در گستره پهناور تمدن بشری، آنجا که آتشِ دانایی برافروخته میشود و اندیشه به پرواز درمیآید، دانشگاه چونان نگین درخشان تاجهای تمدنی میدرخشد. این آشیانِ مقدسِ علم و خرد، زیستبوم رویش نوابغ و پرورشگاه اندیشههای راهگشاست؛ موتور محرکِ تپشهای پیشرفت و رکن استوار توسعه جوامع، بهویژه در عصری که جهان بر شالوده دانایی میچرخد و فرهیختگان، قافلهسالاران بیبدیل کاروان ترقی هستند.
در دیار کهن ما، ایران، این سرزمین افسانههای جاودان و خاستگاه دانشمندانی که نامشان بر تارک تاریخ میدرخشد، دانشگاه میراثدار شکوهی دیرینه است؛ از مدارس عالی جندیشاپور تا کتابخانههای سربهفلککشیده ری و اصفهان. امروز، دانشگاه ایرانی، در امتداد آن تاریخ پرشکوه، نماد مقاومت و بالندگی است.
روز دانشجو، آن ایستگاه تقدیمی و خونینِ 16 آذر، تنها یادبودی بر صفحه تقویم نیست؛ بلکه نمادی است ژرف از پاسداشتِ مقامِ آزاداندیشی و نقشِ خطیرِ دانشجو بهعنوان حساسترین بازتابدهنده فضای جامعه. دانشجوی ایرانی، در چرخه پرپیچوخم تاریخ معاصر، همواره پاسدار بیداری و پیشقراول تحول بوده است؛ از عمق جانِ اندیشهاش، شعلههای آگاهی برافروخته شده و با گامهای استوارش، ریلهای توسعه و سعادت این مرز پرگهر نهاده شده است.
اکنون، در برههای حساس از زمان، که از یک سو، گستره خیرهکننده فناوریهای نوین، افقهایی بیکران را به روی بشریت گشوده و از سوی دیگر، ابرهای تیره تحریمهای ناجوانمردانه، آسمان پیشرفت کشور را تحتالشعاع قرار داده، این بلندای نظر و عمقِ قدرتِ تفکرِ دانشجوی ایرانی است که همچون ستارهای راهنما، مسیر را روشن میکند.
دانشجوی امروز ایران، با تکیه بر گنجینه غنی دانش بومی و تابآوری حیرتانگیز ملی، نه تنها درنوردیدن قلل رفیع علم و فناوری را در سر میپرورد، که با همتی والا، ایران عزیز را در زمره پیشگامان و صاحبان علم این عرصههای نو خواهد نشاند. آنها با دلی آکنده از عشق به میهن، تحریم را نه بنبست، که چالشی برای جهشی تاریخی میدانند؛ پس روز دانشجو، فرصتی است گرانقدر برای تکریمِ مقامِ رفیعِ دانشجو و پاسداشتِ جایگاهِ نورانیِ علم و نخبگان. این روز، فصلی نو و دریچه جدیدی برای نگریستن به نسل چهارم دانشجویان در ایرانِ انقلابی و اسلامی است؛ نسلی که با آرمانهای بلند و چشماندازی وسیع، پیمان بسته است تا تعالی، توسعه و پیشرفت ایران در دهههای پیشرو، مرهون نگاهِ ژرف، فعالیتِ خستگیناپذیر و جایگاهِ اثرگذارِ دانشجویان و محیطهای دانشگاهیِ امروز باشد.

آیندهای درخشان و تابان، در گروِ همتِ والا و دانشِ بیکران این پرچمدارانِ دانایی و پرورشیافتگانِ این مکتبهای انسانساز است. روز دانشجو، یادآور این عهد مقدس و سکوی پرتابی به سوی افقهای دستنیافته پیشرفت است؛ افقهایی که دانشجویان ایران، معماران بیبدیل آن خواهند بود.
از همین روی، ایکنا در ایستگاه تقویمی «روز دانشجو» با بازتاب جایگاه علم میان نسل امروز دانشجویان کشورمان که میراثدار عقبه اندیشمندان و عالمان سرزمین ایرانی، اسلامی و انقلابی هستند و با هدف ترسیم الگوی تراز برای نسل چهارم دانشجوی انقلاب اسلامی با تمرکز بر مطالبه مقام معظم رهبری به گفتوگویی صریح با نفیسه طالبی، معاون حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت بسیج دانشجویی کشور نشسته است که در ادامه با هم میخوانیم.
ایکنا - امروز وقتی ما به دانشجو نگاه میکنیم، حسب فرمایشات مقام معظم رهبری، نسل جدیدی را شاهد هستیم که نسل چهارم یا بهتر بگویم، تربیتکننده نسل امروزِ فردای ایران است که نوجوانان و جوانانش باز حسب فرمایش حضرت آقا حتی با دهه قبل هم متفاوت هستند، چه برسد که ما بخواهیم با ابتدای انقلاب یا دهههای ابتدایی آنها را قیاس کنیم. فصل دیگر، بیانیه «جهاد تبیین» ایشان است که من از بیانیه «گام دوم» معظمله وام میگیرم، جایی که ۱۷ بار فقط نام جوان را در آن بیانیه شاهد هستیم. دیگر دغدغه معظمله به تأکید ایشان بر مسئله «جنگ شناختی» و لزوم «روایت اول» استوار است. همه این موارد یک روی سکه و روی دیگر آنکه؛ مولفه پژوهش، پیشه اصلی دانشجویی است که جوینده دانش است. در این راستا، برای دانشجوی نسل چهارم و مسیری که پیش رو دارد، شما چه آینده و نگرشی را تصویر میکنید؟
بخش مهمی از موضوعی که شما مطرح کردید، به همان نگاه پژوهشمحوری و در واقع عمقبخشی به کلام مقام معظم رهبری برمیگردد. به اینکه نسل امروز باید همین رویدادی که ما بابت آن به گفتوگو نشستهایم را امروز معنایی دیگر کنند. معنایی که تحقق آن نیازمند گفتوگو است. رخدادی و رویدادی آیندهساز که در پایبُن عقبهای مملو از اندیشه و خاستگاه پرسشگری دانشجویی قرار داشته باشد. به بیان سادهتر آنکه به دنبال تحقق رویدادی اثرگذار باشیم که موتور محرک آن را کُنشی دانشجویی به حرکت وا داشته باشد.
