به گزارش ایکنا به نقل از انتشارات روایت فتح؛ نویسنده مجموعه «پشتِمیزنَشینها» خواسته در این کتاب با نگاهی جدید به سیره شهدا، منبعی برای مدیران، فرماندهان و مسئولان بنویسد که مانند خطکشی در دستان نسل بعد از دفاع مقدس باشد تا افزون بر شناخت لایههای مختلف سیره شهدا، بتوانند در سالهایی که رزمندگان و خانواده شهدا در حیات نیستند، خط و مسیر آرمان شهدا را تشخیص دهند.
در این کتاب تلاش شده نگاه به سیره شهدا به عنوان نخبگان دفاع مقدس با زاویهای نو، به معنای حفظ قدرت پیشروندگی و پیشدوندگی دفاع مقدس در جایگاه عینیترین، جامعترین و در دسترسترین فناوری نرم باشد. کسی که میخواهد در جمهوری اسلامی مسئولیت گیرد، باید دفاع مقدس را خوب بشناسد؛ زیرا دفاع مقدس تجربهای با موفقیت در تربیت نیروی انسانی انقلاب اسلامی است.
در تربیت مدیران، کارشناسان، کارمندان، منابع انسانی و هر کجا که نیرو و تربیت نیرویی باشد، میتوانیم از دفاع مقدس استفاده کنیم تا زودتر از مرحله نظام اسلامی به دولت اسلامی منتقل شویم؛ چراکه تا به این مرحله نرسیم، نوبت به جامعه اسلامی و تمدن نوین اسلامی نمیرسد و ما برای ایجاد دولت اسلامی نیازمند تغییر بعضی رفتارهای اجتماعی در شئون مدیریتی هستیم. الگوی موجود در سیره مدیریتی شهدا در دفاع مقدس در تربیت انقلاب اسلامی مؤثر است.
با بیان خاطرات درباره سبک زندگی فردی شهدا، از آنها خوب زندگی کردن را یاد گرفتیم، اما برایمان از خاطرات اجتماعی شهدا کمتر گفته شد؛ خاطراتی که به ما بفهماند وجود و ماهیت نظام هر دو برای شهدا مهم بوده است. آنها به جبهه نرفتند که فقط شهید شوند، بلکه به جبهه رفتند و شهید شدند برای ساختن آیندهای بهتر. برایمان از خاطراتی که مردم مخاطب پیام شهدا هستند، بسیار گفته شده، اما از خاطراتی که مسئولان هم مخاطب پیام شهدا باشند، کمتر شنیده ایم؛ از اینکه اگر شهدا اهل احترام به پدر، مادر بودند، اهل مبارزه با رشوه و رانت و فامیلبازی هم بودند، از اینکه اگر شهدا از اولین نگاه بچه تازه به دنیا آمدهشان گذشتند، از اسراف در بیتالمال هم گذشتند، از اینکه اگر شهدا اهل خواندن نماز اول وقت و نماز شب بودند، اهل پرکاری و مردمداری هم بودند.
در این مجموعه ۱۳۹ خاطره از شهدایی مانند شهید حاجقاسم سلیمانی، شهید اسماعیل صادقی، شهید محمد خراسانی، دانشمند شهید محسن فخریزاده، رئیس جمهور شهید سیدابراهیم رئیسی، شهید مهدی باکری، شهید سیدمحمد جهانآرا، سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی، شهید حسین امیرعبداللهیان، شهید سپهبد علی صیاد شیرازی و بسیاری دیگر نوشته شده است.
قسمتی از متن کتاب
آقای شهردار
شهید مهدی باکری
باران شدید شده بود و بعضی محلهها درگیر سیلاب شده بودند، آقا مهدی هم شهردار ارومیه بود. تلفن زد به من و گفت:«نورالله، سریع ماشین رو روشن کن بیا بریم حاشیۀ شهر. بریم ببینیم چه خبره!»
تا رسیدم، دیدم کلاه و چکمه و بادگیرش را پوشیده، بیل به دست منتظر من مانده تا برسم. به حاشیۀ شهر که رسیدیم، از داخل کوچهای سروصدا میآمد، از ماشین پیاده شد تا ببیند چه خبر است. دید پیرزنی که وسایلش زیر آب مانده، دارد گریه و زادی میکند. منتظر رسیدن نیروهای امدادی نشد. رفت وسائل پیرزن را یکبهیک گرفت، آورد بالا و گذاشت گوشۀ حیاط. حسابی خسته شده بود. فرش خیش شدۀ پیرزن را که آورد بالا، سروکلهاش با گِل یکی شد.
مانده بود گوشه حیاط نفسی تازه کند که پیرزن جلوامد و گفت: «جوون خدا خیرت بده! الهی درد و بلات بخوره تو سر شهردار، کاش شهردارمون یهکم غیرت تو رو داشت، الان تو خونهش نشسته!»
آقا مهدی سرش را بالا نیاورد که بگوید من شهردارم. همانطور که سرش پایین بود، نفسش را بیرون داد و گفت: «مادر دعا کن هرکجا هست، عاقبت بهخیر بشه... .»(صفحه ۲۶)
کتاب «پشتِمیزنَشینها؛ خاطراتی از پشتمیزنَشینها برای پشتمیزنِشینها» نوشته مسعود مختاری در قطع ربعی، جلد شومیز، کاغذ بالکی، با ۱۶۸ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه در سال ۱۴۰۴ توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد.
انتهای پیام