریم؛ بانویی که الگوی بیبدیل زنان و مردان مؤمن است و سخن گفتن از او، سخن گفتن از حقیقت ناب اسلام است.
گفتوگو با ایشان، نه تنها فرصتی برای فهم بهتر تاریخ و سیره اهل بیت(ع) است، بلکه پنجرهای به سوی شناخت انسان و مسئولیت او در برابر جامعه و خداوند میگشاید. با قلبی سرشار از ادب و چشمانی روشن از شوق، گفتوگو درباره ساحت محترم حضرت کوثر را آغاز میکنیم، باشد که قطرهای از دریای بیکران حکمت و معرفت ایشان نصیبمان شود.
سرویس اندیشه ایکنا؛ به مناسبت ایام فاطمیه، پای سخنان حجتالاسلام والمسلمین عباس مفید، استاد حوزه و دانشگاه نشستهایم. در ادامه مشروح آن را میخوانیم و میبینیم:
ایام شهادت بانوی دو عالم، حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) را تسلیت عرض میکنم. در این فرصت اندک، نکتهای را خدمت مخاطبان عزیز درباره حرکتی که حضرت زهرا(س) انجام دادند و کار عظیمی که صدیقه طاهره(س) به انجام رساندند، بیان میکنم.
برای آغاز، باید به نقش امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و سایر امامان در فرهنگ و منظومه معارف شیعه اشاره کنیم. در حقیقت، جایگاه و حقیقت امام در فرهنگ و مکتب تشیع این است که امام معصوم(ع) کسی است که نقشه راه را بیان میکند و حکم راهنما را دارد.
وقتی که اتفاقات سیاسی صدر اسلام رخ داد و شرایط جامعه شکل گرفت، بانوی دو عالم، حضرت زهرا(س)، دیدند که مسیر جامعه و امت در حال انحراف است و مردم منحرف میشوند، از آنجا که امام قرار است منظومه معارف را بیان کند، نقشه راه بندگی را نشان دهد، مسیر هدایت و صراط مستقیم برای بندگان خدا را مشخص کند، حضرت تصمیم گرفتند که این انحراف را اصلاح کنند. لذا اولین هدفی که حضرت زهرا(س) دنبال میکردند، معرفی امام حقیقی در جامعه بود. در واقع هدف اصلی این بود که امام بر مسند قدرت تکیه بزند و بر آن مسند بنشیند؛ با این وصف، اگر امام بر مسند قدرت قرار میگرفت، مسیر بندگی و هدایت مردم مسیر صحیح خود را پیدا میکرد و نقشه راه درست برای جامعه مشخص میشد.
این حقیقت، همان چیزی بود که صدیقه طاهره(س) به خاطر آن، پای به عرصه مبارزه گذاشت؛ چون امام در حقیقت مسیر راه و مسیر بندگی بندگان را تعیین و مشخص میکند، به همین جهت، حضرت زهرا(س) نقش کلیدی در معرفی امام به جامعه و مردم مسلمان دارد.
وقتی حضرت صدیقه طاهره(س) با توجه به قدرت و کودتایی که در صدر اسلام رخ داده بود، موفق به تحقق هدف اول نشدند، تصمیم گرفتند
هدف دوم را دنبال کنند.