برای تحصیل آنچه در 16 آذر 1332 گذشت باید به کودتای مرداد 1332 بازگردیم و همه آنچه سبب شد تا کودتای 28 مرداد رقم بخورد. نباید فراموش کرد که سرچشمه تحقق این مهم نیز از نگاه و بینشی دانشجویی رقم میخورد که طی آن میان قشر فرهیخته، اندیشمند و پرسشگر جامعه؛ یعنی جامعه دانشجویان، بیداری و بصیرتی رخ میدهد.
پُرواضح و آشکار است که نامگذاری «روز دانشجوم بعد از شهادت سه شهید دانشگاه تهران(شهدا مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعترضوی) وقتی در تقویم مینشیند، به حتم و قطع رویدادی ساده، لحظهای و تقویمی نیست! پس بر همین بلندا باید تأکید داشت که قرار گرفتن در ایستگاه تقویمی 16 آذر به عنوان «روز دانشجو» مؤلفهای عمیق و نگاهی دارای دامنه بسیط است که باید نسبت به موضوع و دلیل وقوع آن عمق پیدا کند. همین عمق؛ تأمل و تفکر در آن است که ذهن هر فرد جستجوگر و پرسشگر را نسبت به موضوع و نوع نگرش بر آن را به خود معطوف میکند که در آن روز و شهادت سه دانشجو چه گذشت که آن رویداد به اتفاقی تاریخی و تقویمی در بُعد ملی بدل شد؟!
رویدادی که به گاه قرار گرفتن در آن همه ملت ایران بابت وقوع آن در مقام پاسداشت و تکریم خون شهدا، رسالت خود را بر بزرگداشت، پاسداشت و زنده نگهداشت آن میبیینند و همچنان بر آنها فرض است که روزی در تقویم را به نام آن روز و دانشجویان شهید شده در راه آرمان آن اتفاق نامگذاری کردهاند.
درنگ و تأمل بر این مسئله بسیار مهم است که دانشجو بابت یک مسئله مرتبط با سیاست روز و مرتبط با فضای ملی، در اعتراض به آنچه که در فضای سیاست خارجی وقت رخ میدهد، به میدان میآید، اعتراضی را در فضای دانشکده تجربه میکند و سپس به سبب اتفاقی که در آن زمان رُخ میدهد، شاهد شهادت تعدادی از دانشجویان میشود، سپس قیامی جمعی صورت میگیرد و در نهایت ثبت شدن آن روز به نام «روز دانشجو» رقم میخورد.
روایت این اتفاق در قالب تعریف شاید بسیار ساده باشد اما به واسطه همان خصیصه دانشجو یعنی «جویندگی دانش» است که معتقدم شدت و درجه اهمیت آن تا آن حدی است که همواره در کلام، فرمایش و منویات مقام معظم رهبری همیشه از دانشگاهها، دانشجو و دانشگاهیها خواسته شده تا تأملی ویژه به چرایی، سببیت و ریشهیابی آن داشته باشند.

ایکنا - برای گشودن دریچه ورود به گفتوگوی تخصصی و عبور از تمرکز صرف بر نگاه و مرور تاریخیِ چرایی و سببیت ثبت «روز دانشجو» در تقویم فرهنگی و ملی ایرانزمین؛ با استناد به فرمایشهای مقام معظم رهبری، آیا مؤلفههایی در خاطر دارید تا با من و مخاطبان ایکنا درمیان بگذارید تا گپوگفت ما رویکرد مصداقی و عینی به خود گیرد؟
بدون تردید و برای مرور آن لازم است به سالهای دور باز گردیم؛ در کلام سال گذشته حضرت آقا در دیدار با چند نفر از جامعه دانشجویان کشورمان به چند بند اختصاصی اشاره داشتند. در این میان به چند فراز از متن فرمایشهای حضرت آقا در دیدار ایشان با دانشجویان در سال گذشته اشاره میکنم و ارجاع میدهم.
در دیداری که حضرت آیتالله خامنهای در 19 فروردین 1403 با هزاران نفر از دانشجویان و نمایندگان تشکلهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی دانشگاهها داشتند بیان فرمودند: «البته به هیچوجه به محافظهکاری، انتقاد نکردن و ایراد نگرفتن توصیه نمیکنیم اما باید در هر حرف و عمل خود دقت کافی کنیم».
همچنین معظمله دانشجو را عنصری جوان، پرتوان، پرانگیزه، اهل «علم و فکر و اندیشه» و آیندهدار توصیف کردند و فرمودند: «با توجه به این خصوصیات از دانشجویان توقع میرود نسبت به آینده، فعال و حساس باشند.»
