
تأسیس و تجهیز هزار و دویست مدرسه قرآنی حفظمحور، براساس
برنامه هفتم پیشرفت از جمله تکالیفی است که دولت، نظام آموزشی کشور را ظرف مدت پنج سال مأمور به اجرای آن کرده است.
با توجه به تجارب نهچندان موفق پیشین در زمینه ایجاد چنین مدارسی، به نظر میرسد که نیاز به تبعیت از الگوهای استاندارد در زمینه ساختاری و محتوایی به منظور ایجاد و تجهیز چنین مدارسی است و آموزش و پرورش ناگزیر به ارتباطگیری با مسئولان و فعالان قرآنی است که طی سالهای اخیر، تجارب موفقی در ساختارمندشدن این مسئله داشتهاند.
صرف نظر از اینکه شاید اغلب این تجارب تاکنون در ساختارهای آموزشی غیر دولتی تعریف شدهاند، اما تداوم فعالیت آنها نشان از حرکت در مسیری استاندارد و منطقی امر آموزش قرآن دارد و آموزش و پرورش در سایه تعامل با آنها میتواند امید داشته باشد که روند طی شده کارآمد بوده و به نتایج قابل قبول و مطلوبی نیز منتهی شود.
بیشتر بخوانید؛
در ادامه پیگیری این موضوع با
مصطفی کلانکی؛ رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل
مؤسسه قرآنی ریّان گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانیم؛
ایکنا ـ یک مدرسه قرآنی حفظمحور با چه ویژگیهایی تعریف میشود؟
مهمترین عنصر چنین مدرسهای، دانشآموز آن است؛ فردی که باید در درجه اول قاری باشد، نه به آن معنا که به امر قرائت تحقیق بپردازد، بلکه قادر باشد که قرآن را به شکلی صحیح و ترجیحاً به روش ترتیل بخواند و سعی بر آن داشته باشد تا تسلط بر صوت و لحن و تجوید پیدا کند. اگر دانشآموزی تنها به سبب علاقهمندی به حفظ فاقد چنین توانایی بود که این امر شامل دانشآموزان مقطع ابتدایی میشود، طبیعی است که باید مدرسه، آموزش را برای طی این دورههای پیشنیاز برای دانشآموزان فراهم کند.
نیروی متخصص آموزشی و کادر مربیان قرآن به منظور ایجاد فضای مناسب تعلیم و پرورش دانشآموزان از جمله دیگر اولویتهای داشتن یک مدرسه قرآنی استاندارد محسوب میشود و کادرسازی اهمیت فوقالعادهای دارد. در بیان ویژگیهای کادر آموزشی باید به این نکته توجه داشت که یک معلم قرآن باید علاوه بر تسلط شخصی بر مقولات و محتوای قرآنی از توانایی قابل قبولی در ایجاد ارتباط با دانشآموزان به منظور انتقال محتوای مورد نظر برخوردار باشد؛ چه بسیار حافظان قرآنی که مربی خوبی نیستند و از اداره مؤثر کلاس ناتوان بوده و عاجز از ایجاد یک ارتباط مؤثر با مُتربی خود باشند.
ایکنا ـ گویا تشکیل مدارس قرآنی را سالهای قبل داشتیم و نتایج ملموسی نداشته است، درست است؟
بله، تصور میکنم که حدود چهار هزار مدرسه هم دایر شد و در فاصله زمانی کوتاهی، تابلوی آنها نیز در کنار تابلوی اصلی نام و عنوان مدارس نصب شد که به دلیل عدم توجه به تأمین زیرساختی چنین مدارسی طرح با شکست روبرو شد، هر چند هنوز از آن زمان تنها تعدادی تابلوی مدارس قرآنی باقی مانده است.