حداقل این هدف آن بود که کسانی که لیاقت تکیه زدن به این منصب مهم را ندارند، نتوانند بر مردم و جامعه اسلامی امامت کنند و قدرت را به دست بگیرند. (بر اساس آیه «
جاعلک للناس اماما») این حقیقت، همان چیزی است که حضرت زهرا(س) به خاطر آن به دنیا آمدند و هدفها یکی پس از دیگری خود را نشان دادند؛ پس هدف اول این است که امام معصوم تکیه بر قدرت بزند هدف دوم این است که غیر امام، آن کسی که حقیقتاً امام نیست طبق آیه «
لاینال عهد ظالمین»، بر قدرت تکیه نزند، وقتی دیدند به این هدف هم نمیتوانند دست پیدا کنند، حضرت
هدف سوم را انتخاب کردند و آن هدف
رسوا کردن کسانی بود که در حقیقت امام نیستند، خواستند آنها را رسوا کنند، این آن حقیقت واقعی بود و صدیقه طاهره(س) تابلویی به دست گرفت و آنها را رسوا کرد به طوری که در حقیقت، در تمام تاریخ بدانند حق و باطل چیست؟ با آن همه توصیه و تأکیداتی که پیغمبر اکرم(ص) در معرفی حضرت زهرا (س) داشتند، یک شخصیت معنوی، عبادی، الهی از ایشان ساخته شده بود، به تعبیر صحیحتر صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) که در واقع بهترین تبیین برای شخصیت حضرت زهرا(س) همین صدیقه طاهره است، لذا حضرت زهرا(س) با این توصیفات به میدان آمد تا افرادی که میخواستند مسیر
جامعه اسلامی را به انحراف بکشانند رسوا کند. اسلامی که امروزه یک عده دم از آن اسلام میزنند، اسلام حقیقی و واقعی نیست؛ چرا که صدیقه طاهره(س) این موضوع را برای ما تبیین کرد،
اسلام علوی، اسلام حقیقی است، آنچیزی که پیغمبر اکرم(ص) برای ما به ارمغان آورد.
وقتی نگاه میکنیم، میبینیم صدیقه طاهره(س) با جهادی که انجام دادند ـ جهاد که از ریشه «جُهد» به معنای تلاش و کوشش است ـ با آن تلاش حقیقی و بیوقفهای که حضرت زهرا(س) به کار گرفتند، سبب شدند تا مفهوم واقعی جهاد در عالم شکل بگیرد. «جهاد تبیین» بهترین توصیفی است که امروز میتوانیم برای فاطمه زهرا(س) به کار ببریم. ایشان در میدان روشنگری وارد شدند؛ نه فقط برای جامعه و مردم زمان خود، بلکه برای تمام تاریخ چراغ راه شدند. چون خود زهرا(س) نور است؛ نام «زهرا» از نور میآید. فاطمه زهرا هم نوریه است و هم زهرا؛ همان کسی که «أشرقت السماواتُ والأرض» است. ایشان چراغی روشن برای همه حقیقتجویان در طول تاریخ هستند؛ برای هر کسی که حقمدار است و در پی حقیقت حرکت میکند.
اگر به توصیهها و تأکیدات پیامبر اکرم(ص) نگاه کنیم و آنها را در کنار واکنشها و موضعگیریهای صدیقه طاهره(س) نسبت به حوادث صدر اسلام قرار دهیم، روشن میشود که روشنگریای که حضرت انجام دادند، تبدیل به چراغ راه همه مسلمانان شد؛ چراغ راه تمام کسانی که در طول تاریخ به دنبال حق بودهاند.
قرار بود چهره کسانی که میخواستند مسیر جامعه اسلامی را به انحراف بکشانند رسوا شود و صدیقه طاهره(س) در این مأموریت موفق بودند. بله، ایشان بلاها و مصیبتهای فراوانی را تحمل کردند؛ ۷۵ یا ۹۵ روز پس از پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) در سختترین رنجها و مصائب قرار داشتند. ۷۵ روز گریه مداوم داشتند؛ صدیقه طاهره(س) از جمله گریهکنندگان بزرگ عالم است. چقدر غم دیدند و مصیبت تحمل کردند؛ اما با همه این سختیها، جهادی که بهپا کردند همان جهاد روشنگری و تبیین بود. مأموریتی که باید انجام میدادند به کاملترین شکل انجام دادند؛ لذا کسی که طالب حق باشد و در مسیر حقیقت حرکت کند، نمیتواند نام صدیقه طاهره(س) را بشنود و سرگذشت ایشان را مطالعه نکند؛ زندگی و مواضع ایشان، مسیر را روشن میکند.