مقام معظم رهبری آسیبهای موجود در جامعه و کشور را بسیار بیشتر از مطالب مطرح شده دانشجویان در این دیدار خواندند و افزودند: «اگر جامعه دانشجویی با فکر و برنامهریزی، برای آینده کشور یک منظومه کاری و ارزشی تنظیم کند و راهِ رفتن به سمت آن را مشخص کند، ۵ سال بعد حتماً مشکلات موجود کمتر خواهد بود».
رهبر معظم انقلاب فرمودند: «همانگونه که بارها گفته شد، کار اصلی دانشجو، درسخواندن است اما در کنار آن، نگاه به مردم و جامعه و ارائه راهحل مشکلات جزو وظایف حتمی دانشجویان است».
حضرت آیتالله خامنهای «فردایی بهتر از امروز» را مقصود بزرگ و اصلی کشور و نظام خواندند و تأکید فرمودند: «برای تحقق این هدف اساسی باید آرمانهای مشخصی را تعریف کنیم».
همچنین در فرازی دیگر؛ رهبر انقلاب شناخت موقعیت کنونی کشور و نظام را گام اول برای حرکت به سمت آرمانها و تحقق فردای بهتر برشمردند و یادآور شدند: «برخیها از این واقعیتِ تعیینکننده و اصلی غافلند که نظام انقلابی کنونی حاصل سلسله مبارزات دشوار و پیچیده با دوران سیاه طاغوت است».

وقتی فصلفصل این روایتها، منویات و فرمایشهای مقام معظم رهبری را به عنوان دانشجو، پوینده و جوینده دانش در تراز انقلاب اسلامی مورد مداقه قرار میدهید، به وضوح درمییابید که دانشجوی امروز، بعد از اینکه اصطلاحاً جایگاه خود و هویت خود را در دانشگاه فهم کردم؛ باید متوجه این موضوع باشد که نقشه راه برای حضور او در دانشگاه و نقش وی به عنوان دانشجو در کنار تحصیل علم چیست؟
اگر فقط قرار است مدرک کسب کنیم و در نهایت بیتفاوت نسبت به جامعه امروز، سیاست اطراف و اتفاقهایی که در حال حاضر مبتلابه جامعه و فضای دانشگاه است؛ باشیم، بیتردید و به تحقیق در مسیر «رسالت دانشجویی» نتوانستهایم رسالت و فریضه خود به عنوان «دانشجو» را به بار رسانده و عمل کرده باشیم. این درست همان بزنگاهی است که در سایه تحقق آن درمییابیم که آیا آن نگاه تعمیقشده و فهمیده شده از جانب دانشجو شکل گرفته است یا خیر.
اینجا درست همان بزنگاهی است که باید به ابعاد مختلف واژه «دانشجو» نگاهی توأم با اندیشه داشت. اگر مانند بسیاری از افراد تنها بر این مهم استوار باشیم که دانشجو و حضورش در فضای دانشگاه، تنها روایتی تجربی است تا آنکه حسب گفته شما به دنبال کسب دانش و اعتلای خود در مراتب علمی باشد، پس در تبیین واژه «دانشجو» نگاهمان متفاوت است؛ اما وقتی افق صحبتهای خود را مبتنی بر رسالت دانشجو بر حرکت به سمت قله، بنابر مؤلفهها و فرمایشهای مقام معظم رهبری استوار میکنیم؛ پُرواضح است که رسالت دانشجو، ترسیم و تجسد عینیت آن رسالت در فضای امروز و اکنون ایران انقلابی و اسلامی متفاوت خواهد بود.
در فضایِ حرکت دانشجو در مسیر جویندگی دانش با هدف فتح قلههای تعالی و توسعه ایران انقلابی و اسلامی، باید مؤلفههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را در قامت تجربه دانشجو در حوزه جهانِ علم مدنظر قرار دهیم و بر این مهم تأکید داشته باشیم که دانشجو در این مسیر نباید در مواجهه با تکتک این مؤلفهها بیتفاوت باشد.
به بیان سادهتر؛ لزوم درک چندبُعدی بودن حرکتهای دانشجویی در هر ساحت علمی بر مؤلفههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی؛ درست یکی از چالشهایی است که در کلام مقام معظم رهبری همواره مورد تأکید بوده است. پس این بر همه مدیران، دستاندرکاران، حکمرانان و مجریان عرصه علم و فرهنگ فرضی واجب است که باید همگی، نگاهمان را در مسیر رسالت تعالی جامعه با دیگر تعریفها و نگرشها به جایگاه و ساحت «دانشجو» تغییر دهیم.
شما در طرح پرسش خود نسبت به جایگاه کسب علم و جویندگیِ دانش توسط دانشجو، اشارت و روایت درستی داشتید؛ اما وقتی به عرصه رسانه و فضای امروز که ترکیبی از جهان رسانهای را پیش روی همه افراد بشر از جمله دانشجو ترسیم میکند پای میگذاریم، این امر مسلمی است که باید تحلیلِ ما در مواجهه با واژه دانشجو متفاوت باشد؛ چراکه شاهدیم برخی اوقات یافتههای دانشجو در مسیر تحصیل علم، تحت تأثیر همین فضای رسانهای قرار میگیرد که گاه با تعارضهای بسیار عظیمی با بُنمایههای گفتمان فرهنگی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مواجه است! حتی این تعارضها گاه با تناقض همراه هستند و اینجاست که نیاز به شناخت عمیق در حوزه رسالت دقیق مسیر جویندگی دانش و تعریف دانشجو بودن برای همگان و نه تنها بدنه دانشگاه معنا پیدا میکند.