ابتدا باید تعداد معدودی مدرسه با فرض همه شرایط، مقدمات و ملزومات ایجاد شود و به شکل آزمایشی فعالیت خود را آغاز کند تا با نظارت لحظه به لحظه فعالیت آنها، در این مورد که تا چه اندازه میتوانند با آنچه برای آنها در نظر گرفته شده موفق باشند، نظارت شود و آنگاه با رفع موانع و مشکلات، درصدد فراگیر شدن آنها برآییم. اینکه تنها به فکر ایجاد و تجهیز این مدارس با آمار کامل تنها از نظر ساختاری باشیم، وگرنه سرنوشت این مدارس نیز به همان تجربه ناموفق گذشته منتهی خواهد شد
این موضوع همان نقطه ضعفی است که ممکن است در تجربه اخیری که دوستان مسئول در پی تحقق آن هستند، مجدد کار را با بنبست روبرو کند؛ یعنی عدم توجه به کادرسازی و تربیت نیروی کارشناس و خبره برای اجرایی شدن این طرح. در تجربه ناموفق قبلی شاهد بودیم که نهایت چند معاون پرورشی ساعاتی را به عنوان انجام کارهای فوقبرنامه به امر آموزش قرآن اختصاص میدادند که عملاً از آنجایی که رویه مشخصی برای آن وجود نداشت، بیثمر بود و به تعطیلی کشیده شد. آن تجربه نشان داد که به صرف در اختیار داشتن مدیران و عوامل اجرایی متدین در امر آموزش نمیتوان در مقولات تخصصی همچون تعلیم قرآن به توفیقاتی دست پیدا کرد.
ایکنا ـ از نظر شما نیروی کارشناس مدارس قرآنی چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
اگر هدف اصلی برگزاری دورههای آموزشی حفظ قرآن است، باید گفت مقوله حفظ ماهیتاً خشک و غیرقابل انعطاف است و لذا مربی حفظ در درجه اول باید فردی سرزنده، شاداب و سرحال باشد و محتوای ارائه شده در کلاس درس خود را با استفاده از ترفندهایی به ویژه برای دانشآموزان پایه ابتدایی که اتفاقاً مقطع سنی حساس و مؤثری برای حفظ قرآن است، جذاب و متنوع کند.
حتی در همان دوره ناموفق ایجاد مدارس قرآنی، با برخی از مدارس روبرو بودیم که به نسبت سایرین، توفیق بیشتری در طراحی و اجرای برنامههای خود داشتند، چرا که مدیر مدرسه، بخش قرآنی واحد آموزشی خود را به یک فرد کارشناس قرآنی سپرده بود که یا به طور مستقیم یا با استفاده از اعتبارش، افرادی را در امر آموزش به خدمت میگرفت که سوابق مفیدی در امر آموزش قرآن داشتند. این مقوله یک سرمایهگذاری دغدغهمند و دلسوزانه از سوی مدیر مدرسه بود که تنها از سر رفع تکلیف قصد انجام کاری را براساس مأموریتی که به او محول شده بود به انجام نمیرساند.
موضوع دیگر این است که اگر بحث حفظ قرآن به مقولهای فوقبرنامه تبدیل شود، راه به جایی نخواهد برد و باید درونِ برنامه بوده و تنیده با سایر محتوای درسی جاری در یک واحد آموزشی ارائه شود. کاری که در مؤسسه ریّان شد، این بود که دانشآموزان پایههای چهارم تا ششم دبستان را در یک کلاس حفظ گردهم آورده و پس از تعیین سطح، بسته به پیشرفت و اشرافی که نسبت به موضوع داشتند در قالب چند کلاس تقسیم شدند، لذا سطح هر کدام مشخص و تقریباً به یک میزان و با شتابی هماهنگ دانشآموزان هر کلاس در امر حفظ قرآن پیش میرفتند.
ایکنا ـ با این پیششرط که زیرساخت تشکیل این مدارس تأمین شود، چه الزاماتی برای جاری شدن روند آموزش در آنها باید مورد توجه قرار گیرد؟
حتماً یک مشاور یا یک راهنما باید روند پیشرفت کاری این مدارس را رصد کند و پیوندی میان سه محور مربی، قرآنآموز و خانواده آنها برقرار کرده که این ارتباط در رشد قرآنآموز تأثیر مستقیم خواهد داشت. مسئولان در بخش حفظ قرآن چنین مدارسی باید گزارشهایی به شکل روزآمد در اختیار مدیر مدرسه یا معاونان آن بگذارند که اگر والدین با مراجعه به مدرسه در جریان پیشرفت تحصیلی فرزندانشان قرار گرفتند، یکی از موارد این باشد که در حوزه آموزش قرآن چه ارتقایی صورت گرفته است و در جهت رفع موانع آن برآیند. این امر ارتباط مستقیمی به میزان دغدغهمندی اولیای مدرسه و والدین دانشآموزان دارد.