پس در حرکتی که حضرت زهرا(س) انجام دادند، سه هدف اساسی دیده میشود. نخست، دفاع از امام عادلی که خداوند او را نصب کرده بود؛ همان امامی که پیامبر(ص) در غدیر خم به صراحت معرفی کردند. در غدیر، امیرالمؤمنین(ع) تعیین و نصب شدند تا مسیر هدایت، بندگی و حقطلبی در عالم استمرار پیدا کند. اما گروهی با کودتا، قدرتطلبی، تهدید و تطمیع تلاش کردند منصب خلافت را از مسیر اصلی خود خارج کنند؛ خواستند حکومت و قدرت را به دست بگیرند و مسیر جامعه اسلامی را منحرف سازند. حضرت زهرا(س) در برابر همین انحراف ایستادند و حرکت ایشان، روشنترین دفاع از حقیقت و امامت بود.
کوچکترین و به تعبیر دیگر نزدیکترین ثمره آن اسلامِ منحرفشده، پس از حدود شصت سال، حادثه عاشورا بود. آن جنایتی که در عاشورا رخ داد، نتیجه چه بود؟ چگونه شد کسانی که ادعای اسلام داشتند، به خود اجازه دادند خانواده پیامبر(ص) را به قتل برسانند؟ آن بنای کج و ناراست، آن ساختار آلوده و پلیدی که دشمنان در آغاز پایهگذاری کردند، زمینهساز وقوع عاشورا شد و اگر سلسله این مصیبتها را در تاریخ اسلام مرور کنیم، از همان انحراف اولیه تا امروز ادامه پیدا کرده است.
چرا امروز جامعه اسلامی تکهتکه شده؟ چرا اینقدر پراکندگی، اختلاف و تشتّت در میان مسلمانان دیده میشود؟ برای پاسخ به این پرسش، باید به ریشهها بازگردیم و ببینیم از ابتدای اسلام چه اتفاقی افتاده و چه کسانی مسیر اسلام را از مسیر حقیقیاش منحرف کردند.
وقتی شخصیت حضرت زهرا(س) را میبینیم، با توجه به توصیهها و تأکیدات پیامبر اکرم(ص)، نمیتوانیم از ایشان جدا باشیم. همراهی با صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) یعنی ایستادن کنار حقیقت، کنار مسیر صحیح اسلام و کنار وصایای پیامبر. انشاءالله خود حضرت زهرا(س) عنایتی کنند تا ما با معارف ایشان بیشتر آشنا شویم.
در جایگاه عبادی حضرت زهرا(س) نقل شده است که آنقدر در محراب عبادت به پا میایستادند تا جایی که پاهای مبارکشان ورم میکرد. فاطمه زهرا(س) همان بانویی است که سوره هل أتی در شأن ایشان نازل شد؛ همان کسی که آیه مباهله درباره ایشان و خاندانشان نازل گردید؛ همان بانویی که مصداق کامل سوره کوثر است. حضرت زهرا(س) همه زندگی خود را برای عدالت و تحقق عدالت در عالم گذاشتند و میدانیم که مهمترین عدل در عالم، وجود امام است؛ لذا جایگاه عبادی، قرآنی و معنوی حضرت زهرا(س)، مسیر راه را برای بندگان خدا در تمام طول تاریخ روشن و مشخص کرده است. پس لازم است که ما نیز به سمت الگو گرفتن از ایشان حرکت کنیم. وقتی امام زمان(عج) میفرمایند: «در صدیقه طاهره برای من الگوست»، ما نیز باید از حضرت زهرا(س) الگو بگیریم و سیره ایشان را راهنمای خود قرار دهیم.
امروزه وظیفه ما این است که پس از ۱۴۰۰ سال، غبار را از چهره صدر اسلام بزداییم. یعنی، گرد و غبار را از چهره حقیقی اسلام کنار بزنیم و فاطمه زهرا(س) را به عالم معرفی کنیم؛ یعنی حضرت زهرا(س) چه جایگاه و مقامی دارند و مقام حقیقی ایشان برای جهان روشن شود. اگر این حقیقت را بشناسیم، آنگاه وظیفه خود را نیز شناختهایم و میتوانیم در همان مسیرِ روشن، همراه با حضرت زهرا(س) قدم برداریم. انشاءالله در روز قیامت، مشمول شفاعت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) قرار بگیریم.