ایکنا - اگر درست متوجه شده باشم، منظور و نگرش شما بر حوزه گرهخوردن آیندهپژوهی و رسالتِ فعلِ دانشجویی دانشجویان کشورمان در قامت کار پژوهشی برای تعالیبخشی آینده ایرانزمین است. رویکرد و نظری که مبتنی بر فصلی از فرمایشهای مقام معظم رهبری و انتظارات ایشان از دانشجوی تراز انقلاب اسلامی استوار است. آیا خوانش من از کلام شما درست بود یا مسئله دیگری در این نگاه تحلیلی شما نهفته بود؟
به درستی اشاره کردید. مهمترین مسئله برای تحقق آن رسالت عظیم دانشجویی همین مقوله «پژوهش» است که اگر دانشجو در تعقیب آن نباشد؛ اگر پیگیر آن نباشد؛ آنچنان که متأسفانه گاه امروز تجربه آن را داریم و میبینیم که بهسبب همین فضای رسانهای امروز؛ دانشجویان کمتر مسیر مداقه، پژوهش و تحقیق را مدنظر دارند؛ سرنوشت ما به خلأ مؤلفه آیندهپژوهی بهعنوان یکی از اصلیترین چشم اسفندیارهای فضای دانشگاهی امروزمان ختم میشود.
اگر نگاه دانشجو فقط بر امروز استوار باشد؛ پس نگاهی مقطعی، گذرا و ثانیهشمار است؛ مسلم است که در چنین نگرشی با اتکا به نگاه گذرا و تنها متمرکز بر زمان حال، بسیاری از مسائل انتخابی یا رفتاری برای توسعه و تعالیبخشی جامعه در دیدگاه دانشجو شکل نمیگیرد. در صورت وجود چنین نگاهی؛ بهاصطلاح همان «خطای شناختی» که معظمله بارها بر آن تأکید داشتهاند را پیش روی فعالیت دانشجویان شاهد خواهیم بود. نگاهی که سرانجامش در نهایت بدل کردن دانشجویِ فعال، کُنشگر و متعهد به دانشجویی متمرکز بر زمان حال و بدون آینده تأثیرگذار است! این یعنی رفتارهای دانشجو اگر متمرکز بر گفتههای پیشین نباشد؛ رفتارهای هیجانی و زودگذر است؛ در حالی که شناخت و انتظاری که همه ما از «دانشجو» داریم، بازتاب همان درخشش و فرمایش مقام معظم رهبری است که در مواجهه با دانشجویان، سالهای سال است که از جانب ایشان مطالبه میشود. راهبردی که در نهایت تحقق توسعه و تعالی آن در گرو فعلیت فعالیت عینی و عملی و آیندهنگری و آیندهپژوهی دانشجویان است.

البته باید تأکید کنیم که بسیاری از دانشجویان کشورمان شایسته و زیبنده چنین تعریف و تبیین ما از نگاه آیندهپژوهی و فعلیت در قامت مقام دانشجو هستند و درصد کمی از دانشجویان ما تنها متمرکز بر زمان حال و سپری کردن دروس برای گرفتن مدرک استوار هستند.
شاهد اثبات گفتههای من تشکلهای مختلف دانشجویی است که گاه همین نگاه تشکیلاتی با شبکهسازی دقیق در سایه همدلی و همراهی با جبهههای فرهنگی؛ بسیاری از اتفاقهای تعالیبخش و توسعهدهنده جامعه را رنگی دیگرگون میبخشند. رنگی که اگر فضای دانشگاه و دانشجو بودن را از آن بگیریم، بسیار رنگپریده و غیر قابل دسترس برای تحقق آن مؤلفه مهم فتح قلهها، توسعه و تعالی کشور به تعریف مینشیند.
به بیان دیگر باید بر این مسئله تأکید کنم که گفتوگوهای دانشپژوهان یا گفتوگوهای مبتنی بر تبیین سیاستورزی جامعه؛ زمانی عمق پیدا میکند و زمانی شکل عینی، عملیاتی و اجرایی به خود میگیرد که دانشجو در حداقلترین شکل ممکن، نسبت به آنچه که در دانشگاه رخ میدهد، حسب فرمایش مقام معظم رهبری درگیر «سیاستزدگی» یا «سیاستگریزی» بهعنوان دو رویکرد کاملاً متضاد از یکدیگر نباشد. اگر این هر دو را دانشجو کنار بگذارد و برمدار تحلیل، مداقه و نتیجهگیری از مفهوم سیاست، مبتنی بر توسعه جامعه فعالیت خود را استوار کند؛ آنگاه است که ارتباط دانشگاه و تأثیر آن در توسعه جامعه بیشترین تحقق را در جبهه فرهنگی امروز کشورمان پیدا میکند.
اگر دانشجوهای کشورمان بتوانند این مسیر را برای خود ترسیم کنند و در مورد آن بیندیشند؛ این همان زمانی است که نقطه شروع توسعه و تعالی کشورمان در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و البته فرهنگی آغاز میشود و این حداقل، کمترین انتظار است که از دانشجوی تراز انقلاب اسلامی در گام دوم انقلاب اسلامی متصور هستیم.