نکته دیگری که شاید بتوان آن را در مقوله تأمین زیرساختی چنین مدارس تقسیمبندی کرد، تجهیز این مدارس به فناوریهای روز آموزشی است. فرایند حفظ قرآن ماهیتی خشک دارد و شاید ارتباط یکسویه یا حتی دوسویه میان مربی و مُتربی به شکل سنتی آن برای دانشآموزان در شرایط کنونی خارج از حوصله آنها باشد، میتوان از ادوات فناوری و نرمافزارهای روز استفاده کرد.
قرار گرفتن قرآنآموزان در محیط سراسر قرآنی نیز در روند موفقیت آنها مؤثر است. تنها نباید این دورهها را محدود به یک زمان و مکان خاصی کرد، چرا که فوقبرنامهای شدن حفظ قرآن راه به جایی نخواهد برد؛ دانشآموز باید از همان ابتدای حضور در محیط آموزشی حتی در مواجهه با سایر دروس در مواجهه دائمی با قرآن باشد، مثلاً مراسم صبحگاه چنین مدارسی باید متفاوت از سایر مدارس بوده و به جای اینکه دانشآموزی به عنوان قاری صبحگاه چند آیهای از قرآن را تلاوت کند، باید شاهد همخوانی سورهای از قرآن از سوی همه دانشآموزان باشیم. برگزاری مسابقات مدرسهای، ناحیهای و منطقهای در زمینه حفظ قرآن نیز رقابتی را میان دانشآموزان ایجاد میکند که در تسریع روند حفظ مؤثر است.
ایکنا ـ شیوهای را چند سالی است در زمینه مدارس حفظ قرآن شاهدیم و آن مرخصی یکساله دانشآموز و خروج او از روند تحصیلی و روی آوردن به حفظ قرآن؛ چقدر با این شیوه موافقید؟
از نظر من و بسیاری از فعالان عرصه حفظ این شیوه کاملاً مردود و مطرود است. ما به آن شیوه آموزشی کاریکاتوری میگوییم که تنها یک موضع از توانایی و ظرفیت و استعداد دانشآموز را پرورش میدهد و از سایر تواناییهای او که قابلیت رشد دارد غافل میشود، در حالی که باید آموزش به ویژه در سالهای ابتدایی تحصیلی همهجانبه باشد که سرخوردگی و دلزدگی و قطع ارتباط دانشآموز با روند جاری تحصیلی را موجب نشود.
اساساً هیچ الزامی وجود ندارد که یک دانشآموز تحت فشار به این قابلیت برسد که بتواند ظرف یک سال کل قرآن را از حفظ کند. ضرورت این امر را شخصاً متوجه نمیشوم. ممکن است یک دانشآموز با توجه به میزان استعداد به زمانی بیشتر و حتی پنج یا شش ساله برای حفظ کل قرآن نیاز داشته باشد یا اصلاً دانشآموز در خود این قابلیت را مشاهده نکند که بتواند کل قرآن را از حفظ کند و مثلاً حفظ آیات و سورههای پرکاربرد برای او کفایت کرده تا جایی که با توسل به آنها و درک معانی و تدبر در دستورات و آموزههای قرآن، زندگی سعادتمندی را برای خود رقم بزند.
ایکنا ـ با توجه به امکانات و اختیاراتی که آموزش و پرورش دارد، آیا چشمانداز ایجاد و تجهیز هزار و دویست مدرسه قرآنی حفظ محور را تا چه اندازه روشن میدانید؟
ممکن است آموزش و پرورش تمامی ملزومات را برای تحقق این امر فراهم کرده و عزم جدی برای ایجاد و تجهیز این مدارس داشته باشد، اما این امر ممکن است، شرط لازم باشد، اما کافی نیست. شناخت از جامعه هدف یعنی دانشآموزان، همراهی خانواده آنها و بسیاری دیگر از امور به عنوان پیشنیاز مطرح است.
ابتدا باید تعداد معدودی مدرسه با فرض همه شرایط، مقدمات و ملزومات ایجاد شود و به شکل آزمایشی فعالیت خود را آغاز کند تا با نظارت لحظه به لحظه فعالیت آنها، در این مورد که تا چه اندازه میتوانند با آنچه برای آنها در نظر گرفته شده موفق باشند، نظارت شود و آنگاه با رفع موانع و مشکلات، درصدد فراگیر شدن آنها برآییم. اینکه تنها به فکر ایجاد و تجهیز این مدارس با آمار کامل تنها از نظر ساختاری باشیم، وگرنه سرنوشت این مدارس نیز به همان تجربه ناموفق گذشته منتهی خواهد شد.
انتهای پیام