ایکنا - دغدغه نگاه و اندیشهای شما درباره گرهزدن فصل روایتها، منویات و آنچه مقام معظم رهبری از دانشجوی تراز انقلاب اسلامی طلب میکنند را درمییابم؛ اما مسئله آن است که امروز، خاصه در همین آنِ اکنون؛ یعنی 16 آذر 1404 وقتی فراتر از عنوان «روز دانشجو» بهعنوان رویکرد تقویمی نگاه میکنیم؛ سببیت طرح مسئله و تبیین «رسالت دانشجو»؛ برای دانشجوی امروز بیش از پیش اهمیت مییابد. طرح این مسئله برای دانشجویان و فضای دانشگاهی امروز کشورمان باید به چه شکل باشد؟ آیا تنها تأکید بر همان اتفاق تقویمی کافی است یا در تبیین این مهم باید رویکردهای دیگر را مدنظر داشت؟
پُرواضح است که «روز دانشجو» از یک بیداری دانشجویی شکل گرفت؛ آنچنان که اشاره کردم از مرداد 1332، رصد اثرگذاری آن بیداری در آذر همان سال تا به امروز! و هرچه تاریخ را جلوتر آمدیم، این بیداری شکلی عینیتر، جریانسازتر و عمیقتری در بُنمایههای گفتمان نظام جمهوری اسلامی ایران به خود گرفت؛ اما اگر مسئله هدایتپذیری جامعه را بر عهده و گُرده دانشجویان بهعنوان موتور محرکه نخبگانی و تعالی اندیشه جامعه در نظر گیریم؛ باید نگاه خود را به تاریخ بِشکوه بعد از انقلاب اسلامی، همدل با فرمایشات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و مواضع مقام معظم رهبری تبیین کنیم.
در این مهم تردیدی وجود ندارد که بسیاری از رویکردهای سیاسی در کشور ما از تشکلهای دانشجویی پَروبال میگیرد و همین تشکلها هستند که بخش عظیمی از نیازها، پرسشگری و پاسخ به مطالبات مردم را در قالب رویکرد پژوهشگرایانه مورد تدقیق و استنتاج قرار داده و خروجی آن را به افراد جامعه ارائه میدهند.
این همان مسیری است که در نهایت ریل توسعه و تعالی کشور در همسویی مردم با بخش نخبگانی و اتصال این بخش با بدنه صنعت، فرهنگ اقتصاد و سیاست کشور است که میتواند رویکرد فتح قلههای پیش رو و در نهایت آنچه که به تثبیت جایگاه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در جغرافیای امروز جهان بهعنوان کشوری پیشرو، مستقل، بدون سرسپردگی به بیگانگان و متکی بر نیروهای داخلی است را به اثبات میرساند.
ایکنا - فصل دیگر این گفتوگو را به یکی از اصلیترین مؤلفههای برآمده از الزامات توسعه و تعالی هر جامعهای از جمله انقلاب شکوهمند اسلامی ایران گره میزنم. مؤلفهای که بهعنوان «آیندهپژوهی» در گفتمان اجتماعی تعریف میشود. در ساحت رصد این گفتمان در فرمایشات و منویات مقام معظم رهبری به کلیدواژه «شناخت» برمیخوریم. یعنی مطالبهای که حضرت آقا از دانشجوها در مقوله شناخت داشتهاند که مواجهه با این مقوله را میتوان به همان «جنگ شناختی» بهعنوان اصلیترین بستری که دشمنان این آبوخاک برای ضربه زدن به کیان و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با اتکا به نسل جوانِ دانشجویان کشورمان مدنظر داشتهاند در بستر فضای مجازی رصد کرد. اینجاست که «جنگ شناختی» اصلیترین بازتاب خود را بهعنوان نمونه عینی و ملموس نشان میدهد. اگر نگاه بخشی از جامعه دانشجویان و نه تمامی دانشجویان بزرگوار کشورمان را تنها متکی به فضای مجازی و محدود بودن آنها بر این اقیانوس عظیم به عمق یکبند انگشت در نظر بگیریم، مسلم است که میدان دشمن، میدان عملی شناختهشده برای تأثیرگذاری بر ذهنیت و دریافت رهیافت دانشجویان این سرزمین است. اما تأکید من بر جایگاه پژوهش که امروز به چشماسفندیاری در بسیاری از عرصههای کشورمان بازمیگردد متمرکز است. نگاهی به صحبتهای رئیسجمهور کشورمان در مواجهه با ناترازی آب یا برق تنها به عنوان نمونه اشارهای میکنم. رئیس دولت چهاردهم بارها طی همین چند ماه اخیر به این مسئله اشاره کرده که ناترازیهای آب و برق امروز کشور به عدم مدیریت (بخوانید سوءمدیریت) و عدم توجه به کار پژوهشی در دهههای پیشین و دولتهای گذشته بازمیگردد. اینجاست که رسالت دانشجوی امروز بر مؤلفه «آیندهپژوهی» و محقق کردن راستین جایگاه پژوهش در مسیر توسعه و برونرفت کشور از آسیبها رُخنما میشود؛ اما مسئله این است که امروز، تبیین مؤلفه آیندهپژوهی برای دانشجو وظیفه کیست؟ اصلاً متولی تبیین این مسئله کیست؟ دانشگاه؟ رسانه؟ بدنه جامعه؟ نهادهای وزارتی یا بالاستی مانند وزارت علوم یا شورای عالی انقلاب فرهنگی؟ و درنهایت تبیین و تشریح لزوم آیندهپژوهی و گرهخوردن زلف این اتفاق برای دانشجوهای امروز در مسیر تعالی فردای جامعه باید چگونه صورت گیرد؟
پاسخ به این پرسش از یک زاویه بسیار سخت است؛ چراکه معتقدم دانشجو باید بر پای خود بایستد، بله! اینکه از فردی بخواهیم تا بگوییم توقع یا مطالبهای از آنها داریم قبل از آنکه آن فرد قدمی برنداشته باشد؛ شاید توقع ما وارد نباشد! این مسئله را در ابعاد مختلف و رویکردهای متعدد عرض میکنم.
برای نمونه در جنبه آموزشی اگر مسئله اجتماع را در ساحت تمامی مردمان این سرزمین در نظر بگیریم، نگاه خودم را به این روایت گره میزنم؛ که منِ دانشجو به عنوان نماینده نسل امروز جوان و پویا به همان اندازه از توسعه کشورم توقع دارم که با آن مواجه هستم. یعنی همه آنچه که باید من را مجاب کند و دغدغههای ذهنی من را رفع کند، امروز پیش روی من است و اگر چیزی بیشتر از آن میخواهم این همان بزنگاهی است که باید صفت «دانشجو» بودن یعنی جویندگی دانش برای دفعکردن آسیبهایی که با دغدغه ایدهآل ذهنی من و آنچه که امروز در جامعه میبینم فاصله انداخته است را برطرف کنم و برای رفع آن باید پایِ من در رکابِ تغییرات باشد. این به روز بودن لحظهای است! نه اینکه زمانی که مدرک خود را گرفتم، بگویم کار تمام شد! در واقع برای اثرگذاری و جا انداختن مؤلفه علم و پژوهش از تبدیل آن در مقام حرف و کلام به عینیت و عملگرایی باید هر فرد بهویژه دانشجویان لحظه به لحظه خود را با اتفاقات روز همگام و همسان کنند.
اگر دانشجوی امروز ما میخواهد در آینده مدیر باشد؛ اگر میخواهد مدرس دانشگاه باشد؛ اگر میخواهد رئیس دانشگاه باشد؛ مسلم است که فعالیت امروز او به عنوان دانشجو در فضای دانشگاه باید به سمت اولویتهای کشور پیش رود.
باز هم سخنان خود را به فرمایشهای سال گذشته مقام معظم رهبری گره میزنم که بعد از اولویتهای بیرونی؛ مسئله سیاست، اجتماع و مسائل اقتصادی را بهعنوان دغدغه اصلی امروز بدنه دانشگاهی و دانشجویان کشورمان به میان آوردهاند. اگر بخواهم در مسیر توسعه و تعالی مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی چه در داخل دانشگاه و چه بیرون از آن انتظار و توقعی بهعنوان یک شهروندِ دانشجو داشته باشم، مسلم است که گام نخست من باید گستره و دامنه مطالعات عمیق، متنوع و مطلوب من باشد.

یکی از نیازهایی که امروز به قطع مدیران تصمیمساز به آن نیاز دارند؛ مسئله مصالح و مواد اولیه برای ساخت آن بنای آرمانی خود در توسعه کشور است. مؤلفهای که کمتر شاید فرصت کنند به آن تن دردهند؛ اما اگر عمومیت جامعه پویایی تفکر و عمقبخشی را بهسبب مشغلههای کاری کنار بگذارند؛ این همان آسیبی است که برای رفع آن باید بدنه دانشگاه و دانشجو پای به میدان بگذارد. پس برای برطرف کردن آن همین نسل پویا و جویندگان دانش در مقام دانشجو است که باید به سمت تفکر، عمق بخشی و پویایی در عرصه اندیشه و آیندهپژوهی مسیر خود را استوار کند.
در این مهم تردیدی وجود ندارد که ذهنهای امروز، ذهنهایی پرهیاهو اما متکی بر نوگرایی است. پس کارهای نواندیشانه که توقع امروز عموم افراد جامعه برای تعالیبخشی فردای این سرزمین است؛ در حقیقت در گرو همین مخاطبان دانشجویی است که باید پویایی و نوگرایی را در تمام هیاهویهای امروز باهم درآمیزند و در نهایت مسیر آیندهپژوهی را چه برای نسل امروز و از آن مهمتر برای فردای این کشور در قامت فعلیت و فعالیت دانشجویی خود به ارمغان آورمند.
اجازه دهید برای واضحتر شدن صحبتهایم چند مورد را بهعنوان مثال بیان کنم. اگر درباره افق درخشان آینده صحبت میکنیم که امری مجهول است؛ عینیت و حقیقت آن را باید در پایهگذاری تفکر امروز با توجه به دغدغهها، نیازها و آسیبهای جامعهمان استوار کنیم. پس این محقق نمیشود مگر آنکه کار راهبردی معین و هدفمند را مدیران تصمیمساز در دستور کار قراردهند. اینجاست که مدیران تصمیمساز درصدد خریدن ایدههای نسل پویای امروز برای تعالی فردای جامعه به میدان میآیند. برای تحقق این دادوستد اگر مدیران امروز در مواجهه با نسل دانشجوی امروز، شنونده خوبی نباشند؛ مسلم است که تصمیمسازیهای مدیران امروز ما حرکتی راهبردی نخواهد بود.
مؤلفه دیگر در حوزه ترسیم نقشه راه تعالی فردای جامعه که کشف آن میتواند بدون هیچ تردیدی تضمینی برای آینده پرشکوه، روشن و درخشان در هر سرزمینی از جمله سرزمین عزیزمان، ایران باشد؛ به مسئلهای بازمیگردد که در سایه «آیندهپژوهی» آرمیده است و آن مقوله گفتوگو است.

دانشجو، افق اندیشهاش را برای 10 تا 15 سال آینده استوار کرده است؛ اما مسئله آن است که آیا مدیریت تصمیمساز امروز نیز این مؤلفه آیندهنگرانه را میبیند یا تنها به آیندهای کوتاهمدت در طول عمر صندلی مدیریت خود متمرکز است! مسئله آن است که باید صندلیها و جایگاه را کنار گذاشت و هر مدیر تصمیمساز برای ریلگذاری راهبرد توسعه فردای این سرزمین، افقهایی دورتر از عمر دوران مدیریت خود را در ساحت همراهی و فشردن دست گرم دانشجویان پویا، خلاق، نواندیش و جریانساز امروز تصور کند. این مهمترین نیاز کشور است تا آسیبهای آن حل، موانعش برطرف و مسیر حرکت به سمت آیندهای درخشان برای آن تسهیل شود.
صادقانه و بهصراحت باید گفت بسیاری از مسائلی که امروز شوربختانه مبتلابه آن هستیم را نباید تنها به پای یک نسل نوشت؛ آنچنان که شما به صحبتهای آقای رئیسجمهور نسبت به ناترازهای آب و برق امروز اشاره کردید که دلیل این آسیبها را در سوءمدیریت دهههای پیش دانستهاند - و این امری پر واضح است - امروز نیز بعد از پشتسر گذاشتن چند دهه از انقلاب و ریشهدار بودن گفتمان فرهنگی و علمی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باید گفت هنوز هم برخی از آسیبهای ما مبتلابه همان نگرشهای گذشته است! یعنی مدیران ما، نتوانستهاند خود را بهروز کنند و این مطالبهای است که بدنه دانشگاه و دانشجویان امروز برای روزآمدی مدیران باید داشته باشند؛ چراکه میراث امروز ایران انقلابی و اسلامی، همان گنجینهای است که به دست مدیران آینده سپرده خواهد شد. پس اگر پویایی، تحول، نوخواهی، ارزشآفرینی، توسعه و تعالی بخشی بهعنوان مهمترین هدف مدیران امروز نباشد؛ میراث آینده که به دست همین مدیران به فرداها و مدیران دهههای پیش رو سپرده خواهد شد از همه این موارد تهی خواهد بود!
پس بعد از تجربه ناترازیهای امروز که حال میدانیم ریشه آن در برخی مدیریتهای ناصواب پیشین کشور است؛ امروز باید سکان مدیریت را در ساحت و سایه اتکا به بدنه دانشگاه و دانشجویان پویا، فعال، آرمانخواه و جریانساز امروز بسپریم تا قضاوت نسلهای فردا نسبتبه ما بر مدار عدم درایت صحیح در امیر مدیریت استوار نباشد.
ایکنا - منظور شما از مقوله کرسیهای آزاداندیشی برای بیان دغدغهها، بازتاب مشکلات و مطالبه نسل دانشجو از مدیران در بدنه دولت، سازمانها، نهادها و ارگانهاست که همواره مبتنی بر مسئله نقد مستند و مدلل در فرمایشات مقام معظم رهبری و درخواست معظمله از جامعه دانشجویان بازتاب داشته است؟ یا خوانش من از صحبتهای شما اشتباه است؟
نه؛ به تحقیق همینگونه است که میگویید! صحبت من آن است که اگر امروز با نگاه صحیح، مبتنی بر مطالعه و اتفاقی که این روزها بسیار کمتر شاهد آن هستیم؛ یعنی مقوله مکتوب کردن دامنه مطالعات، مسیر گذشته را میپیمودیم شاید اوضاع به سامانتر بود؛ چراکه سنت شفاهی و غلبه فضای رسانهای امروز سبب شده که بسیاری از مدیران آیندهساز ما تنها به تریبون اکتفا کنند یا در فضای مجازی بگویند تا بشنویم! و کمتر بنویسند و مکتوب کنند، یا فضای نقد مکتوب را فراهم کنند. این همان معضلی است که ما را از رسیدن به ایدهآل بازداشته است.
در این مسئله تردیدی وجود ندارد که مطالعه گام نخست برای درنوردیدن راه صعب، اما شیرین توسعه و تعالیبخشی پیش رو به شمار میرود. اما اگر این مطالعهها؛ نتایج آن آزمون و خطاها درنهایت به ثبت نرسند و تنها به گفتن چند کلام در پشت تریبون خلاصه شوند؛ مسلم است که نتیجهای با خود بههمراه نخواهد داشت؛ یا اگر بنا به ثمردهی آنها باشد، زمان آن بسیار دور و دیرتر از آن خواهد بود.
اما اگر آن روایات مکتوب شوند، آراء و نظرهای دیگر براساس آن مکتوبات به نقد اندیشه معاصر بپردازند تا راههای رسیدن به توسعه و تعالی با سرعتی بیشتر احصا و در اختیار نهادها، سازمانها، ارگانها و در یک کلام مدیریت بدنه دولت و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد؛ فردای ما بسیار روشنتر از امروزی است که آن را تجربه میکنیم. اما چه کسی قرار است اینها را انجام دهد؟ مسلم است که بدنه دانشگاه، استادها و دانشجوهایی که در این حیطه رسالتی عظیم و مهم بر عهده دارند. افرادی که مهمترین دغدغه آنها مطالعه، نضج اندیشه، پرسشگری، تبیین مسیر و ریلگذاری برای تعالی آینده کشور است.
ایکنا - امروز وقتی درباره روز دانشجو صحبت میکنیم شاید تسخیر لانه جاسوسی و ثبت آن لحظات در قالب کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» که از قضا این اثر به تقریظ مقام معظم رهبری رسیده است مهر تائیدی بر همان الزامهای ثبت و مکتوب کردن دغدغههای ذهنی است؛ نه اکتفا کردن به تریبونها و یا ثبت در فضای مجازی که با همان سرعتی که پدید میآیند، ناپدید میشوند! خب؛ این یعنی رسالت شما در حوزه ثبت و حفظ ارزشها اهمیت دوچندان مییابد. امروز وقتی به فعالیت بدنه دانشگاههای کشورمان نگاه میکنیم تا چه حد این ارزشها به شکل غائی و متقن به ثبت میرسند؟ بنیادهایی مثل بنیاد حفظ آثار و نشر یا دیگر ارگانهای پژوهشی؛ دانشکدهها و پژوهشکدهها تا چه حد بر لزوم اهمیت ثبت و حفظ کار پژوهشی اشراف دارند و تا چه حد آثار پژوهشی امروز را به ثبت میرسانند تا ثمره آن را به دهههای آینده و نسلهای مردمان ایران انقلابی اسلامی برسانند؟ خیلی صریحتر میپرسم، حال ثبت کارهای پژوهشی و دغدغه محور ما امروز چگونه است؟ با همه مشکلاتی که میدانیم دچار آن هستیم؛ اما در حوزه ثبت و ضبط نگرشها و مؤلفههای تحقیقی و پژوهشی با رویکرد فعالیتهای دانشجویی چقدر توفیق داشتهایم؟
صادقانه میگویم که نمیتوانم در مورد همه ابعاد این مسئله سخن بگویم؛ اما اگر بخواهم اوضاع را بازگو کنم و تأکید خود را بر بُرش صحبتهای خودمان در فضای دانشجویی متمرکز کنم، باید بگویم که بنابر دلایلی که در سخنان شما هم بود بخشی از آنچه که به الزام ثبت و ضبط بازمیگردد، بیرون از دایره اختیار ماست؛ چراکه مسئله یا مؤلفهای به عنوان اقتصاد یکی از اصلیترین سدها و موانع برای ثبت این اتفاقها، نگرشها، آرا و اندیشهها به شمار میرود.
خب اگر از این زاویه نگاه کنیم میتوانم بگویم که حال بدنه پژوهشی و دانشجویان ما شاید چندان خوب نباشد؛ اما اگر نگاه خود را به آنچه که امروز در دست داریم متمرکز کنیم و از مسائل گرانی چاپ، کاغذ و شرایط ملی که جای گلهگزاری هم ندارد چراکه همه دلایل آن را میدانیم، فاصله بگیریم؛ بازهم به همان جملههای پیشین خودم در همین گفتوگو اشاره میکنم که به شخصه دانشجو را فردی فعال، فاعل و سازنده خطاب میکنم که در تمامی مخاطرات و گردنههای سخت و صعب جویندگی دانش باید به پای خود و توانش استوار باشد.
اشراف بر همین مسئله و امور بدیهی که گاه دست و پای عموم افراد جامعه را در مسیر نیل به خواستهشان میبندد؛ وقتی در مواجهه با دانشجو قرار میگیرند با پاسخی متفاوت مواجه میشوند. اینگونه است که حرکت دانشجو به سمت حل مسائل با راهکارهایی بسیار متفاوت و گاه جذابی مواجه میشود که توانایی آن تنها از بدنه دانشجو و دانشگاه برمیآید.

این بهمعنای نادیده گرفتن اصل پژوهش، ثبت آثار و نظایری از این دست برداشتها نیست؛ اما میگویم امروز مباحثی مانند فناوری یا ثبت الکترونیک تحقیقها و پژوهشها میتواند یاریگر بدنه دانشگاه و دانشجویان ما باشد و حتی میتواند مشوقی برای برون رفت از آسیبهای مالی یا مقولات فیزیکی مانند چاپ و گرانی کاغذ باشد.
جمیع این ابزارهای نوآورانه و فناورانه؛ دوام، قوام، استمرار و اثرگذاری کارهای مطالعاتی و آیندهپژوهی که وظیفه من بهعنوان دانشجو، دانشگاهها، مدیران بدنههای دانشگاهی و پژوهشی را دربرمیگیرد تضمین میکند. اگر همه ما بر این وظیفه -لزوم ثبت دامنه پژوهشها- اشراف داشته باشیم؛ کاری بر زمین نخواهد ماند؛ چراکه اگر نمیتوانیم همه کارهای پژوهشی، مداقه و بلندای اندیشه خود را در قالب کتاب به چاپ برسانیم؛ اما درنهایت بازهم دانشجوست که باید با اتکا به بلندای دانش، علم و توانمندی خود و بهره بردن از امکاناتی که در اختیارش است از کوچک تا بزرگترین فاصلهها را بردارد و نسلهای آینده و دهههای بعدی را با اتکا بههمین مسیر جویندگی دانش، دغدغه و تعالیبخشی جامعه، درخشندگی، توسعه و تعالی کشورو مردمان ما را تضمین کند.
نشستهای مطالعاتی بر محور کتاب در فضاهای دانشجویی باید پررنگتر باشند. اگر ثبت خروجی این نشستها به شکل چاپی و کتاب کاغذی ممکن نیست، میتوان آن را به شکل الکترونیکی یا صوتی به ثبت رساند. اینها همان نگاهی است که دانشجوی امروز برای پشتسر گذاشتن دغدغهها، آسیبها و درنهایت مهیا کردن مسیر تعالی و توسعه فردای کشور پیش رو بارها و بارها طی دهههای اخیر ثابت کردهاند.
دانشجویان دیروز کشورمان که امروز مدیران بخشهای مختلف نظام انقلابی ایران اسلامی هستند؛ ثابت کردهاند برای تعالی ایران و ایرانیان امروز و دهههای بعد هیچ سختیای نیست که مانع کار آنها شود و به شخصه آینده را با وجود دانشجویان متعهد، هدفمند، پویا در مسیر فتح قلههای پیش رو امروز سرزمینمان بسیار درخشان میبینم.
انتهای پیام